سیمای بیابان زایی در ایران – قسمت 10

فرآیند بیابان‌زایی در ایران از درجه‌ی وخامت بالایی برخوردار است. این یک جمله‌ی خبری کوتاه، امّا شدیداً نگران‌کننده برای آنهایی است که می‌خواهند به افق‌های دور نگریسته و وضعیت پایداری، تکامل و ضریب موفقیت طرح‌های کلان توسعه مملکت را مورد ارزیابی و واسنجی دقیق‌تر قرار دهند.
کافی است نگاهی به نقشه‌های جهانی بیابان‌زایی بیاندازیم تادریابیم که شاید هیچ نقطه‌ای چون منطقه‌ی خاورمیانه و از جمله ایران از آسیب‌پذیری و شکنندگی بالایی نسبت به بیابان‌زایی برخوردار نباشد. واقعیتی که گزارش سپتامبر 2008 نشنال جیوگرافیک نیز آن را تأیید کرده و آشکارا به ما یادآوری می‌کند: ایرانیان در طول 30 سال توانسته‌اند از ژرفای آبخوان گسترده‌ی کشور به میزان 15 متر بکاهند! کافی است سطح آبخوان کشور را 100 میلیون هکتار درنظر بگیریم تا متوجه عظمت نگران‌کننده‌ی حجم آبی که از دست داده‌ایم، بگردیم. رقمی که دست‌کم 15 هزار میلیارد متر مکعب بزرگی آن است. به سخنی ساده‌تر، در طول 30 سال بیش از مجموع آبی که در طول 200 سال گذشته، سفره‌های آب زیرزمینی کشور تغذیه کرده‌اند، برداشت شده است!

پرسش این است که چه کسی به نسل دیروز و امروز مجوز برداشت از سرمایه‌ای را داده است که متعلق به ایشان نیست و باید نسل فردا در مورد آن تصمیم بگیرد؟!

و این بزرگترین ناهنجاری اخلاقی است که نسل آزمند امروز با آن مواجه است. در حقیقت، شدت بیابان‌زایی در هر سرزمین، یکی از شفاف‌ترین و گویا‌ترین پیراسنجه‌هایی (پارامتر) است که می‌تواند میزان پایبندی هر ملتی را به مبانی اخلاقی محیط زیست و توسعه پایدار نشان دهد. و تازه این آغاز راه است … یادمان باشد: «پايداري واقعي هنگامي تحقق مي‌يابد كه نه تنها فردفرد شهروندان ايرانی، كه يكايك آحاد جامعه‌ی جهاني،‌ از آمادگي فداي مصلحت فردي در پاي مصلحت جمعي برخوردار باشند».
به عبارت ديگر، آموزه‌ی كنوني پژوهش‌هاي مهار بيابان‌زايي در كشور بر اين بن‌انديشه استوار است: «فرآيند شوم بيابان‌زايي تنها هنگامي به معناي واقعي «مهارشده» تلقي مي‌شود كه تلاش‌هايي كه در هر جامعه براي پايداري و سعادت آن به عمل مي‌آيد، به گونه‌اي طراحي و پياده نشود كه امكان تحقق زيست پايدار در ديگر جوامع را به خطر افكند».
بديهي است چنين رويكردي نياز به اراده‌اي پويا، استوار و آينده‌نگر دارد تا هر نوع مصلحت‌نگري سياسي،‌ اجتماعي و تاريخي را در برنامه‌ريزي‌هاي كلان توسعه كشور، فداي توان بوم‌شناختي سرزمين و ملاحظات مبتني بر زيست پايدار و درخور كند. ناگفته پيداست، انجام كاري چنين پردامنه، ‌كند و كاوي ژرف‌تر و ساماني بايسته‌تر مي‌طلبد. تلاش‌هاي پراكنده، يافته‌ها و ديدگاه‌هاي گونه‌گون، سرانجام مي‌بايد هماهنگ و همساز شوند، باهم درآميزند تا نمودي سنجيده و پذيرفتني از توانايي علمي/پژوهشي مديريت ايراني بر زيست‌بوم‌هاي اغلب شكننده و ناهمتاي كشور را به تصوير كشند. آفرينش راهبردهايي كه در پي مي‌آيند از همين روست.
به اميد فرارسيدن روزي كه فرزندان اين مملكت در سرزميني گام نهند،‌كه در جاي جاي آن، زيبنده‌ترين كاربري ممكن، رخداده باشد، چه در آن روز، بي‌شك ديگر جريانِ كاهنده‌اي در كشور وجود نخواهد داشت كه نياز به متولي مهارش داشته باشد.

3 فکر می‌کنند “سیمای بیابان زایی در ایران – قسمت 10

  1. م.ج

    سلام من دانشجوی رشته ی بهداشت محیط هستم و از مطالب سایت شما خیلی استتفاده کردم .باتشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.