بایگانی دسته: حقوق محيط زيست

آشنايي با ارزش‌هاي زيستگاهي ايران براي گياهان و جانوران

گزارش امروز روزنامه اطلاعات

روزنامه اطلاعات از روز گذشته، انتشار يك مجموعه گزارش و گفتگو را شروع كرده با عنوان: «ايران؛ زيستگاه بي مانند گياهان و جانوران» كه تا فردا ادامه دارد. در اين سلسله گزارش‌ها، ضمن گفتگو با برخي فعالان محيط زيستي، مانند استاد هوشنگ ضيايي، سپيده فيروزپور و نگارنده،  كوشيده است تا مخاطبين خويش را با جلوه‌هاي ناب و كمتر توجه شده‌اي از طبيعت وطن آشنا و آگاه سازد.
به نظر مي‌رسد، روزنامه اطلاعات به عنوان ديرينه‌ترين روزنامه‌ي ايران با فعاليت خبرنگار محيط زيستي‌اش – آقاي علي درويشي – اخيراً مي‌كوشد تا كم‌توجهي‌ها و عقب‌ماندگي‌هاي تاريخي‌اش را نسبت به مسايل محيط زيستي جبران كرده و در اين حوزه نيز به توليد اطلاعات و روشنگري بپردازد.
اميد كه از اين روش و سلوك پسنديده، همه‌ي رسانه‌هاي نوشتاري كشور الگو گرفته و با جذب و آموزش خبرنگاراني متخصص و علاقه‌مند، دست‌كم يك صفحه از روزنامه خود را به پيگيري و تحليل اخبار محيط‌ زيستي ايران و جهان – مانند روزنامه همشهري –  اختصاص دهند، همان گونه كه براي ورزش و سينما چنين مي‌كنند.

نامهرباني‌هاي مسكن مهر با منابع طبيعي شتاب مي‌گيرد!

maskan-mehr

پس از ماجراي شبيخون قانوني! به نهالستان گرمسيري لردگان در استان چهارمحال و بختياري، اينك همكارانم خبر مي‌دهند كه به رغم مخالفت صريح مسئولين منابع طبيعي استان گلستان، بخش‌هايي قابل توجه از اراضي مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان گلستان قرار است كه براي طرح توسعه مسكن مهر اختصاص يابد! افزون بر آن از شهرستان بندر گز نيز خبر مي‌رسد كه چندين هكتار از اراضي درختكاري شده‌ي متعلق به اداره‌ي منابع طبيعي آن شهرستان كاملاً تسطيح شده و درختانش در كمال نامهري با زندگي بدرود گفته‌اند تا بر مزارشان مسكن مهر برويد!

طرحي هوشمندانه از محسن ظريفيان كه بدجوري آدم را به فكر فرو مي برد! نمي برد؟!

مؤخره:
مهرورزي خوب است، سرپناه درست كردن براي مردم از مهرورزي هم بهتر است؛ امّا هيچكس حاضر نيست در كاخي مرمرين ساكن شود كه پايه‌هايش بر زميني دوزخي و آتشين استقرار يافته باشد. ساخت مسكن بر روي جنازه‌هاي درختان در سرزميني كه فقط 7 درصد آن داراي پوشش درختي و جنگلي است، در بهترين حالت عين حماقت است و در بدترين حالت، مصداق بارز خيانت و تاراج ملّي.
حال قضاوت با شماست كه طبيعت‌ستيزاني اينگونه را از دسته‌ي نخست بدانيد يا از گروه دوّم!

این سپهسالار دارد روح عشقش را می‌آزارد!

در این دود جوشان فواره‌وار
نخندد شکوفه
نبالد درخت
نروید شکوفه
نتابد بهار

آیا این است رعایت حق مردم؟!

     چهارشنبه‌ی گذشته، هنگامی که مطابق معمول از کرج به سوی محل کارم در شهرک پژوهش تهران می‌آمدم؛ با این اتوبوس بین شهری مسافربری مواجه شدم که با غلظت هرچه تمام‌تر داشت هوای آلوده‌ی شهر را سیاه‌تر می‌کرد! نزدیک‌تر که شدم، دیدم بر پشت آن – که خود را شاهین سبلان نامیده – نوشته شده:

آیا این سپهسالار به عشق او می تواند هوا را آلوده کند؟!
این سپهسالار به عشق اباالفضل می‌تازد.

     خواستم برایش بگویم:
     به هر آن کس که می‌پرستی، حضرت ابوالفضل (ع) چنین سپهسالاران عاشقی را در رکابش نمی‌خواهد.
     بیا و با تعمیر موتور این سپهسالار، عملاً نشان بده که برای حقوق مردم احترام قایل هستی و روح آن بزرگوار را بیش از این آزار مده.

مسلمانان؛ مسلمانان! مسلمانی مسلمانی ...

برادر من:
باور کن این حق ماست که از هوایی پاک بهره‌مند باشیم.

قتل درختان دره زیبای دیوین در الوندکوه!

چشم اندازی زیبا از بیشه زارهای روحبخش دره دیوینعکسها از وبلاگ دیار الوند

همزمان با برپایی همایش بین‌المللی حقوق محیط زیست و سخنان دل‌گرم‌کننده‌ی یکی از قضات عالی‌رتبه‌ی کشور، شاهد تجاوز  گستاخانه و نابخردانه‌ی دیگری به طبیعت ناب وطن در قلب تپنده‌ی همدان هستیم.
تصاویری که می‌بینید نشان از فاجعه‌ای گران در قلب الوندکوه دارد؛ دره‌ی دیوین یکی از دره‌های ناب دامنه‌های شمالی الوند است که به همراه دره برفین، دره گنجنامه، دره عباس آباد، دوزخ دره، دره گوساله، دره کیوارستان، دره سیمین دره و دره مرادبیگ چشم‌اندازی ناهمتا را برای مردمان دیار ابن‌سینای فرزانه آفریده‌اند. اینک اما هموطنی از اهالی آن خطه‌ی فرزانه‌پرور خبرمان داده است که درختان زیبا و چشم‌انداز بهشت‌گونه‌ی دیوین در سکوت من و تو و بی‌تفاوتی مسئولین منطقه، به بهانه‌ی واهی «4 دیواری اختیاری» قطع شده و به ذغال بدل می‌شوند!

چقدر باید سهل انگار و بی تفاوت باشیم؟!ذغال گیری از چنین درختانی؟!

صرف نظر از این که می‌شود عرصه‌های طبیعی را این گونه سهل فنس کشی کرده و ادعای مالکیت کرد؛ اصولاً قطع درختان به هر بهانه‌ای جرم بوده و دارای مجازات است. به خصوص اگر درختان ، علاوه بر تلطیف‌کنندگی هوا و آشیان‌سازی پرندگان، کارکرد حفظ آب و خاک در مناطق شیب‌دار و حساس به فرسایش را نیز دارا باشند.

سندی دیگر در ناکارآمدی طرح هایی چون بهره وری کشاورزی و طوبی و ...

امید است که مسئولین اداره کل منابع طبیعی استان همدان، قاطعانه وارد موضوع شده و با متخلفان و متجاوزین به حریم طبیعت برخوردی سزاوارانه کننند.

با سپاس از رسول کریمی عزیز که مرا از این ماجرا آگاه ساخت.

تخریب باغ های گنج نامه همدان در سال گذشته - عکس از نیما دیموری - خبرگزاری فارس

در باره تخریبی دیگر در همدان:

قطع پانصد اصله درخت در باغهاي گنجنامه همدان

پرونده قطع درختان دانشگاه علوم پزشكي همدان به دادسرا رفت

فضيلت برنامه‌هاي توسعه در چيست؟!

 روز گذشته، دو روزنامه اعتماد ملّي و اعتماد نيز، گزارش‌هاي نسبتاً مفصل و جامع‌تري را از هم‌انديشي شنبه‌ي گذشته بين منتقدين و مديران سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور منتشر كردند. ضمن تشكر از درج اين دو گزارش ارزشمند، از آنجا كه امكان لينك دادن به گزارش اعتماد ملي وجود ندارد، متن كامل آن را مي‌آورم. همچنين گزارش اعتماد را با عنوان: «ناپايداري 100 ميليون هکتار از اراضي کشور، حقيقت تلخ مرگ طبيعت در ايران» را مي‌توانيد در اين نشاني بخوانيد.

گزارش روزنامه اعتماد ملي - 24 دي 1387

گزارش مفصل روزنامه اعتماد ملي از هم‌انديشي منتقدين و مديران منابع طبيعي كشور

     يك عضو هيات علمي موسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع هشدار داد: 15 متر افت آب‌هاي زيرزميني در 30 سال گذشته

     صدور مجوز‌هاي پي‌درپي براي احداث پالا‌يشگاه و پتروشيمي و كارخانه‌هاي خودروسازي در سه استان شمالي و در حريم امن جنگل‌ها و تالا‌ب‌هاي شمال كشور و تشديد فعاليت‌هاي معدن‌كاوي، راهسازي و سدسازي در جنگل‌هاي باستاني شمال كه اين روزها به نقطه اوج رسيده و اعتراض بسياري از كارشناسان و محققان را برانگيخته سرانجام واكنش سازمان جنگل‌ها و مراتع را برانگيخت. به نحوي كه اين سازمان براي نخستين‌بار فضاي يك مناظره كارشناسي را براي متخصصان و كارشناسان منتقد با مديران اين سازمان فراهم كرد و از جمعي از خبرنگاران تخصصي حوزه منابع طبيعي نيز براي ارائه پرسش‌هاي انتقادانه دعوت كرد.

    هر چند در اين ميزگرد مديران و معاونان سازمان جنگل‌ها كمتر به پرسش‌هاي مطرح‌شده پاسخ دادند اما همين كه انتقادات كارشناسي را شنيدند و برخي از تخريب‌هاي صورت‌گرفته در عرصه‌هاي ملي را تاييد كردند نقطه‌عطفي بود هم براي خبرنگاران و هم براي كارشناسان كه از اين پس اگر انتقادي هم صورت مي‌گيرد، ديگر كمتر مسوولي را مي‌توان در اين حوزه يافت كه اساسا ماهيت اين گزارش‌ها را انكار كند. اين ميزگرد كارشناسي نشان داد كه سازمان جنگل‌ها علي‌رغم اينكه هنوز هم تا رسيدن به شرايط آرماني فاصله بسيار دارد اما حداقل مديران آن گوش شنوا براي استماع انتقادات رسانه‌ها و كارشناسان دارند تا شايد بخشي از اين پيشنهادها و انتقادها را با برنامه‌هاي مديريت خود پيگيري كنند. آنچه در ذيل مي‌آيد بخشي از گزارش اين جلسه است كه به صورت اختصار تشريح شده است.
كانت معتقد است فضيلت چاقوي جراحي در تيز بودنش است بنابراين فضيلت برنامه‌هاي توسعه يك كشور هم در سياست‌ها و برنامه‌هاي حفظ محيط زيست است.>  اين بخشي از سخنان محمد درويش، ‌عضو هيات علمي موسسه تحقيقات جنگل‌ها است كه طي چند ماه گذشته از جمله كارشناساني بوده كه عموما با درج مطالب علمي و زيست‌محيطي در رسانه‌ها و سايت شخصي خود به بيان ديدگاه‌هايش درباره منابع طبيعي كشور پرداخته است. وي كه به‌شدت از سياست‌هاي جاري كشور در بخش منابع طبيعي و محيط زيست انتقاد مي‌كرد در نشست هم‌انديشي كارشناسان و مديران سازمان جنگل‌ها با ذكر آمار به بيان تنها گوشه‌اي از فجايع زيست‌محيطي كشور مي‌پردازد. درويش در اين جلسه خاطرنشان كرد: بر اساس گزارش كميته ملي توسعه پايدار 100 ميليون هكتار از اراضي كشور هم‌اكنون در شرايط ناپايدار قرار دارد به طوري كه نرخ فرسايش خاك بين 2 تا 5 ميليارد تن در سال برآورد و اعلا‌م شده است و از آنجا كه مساحت كشور چيزي در حدود 2/1 درصد خشكي‌هاي جهان است پس مي‌توان نتيجه گرفت كه 7/7 درصد از شست‌وشوي خاك جهان تنها در كشور ايران اتفاق مي‌افتد و اين در شرايطي است كه نرخ فرسايش خاك را تنها 2 ميليارد تن در سال درنظر بگيريم.  به گفته وي هم‌اكنون 80 درصد آبخوان‌هاي كشور با تراز منفي مواجه هستند و با توجه به ميزان آبي كه هم‌اكنون از عمق زمين استخراج مي‌شود عمق فاجعه به مراتب بدتر از اين است.
    وي مي‌افزايد: حال اگر در نظر بگيريد هر ساله فقط يك متر از عمق آبخوان‌ها كم شود و مساحت آبخوان‌هاي كشور را نيز يك ميليون هكتار در نظر بگيريم يعني هر ساله يك ميليارد متر مكعب آب سفره‌هاي زيرزميني را از دست مي‌دهيم. درويش اظهار داشت: بر اساس گزارش ديگري كه موسسه نشنال‌جئوگرافيك در 22 سپتامبر سال 2008 اعلا‌م كرده دانشمندان با استفاده از فناوري سيستم اطلا‌عات جغرافيايي GIS و سنجش از راه دور به اين نتيجه رسيدند كه از سال 1971 تا 2001، حداقل 15 متر از سطح آب‌هاي زيرزميني در ايران كاهش پيدا كرده است و اين افت شديد سفره‌هاي آب زيرزميني علا‌وه بر ايران در بخش‌هايي از چين و كاليفرنيا نيز در حد بحراني گزارش شده است. حال توجه داشته باشيد كه در همين دشت ورامين هر سال 2 متر سطح آبخوان پايين مي‌رود و در همدان و قهاروند و كبودرآهنگ در طول 10 سال اخير 4 متر از سطح آبخوان‌هاي منطقه كاسته شده است كه نتيجه آن ايجاد فروچاله‌هاي بزرگ در اين منطقه است.
   درويش با اشاره به سير قهقرايي محيط زيست ايران به تشديد روند انقراض گونه‌هاي جانوري و گياهي پرداخت و گفت: هم‌اكنون از 1028 گونه اندميك گياهي ايران، هزار گونه در فهرست سرخ آي‌يوسي‌ان قرار گرفته است. مگر نه اينكه همين چند وقت قبل بود كه معاون وزير جهاد كشاورزي اظهار داشت نيمي از سكونتگاه‌هاي روستايي كشور از سكنه خالي شده و ساكنان آن به ديگر مناطق مهاجرت كردند و اين همه نشان از روند قهقرايي محيط ‌زيست ايران دارد. اينكه در بين 148 كشور جهان از نظر شاخص‌هاي پايداري محيط زيست در پله 132 جهان قرار مي‌گيريم زنگ خطري است كه بايد به ما حق بدهيد تا نگران محيط زيست كشور باشيم و ‌اين نگراني را يا بايد به سازمان جنگل‌ها بگوييم يا به سازمان محيط زيست كه خوشبختانه وضعيت سازمان جنگل‌ها و مراتع حقيقتا بسيار بهتر از سازمان محيط زيست است چرا كه حداقل اين سازمان فجايع را كمتر انكار مي‌كند. پس وقتي صحبت‌هايي با يك رسانه مي‌شود اگر مسوولا‌ن مربوطه به خوبي از منابع طبيعي و محيط زيست دفاع كنند، بسياري از اين مسائل حل مي‌شود اما متاسفانه كمتر چنين چيزي را شاهديم.
   وي افزود:‌ببينيد وقتي رئيس‌جمهور در سفر استاني خود در مشهد اظهار مي‌دارد كه منابع طبيعي نبايد سد راه توسعه شود من مقصر را رئيس‌جمهور نمي‌دانم. من مقصر را وزير جهاد كشاورزي و سازمان جنگل‌ها و مراتع مي‌‌دانم كه اينچنين القا كرده‌اند. حتي آقاي فرود شريفي، ‌رئيس سازمان جنگل‌ها و مراتع سال گذشته در هفته منابع طبيعي اظهار داشتند اگر قرار باشد ملا‌حظات زيست‌محيطي رعايت شود، پس بايد همه كشور تعطيل شود! پرسش من اين است كه چرا فرود شريفي، عالي‌ترين مقام اجرايي صيانت از منابع طبيعي كشور بايد همان پنداري را داشته باشد كه يك طبيعت‌ستيز توسعه‌گرا دارد؟ چرا وقتي موضوع قطع درختان كهنسال چندصدساله در گيلا‌ن اتفاق افتاد آقاي فرود شريفي با يك موضعگيري ضعيف اظهار داشت كه اگر در ملك شخصي بوده، اشكالي ندارد. اين درختان ميراث چندين و چند ساله طبيعت اين سرزمين و نسخ خطي ارزشمندي است كه گنجينه‌اي از ژن‌هاي ناشناخته را در خود دارند. چرا بايد 30 درصد از رويشگاه‌هاي ارزشمند حرا در ناي‌بند عسلويه را به خاطر توسعه بي‌ضابطه صنايع نفت و گاز از دست دهيم؟ در كدام كشور دنيا اينچنين با طبيعت برخورد مي‌شود؟ پس به ما حق بدهيد كه در اين موارد نگران باشيم.
    برنامه‌ريزي سرزمين در دولت جديد هم تحقق نيافت
    از سوي ديگر دكتر شريعت‌نژاد، قائم‌مقام سازمان جنگل‌ها و مراتع گفت: مديريت منابع طبيعي به شكل موجود مطلوب نيست و اين از ديد هيچ‌كس پنهان نيست. نظام بايد براي سرزمين برنامه‌ريزي كند و بهترين نسخه‌هاي مديريتي را براي عرصه‌هاي خود بريزد. اما در كشور ما علي‌رغم تلا‌شي كه حتي آقاي احمدي‌نژاد داشتند كه نهايتا به انحلا‌ل سازمان مديريت ختم شد باز هم به اين مهم دست پيدا نكردند. از سوي ديگر تهاجمات ديگر دستگاه‌ها به منابع طبيعي هم موجب نگراني ما و همه كارشناسان و اساتيد شده است و اين انتظار بي‌جايي است اگر توقع داشته باشيم اساتيد و دلسوزان نسبت به اين تخريب‌ها بي‌تفاوت باشند ولي انتظار داريم كه آنها به ما كمك كنند. ما بايد از مشاركت مردم استفاده كنيم و شرط هم‌انديشي نيز صداقت است لذا بايد شفاف‌سازي كنيم و اطلا‌ع‌رساني وسيله‌اي براي شفاف‌سازي است كه بايد درست و صادقانه اطلا‌ع‌رساني كنيم و انصاف حكم مي‌كند كه حداقل درباره عملكرد 10 تا 15 سال اخير اقدامات موثري را انجام دهيم. وي افزود: من ترديد ندارم كه اغلب مصاحبه‌شوندگان نگران اين بحث هستند ولي متاسفانه تيترهاي انتخاب‌شده براي اين مطالب در جرايد با متن مصاحبه فرق مي‌كند و نشان مي‌دهد كه اين عناوين تنها براي جلب توجه خواننده بوده است.
    كاظم نصرتي، رئيس جامعه جنگلباني ايران نيز يكي ديگر از كارشناسان منتقد در اين جلسه بود كه وابستگي اين سازمان به وزارت جهاد كشاورزي را ريشه تمام معضلا‌ت موجود در بخش منابع طبيعي عنوان كرد. وي افزود: منابع طبيعي فقط سازمان محيط زيست و سازمان جنگل‌ها و مراتع نيست ولي چون سازمان جنگل‌ها متولي منابع طبيعي است پس نبايد كاري صورت گيرد كه اين سازمان تضعيف شود چون به اندازه كافي تضعيف‌شده است و دليلش هم اين است كه تابع وزارت جهاد كشاورزي است. منابع طبيعي در وزارت جهاد كشاورزي آخرين بخش است و من براي اين حرفم دليل دارم. مگر نه اينكه آخرين حرف را هميشه بايد بالا‌ترين مقام دستگاه بزند و بالا‌ترين مقام اين مجموعه نيز كسي است كه متولي است. ولي از شما مي‌پرسم در اين 3 سال اخير وزير جهاد كشاورزي چند جلسه در سازمان شما با مديران‌تان داشته است؟ آيا نبايد حداقل يك جلسه در اين مدت مي‌گذاشت تا از منابع طبيعي دفاع كند و حرف شما را هم بشنود؟ در تمام مصاحبه‌هايي كه از سوي ايشان در اين 3 سال صورت گرفته حتي يك جمله هم در حمايت از منابع طبيعي ديده نمي‌شود. اگر هست و ايشان با قاطعيت و جديت دفاع كردند، بگوييد. ايشان حتي از اعتبارات منابع طبيعي هم دفاع نكرده‌اند. منابع طبيعي آخرين حد دفاعيات است و متاسفانه اين شيوه اداره منابع طبيعي از ابتداي تشكيل اين سازمان تاكنون در تمام مدت اين 80،90 سال گذشته هم وجود داشته است.
    آمار درستي از جنگل‌ها موجود نيست
   وي افزود: نكته ديگر اين است كه اصلا‌ در تمام اين سال‌ها شفاف‌سازي وجود نداشته چون آمار درستي در اين سازمان وجود ندارد و تا همين 10 سال قبل اصلا‌ آمار درستي در اين سازمان وجود نداشته است و سند و مدركي كه بر اساس آمار تهيه كرده باشيد اصلا‌ وجود ندارد به طوري كه سطح جنگل‌هاي ما از 7 ميليون هكتار تا 18 ميليون هكتار گفته شده است ولي از وقتي سازمان به فكر مستند‌سازي افتاد مي‌گويد 2/14 ميليون هكتار جنگل داريم كه البته در اين هم شك و شبهه وجود دارد ولي همه اين را پذيرفتند.
    نصرتي افزود: وقتي شما در يك سيستم قرار مي‌گيريد كه مسوولا‌ن تراز اول اطلا‌ع‌رساني نمي‌كنند و آمار درستي ارائه نمي‌دهند طبيعي است كه من نوعي مفروضات ذهني خودم را مي‌گويم و از آن دفاع مي‌كنم و چون خودم 12 سال مدير كل دفتر فني و مهندسي سازمان جنگل‌ها و مراتع بودم و همه زندگي‌ام را گذاشتم تا آمارگيري كنيم- كه البته در داخل تشكيلا‌ت هم اين اجازه داده نمي‌شد تا آمار درستي تهيه شود- لذا سازمان به نظر من در جايگاه واقعي خودش نيست و ساختار سازمان مربوط به نيمه دهه 40 است و اين سياست جواب نمي‌دهد. آنچه ما مي‌گوييم بيشتر بر اساس آمار خود سازمان است.
    وي افزود: كشور ما از نظر سرانه مصرف چوب پايين‌تر از جاهاي ديگر است ولي همچنان نياز چوبي داريم و در يك اظهارنظر از سوي يكي از معاونان سازمان گفته شده كه قرار است ظرف 4 سال آينده در توليد چوب از مزارع چوب خودكفا شويم و من مي‌گويم چنين چيزي امكان ندارد. ما 40 سال پيش از اين در كشور انجمن صنوبر داشتيم و سال‌ها كار كرديم ولي بعدا رها شد و دوباره در اين زمينه فعال شديم ولي چون اين چوب‌ها خريدار ندارد از بين رفت. از سوي ديگر سازمان جنگل‌ها و مراتع وظيفه حاكميتي دارد نه تصدي‌گري و با اينگونه اظهارنظرها به نظر مي‌رسد به نوعي اين سازمان در تلا‌ش است وارد تصدي‌گري شود.
    وي افزود: ما مي‌خواهيم زراعت چوب را در كشور توسعه دهيم تا آسيب كمتري به جنگل‌هاي كشور وارد شود ولي افراد وقتي براي گرفتن تسهيلا‌ت مراجعه مي‌كنند دولت اين تسهيلا‌ت را در اختيار آنها قرار نمي‌دهد پس چگونه مي‌خواهيم در توليد چوب خودكفا شويم ؟! از سوي ديگر، جايي در كشور ما باقي نمانده تا زراعت چوب شود. ديگر اراضي‌اي براي واگذاري باقي نمانده و هرچه بوده واگذار شده است، ضمن اينكه براي مزارع چوب بايد اول شيب و ارتفاع زمين و از همه مهم‌تر آب را در نظر گرفت كه چنين زميني ديگر وجود ندارد، پس خودكفايي چوب تا 4 سال آينده امكان ندارد.
    نصرتي افزود: شرح وظايف سازمان جنگل‌ها و مراتع حفاظت، ‌احيا، ‌بهره‌بردري و توسعه منابع طبيعي است و اگر امروز اين همه مشكلا‌ت به وجود آمده به خاطر اين است كه اينقدر به حاشيه پرداختيم كه وظايف اصلي سازماني يادمان رفته است. وقتي همه رسانه‌ها اعلا‌م مي‌كنند كه 150 هزار هكتار از درياچه اروميه خشك و شوره‌زار شد يا زاينده‌رود و ديگر تالا‌ب‌هاي كشور خشك شدند و يا تالا‌ب هورالعظيم براي اكتشافات نفتي واگذار شد من هم مي‌گويم طبيعت ايران در حال مرگ است. به اعتقاد من آنچه امروز در كشور ما در حال وقوع است نشان مي‌دهد كه طبيعت ايران در حال مرگ است. اگر امروز اين همه اتفاقات ناگوار مي‌افتد و روستاها به دليل تخريب منابع طبيعي خالي از سكنه مي‌شوند، بالا‌ترين مسوولا‌ن وزارتخانه جهاد كشاورزي و منابع طبيعي بايد پاسخگو باشند كه چه كردند. اما برعكس است انگار ما وصل شده‌ايم به وزارت جهاد كشاورزي تا فقط حكم بانك زمين را داشته باشيم. امروز بسياري از كارشناسان و حتي مديران و بخش‌هاي فني به سيستم اداري سازمان جنگل‌ها و مراتع معترض‌ هستند. چون اين سازمان چنان خوار و ضعيف شده كه وزير جهاد كشاورزي در يك جلسه رسمي در شمال ايران مي‌گويد امروز ما سه نفر <ميرغضب> در سازمان جنگل‌ها داريم و سازمان سكوت مي‌كند؟ شما چه انتظاري از من داريد؟ ‌من كه سال‌ها در بين شما در سازمان جنگل‌ها و مراتع بودم و همه آمار و اطلا‌عات را مي‌دانم، انتظار نداشته باشيد كه موافق شما سخن بگويم.
    در ادامه اين جلسه منتظري معاون مناطق مرطوب سازمان جنگل‌ها و مراتع در پاسخ به پرسش خبرنگار اعتماد ملي درباره اينكه بر اساس كدام ماده قانوني اجازه ساخت سدهاي بزرگ و كوچك در جنگل‌هاي شمال را صادر مي‌كنيد آن هم در شرايطي كه حتي ساخت سدهاي بزرگ در جنگل‌هاي شمال اخيرا از سوي رئيس‌جمهور نيز مورد نكوهش قرار گرفته است، گفت: اينكه سد كجا احداث شود را ما تعيين نمي‌كنيم ما فقط وظيفه داريم كه بگوييم اين سد اينقدر از اراضي ملي را از بين مي‌برد و مرجع اصلي كميته ارزيابي زيست محيطي در سازمان محيط زيست است و اين كميته مي‌تواند زماني كه گزارش ارزيابي زيست‌محيطي سدها ارائه مي‌شود آنها را رد كند.
    اين سخنان در حالي مطرح شد كه خبرنگار اعتماد ملي اذعان داشت: مطابق قانون، ارزيابي زيست محيطي در پارك‌هاي ملي و مناطقي كه قانون به صراحت در مورد آنها حكم داده كه هيچ كس حق واگذاري يا انجام فعاليت‌هاي عمراني در آنجا را ندارد عملا‌ محلي از اعراب ندارد. اما شما در جنگل‌هايي كه طبق قانون حق واگذاري آنها را نداريد نه‌تنها با ساخت سد موافقت مي‌كنيد كه حتي عرصه را هم از درخت پاكتراشي مي‌كنيد و تحويل وزارت نيرو مي‌دهيد، همچون سد البرز در منطقه سوادكوه كه براي ساخت آن بيش از 500 هزار درخت تنومند قطع شده است و اين ارتباطي به سازمان محيط زيست ندارد و شما كه متولي حفظ منابع طبيعي هستيد، مسووليد و مجوز قطع درختان را شما صادر كرده‌ايد.
اما پاسخ شريعت‌نژاد قائم‌مقام سازمان جنگل‌ها و منتظري، معاون مناطق مرطوب و نيمه‌مرطوب سازمان جنگل‌ها به اين پرسش‌ها باز هم چيزي نبود جز پاس‌كاري توپ داخل زمين سازمان محيط زيست و اينكه كميته ارزيابي زيست محيطي سازمان مي‌تواند اين پروژه‌ها را تاييد نكند و….!
    شريعت‌نژاد همچنين خاطرنشان ساخت: اينگونه هم نيست كه ما در هيچ موردي مخالفتي با ساخت سدها نكرده‌ايم. مثلا‌ سدي در سمنان بود كه ما ساخت آن را رد كرديم به خاطر اينكه بخشي از جنگل را زير آب مي‌برد. مناطقي هم بوده همچون سد شفارود كه درخواست كرديم لا‌اقل حالا‌ كه از ساخت سد منصرف نمي‌شوند ارتفاع سد را پايين بياورند يا مواردي هم بوده كه مكان ساخت سد را تغيير داده‌اند. خبرنگار اعتماد ملي نام اين سدها را پرسيد كه هيچ‌يك از مديران شركت‌كننده در اين جلسه به دليل نداشتن حضور ذهن، ‌پاسخي به اين پرسش ندادند.
    در همين حال محمد درويش به انتقاد از سدسازي‌هاي بي‌ضابطه و گزارش‌هاي ارزيابي تهيه شده پرداخت و گفت: در حال حاضر 83 درصد از سدهايي كه ساخته شده‌اند فاقد شبكه‌هاي آبياري هستند چون اعتبارات وزارت جهاد كشاورزي دراين بخش بسيار كمتر از اعتبارات سدسازان است و اگر قرار باشد اين شبكه‌ها تكميل شوند 50 سال طول مي‌كشد كه قطعا تا آن زمان بسياري از اين سدها پر شده و از رده هم خارج شده‌اند. وي افزود: شما بگوييد كدام يك از گزارش‌هاي ارزيابي ارائه شده براي اين همه سد خطرآفرين در كميته ارزيابي رد شده است ؟ اصلا‌ مساله اساسي اين است كه در ماتريس ارزيابي عموما ما به مسائل اقتصادي ضريب 3 و 4 مي‌دهيم ولي به محيط‌زيست پايين‌ترين ضريب را مي‌دهيم بنابراين ماتريس نهايي هميشه مثبت مي‌شود و نهايتا گزارش‌ها هم تاييد مي‌شود.
    دكتر شريفي يكي ديگر از شركت‌كنندگان در جلسه كه عضو شوراي ‌عالي جنگل و مرتع نيز است در ادامه به تاييد سخنان ميهمانان پرداخت و گفت: سخن من هم اين است كه اگر يك نفر هم در اين سازمان اعتقاد به حفظ منابع طبيعي دارد بايد حرف بزند و مخالفت قانوني و علني خودش را ابراز كند. الا‌ن مساله تخريب درياچه اروميه همين سدسازي است كه اگر ارزيابي زيست محيطي هم شده ولي به درستي انجام نشده است در حالي كه كشور ايران متعهد به كنوانسيون تنوع زيستي و رامسر است و بايد سلا‌مت اكوسيستم‌هاي كشور و تنوع زيستي را در درازمدت تضمين كند. متاسفانه اغلب افرادي هم كه در كميته ارزيابي سازمان شركت مي‌كنند صلا‌حيت علمي ندارند و اگر يك نفر هم از دانشگاه وارد اين جلسه مي‌شد برخي معاونان سازمان محيط زيست توصيه مي‌كردند كه ديگر فلا‌ن آقا نيايد به همين ترتيب گزارش‌هايي هم كه در اين كميته تاييد مي‌شود محل اشكال است. وي افزود:‌چرا مديران سازمان هر جا سخن از تخريب منابع طبيعي در يك طرح عمراني مي‌شود، مساله اشتغالزايي را پيش مي‌كشند. مگر سازمان جنگل‌ها مسوول اشتغالزايي است؟ سازمان وظيفه‌اش حفظ منابع طبيعي است و از اين موضوع بايد دفاع كند نه سدسازي و راهسازي و ساخت پتروشيمي و پالا‌يشگاه.
    اظهارات پرسش‌برانگيز رئيس سازمان محيط زيست
     شريعت‌نژاد، قائم‌مقام سازمان جنگل‌ها در ادامه پاسخ داد: اينكه ميزان فرسايش خاك در كشور ما رو به فزوني دارد شكي نيست و هم اكنون به‌طور متوسط 10 تن در هكتار فرسايش خاك داريم لذا بهتر است كه به جاي سدسازي، روي مديريت آبخيزداري تمركز كنيم. وي افزود:‌خانم جوادي رئيس سازمان محيط زيست چندي قبل منت گذاشتند و تشريف آوردند سازمان جنگل‌ها و جلسه‌اي داشتيم كه ايشان در اين جلسه اظهار داشتند ما در دولت دخالت كرديم كه اگر قرار است عرصه‌اي براي سد‌سازي واگذار شود، ‌واگذار شود ولي به جاي جنگلي كه در مخزن سد زيرآب غرق مي‌شود شما عرصه ديگري در شمال كشور واگذار كنيد تا جنگل‌كاري شود. حال پرسش من اين است كه مگر در شمال عرصه ديگري هم وجود دارد كه ما واگذار كنيم تا جنگل‌كاري شود.
    وي در مورد ساخت پتروشيمي در استان گلستان كه بسيار مورد انتقاد كارشناسان حاضر در جلسه بود، افزود: <از نظر ما منطقه‌اي كه قرار است پتروشيمي در آن ساخته شود بياباني بوده و قابل واگذاري است و سازمان جنگل‌ها اعلا‌م كرده كه اين عرصه را واگذار مي‌كند.> اين درحالي است كه اين منطقه هم‌اكنون در نزديكي مجموعه تالا‌ب‌هاي سه‌گانه استان گلستان و نيز تالا‌ب بين‌المللي گميشان قرار دارد و احداث اين مجموعه مي‌تواند اين تالا‌ب‌ها را براي هميشه نابود كند. رئيس جامعه جنگلباني ايران در پايان اين سخنان گفت:‌اين نشانه ضعف يك دستگاه اجرايي است كه اگر كارگزاران دولتي شما را در جلسات دعوت مي‌كنند فقط براي واگذاري اراضي دعوت مي‌كنند نه حفاظت. 

    هر چند جلسه هم‌انديشي مديران سازمان جنگل‌ها با كارشناسان بيش از 3 ساعت به طول انجاميد اما عملا‌ پاسخ بسياري از سوالا‌تي كه خبرنگاران مطرح كردند به‌طور شفاف داده نشد.

ماجرای قطع درختان کهنسال ، به دادگاه ویژه روحانیت رسید!

یکشنبه‌ی گذشته به همراه آقایان دکتر محمّد خسروشاهی، دکتر احمد رحمانی، دکتر محمد متینی‌زاده و مهندس مصطفی خوشنویس در دادگاه ویژه روحانیت تهران حاضر شدیم! باید اعتراف کنم که هیچ یک از ما شاید تا همین یک ماه پیش هم گمان نمی‌کرد که ممکن است روزی گذرش به دادگاه و محاکم قضایی، آن هم از نوع ویژه‌ی روحانیتی‌اش بیاقتد که افتاد!! به هر حال، ما 5 نفر به نمایندگی از 12 نفری که بر علیه جرم آشکار اداره اوقاف گیلان، دادخواستی را خطاب به دادستان کل استان گیلان تنظیم و ارایه داده بودند، در شعبه‌ی ششم دادگاه حاضر شدیم تا پاره‌ای از توضیحات تکمیلی و مدارک مربوط به قطع درختان کهنسال گیلان را تسلیم حجت‌الاسلام والمسلمین کرمی، قاضی شعبه‌ی ششم دادگاه ویژه‌ی روحانیت ارایه دهیم.به نوبه‌ی خویش از پیگیری جدی موضوع توسط دادستان کل کشور (آیت‌الله دری نجف‌آبادی)، دادستان گیلان (آقای جاویدنیا) و مسئولین دادگاه ویژه‌ی روحانیت استان‌های تهران و گیلان قدردانی می‌کنم که به این پرونده با نگاهی خاص توجه کرده و مجدانه آن را پیگیری می‌کنند.

به گفته یک هموطن، شاید در روزگاری می شد با آویزان کردن یک پارچه سبز به درختی، ماندگاری او را تضمین کرد! اما امروز ظاهراً همه چیز برعکس شده است!!

امید که سرانجام همه‌ی ما دریابیم که برای مبارزه با خرافه‌پرستی، راه‌های خردمندانه‌تر و پایدارتر دیگری وجود دارد که انجام آنها هیچ گزندی به آیه‌های وقار ایران‌زمین – درختان کهنسال وطن – نمی‌رساند.

سريال قتل‌هاي زنجيره‌اي درختان كهنسال به تهران رسيد!

عكس از ايرن

حالا ديگر با خواندن خبر تلخ خبرگزاري مسقل محيط زيست ايران، بايد بپذيريم كه قتل درختان كهنسال وطن، اينك مي‌تواند با صفت آشناي «زنجيره‌اي» ابعاد جدي‌تري به خود بگيرد. البته اين بار، نه به بهانه‌ي مبارزه با ترويج خرافه‌پرستي، كه با هدف مهار گسترش بيماري! فرمان انهدام درختان چنار كهنسال مجتمع اردويي فرهنگي شهيد باهنر نياوران صادر شده است. هرچند به گفته‌ي خبرنگار اين خبرگزاري، در تصاوير گرفته شده از درختان قطع شده، آثاري از بيماري در تنه‌ي آنها ديده نمي‌شود.
تصورش را بكنيد كه وزارت آموزش و پرورش اين ديار، كه يكي از مهمترين رسالت‌هايش مي‌بايست برقراري ارتباطي صميمانه و ژرف بين كودكان و نوجوانان اين سرزمين با مواهب طبيعي ناب وطن باشد، خود متولي قتل برخي از كهنسال‌ترين درختان شمال تهران شده باشد! آيا به دانش‌آموزاني كه قرار است در اردوگاه شهيد باهنر آموزش ببينند، مي‌توان درس حفاظت از طبيعت داد؟!

يك سؤال:
چرا كسي مكافات جرايم عليه طبيعت را جدي نمي‌گيرد؟!

همچنین در باره درخت کهنسال قطع شده در قم گفتنی است این درخت سرو ۵۰۰ ساله معروف به سرو هادی مهدی (پنج امام زاده) بوده که محيط تنه آن ۳ متر و ارتفاعش افزون بر ۱۳ متر بوده است و دقیقاْ در شش کیلومتری شرق قم در جوار مزار هادی گرگابی جمکران قرار داشته است. در این باره به زودی گزارشی مصور از دکتر انوشیروان شیروانی را منتشر خواهم کرد که امروز از منطقه بازگشته اند.

در همین باره گزارش امروز روزنامه حیات نو را بخوانید.

سرو 500 ساله 5 امامزاده - پيش از قطع ( عكس از مصطفي معراجي)

    همچنین در باره درخت کهنسال قطع شده در قم گفتنی است این درخت سرو ۵۰۰ ساله معروف به سرو هادی مهدی (پنج امام زاده) بوده که محیط تنه آن ۳ متر و ارتفاعش افزون بر ۱۳ متر بوده است و دقیقاْ در شش کیلومتری شرق قم در جوار مزار هادی گرگابی جمکران قرار داشته است. در این باره به زودی گزارشی مصور از دکتر انوشیروان شیروانی را منتشر خواهم کرد که امروز از منطقه بازگشته اند.

   در همین باره گزارش امروز روزنامه حیات نو را بخوانید.

جاي خالي اين درخت در جوار 5 امامزاده!

عكس‌هاي بيشتر

    این هم گزارش صریح و صادقانه دکتر شیروانی از این ماجرای تلخ:

مرتکبین این عمل در هر مقامی باید مجازات شوند

قتل عام درختان كهنسال، از گيلان به قم رسيد!

باوركردني نيست كه پس از آن همه اعتراض و بيانيه و حتي دستور صريح دادستان كل كشور، باز دريابيم كه يك درخت كهنسال ديگر در جوار پنج امام‌زاده جمكران (منطقه گرگابي) به بهانه‌ي مقابله با ترويج خرافه‌پرستي و اينبار به دستور اداره كل اوقاف استان قم قطع گرديده است! اما وقتي صبح امروز با آقاي دكتر انوشيروان شيرواني و خانم مهندس ايماني كه در محل حضور داشتند، تلفني صحبت كردم، يقين يافتم كه اين فاجعه رخ داده و يكي ديگر از آيه‌هاي «وقار» طبيعت ايران، برچسب «ضرار» خورده و قطع شده است. جالب اينكه هر چند ظاهراً بيش از دو هفته از قطع پنهاني و شبانه اين درخت مي‌گذرد، اما اداره كل منابع طبيعي استان، امروز از ماجرا خبردار شده و دستور پيگيري و شكايت بر عليه عاملان قطع درخت را صادر كرده‌اند. چرا كه اين بار – ظاهراً – هيچ مجوزي هم از سوي اداره كل منابع طبيعي استان براي قطع درخت صادر نشده است.
    چنين است كه از تمامي علاقه‌مندان و صاحبنظران حوزه منابع طبيعي و محيط زيست كشور، عاجزانه مي‌خواهم تا به هر شكل كه مي‌توانند، در برابر اين حركت‌هاي طبيعت‌ستيزانه بايستند و فرياد و اعتراض خود را بر عليه اين جهالت باورنكردني اعلام دارند.
    ديروز گيلان، امروز قم و فردا ايران! آيا كابوسي از اين دهشتناك‌تر براي ارزشمندترين درختان ايران و منطقه سراغ داريد؟

    همكار عزيزم، دكتر حسن روحي‌پور، هفته‌ي گذشته با نگارنده از مشاهده‌ي تصويري سخن گفت كه به چشم خويش و در كنار سرو ۴ هزارساله ابركوه يزد ديده بود. ايشان گفتند: چندين دانشمند و جهانگرد مجارستاني براي مشاهده‌ي اين درخت كم‌نظيرآمده بودند و پيش از رفتن، به دور درخت حلقه زده و با بوسيدن و نوازش تنه‌ي آن، نسبت به اين موجود ديرينه‌ي طبيعت اداي احترام كردند!
    نگاه كنيد كه غريبه‌ها با اين سرمايه‌هاي ناهمتاي ايران چگونه برحورد مي‌كنند و ما چگونه؟!

   اميدوارم مسئولين ذيربط در وزارتخانه‌ جهاد كشاورزي و سازمان حفاظت محيط زيست برخوردي قاطعانه‌تر را با مسببان چنين تفكر خطرناكي انجام دهند و هيچ ملاحظه‌اي، جز منافع اين آب و خاك مقدس و انتقال شايسته‌ي اين امانت الهي به نسل آينده را مد نظر قرار نداده و اسير تهديدها، پيغام‌ها، پسغام‌ها و مصلحت‌انديشي‌هاي طبيعت‌برباد ده و وسوسه‌هاي حفظ صندلي رياست به هر قيمتي نشوند.
    گفتني آنكه قدمت بخشي از بناي اين محوطه‌ي تاريخي معروف به «پنج امامزاده» را  به سده ششم يا هفتم هجري قمري تخمين مي‌زنند.

    لطفاً با اين پتيشن همراه شويد.

بر عليه اين جرم آشكار بايد ايستادگي كرد

لطفاً حمايت كنيد

    درختان كهنسال وطن، در معرض تهديد قرار دارند، اين بار به بهانه‌ي مبارزه با خرافه‌پرستي، تاكنون بين 4 تا 5 پايه از اين آيه‌هاي «وقار» طبيعت ايران، قطع و نابود شده است که یکی از آنها در رضوانشهر بیش از ۱۵۰۰ سال عمر داشته است. اما ساده‌انديشان و عاملان قطع درختان، همچنان بر موضع خود استوار مانده و نه‌تنها حاضر به پذيرش اشتباه خود نيستند، بلكه درختان كهنسال را عامل «ضرار» تشخيص داده و افزون بر آن، علناً دست به تهديد و ارعاب زده و از تمامي اهرم‌هاي فراقانوني خود براي پيشبرد انديشه‌ي طبيعت‌ستيزانه‌شان استفاده مي‌كنند. در اين ميان، متأسفانه برخي از مديران مصلحت‌انديش و آخرت‌نگر هم وارد گود شده و با زبان بي‌زباني خواستار پايان ماجرا و جلوگيري از گسترش آن – به بهانه‌ي سؤ استفاده دشمن! – شده‌اند (اي واي از اين «دشمن» كه تاكنون چقدر فرصت‌ها را در اين مملكت سوزانده و خلاقيت‌ها را در نطفه خفه كرده است).
    با اين وجود و به رغم تمامي اين فشارهاي پيدا و نهان، جمعي از صاحبنظران و دلسوزان طبيعت وطن، دادخواست زير را بر عليه اداره كل اوقاف استان گيلان به جريان انداخته و خواهان رسيدگي به اين اقدام غيرقانوني شده‌اند. اينك ضمن انتشار متن كامل اين دادخواست، از امير پريزاد عزيز كه زحمت ارسال آن به گيلان و تسليم دادخواست به دادستان كل استان، آقاي جاويدنيا را متقبل شدند، صميمانه قدرداني مي‌كنم.
     باشد كه از اين به بعد و در مواجهه با چنين حركت‌هاي قلدرمأبانه و طبيعت‌ستيزانه‌اي، اين مسئولين درجه يك سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور باشند كه در كمترين زمان ممكن، شكايت خود را بر عليه دشمنان نادان يا آگاه طبيعت ايران، تقديم  عدالت‌خانه‌‌ي وطن كنند.

پايه‌هاي 1000 ساله زيتون در جندق - بهار 1385

 

متن دادخواست جمعي از صاحبنظران منابع طبيعي كشور بر عليه اداره اوقاف گيلان

به نام خدا

     دادسرای عمومی و انقلاب استان گیلان
    با توجه به تکالیف قانونی مقام دادستانی به عنوان حافظ منافع عمومی جامعه ، بدین وسیله توجه آن نهاد محترم را به اقدامات غیر قانونی و ناگواری که طی چند روز اخیر در استان گیلان از سوی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان در جهت قطع برخی درختان کهنسال موجود صورت گرفته ، معطوف داشته و موارد زیر را اعلام میدارد :

    1 – اداره کل اوقاف و امورخیریه استان گیلان اخیراً و بنا به توجیهات ناروایی که به هیچ روی به اقدامات ارتکابی آنان وجاهت نمی‌بخشد، تصمیم به قطع درختان کهنسالی گرفته که بنا به انگیزه‌های مذهبی برخی از مردم جنبه‌ي قداست و احترام یافته‌اند و در این راستا تاکنون به قطع – دست كم – چهار پایه درخت ديرزيست در رضوان شهر و ديگر مناطق استان مبادرت ورزیده است.

    2- بنابه مستندات کارشناسی و علمی، از این دست درختان کهنسال که سرمایه‌ي ارزشمند محیط ‌زیست ایران محسوب می‌شوند، فقط چيزي در حدود چهار صد پایه در سراسر كشور هنوز باقي مانده است که حدود پنجاه پایه از آنها در استان گیلان مورد شناسايي قرار گرفته است و بنا بر گزارش‌های موثق، اداره مذکور به بهانه خرافه‌زدایی از فرهنگ مذهبی مردم، عزم خود را بر قطع حدود چهل پایه از این درختان منحصربه‌فرد، جزم کرده است.

    3 – حفاظت از محیط زیست در زمره حمایت از حقوق بشر است.
    طبق اصل پنجاهم قانون اساسی «در جمهوری اسلامی ايران، حفاظت از محیط زیست که نسل امروز و نسل‌های بعدی باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی می‌گردد. از این رو ، فعالیت‌های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست يا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.»
    همچنین ماده 686 قانون مجازات اسلامی از بین بردن یا قطع عالمانه و عامدانه‌ي درختان موضوع ماده یک قانون گسترش فضای سبز را جرم انگاری کرده و مرتکب را اعم از هرشخص و نهادی، مستوجب کیفر تعزیری دانسته است.
    بنابراین مراتب، نظر به اینکه قطع یا از بین بردن درختان وتخریب محیط زیست طبق قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی به هر علت و بهانه‌ای، ولو به قصد مبارزه با ترويج خرافه‌پرستي، ممنوع و جرم بوده، با توجه به اینکه اداره کل اوقاف، اساسا ً در این جهت حق یا تکلیف قانونی یا صلاحیت تشخیص موضوع و اجرای آن را ندارد و اصولاً حتا اگر چنین توجیهی مبنا داشته باشد، روش تأمین مقصود، از جا کندن و نابود کردن درختان جاندار فاقد فکر و مذهب نیست و بایستی با زمینه‌های فرهنگی و عاملان انسانی ایجاد و پرورش خرافات، مبارزه کرد و از آنجا که اداره مذکور تاکنون دست‌كم نه‌تنها به قطع چهار پایه از این درختان ارزشمند و كهنسال اقدام کرده، بلكه درصدد است تا سایر درختان مشابه در سراسر استان را نيز نابود سازد.
    لذا خواهشمند است نسبت به پیگیری موضوع، جلوگیری و توقف عملیات مجرمانه‌ای که به وقوع پیوسته و همچنان در شرف وقوع است، اقدام سریع قانونی به عمل آید و با مرتکبان این جنایت زیست‌محیطی و نابودكنندگان ميراث طبيعي و بي‌همتاي ايران عزيز، برخورد مقتضی قانونی صورت گیرد.

        با سپاس

    شکات :
    نام و آدرس:
1 – دكتر محمّد خسروشاهي، عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور
2 – دكتر محمد متيني‌زاده، عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور
3 – مهندس محمّد درويش، قائم‌مقام هيأت مديره انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع
4 – مهندس حميدرضا عباسي، عضو هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور
5 – مهندس مصطفي خوشنويس، مجري طرح ملي حفاظت از درختان كهنسال ايران
6 – دكتر علي‌اصغر درويش‌صفت، استاد دانشگاه تهران – پرديس كشاورزي و منابع طبيعي
7 – دكتر انوشيروان شيرواني، استاديار دانشگاه تهران – پرديس كشاورزي و منابع طبيعي
8 – دكتر سيد مهدي حشمت‌الواعظين، دانش‌يار دانشگاه تهران – پرديس كشاورزي و منابع طبيعي
9 – دكتر پدرام عطارد، استاديار دانشگاه تهران – پرديس كشاورزي و منابع طبيعي
10- دكتر احمد رحماني، رييس هيأت مديره انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع
11- دكتر خسرو ثاقب‌طالبي، رييس بخش تحقيقات جنگل مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور
12- مهندس امير پريزاد، مدير پايگاه اطلاع‌رساني سرزمين جاويد و فعال ميراث طبيعي و فرهنگي كشور

    مشتکی عنه : اداره کل اوقاف و امور خیریه استان گیلان به ریاست حجت ٌالاسلام حسینی اشکوری
محل وقوع جرم : چند منطقه از استان گیلان

اعتراض كم‌سابقه به درخت‌سوزان اداره‌ي ‌اوقاف در گيلان!

زرتشت از اهورامزدا مي‌پرسد: «اي آفريننده‌ي جهان مينوي! چه كسي زمين را بيشتر خوشحال مي‌كند؟ اهورامزدا پاسخ مي‌دهد: كسي كه بيشترين مقدار كشت كند و بيشترين مقدار درخت بكارد، علوفه سبز توليد كند و زمين را سيراب نمايد
ونديداد

روايت كرده‌اند كه سال‌ها پيش در دهكده‌ايي دوردست، درخت كهنسالي مي‌زيست كه اهالي ده آن را عزيز مي‌داشتند و مقدّس مي‌شمردند و آنقدر در اين تقدس ابرام و اصرار ورزيدند كه به تدريج ارزش و جايگاه ديگر مقدسات در نزد ايشان كم‌رنگ و كم‌رنگ‌تر شد … تا اينكه آوازه‌ي اين روستا و مردمان درخت‌پرستش به گوش مردي – به ظاهر – پارسا و خداپرست رسيد و او تصميم گرفت تا خود را به آن روستاي كفرزده رسانده و با موعظه و نصيحت و روشنگري، به اين خرافه‌پرستي شرم‌آور پايان دهد! اما خيلي زود طاقتش به سرآمد و در شبي سرد و زمستاني كه اهل ده در خواب بودند، با تبري در دست به جان درخت بي‌گناه افتاد و آن را شبانه سرنگون كرد و از روستا گريخت … آنگاه كوشيد تا از اين كار پسنديده و همت بلندش! براي ديگران سخن بگويد و تحسين دوستان و بزرگان شهرهاي ديگر را براي خود به دست آورد. ولي هر چه انتظار كشيد و هر آن چه بيشتر موضوع را شكافت، كمتر پژواك مورد انتظارش را در بين مردم و دوستانش ديد. تا اينكه روزي با دلخوري از پيرمردي فرزانه پرسيد: مگر كار من بد بوده كه اينگونه با من برخورد مي‌شود؟ پيرمرد پاسخ داد: نبايد از دست دوستان و بزرگان شهر ناراحت شوي. تورفته‌ بودي تا مردم آن روستاي دوردست را هدايت كني و به آنها بنمايي: آنچه كه مورد پرستش قرار مي‌دهند، فقط جلوه‌اي كوچك از زيبايي‌هاي پروردگار بزرگ عالم است … چرا در برابر زيبايي بزرگ‌تر كرنش نكرده و از او حاجت نطلبيد؟ اما يادت رفته بود كه تنها آناني مي‌توانند نجواكنان خدا را صدا زده و بر روي آب حركت كنند كه پيش از آن، علي (ع) را شناخته باشند! (كنايه از قصه مشهور شمس و مولانا) … و تو بدون آن كه حقيقت علي را براي آنها بشناساني، او را ذبح كردي و درخت كهنسالشان را نابود ساختي. مرد بسيار ناراحت شد و تصميم گرفت پس از سال‌ها دوباره به آن روستا برگردد … و تازه آنگاه بود كه پي به حماقت خود برد! چرا كه روستائيان، نه‌تنها هر يك بخشي از چوب درخت را به منزل خود برده بودند؛ بلكه بذر درخت را نيز بين خود تقسيم كرده و در حياط منزل و پرديس‌هاي خود كاشته بودند. همچنين، محل شهادت درخت! را حصار كشيده و مراسم آييني خود را در قتلگاه درخت برپا مي‌داشتند و بدين‌ترتيب، خرافه‌پرستي را نهادينه كردند!

هموطن عزيز
و امروز، ناباورانه شاهديم كه بار ديگر اين افسانه‌ي قديمي، در عصر انفجار اطلاعات و شكاف ديجيتال، از نو كليد مي‌خورد و نه‌تنها يكي از متوليان فرهنگي كشور مي‌كوشد تا تاريخ را در گيلان تكرار كند، بلكه وقتي خبرنگار روزنامه حيات نو از عالي‌ترين مقام مسئول در سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور، مي‌پرسد كه موضع شما در برابر اين جنايت و نابخردي چيست؟ ايشان با اكراه پاسخ مي‌دهند: «ممکن است در ملک «شخصي» اين اتفاق رخ داده باشد که در اين شرايط نيز مجوز ارايه مى‌شود … شريفى مى‌گويد که براى قطع «سه درخت» در رضوان‌شهر گيلان به صاحبان يک ملک شخصى مجوز داده شده است. اما وقتى نام و نشان صاحبان اين ملک را مى‌پرسيم، مى‌‌گويد:‌ اوقاف گيلان!».
پاسخ دكتر فرود شريفي – چنانچه صحت داشته باشد – درست مانند آن است كه پدر يا مادري بگويد: تصميم به قتل فرزندان نا اهلم گرفته‌ام و قانون هم بگويد: چون در داخل ملك شخصي خود اين جنايت را مرتكب شده‌ايد، اشكالي ندارد!!

برادر گرامي، جناب آقاي دكتر شريفي
ما ز ياران چشم دوستي داشتيم … وقتي اصلي‌ترين متولّي درخت و سرباغبان طبيعت ارزشمند وطن، اينگونه در برابر قطع ارزشمندترين پايه‌هاي درختي خود – نه فقط در ايران، كه در جهان – اظهارنظر كند، ديگر چه انتظاري از حجت‌الاسلام اشكوري مي‌توان داشت؟!
يادمان باشد كه ارزش يك درخت 50 ساله را تا 200 هزاردلار تعيين كرده‌اند؛ شما براي ما بگوييد يك درخت هزارساله‌ي ديرزيست چقدر مي‌ارزد و چگونه بايد از اين نسخ خطي و يگانه‌ي طبيعت وطن كه نسل امروز امانت‌دار آن هستند، حفاظت و حراست كرد؟!

سرو كهنسال و بسيار بزرگ ايراج

فراموش نكنيم:
ما فرزندان آن پدران و مادراني هستيم كه افزون بر سه هزار سال پيش، همزمان با به دنيا آوردن هر فرزند، نهال سروي را غرس كرده و به نام فرزند تازه به دنيا آمده‌اش خوانده و همچون او عزيزش مي‌داشتند؛
ما فرزندان آن نسل پاك‌نهادي هستيم كه در كتاب مقدس‌شان (زرتشت سپنتامن) چنين آمده است: «هر كسي درخت كهنسالي را قطع كند، مي‌ميرد.»
و ما فرزندان نياكاني هستيم كه در زمان متوكل عباسي، حاضر شدند 50 هزار درهم بپردازند تا درخت سرو 1450 ساله‌ي كاشمر را خليفه قطع نكند! و وقتي كه متوكل اين پيشنهاد را نپذيرفت و به طاهربن عبدالله حاکم خراسان نامه نوشت تا آن درخت را قطع کند و تنه‌ی آن را برای پوشش طاق کاخی به بغداد ببرند. آن حاكم محلي ترسو نيز چنين كرد … مي‌گويند: هنگام افتادن درخت، زمین لرزید و کاریزها خلل یافت و دور تنه‌ی آن به اندازه 28 تازیانه بود و به هنگام قطع آن، آسمان از پرواز پرندگانی که در آن خانه گرفته بودند، سیاه گشت. شاخه‌های این سرو بزرگ را بر هزار و سیصد شتر بار کردند و به بغداد بردند و هنگامی که به نزدیک بغداد رسیدند، خبر آمد كه متوکل عباسی کشته شده است!
و اين سرنوشت محتوم كساني است كه فرمان مرگ درختان كهنسال اين آب و خاك را صادر كرده‌اند.

روستاي ايراج و سرو تنومن و كهنسال آن

بگذريم …
خوشبختانه و با غرور بايد اعلام كنم، اگر از عكس‌العمل تأمل‌برانگيز چند مدير دولتي در تهران و گيلان صرف‌نظر كنيم، اغلب پژواك‌ها – چه در بخش دولتي و چه در سطح سازمان‌هاي مردم‌نهاد و رسانه‌هاي جمعي، ستودني، قاطعانه و اميد‌بخش بود. در حقيقت، از روز جمعه‌ي گذشته كه نخستين يادداشت اعتراض‌گونه‌ي نگارنده منتشر شده است، موج حمايت گسترده‌اي را شاهد بوده و علاوه بر اينكه در بسياري از روزنامه‌ها به آن پرداخته شده، اغلب مديران پايگاه‌هاي اطلاع‌رساني مجازي نيز با حيرت و تأسف و خشم آن را بازتاب داده‌اند كه بدين‌وسيله از يكايك شخصيت‌هاي حقيقي يا حقوقي كه اين اقدام اداره اوقاف استان گيلان را محكوم كرده‌اند، قدرداني مي‌كنم. به ويژه از ابولقاسم بهرامي، رييس شوراي عالي جنگل، مرتع و آبخيزداري كه به شدت اين عمل را تقبيح كرده و هيأتي را براي رسيدگي به آن تعيين كرده است، سپاسگزارم. همچنين از سردبيران و خبرنگاران روزنامه‌هاي همشهري، اعتماد، كارگزاران و حيات نو كه پوشش خبري گسترده‌اي براي اين موضوع آفريدند، متشكرم. افزون بر آن بايد از دبيركل محترم کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست ایران، رييس و انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع، مهندس باقرزاده كريمي از سازمان حفاظت محيط زيست، جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيط زيست گيلان، خبرگزاري‌هاي آفتاب، جبهه ملي ايران و سبز، كميته بين‌المللي نجات دشت پاسارگاد، پايگاه اطلاع‌رساني سرزمين جاويد، پايگاه اطلاع‌رساني محيط زيست ايران (زيستا)، پايگاه خبري پارسينه و سايت اطلاع‌رساني شهرداري تهران (شهرراديو زمانه، راديو فرهنگ، شبكه علمي كشاورزي و منابع طبيعي ايران، حزب اراده ملت ايران (حاماگويا نيوز، طبيعت ايران، ايران پرس، هفتان، آژانس خبري كوروش و صاحبان بسياري از وبلاگ‌ها و سايت‌هاي ديگر كه به اين موضوع پرداخته و با آن همراهي و همدلي كردند، به سهم خود سپاسگزاري مي‌كنم.
همچنين چنانچه دوستان ديگري هم به اين موضوع پرداخته‌اند، لطفاً اطلاع دهند تا اين سياهه تكميل شود.

در همين باره:
قطع درختان براى مبارزه با خرافه‌پرستي!
اندوخته‌های ژنتیکی بر لبه تیغ
درخت هایمان را قطع می کنند! ریشه هایمان را از خاک بیرون می کشند!
چرا بايد از درختان كهنسال پاسداري كنيم؟
ریشه خرافه در درخت نیست که با بر کندن آن از میان برود!
اي درخت!
درختان کهنسال ثروت ژنتیکی کشور هستند و قطع آن‌ها برابر با به باد دادن این ثروت ارزشمند است.
هيچ درخت كهنسالي نبايد قطع شود
درخت مقدس‌نما در گیلان قطع شد !
اعتراض به صدور دستور قطع درختان كهنسال
قطع درختان به بهانه مبارزه با خرافات!
کشف بزرگ کارشناسان گیلانی برای خرافات‌زدايي!
قتل‌عام درختان کهنسال به بهانه خرافه‌پرستی‬ به همراه فايل صوتي
درختان تاوان خرافات ما را مي دهند!

شما خسته نشده‌اید از این همه حماقتی که ما داریم؟!

اعدام درختان کُهن سال و مقدس نما، به جـُرم ترويج خـرافـات

قطع درختان كهنسال

درختان كهنسال را قطع نكنيد

مرگ درختان كهنسال

چرا بايد به درختان كهنسال ايران عشق بورزيم؟

– اسماعيل‌زاده، حقوقدان: قطع درختان کهنسال جرم محسوب مي‌شود!

قطع درختان کهنسال گیلان به بهانه‌ی مبارزه با خرافات

نامه به رییس جمهور: محكوميت قطع درختان كهنسال به بهانه‌ي مقابله با خرافه‌پرستي

– روایت ماجرا در تابناک

مگر درختان چه گناهی دارند؟

– درج حمایت گونه خبر در سایت رادیو قرآن: شناسايي و قطع درختان مقدس نما در گيلان!

بحث آزاد رادیو BBC در باره قطع درختان كهنسال به بهانه مبارزه با خرافه‌پرستي

اعلاميه درختان كهنسال!

قتل‌ عام درختان کهنسال در گيلان

قطع درختان كهنسال گيلان به بهانه‌ي مبارزه با خرافات!

ديروز، وقتي مصطفي خوشنويس (مجري طرح ملّي شناسايي و حفاظت از درختان كهنسال ايران)، اين خبر را به من داد، نتوانستم باور كنم. با انوشيروان شيرواني، در گروه جنگل دانشكده منابع طبيعي دانشگاه تهران تماس گرفتم، ايشان نيز با نگراني اين خبر را تأييد كردند و گفتند صبح امروز از شبكه خبر سيما پخش شده است. دكتر شيرواني گفت: به هر جا كه مي‌توانستم خبر داده‌ام، از مسئولين ذيربط در سازمان حفاظت محيط زيست تا سازمان جنگل‌ها و مراتع و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري. تا بلكه بتوان از گسترش اين فاجعه‌ي حيرت‌انگيز به ديگر استان‌هاي كشور جلوگيري كرد. به سايت شبكه‌ي خبر رفتم و در اينترنت جستجو كردم، اما لينك مربوطه را نيافتم. تا اينكه در بخش خبري 20:30 شبكه دوّم سيما مجدداً خبر پخش شد، آن هم به عنوان اقدامي شايان تقدير و مثبت از سوي مسئولين اداره كل اوقاف و امور خيريه استان گيلان و براي مقابله با ترويج خرافه‌پرستي و سرانجام لينك خبر را هم در پايگاه اطلاعاتي باشگاه خبرنگاران جوان يافتم.
ياد ناصرالدين شاه آكتور سينما، اثر جاودانه‌ي محسن مخملباف افتادم … در سكانسي ماندگار از اين اثر هنري، وقتي كه شاه درمي‌‌يابد كه سينماتوگراف بدون اجازه‌ي او وارد اندروني شده و اينك چهره‌ي سوگلي حرمسرا بر روي حلقه‌هاي فيلم به ثبت رسيده است؛ با خشم فراوان دستوري تاريخي صادر مي‌كند كه اوج بلاهت و حماقت يك پادشاه را در طول تاريخ نشان مي‌دهد! او فرمان مي‌دهد تا گردن برادران لومير (مخترع دوربين فيلم‌برداري) را از بدن جدا كنند! درصورتي كه اگر تخلفي هم صورت گرفته، اين تخلف متوجه دوربين فيلم‌برداري – و طبيعتاً مخترع آن – نيست، بلكه متوجه فردي است كه پشت آن دوربين قرار داشته است!
و متأسفانه اين قصه‌ي مضحك و شرم‌آور تاكنون بارها در اين آب و خاك اتفاق افتاده و تکرار شده است! كافي است به تاريخ معاصر ايران نگاهي بياندازيم و ببينيم كه چگونه وقتي براي نخستين بار، وسايلي چون راديو، تلويزيون و ويدئو وارد كشور شد و يا نخستين كلاس‌هاي درس به شيوه‌ي نوين براي كودكان اين آب و خاك سامان مي‌گرفت و قرار بر آن شده بود تا مكتب‌خانه‌ها جاي خود را به دبستان و دبيرستان‌هاي مدرن و امروزي بدهند، برخي از متحجرين با حربه‌ي دفاع از دين و فرهنگ ملّي، چگونه با آنها به مقابله برخواستند، كلاس‌هاي درس را به آتش كشيدند و كتاب‌سوزان راه انداختند و فرمان تحريم و قدغن بودن استفاده از راديو و تلويزيون و ويدئو و را صادر كردند! همان نگاهي كه متأسفانه هنوز هم رگه‌هايي پرنفوذ از آن را مي‌توان در برخورد بدبينانه ی رسمی به اينترنت و ماهواره مشاهده كرد!

در صورتي كه راديو، تلويزيون، ويدئو، ماهواره و نظاير آن، ابزارهايي هستند كه چنانچه خردمندانه و سزاوارانه مورد استفاده قرار گيرند، نه‌تنها خطري براي پايداري هيچ مردم و ملتي ندارند، كه در شمار ارزان‌ترين و كارآمدترين روش‌هاي ارتقاء دانستگي عمومي جامعه نيز به شمار مي‌آيند.
امّا در اين مورد خاص، يعني قطع ديرينه‌ترين و ارزشمندترين درختان گيلان، به جرم مقدس برشمردن آنها از سوي مردم، ژرفاي افسوس، غم و حيرت نگارنده به مراتب بيشتر و عميق‌تر است!
ايران‌زمين در قلمرويي از كره‌ي خاك گسترده شده كه حدود 90 درصد آن، متعلق به زيست‌اقليم‌هاي خشك (Dry Lands) است؛ ما در كشوري زندگي مي‌كنيم كه مساحت رويشگاه‌هاي جنگلي آن به زحمت از مرز 7 درصد خاك آن تجاوز مي‌كند. كافي است بدانيم مطابق يكي از آخرين تقسيم بندی‌هاي فائو که در اجلاس کبک کانادا در سال 2003 ارايه شد، ايران کماکان به همراه 53 کشور ديگر در شمار ممالکی قرار دارد که کمتر از 10 درصد از خاک آنها را جنگل در بر گرفته است که اصطلاحاً به آنها کشورهای با پوشش کم جنگل (LFCCS) يا ” Low Forest Cover Countries ” گفته میشود؛ کشورهايی که با 6/135 ميليون هکتار جنگل (اندکی بيش از يک سوّم مساحت جنگل‌های برزيل)، فقط حدود 3 درصد از مجموع گستره‌ي جنگل‌های جهان را در اختيار دارند.

مي‌بينيد؟! ما در كشوري زندگي مي‌كنيم كه بايد قدر پوشش درختي خود را بيش از هر كشور و مردم ديگري بدانيم؛ واقعيتي كه ريشه در فرهنگ و سنن ديرينه‌ي اين آب و خاك مقدس هم دارد و حتا پدران زرتشتي ما بيشترين توصيه‌ي ممكن را براي پاسداري از درخت و مواهب طبيعي سرزمين گوشزد كرده‌اند. حتا پيامبر اسلام (ص) در كلامي ماندگار، صراحتاً فرموده‌اند كه شكستن شاخه‌ي يك درخت، همان قدر گناه دارد كه شكستن بال فرشتگان و ملائك پروردگار عالم.
پس چگونه است كه اين گونه جاهلانه به قتل ارزشمندترين پايه‌هاي ديرينه‌ي مرغوب‌ترين گونه‌هاي جنگلي خود در گيلان، اقدام كرده و با افتخار اعلام مي‌كنيم: تاكنون «40 اصله درخت قديمي مقدس‌نما در گيلان شناسايي شده كه اين درختان قطع و چوب آن در امور خيريه استفاده مي‌شود.» آيا به جاي قطع تنه‌هاي اين درخت‌هاي بي‌گناه بهتر نيست و نبود كه با ريشه‌هاي خرافه‌پرستي و دلايل تمايل مردم به اين باورهاي افيوني بپردازيم؟ آيا مردمي كه حاجت خود را از درخت طلب مي‌كنند، با قطع فيزيكي اين درخت، ممكن نيست به سوي درخت، چشمه، كوه و هر چيز زنده و غير زنده‌ي ديگري تمايل يابند؟ آيا اين رويكرد چيزي جز پاك كردن صورت مسأله است؟!
واي بر ما!

جناب حجت الاسلام و المسلمين ميرحسيني اشكوري، مدير كل اوقاف و امور خيريه استان گيلان، روي سخنم با شماست!
اگر مي‌خواهيد با خرافه‌پرستي به صورتي جدي مبارزه كنيد، چرا به ريشه‌ها نمي‌پردازيد و رگه‌هاي اين خرافه‌پرستي و ترويج اوهام مذهبي را در ساخت همين برنامه‌ها و سريال‌هاي مناسبتي سيماي جمهوري اسلامي ايران ره‌گيري نمي‌كنيد؟ وقتي اعضاي يك كابينه، ميثاق‌نامه‌هاي خود را در چاه مي‌اندازند و آن هم نه در يك چاه! بلكه در چاه‌هاي مردانه و زنانه!! وقتي پيوسته سخن از هاله و نور به ميان مي‌آورند و براي «او» بر سر سفره‌ي خويش، بشقاب غذايي مجزا كنار مي‌گذارند، ديگر چه انتظاري از مردم كوچه و بازار داريد؟ وقتي با افتخار اعلام مي‌كنيم كه در فلان سفر رييس‌جمهور و در عصر به كارگيري از موبايل و اينترنت و اينترانت، همچنان و در هر سفر آقای احمدی نژاد، چندين كيلو نامه از سوي مردم به ایشان جمع‌آوري مي‌شود و چه هزينه‌ها و وقت گرانبهايي را كه به هدر نمي‌دهيم تا اين نامه‌ها، نوشته، فرستاده و خوانده شوند؛ چگونه است كه فقط زورتان به چند درخت بي‌گناه و ناهمتا رسيده است؟ درختاني كه – متاسفانه باید بپذیریم – اگر همين باورهاي تقدس‌گونه نبود، بي‌شك تاكنون چيزي از آنها باقي نمانده بود!

اي برادران و خواهران مسئول در رسانه‌ي ملّي!
آيا بهتر نبود، وقتي چنين خبري را دريافت مي‌كنيد، پيش از اعلام يكسويه‌ي آن، با چند كارشناس در اين باره گفتگو كرده و سپس به انتشار آن اقدام مي‌‌‌كرديد؟ يعني در آن رسانه‌ي بزرگ و ميلياردي، حتا يك نفر هم وجود ندارد تا يك علامت سؤال در برابر انتشار چنين خبري و عواقب خطرناك آن در برابر خود ايجاد كند؟! آن هم در رسانه‌اي كه ناظر پخش آن، حواسش است تا مبادا يكي از مهمانان برنامه با حلقه‌ي طلا در انگشت در برابر دوربين ظاهر شود!! آيا خطر صدور و اتشار چنين فرمان‌هاي نابخردانه‌اي به مراتب بيشتر از ناديده‌انگاشتن خطاي مورد اشاره نيست؟!
ما بايد دردمان را به كه بگوييم؟!

آيا مي‌دانيد آنچه كه كماكان مورد رشك بوم‌شناسان كشورهاي اروپايي است، وجود همين چند ده درخت ديرزيستي است كه در ايران حضور دارند و زيست مي‌كنند؟! آيا مي‌دانيد اين درختان، تاريخ گوياي اين آب و خاك و اندوخته‌ي ژنتيكي بي‌نظير طبيعت وطن هستند؟
به قول دوست عزيزم، دكتر محمد متيني‌زاده‌ي عزيز: كافي است، براي لحظه‌اي چشمان‌مان را بربنديم و به همراه اين ديرينگان سبزپوش، به دل تاريخ نقب زنيم؛ كيست كه باور نكند اين آفرينندگان ناهمتا و ارزشمند، در كنار خود چه اندازه شورها و عشق‌ها، جنگ‌ها و صلح‌ها، آتش‌ها و خرمي‌ها، خرابي‌ها و آبادي‌ها، سرماها وگرماها و سيل‌ها و خشكسالي‌ها ديده‌اند؟ آيا تجسم مردان و زنان كوچك و بزرگي كه در اين صدها و گاه هزاران سال، در كنار آن‌ها آرام گرفته‌اند و رازهاي سر به مهر خويش را به اين ايستادگان بردبار گفته‌اند، دشوار است؟ و اصلاً چرا نتوان تصور كرد كه آن‌ها، همه‌ي بزرگان و مشاهير ما را ديده‌اند … و همه‌ي امام‌زاده‌ها را‌، بوعلي‌سيناها، حافظ‌ها، فردوسي‌ها و … را خوب مي‌شناسند …
اما از آن سو، با وجود تحمل همه‌ي گرماها و سرماهاي طاقت‌فرسا، توفان‌ها و زلزله‌ها … چه ماندني كرده‌اند. با اين همه رنج و ايستادگي! فرزندان زيادي را از ريشه و بذر خود جدا و ارزاني‌مان ساختند و در اين تقديم، چه سخاوت و صبري پيشه كردند.
افسوس كه قدرشناس نيستيم؛ افسوس كه اين‌ همه سخاوت و بردباري آنها را در نيافتيم. در گوشه و كنار و جاي جاي اين مرز و بوم، از بلنداي البرز و زاگرس تا سواحل بي‌انتهاي لوت حضور دارند، امّا اغلب ما آنها را نمي‌بينيم و حرمت نمي‌نهيم. غافل از اينكه چه بسيارند مردمي در جهان كه آرزوي داشتن فقط يكي از آن‌ها را دارند.

پس تو را به هر كه مي‌پرستيد، دست از اين قساوت و جنايت بي‌بديل در حق طبيعت وطن و نسل بي‌گناه فرداي اين آب و خاك برداريد. بس است ديگر، اگر به بهانه‌ي ساخت سد، احداث جاده، توسعه‌ي شهرها و فضاهاي صنعتي تاكنون درختان ديرزيست بسياري را ايستاده به مسلخ فرستاده‌ايد، ديگر بس است و حالا به گناه ناباورانه‌ي مقدس بودن، آن چندپايه‌ي ديگر را نابود نسازيد.
باور كنيد كه اگر در هر كشور ديگري، چنين جنايتي در حق ارزشمند‌ترين درختان يك سرزمين رخ داده بود، تمام مسئوليني كه مسبب آن بودند، نه‌تنها بايد استعفا مي‌دادند، بلكه چاره‌اي جز پرداخت خسارت و تحمل زندان نداشتند. نه اينكه اين گونه راحت و با افتخار و در رسمي‌ترين و پرنفوذ‌ترين تريبون‌هاي يك مملكت گزارش بيلان داده و از عملكرد خود دفاع كنند!

به خدا دلم گرفته … دلم از اين همه نابخردي و بي‌تفاوتي گرفته و اگر گاه به گاه از شنيدن چنين اخباري، اشك مجالم را مي‌برد، فقط براي اين است كه فلج نشوم … به قول تامارو: «اشك‌هايي كه از چشم فرو نمي‌ريزند، در قلب جمع مي‌شوند و با گذشت زمان آن را فلج مي‌كنند.»
واپسين كلام آن كه اين كهنسالان راست‌قامت و سبزپوش تاريخ، چيز زيادي از ما نمي‌خواهند، فقط مواظبتي كه شايسته‌ي آن‌ها باشد و احترامي درخور براي فرزندان نجيب‌شان. همين.

عزیزشان بداریم …

در همین باره:

با هدف مبارزه با خرافات؛درخت مقدس نما در رضوانشهر قطع شد!

–  حجت الاسلام حسینی اشکوری تقدیس درخت، سنگ و کوه را بت پرستی ناآگاهانه خواند و اظهار داشت: در استان گیلان بیش از 50 درخت وجود دارد که عده ای ساده لوح به آنها سبز می بندند، نذر می کنند و در واقع خرافه پرستی می کنند.

– با هر نوع خرافه‌پرستي در گيلان برخورد مي‌شود!

مردم يا دولت! فقر فرهنگي يا فقر مديريتي ؛ متهم رديف نخست كيست؟!

    شامگاه چهارشنبه‌ي گذشته – 17 مهرماه – مهمان راديو گفتگو بودم تا به همراه دكتر اسماعيل كهرم (پرنده‌شناس مشهور) و دكتر محمد تقي رهنمايي (مدير گروه جغرافياي انساني دانشگاه تهران) در بحث داغ و زنده ای مشاركت كنيم كه هدفش يافتن سهم مؤلفه‌هاي مخرب محيط زيست ايران در بخش‌هاي دولتي و غير دولتي بود. موضوع چالش‌برانگيزي كه كهرم، بيشترين سهم آن را به عملكرد مخرب دولت داد، تقي رهنمايي، هم دولت و هم مردم را در پديدآمدن اين معضل به يك اندازه مقصر مي‌دانست و نگارنده نيز، متهم شماره يك را مردم معرفي كرد! همان مردمي كه نشان داده‌اند، اگر موضوعي برايشان جدي باشد، آنقدر مقاومت مي‌كنند تا دولت و كارگزاران و قانون‌گذاران قدرتمندش عقب نشينند، همان گونه كه در لايحه‌ي حمايت از خانواده چنين شد و يا در بحث اخذ افزايش 3 درصد ماليات، بازاري‌ها دولت را به عقب‌نشيني واداشتند. بنابراين، چگونه است كه سيوند آبگيري مي‌شود، گاوخوني و هامون و بختگان و هورالعظيم خشك مي‌شوند، درياچه اروميه به چنين وضع رقت‌باري مي‌افتد، تالاب انزلي به گنداب انزلي بدل مي‌شود، رويشگاه مانگرو در پارس جنوبي به سوي انحطاط پيش مي‌رود و طنين چندش‌آور اره‌هاي برقي و موتورپمپ‌هاي آبي همچنان به قتل درختان و مكيدن آخرين قطره‌هاي آب از ژرفناي زمين ادامه مي‌دهند و هيچ اعتراض مؤثري را نمي‌شنويم؟ چرا مردم ما در برابر خاموشي صداي طبيعت، خاموش مانده‌اند؟!

 اين پرسشي است كه در بخش نظرسنجي اين تارنما نيز به طرح آن پرداخته‌ام كه البته تاكنون، حاصل نظرات داده شده، بيشتر در تأييد باور اسماعيل كهرم است.
    خوشحال خواهم شد تا دوستان علاقه‌مند به محيط زيست در اين نظرسنجي بيشتر مشاركت كنند.

    این برنامه ۶۰ دقیقه ای را در ۹ فایل صوتی می توانید از اینجا دانلود کرده و بشنوید.