بایگانی دسته: بدون دسته بندی

روزگار وارونه ي وارونه در آسمان ايران!

وضعيت خشكسالي ايران در مهرماه 1388

نخستين ماه از سال آبي 89-1388 هم به پايان رسيد و البته نتايج حاصل از آن بسيار نگران‌كننده است. تقريباً كمتر مي‌شود سالي را به ياد آورد كه در آن سرزمين وطن اين گونه سرخپوش شده و سبزينگي رنگ باخته باشد. اوضاع به نحوي است كه مي‌توان دقيقاً – به ويژه در اصفهان – وضعيت را وارونه‌ي سال پيش دانست. يعني آنجاهايي كه سال گذشته وضعيت خيلي بدي داشتند، مثل ارتفاعات گلپايگان و خوانسار و اليگودرز و يا دهلران و چند نقطه‌ي محدود ديگر در شرق گلستان، شمال اردبيل و مركز كرمان؛ اينك روزگاري سبز را تجربه كرده و ميزان ريزش‌هاي آسماني‌شان نسبت به ميانگين درازمدت بسيار بيشتر است. اما در عوض حدود 85 درصد خاك وطن و 90 درصد مساحت استان اصفهان غرق در خشكسالي شديد و خيلي شديد است.

وضعيت آماري ايران - جدول 1

تنها مي‌توان اميدوار بود كه آن ضرب‌المثل شيرين فارسي كه مي‌گويد: «سالي كه نكوست از بهارش پيداست» در مورد وضعيت خشكسالي امسال مصداق نداشته باشد و در عوض، جوجه را آخر پاييز همه با هم بشماريم!

نقشه خشكسالي اصفهان در مهر 1388

از دكتر مرتضي خداقلي و همكاران عزيز اصفهاني‌ام همچنان ممنونم كه به موقع نقشه‌ها و آمارهاي مرتبط را در اختيارم قرار مي‌دهند.

جدول 2- آمارهاي خشكسالي اصفهان در مهر 1388

در همين باره:

– روزگار سبز بیرجند در برابر سال قرمز بوشهر به سر رسید!

از تنگرس مرکزی تا خینجوک خراسان

     قصه‌ی آن بادام کوهی بافق و اُرس سبزکوه و بلوط بختیاری را که فراموش نکرده‌اید؟ آنها آیه‌های استقامت و آموزگاران برتر امید در زمانه‌ای هستند که «امید» کیمیایی سبز رنگ است!

تنگرس - استان مرکزی - عکس از غلامرضا گودرزی

     اینک اما اگر سری به تارنمای همکار عزیزم، غلامرضا گودرزی بزنید با تنگرسی -Rhamnus pallasii – آشنا می‌شوید که حقیقتاً اُسوه مقاومت در برابر طراوت عاریه‌ای است! کاش همه این گونه می‌بودیم …

در هجوم تشنگی ، در سوز خورشید تموز
پای در زنجیر خاک تفته می نالد گون :
“روزها را می کنم پیمانه ، با آمد شدن ”
غوک نیزاران لای و لوش گوید در جواب :
” چند و چند این تشنگی ؟
خود را رها کن همچو ما
پیش نه گامی و جامی نوش و کوته کن سخن”
بوته خشک گون در پاسخش گوید : ” خمش !
پای در زنجیر ، خوش تر تا که دست اندر لجن “

                                                        استاد محمد رضا شفیعی کدکنی

     کمال‌الدین ناصری عزیز هم سه تصویر ناب از دیار فردوسی حکیم برایم ارسال کرده که هر یک رازها و رمزهای خود را دارد:

خینجوک در دل صخره ای سنگی - جنوب خراسان - عکس از کمال الدین ناصری

     نخستین تصویر، یک نهال بنه (پسته وحشی یا خینجوک) را در جنوب خراسان نشان می‌دهد که دل صخره را شکافته تا به سوی نور فریاد کشد.

بوته جاشیر در عرصه ای سنگی!

     دومین تصویر نوعی جاشیر است که معلوم نیست چرا هنوز زنده مانده و زیبایی می‌پراکند؟

ارسی که خیلی حرف برای گفتن به من و تو دارد! ندارد؟

      امّا آخرین تصویر را که به مصطفی خوشنویس عزیز تقدیم کرده است، حقیقتاً کم‌نظیر و ناب است؛ ارسی که بر منزلگاهی سخت از سنگ آهکی روییده و گویی تندیسی از سبزی و غرور است. کمال‌الدین این عکس را  2 سال پیش در کوه‌های علی بلاغ در نزدیکی پارک ملی تندوره (کو‌هستان‌های هزار مسجد بین قوچان و درگز) به ثبت رسانده است.

    مؤخره:
    ماجرای اعدام سه درخت کهنسال دیگر در تفرش به بهانه جاده سازی را هم لطفاً در تارنمای غلامرضا نخوانید و نبینید و شب را به راحتی صبح کنید!

روزگار سبز بيرجند در برابر سال قرمز بوشهر به سر رسيد!

سرانجام با سپري شدن واپسين ماه سال آبي 88-1387، پرونده يكي ديگر از سال‌هاي خشك ايران بسته شد تا همچنان براي سال آبي جديد، چشم به مهر آسمان بدوزيم و از پروردگار مهربان عاجزانه بخواهيم كه رنگ سبز را دوباره به وطن بازگردانده و قرمز را از خويش دور كند.

نقشه خشكسالي ايران در سال آبي 88-1387

اينك بر بنياد آمارها و ستاده‌هاي بدست‌آمده از فراكافت نقشه‌هاي ترسيم شده در پايگاه مديريت خشکسالي کشاورزي اصفهان، مي‌توان با دقت و جامعيت بيشتري به شرح داستان خشكسالي در پهنه‌ي ايران اقدام كرده و خوانندگان عزيز «مهار بيابان‌زايي» را با سبزترين و سرخ‌ترين پاره‌هاي وطن آشنا كرد.

همان گونه كه در نقشه شماره يك ملاحظه مي‌كنيد، هيچ خطه‌اي در ايران مانند خراسان جنوبي – با مركزيت بيرجند – وجود ندارد كه با كمترين تنش ممكن در ريزش‌هاي آسماني‌اش مواجه شده باشد. درحقيقت بيش از 80 درصد از مساحت استان متأثر از ترسالي خفيف تا شديد بوده و ديگر بخش‌ها نيز دچار خشكسالي خفيف بوده است. بعد از خراسان جنوبي، بايد از استان‌هاي خراسان رضوي، قم، گيلان و اردبيل نام برد كه در بدترين حالت، فقط متأثر از خشكسالي خفيف بودند. در عوض، استان بوشهر يكي از قرمزترين سال‌هاي آبي خود را سپري كرده، به نحوي كه در سراسر خاكش بين 45 تا 60 درصد از ميانگين 30 ساله‌ي بارندگي، كمتر دريافت كرده و درنتيجه در كلاس خشكسالي شديد جاي گرفته است. پس از بوشهر بايد از خوزستان، فارس، هرمزگان و ايلام نام برد كه در بخش‌هايي از اين استان‌ها نيز خشكسالي بسيار شديد تا شديد حكم‌فرما بوده است.

كلاس هاي خشكسالي - جدول 1

در مجموع، آشكار است كه ريزش‌هاي آسماني در اغلب نقاط کشور در طی سال آبی سپري‌شده، نسبت به میانگین دراز مدت كاهش داشته است؛ به طوری که 75 درصد از سطح کشور از بارشی کمتر از ميانگين دراز‌مدت رنج كشيده و طراوت و سبزينگي‌اش را از دست داده است. البته وقوع بارش در روزهای آخر شهریورماه سبب شد تا میزان خشکسالی در حدود 5/0 درصد نسبت به مردادماه در کل کشور کاهش پیدا کند. جدول 1، درصد و مساحت کلاسهای مختلف خشکسالی  در ایران را  تا پایان شهریورماه 1388نشان  میدهد.
نقشه وضعیت خشکسالی ایران با استفاده از شاخص “درصد از میانگین بارش” نشان میدهد که همچنان وضعیت خشکسالی بسیار شدید در چند شهر ایران از جمله مسجد سلیمان و بهبهان در استان خوزستان و لار در استان فارس حاکم است. شدیدترین نقطه از نظر خشکسالی در ایران شهرستان مسجد سلیمان بوده که میزان بارش سالانه‌اش  با 74 درصد كاهش نسبت به ميانگين درازمدت سالانه، فقط 9/121 ميلي‌متر بوده است (متوسط درازمدت: 3/466 میلی‌متر).
خشکسالی شدیدی که در حدود 8/7 درصد از کشور را به خود اختصاص داده است را میتوان در قسمت اعظم استان خوزستان، کل استان بوشهر، غرب و جنوب غربی استان فارس و همچنین به طور پراکنده در شهرستانهای استان ایلام و جاسک مشاهده كرد.
همچنین خشکسالی متوسط (با میزان 2/23 درصد از کل سطح کشور) در بسیاری از استانهای غربی و جنوب غربی کشور از جمله استانهای ایلام، لرستان، کرمانشاه، کردستان،کهگیلویه و بویر احمد،  قسمت اعظم استان فارس و  همچنین قسمتهایی از استان کرمان کاملا مشهود است.
در قسمت اعظم کشور از جمله آذربایجان غربی و شرقی، زنجان، قزوین، همدان، استان مرکزی، قم، تهران، سمنان، گرگان، مازندران، گیلان، کل استان خراسان شمالی، قسمت‌هایی از خراسان رضوی شامل شهرستانهای سبزوار و فردوس، طبس در استان یزد،  شهرستان قائن در خراسان جنوبی، قسمت اعظم استان کرمان(به جز شهرستان¬های انار و رفسنجان) و بخش‌هایی از استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان خشکسالی خفیف (کاهش کمتر از 20 درصد بارش دراز مدت) حاکم بوده که در حدود 2/45 درصد از مساحت کشور را به خود اختصاص داده است.
مناطقی که از بارشی بیش از میانگین درازمدت برخوردار هستند، شامل بخشهای وسیعی از استان اصفهان و یزد، بخشهایی از استان سیستان و بلوچستان(شهرستانهای خاش و زاهدان)، قسمت اعظم استان خراسان رضوی (شهرستانهای مشهد و کاشمر)، رفسنجان و انار در استان کرمان و شهرستانهای ماکو، جلفا و خوی در شمال غربی کشور است که در حدود 3/22درصد از سطح کشور را به خود اختصاص داده‌اند.
همان طور كه اشاره شد، شهرهای تربت جام، بیرجند، ایرانشهر و یزد از جمله شهرهایی در کشور هستند که ترسالی متوسط را در این سال تجربه كرده‌اند. شهر اردستان واقع در استان اصفهان، تنها شهری است که ترسالی شدید در آن رخ داده است. نگاهی به استانهای غربی کشور نشان میدهد که متأسفانه مناطق پربارش غرب  و شمال غرب کشور که سر شاخه‌ي رودخانه های پر آب و مهم کشور را در خود جاي داده‌اند، از بارش مطلوبي برخوردار نبوده‌اند.

سيماي خشكسالي اصفهان در سالي كه گذشت ...

استان اصفهان
نتايج آخرين ديده‌باني و پايش خشکسالي در استان اصفهان نيز نشان ميدهد، به رغم این که خشکسالی بسیار شدید و شدید در هیچ نقطه ای از استان مشاهده نمیشود، ولی خشکسالی متوسط را میتوان در جنوبی ترین و پرآب‌ترين قسمت استان یعنی شهرستان سمیرم و نیز در بخشهای غربی استان شامل شهرستانهای فریدون‌شهر، خوانسار و گلپایگان مشاهده كرد. این محدوده سطحی معادل 9/13 درصد استان را به خود اختصاص داده است. خشکسالی خفیف نیز در حدود 31 درصد از استان و در شهرستانهایی مانند تیران، نایین، ورزنه، زرین شهر، مورچه خورت و میمه دیده میشود.
در عوض بیش از نیمی از استان (در حدود 51 درصد) که غالباً در قسمتهای شرقی و شمالی استان و شامل  شهرستانهایی مانند خور و بیابانک، چوپانان، انارک، نطنز و شهرستان اصفهان میشود را ترسالی خفیف در بر گرفته است. ريزش 237 ميلي‌متر طي 10 ماهه گذشته در ايستگاه اردستان با توجه به میانگین بارش درازمدت آن که معادل  115 ميلي‌متر است، مي‌تواند بسیار قابل توجه و استثنايي تلقي شود. جدول 2 مساحت و درصد خشکسالیها را در استان اصفهان نشان میدهد.

جدول 2

نكته‌ي جالب توجه آن كه مقایسه‌ي جداول 1 و 2 نشان میدهد که وضعیت خشکسالی در استان اصفهان کاملاً متفاوت با ایران است؛ به نحوی که بیش از 55 درصد از سطح استان از بارشی بیش از میانگین درازمدت برخوردار بوده و دارای ترسالی خفیف، متوسط، شدید و بسیار شدید است و 45 درصد دیگر آن دارای بارشی کمتر از میانگین درازمدت بوده است. با این وجود چنانچه حجم ریزش‌ها طی سال گذشته با مقدار دراز مدت آن مقایسه شود، کاهشی بیش از 50 درصد در حجم نزولات مشاهده می‌گردد، چرا که مناطقی که از بارشی بیش از میانگین برخوردارند، اراضی کم‌ارتفاع و کم‌بارش مناطق مرکزی و شرقی استان هستند؛ حال آن که مناطقی که در شرایط خشکسالی خفیف و متوسط قرار گرفته‌اند، شامل مناطق کوهستانی و پربارش جنوب و غرب استان به شمار مي‌آيند. به ديگر سخن، کاهش حجم بارش این مناطق بسیار بیشتر از افزایش آن در مناطق مرکزی و شرقی استان رخ داده است.
در مجموع می‌توان گفت که اثرات مخرب خشکسالي بسيار شديد و بي‌سابقه‌ي سال 87-1386 کماکان ممكن است بر عرصه‌هاي کشاورزي و منابع طبيعي کشور و استان در سال آبی جاري 89-1388 هم همچنان ادامه يابد و بارش‌هاي نسبتاً مناسب بهار امسال كه سبب پيش‌روي رنگ سبز را در پهنه‌ي كشور فراهم آورده بود، نتوانست به روند عقب‌نشيني رنگ قرمز دوام و تداوم بخشد.

مؤخره:
درود بر دكتر مرتضي خداقلي عزيز و همكاران كارآزموده‌اش در مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان اصفهان كه با حسن نظر خويش نسبت به نگارنده، سبب شدند تا مجموعه‌ تحليل‌هاي 12 ماهه‌ي اخير به خوانندگان تارنماي مهار بيابان‌زايي هم عرضه شود.

در همين باره:

–  وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان دی ماه ۱۳۸۷
وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان بهمن ماه ۱۳۸۷
وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان اسفند ماه ۱۳۸۷
وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان نیمه نخست فروردین ۱۳۸۸

وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان فروردین ۱۳۸۸

وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان نیمه نخست اردیبهشت ۱۳۸۸

وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان اردیبهشت ۱۳۸۸

وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان خرداد ۱۳۸۸

وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان تیر 1388

وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان مرداد 1388

دو اعتراف بزرگ در دو روز متوالی از وزارت نفت دولت دهم!

هدررفت گاز در پارس جنوبی: صحنه ای کاملاً آشنا!

     دیروز خبری بر روی درگاه اغلب خبرگزاری‌های داخلی و خارجی و به نقل از مسئولین شرکت ملی گاز ایران منتشر شد که تعجب و افسوس بسیاری از مخاطبان خبر را برانگیخت! این که ایران در هر روز معادل کل مصرف روزانه کشور ترکیه (که به اندازه ایران جمعیت دارد)، گاز هدر می‌دهد! به بیانی روشن‌تر، روزانه حدود 44 میلیون متر مكعب گاز در مشعل پالایشگاه‌ها و میادین بدون كوچكترین استفاده‌ای می‌سوزد كه این یعنی سوزاندن دست کم 7 میلیون دلار ناقابل اسکناس سبزرنک در روز!
     متعاقب این خبر و پیش از آن که ابعاد وخیم آن به خوبی هضم شود، امروز وزیر جدید نفت طی هشداری کم‌سابقه به مردم اعلام کرد: ممکن است در زمستان امسال با کسری 200 میلیون متر مکعب گاز در روز مواجه شویم!
    هرچند واقع‌گرایی وزیر جدید و دوری‌گزینی وی از شعار‌های توخالی قابل تقدیر است، امّا به نظر می‌رسد اگر مسعود میرکاظمی به خبر روز گذشته‌ی وزارت‌خانه‌ی متبوع خویش توجه کند و بکوشد تا میزان این هدررفت سرسام‌آور کاهش یابد، تا حد زیادی نگرانی وی از زمستان‌گذرانی مردمش هم رفع خواهد شد.

چرا باید با چنین شیوه هایی به مهار آتش اقدام کرد؟!

    مؤخره:
   شاید بپرسید که ماجرای گاز چه ربطی با مهار بیابان‌زایی دارد؟ اما حقیقت این است که بسیار هم ربط دارد. دستگاه متولی ما در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست همواره از کمبود اعتبارات برای پاسداری شایسته از حریم و حرمت طبیعت – به حق – می‌نالد. نمونه‌اش را می‌توان در سامانه‌های بدوی و خجالت‌بار استفاده شده برای مهار آتش در پارک ملی گلستان، جنگل‌های شمال و همین تالاب گندمان مشاهده کرد؛ آن هم در شرایطی که در وزارتخانه‌ای دیگر از همین دولت، به راحتی اعلام می‌شود که روزی 7 میلیون دلار را می‌سوزانیم و وقتی اعلام‌شده‌ها چنین رقم‌های نجومی را دربرمی‌گیرد، شما خود حدس بزنید از رقم‌های اعلام نشده! آن هم در سالی که قرار بود به اصلاح الگوی مصرف همت گماریم!!

شیوه کارآمد در مهار آتش!!

 

      در همین باره:

     – ۵۴ میلیارد دلار، تلفات گاز در جهان ؛ خبر خوشی که اشک آدم را درمی‌آورد!

پرسشي تلخ به بهانه‌ي تجاوز به يك نهالستان گرمسيري ارزشمند در لردگان!

يكي از نهالستان هاي چهارمحال و بختياري در بام ايران

آن پرسش تلخ اين است: چرا ديواري كوتاه‌تر از منابع طبيعي پيدا نمي‌شود؟! حدود سه سال است كه تهاجم به عرصه‌هاي منابع‌طبيعي شتاب گرفته است. در اين ميان، كارگزاران دولتي و بله قربان گويان حكومتي به دليل مأمور بودن و معذور بودن – لابد! – بيشتر از هر زمان ديگري به كاهش مقاومت در برابر طبيعت ستيزان قدرقدرت دولت‌سالار همت گمارده و مي‌كوشند تا با كمينه‌ي هزينه، بيشينه‌ي منافع را ايثارگرانه به زمين‌خواران و طبيعت خوران ببخشايند!
از همين روست كه بعد از ماجراي تأسف‌بار و سريالي تجاوز به ايستگاه تحقيقاتي كام فيروز در استان فارس، باغ اكولوژي نوشهر، ايستگاه پژوهشي مارگون در كهكيلويه و بويراحمد، ايستگاه تحقيقاتي سيراچال در البرز مركزي و … نوبت به نهالستان ارزشمند و ديرينه‌ي لردگان در منطقه‌ي گرمسيري زاگرس رسيده است تا با مهرورزي براي توسعه مسكن مهر قلع و قمع شود!
غافل از اين كه چگونه  مي‌توان استمرار حيات را در برهوتي بدون نبات و آب تصور كرد؟
هومان خاكپور كه خود سال‌ها مسئوليت منابع طبيعي خطه‌ي سبز لردگان را برعهده داشته است، اينك با دردمندي و افسوس در تارنمايش از تاراج زحمات ارزشمندي كه به وسيله‌ي او و همكاران سختكوشش در آن ديار عزيز به سامان رسيده، فغان كرده است.

فرياد كمكش را دريابيد و بكوشيم تا از اين پس حرمت اين اندك جايگاه‌هاي پژوهشي و اجرايي كشور را در حوزه‌ي منابع طبيعي بيشتر بدانيم.

مؤخره:

كابوسم اين است كه به شنيدن فرياد كمك هم عادت كنيم …

سیمای خشکسالی در ایران از مهر 87 تا پایان مرداد 1388: رنگ قرمز همچنان عقب می‌نشیند!

نقشه خشکسالی کشور از مهر 87 تا پایان مرداد 88

      در ادامه مجموعه گزارش‌ها و تحلیل‌های مرتبط با وضعیت خشکسالی کشور – که با استفاده از نقشه‌ها و داده‌های تولید شده توسط همکاران سختکوش اصفهانی‌ام در پایگاه استانی مدیریت خشکسالی کشاورزی اصفهان، انجام می‌شود – اینک می توان با اطمینان بیشتری از وضعیت اقلیمی کشور در سال آبی 88-1387 سخن گفت؛ چرا که یازده ماه از سال سپری شده و فقط شهریور باقی مانده است.

جدول شماره یک

    بر بنیاد اطلاعات موجود، آشکار است که روند کاهش اثرات و محدوده‌های خشکسالی در کشور همچنان ادامه داشته و میزان آن  از 3923 کیلومتر در ماه گذشته به 1746 کیلومتر مربع (برای خشکسالی بسیار شدید)، از 124117 به 122188 کیلومتر مربع (برای خشکسالی شدید) و از 451159 به 382908 کیلومتر مربع کاهش یافته است. در عوض، میزان ترسالی شدید، متوسط و خفیف هم همان گونه که در جدول شماره 1 ملاحظه می شود، کاهش یافته است.

پیش روی رنگ سبز به موازات عقب نشینی رنگ قرمز در اصفهان کاملاً مشهود است.

    بنابراین، می‌شود نتیجه گرفت که شرایط کلی کشور در مجموع به سمت خشکسالی خفیف میل پیدا کرده، به نحوی که میزان سرزمین‌های متأثر از آن از  630657 به 727822 کیلومتر مربع – معادل 45.3 درصد کل کشور افزایش یافته که نسبت به ماه پیش از آن، حدود 7 درصد افزایش را نشان می‌دهد.

جدول شماره یک

    جالب اینجاست که در استان اصفهان، وضعیت به مراتب بهتر از میانگین کشور بوده و تمامی روندها نشان از کاهش درجه وخامت خشکسالی و افزایش ترسالی – نسبت به ماه پیش – دارد (نقشه 2).

    در همین باره:

   –  وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان دی ماه ۱۳۸۷
   – وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان بهمن ماه ۱۳۸۷
  – وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان اسفند ماه ۱۳۸۷
  – وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان نیمه نخست فروردین ۱۳۸۸

  – وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان فروردین ۱۳۸۸

  – وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان نیمه نخست اردیبهشت ۱۳۸۸

  – وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان اردیبهشت ۱۳۸۸

  – وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان خرداد ۱۳۸۸

  – وضعیت خشکسالی ایران و اصفهان از ابتدای مهر ماه تا پایان تیر ۱۳۸۸

دادگاه ویژه روحانیت و حکم درختان کهنسال!

     در روزهایی که ناباورانه می‌کوشیدم تا نبودن همیشگی پدر را باور کنم، دوستانم با نشان دادن این حکم از دادگاه ویژه روحانیت استان گیلان، خبرم کردند که هنوز برای ناباوری می‌توان دلایل بیشتری هم داشت!

تصویر حکم نهایی دادگاه ویژه روحانیت در باره فرجام درختان کهنسال

      16 آبان ماه سال گذشته بود که دریافتم می‌شود چندین درخت کهنسال را نیز متهم کرده، محکوم کرد و به اشد مجازات رساند؛

     16 آبان ماه 1387 بود که دریافتم درختی که بیش از یکهزار و پانصد سال عمر کرده است، می‌تواند به دلیل همین عمر زیاد، سبب تشویش اذهان عمومی را فراهم کرده و به ترویج خرافه‌پرستی در هزاره‌ی سوّم بپردازد!
    و سرانجام در شانزدهمین روز از دوّمین ماه پادشاه فصل‌ها – پاییز – سال پیش بود که متوجه شدم،خوب بودن و مفید بودن و کمک به حفظ آب و خاک به تنهایی برای کرامت و پایداری هیچ موجودی که کافی نیست، هیچ، حتا ممکن است همین ویژگی‌های ظاهراً مثبت کاملاً مشکوک ارزیابی شده و دشمن‌شادکن بنماید!

سید کاظم حسینی اشکوری: مدیر کل اوقاف استان گیلان، امام جمعه رضوانشهر و امام جمعه موقت رشت؛ کسی که قرار منع تعقیبش صادر شد!

    راستی! وقتی در برابر چنین جرم آشکاری با آن همه دلیل و مدرک روشن و حتا دفاع و اقرار علنی عامل قتل درختان از عملکرد خویش، پاسخ می‌آید که کفایت ادله کافی نیست و قرار منع تعقیب صادر می‌شود؛ دیگر چه جای حیرت از شنیدن برخی …

    بگذریم … بگذریم …
    خدایا چقدر باید بگذریم؟!
به خدا او هم سبز بود و هم گرم که افتاد …

افتاد
انسان که برگ
                    _آن اتفاق زرد – می‌افتد
افتاد آنسان که مرگ
                          _ آن اتفاق سرد –
می‌افتد
امّا
    او سبز بود و گرم که
                                   افتاد.
                                           شادروان قیصر امین‌پور

     برای آگاهی بیشتر:

   – بر علیه این جرم آشکار باید ایستادگی کرد

  – اعتراض کم‌سابقه به درخت‌سوزان اداره‌ی ‌اوقاف در گیلان!

استاندار خراسان رضوی: رییس جدید سازمان حفاظت محیط زیست ایران؟!

جانشین فاطمه واعظ جوادی؟!

     بعداز ظهر دیروز در هنگام بازگشت از اصفهان خبرنگار سبزپرس، تلفنی نگارنده را مورد پرسش قرار داد که نظرتان در باره‌ی انتخاب استاندار خراسان رضوی – محمّد جواد محمّدی زاده – به عنوان رییس جدید سازمان حفاظت محیط زیست کشور چیست؟ خبری که تا آن لحظه نشنیده بودم! به هر حال، ضمن بیان دیدگاه‌های خویش در مورد این انتخاب، پیشنهاد کردم تا با بررسی سوابق ایشان در زمان استانداری خراسان رضوی و میزان همراهی یا تضاد سیاست‌های وی با ملاحظات محیط زیستی دریابند که وی چه کارنامه‌ای در این حوزه داشته است؟
    شب هنگام که به منزل برگشتم، توانستم یک رد پا بدست آورم؛ آن هم در تارنمای خودم! موضوع از آن قرار بود که در شماره 16891  روزنامه خراسان (مورخ 20 دي ماه 86) آمده است: اخطار استاندار خراسان به مديركل منابع طبيعي استان!  در متن خبر هم آمده بود كه جناب محمّد‌جواد محمّدي‌زاده، استاندار خراسان رضوي، 10 روز به مديركل منابع طبيعي استان (آقاي شريعتي) فرصت داده تا نسبت به واگذاري و تغييركاربري اراضي منابع طبيعي تايباد به شهرك صنعتي دستور مساعد صادر كند، وگرنه ديگر نيازي به مديركل منابع طبيعي نداريم!
     به نظر شما آیا لازم است تا شرح بیشتری بر این یافته‌ی خویش بیافزایم؟!
    و آیا لازم است تا توضیح دهم که چرا همه ساله شاهد کاهش پایداری محیط زیستی وطن هستیم؟
    آن روز در توضیح آن خبر سوگمندانه نوشتم:

بله هموطن من!
این درد بزرگ ایران است که در آن یک استاندار به خود آنقدر جرأت می‌دهد که آشکارا عالی‌ترین مقام منابع طبیعی منطقه را به جرم عمل به وظایف و پاسداری از حریم طبیعت تهدید کند و آب هم از آب تکان نخورد!
این درد را به که گوییم که محیط زیست و طبیعت و منابع طبیعی و زیستمندان این آب و خاک مقدس نه‌تنها هیچ حامی ذی‌نفوذی ندارند که همه از اغلب مردم گرفته تا بیشتر مسئولین کمر به قتل و حذف آن بسته‌اند …
به راستی چه هفته منابع طبیعی؟ و چه روز درختکاری؟!
کدام جشن سبز؟!
بیاییم برای آنچه که داشتیم و دیگر نداریم، بگرییم  …

      امّا امروز و اینک می‌شنویم که همان استاندار قرار شده است که متوّلی پاسداری از همان طبیعتی باشد که یکی از مسئولین محلی‌‌اش را به جرم مقاومت در برابر طبیعت‌ستیزان تهدید به برکناری کرده بود!
     اگر آن درد دیروز بزرگ بود، درد امروز را باید چه بنامیم هموطن من؟!

    بیاییم همه دعا کنیم که یا خبر اشتباه است و یا آقای استاندار انشاالله توبه کرده‌اند و اینک از منافع طبیعت حمایت می‌کنند و یا طبیعت خود می‌تواند متجاوزان به حریم و حرمتش را متنبه سازد و یا انالله و انا الیه راجعون!

تازه‌ترين تصاوير از آتش‌سوزي جنگل‌هاي پل خواب – بالادست سد كرج

تصوير 1 - آتش سوزي از گوشه سمت چپ پايين عكس شروع شده است
    

      در بعدازظهر نخستين روز از شهريور 1388، مصطفي خوشنويس عزيز سراسيمه خبرم كرد كه برخي از جنگل‌هاي دست كاشت بالادست سد كرج – نرسيده به پل خواب – در حال سوختن است و ظاهراً همه فقط تماشاچي هستند! خبر را از طريق مژگان جمشيدي عزيز به سبزپرس رساندم تا موضوع را بتوانند در گستره‌ي وسيع‌تري انعكاس دهند. با آقاي مهندس زهدي هم تماس گرفتم تا موضوع را از طريق اداره كل منابع طبيعي و شوراي عالي جنگل پيگيري كنند.

تصوير 2

 

     خوشبختانه – مطابق معمول – باد مساعد قبل از اقدام مسئولين به داد منطقه رسيد و چيزي بيشتر از 2 هكتار از عرصه نابود نشد.

موقعيت عرصه آتش گرفته در عكس گوگل ارث مشخص شده است

     آنچه كه مشخص است و از تصاوير هم برمي‌آيد، دست كم 353 اصله سرو نقره‌اي با عمر متوسط 40 سال به همراه سه اصله اُرس بين 50 تا 100 ساله و بيش از 35 پايه شيرخشت و زرشك در آتش سوخته‌اند.

تصوير 4

      تصاوير را مصطفي خوشنويس، روز گذشته از منطقه برداشت كرده است.

تصوير 5

      گفتني آن كه اصولاً احتمال آتش سوزي طبيعي در عرصه‌هاي خارج از شمال كه ميزان هوموس آلي خاك ناچيز بوده، بسيار كم است (در عرصه‌هاي شمالي، گاه اين تركيبات در فصل تابستان به دمايي بيش از 80 درجه مي‌رسند كه سبب حريق مي‌شود). بنابراين، بايد پذيرفت كه آتش سوزي رخداده، ريشه‌ي انساني داشته و همين طور كه در عكس شماره يك مشخص است و شاهدان در منطقه هم تأييد كرده‌اند، از سمت كناره درياچه سد شروع شده و به سمت بالادست پيشروي كرده است.

تصوير 6

اميد كه از اين پس، بيشتر حواسمان را جمع كرده و كمتر آتيش بسوزانيم!

ريشه هاي تاريخي تخريب جنگل در لبنان

لوحي سنگي كه نشان مي دهد از ديرباز منابع چوبي لبنان به تاراج مي رفته است.

       كوشان مهران، يكي از خوانندگان پرانرژي و اهل مطالعه‌ي تارنمايم است كه در باره‌ي يادداشت پيشينم، عكسي را ارسال كرده و توضيحي در ذيل آن داده كه دريغم آمد، ديگران را در لذت اين دانستگي شريك نكنم.
     ايشان نوشته‌اند: تخریب جنگل‌های لبنان از هزاره‌های پیشین شروع شد. چرا كه به قدری منابع چوب لبنان برای امپراطوري مصر باستان حايز اهمیت بوده که به عنوان يك منبع استرتژیک شناخته شده و بارها جنگ بر سر تصاحب آن بين مصر و دولت‌هاي محلي مثل آشوريان درگرفت.
     افزون بر آن، از سدر لبنان در ساخت پاسارگاد استفاده شده است. فینیقیان هم با استفاده از بلوط و گونه‌هاي سوزنی‌برگ‌ لبنان، با ناوگان خود تا سواحل گینه در اقیانوس اطلس (اسپانیا و بریتانیا) پیش رفتند.
     دست آخر اين كه دولت عثمانی نیز برای کنترل مدیترانه دست به دامان جنگل‌های لبنان شد. امّا ظاهراً چراي بي‌رويه بز به همراه فرسایش خاک باعث نابودی بافت جنگلی و زیست‌بوم اغلب گونه‌هاي ارزشمند جانوري لبنان، نظير مرال، شوکا، گوزن زرد، خرس قهوه‌ای سوری، شیر آسیایی و سیاه گوش گردید و بدين‌ترتيب، متأسفانه بخش عمده‌اي از حیات وحش لبنان پیش از جنگ جهانی اول نابود شد.

بیش از 60 درصد از پوشش جنگلی لبنان در طول 4 دهه‌ی اخیر نابود شده است!

ابعاد نابودی جنگله در کشور یک میلیون هکتاری لبنان: کلیک کنید تا بزرگتر دیده شود

     همان گونه که اعلام شده بود، هفته‌ی گذشته حامد بهشتی مهمان ما بود و در تالار اجتماعات مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور به ایراد سخن پرداخت. بازتاب‌ها و گزارش‌های مرتبط با این سخنرانی را می‌توانید در تارنمای انجمن اعضای هیأت علمی مؤسسه بخوانید.
     اما یک نکته‌ی عبرت‌آموز که توسط حامد بیان شده و مورد تأکید قرار گرفت، تخریب شدید رویشگاه‌های جنگلی کشور لبنان یا همان عروس خاورمیانه (بیش از 60 درصد) است؛ تخریبی که سبب شد تا به صورت ناخودآگاه بگوییم: باز گلی به جمال سازمان متولّی جنگل‌های کشور خودمان که در مدّت مشابه کمتر از نیمی از وسعت جنگلی ایران را از دست داده است!
    گفتنی آن که عدم تمرکز مدیریت، جنگ‌های داخلی و تجاوز نیروهای اسراییلی در شمار مهمترین دلایل این تخریب گسترده در طول 43 سال گذشته در لبنان بوده است.تخریبی که – به گفته حامد بهشتی – هم اکنون با سرعت در حال التیام است.

سپاس از دوستانی که باغ اکولوژی نوشهر را دوست دارند!

گزارش مژگان جمشیدی در اعتماد ملی - پنج شنبه 16 مرداد 88

      چند روز پیش هموطنی به نام محسن خبرم کرد که اهالی خیابان ملّت در شهرستان نوشهر با تهیه و امضای یک تومار بلندبالا، خواستار حفظ و حراست از موجودیت باغ اکولوژی نوشهر شده‌اند. این خبر برایم سخت انرژی‌بخش و شورآفرین بود؛ زیرا عمده‌ترین بهانه مسئولین در تخریب عرصه‌های طبیعی، ملاحظات اقتصادی / اجتماعی مردم محلی است و حالا در نوشهر، همان مردم محلی می‌گویند: ما برای رفاه حال خود جاده نمی‌خواهیم، لطفاً باغ اکولوژی ما را از ما نگیرید.
     درود بر شرف اهالی خیابان ملّت نوشهر و به امید تداوم این هوشمندی‌ها و قدرشناسی‌ها.
     جا دارد در اینجا از همه‌ی دوستانی که به خبر تهدید تازه بر علیه باغ اکولوژی نوشهر واکنش نشان داده و آن را پیگیری کردند، تشکر کنم.
     به ویژه از بروبچه‌های خوب سبزپرس، ایرن، اعتماد ملّی و خبرگزاری مهر که این خبر و نیز موضوع باغ فین کاشان را پیگیری کردند، قدردانی می‌کنم.