در چهارشنبه سوری، از آلام طبیعت ایران بکاهیم!

    چهارشنبه سوری نزدیک است، اما چهارشنبه سوری سالهاست که دیگر با چهارشنبه سوری‌ای که باید باشد، فاصله گرفته! نگرفته؟ این همه مواد منفجره، ترقه‌های جورواجور و همه یه جورایی ناجور و فشفشه‌های رنگارنگ چینی، آرام آرام به جای رسوم کهن و دلپذیر پایکوبی و جشن و قاشق‌زنی نشسته و دیگر کسی درپی دهش سرخی خویش و گیرش زردی هم‌نوعانش نیست! هست؟ در یادداشت پیش رو، کوشیده‌ام به راهی برای احیای دوباره چهارشنبه‌سوری بپردازم؛ راهی که در فرجامش چون برجام، ممکن است چند محیط بان دربند هم از زندان‌های یاسوج و کرمان آزاد شوند و حتی گنجه‌ای داشته باشیم فربه برای کمک به طبیعت وطنی که دوستش داریم! نداریم؟
مهم‌ترین شعار و پیام و آموزه‌ی چهارشنبه سوری در دهش سرخی و گیرش زردی است؛ در نیکویی بی منت و بخشش بی‌پایان است و اینک شاید واجب‌ترین محتاج نیکی‌های ما، طبیعت ایران باشد که سخت مجروح و دردمند شده است. برای درمان آلام بی‌شمارش، صندوقی مردمی را تأسیس کرده‌ایم موسوم به گنجه پشتیبان زیست بوم ایران.
و این صندوق اینک می‌کوشد با جلب و جذب کمک‌های مردمی در آستانه نوروز 1395، بخشی از آلام طبیعت ایران و پاسداران سلحشورش را کم کرده و دیه لازم برای آزادی چند محیط بان دربند در زندان‌های یاسوج و کرمان را هم فراهم آورد.
در همین راه بود که آرش نورآقایی عزیز، دوباره با یک ایده خلاقانه‌ی دیگر از راه رسید و پیشنهادی سزاوارانه مطرح کرد! اینکه بیاییم با احیای دوباره سنت دیرین و خوشایند قاشق زنی، با یک تیر، دو نشان بزنیم! از یک سو، هزینه‌های خرید ترقه‌ها و فشفشه‌های چینی را خرج قاشق‌زنی و نجات محیط‌بانان دربند کنیم و از سوی دیگر، خسارت‌های محیط زیستی چهارشنبه‌سوری را کاهش داده و با مهار آلودگی‌های صوتی و کم‌کردن میزان انتشار آلاینده‌های گازی، این رسم دلپذیر و شاد ایرانی را با آموزه‌های محیط زیستی هم همراه‌تر سازیم.

با قاشق زنی، ازادی هدبه دهیم!

    طرحی را که می‌بینید، هنرمند فرهیخنه معاصر، حمید رحیمی با استادی هر چه تمام‌تر آفریده و در آن نشانه‌هایی از قاشق، میله‌های زندان و سرو رعنا و سبزی که چشم‌انتظار کنار رفتن میله‌های زندان است، می‌بینیم؛ چشم‌انتظار شمایی که می‌دانم جانانه نشان خواهید داد که زندگی بخش هستید! نیستید؟
لطفا این طرح را و این پیام را و این یادداشت را تا می‌توانید در شبکه‌های اجتماعی بیشتر نشر دهید، با دوستان و کسان بیشتری در موردش گفتگو کنید و یک حماسه دیگر، پس از حماسه هفتم اسفند در 25 اسفند 1394 بیافرینید.
یا علی …

شیوه‌های پرداخت کمک‌های نقدی به گنجه پشتیبان زیست‌بوم ایران به شرح زیر است:
۱- از طریق شماره حساب نزد بانک پارسیان، شعبه بیمارستان پارسیان (کد شعبه: ۱۰۷۰):
۸۰۰-۲۰۹۲۲۵۳-۷
۲- از طریق شماره شبا: IR330540107080002092253007 (به صورت اینترنتی)
۳- از طریق شماره کارت: ۶۲۲۱۰۶۱۱۰۴۸۲۲۲۶۹  (به وسیله عابر بانک)

آبخوانداری یا فروش نفت و سدسازی؟!

بیش از سه دهه از فعالیت‌های آکادمیک دکتر سید آهنگ کوثر و همکارانش در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس برای معرفی و کاربست روشی موسوم به آبخوانداری می‌گذرد؛ روشی که مدعی است می‌تواند با یک دهم هزینه‌های سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای، کابوس امنیت آبی در ایران را برای همیشه مهار کند. یادداشت پیش رو، به همین بهانه و نیز انتشار تازه‌ترین یافته‌های این گروه تحقیقاتی در یک مجله معتبر بین‌المللی، کوشیده تا مهم‌ترین دستاوردهای این پروژه بزرگ، ملی و البته مظلوم! را شرح دهد …

کلیک کنید

اخیراً در شماره جدید ژورنال معتبر هیدروژئولوژی از انتشارات اسپرینگر، مقاله‌ای منتشر شده با عنوان: «بهبود بلند مدت كشاورزي با گسترش سيلاب در دشت گربايگان، ايران: آيا براي تامين امنيت انسان‌ها، تغذيه‌ي مصنوعي آبخوان‌ها سودمندتر است يا فروش نفت؟»
نویسندگان این مقاله آقایان حمید مصباح، مهرداد محمدنیا و آهنگ کوثر – که حاصل بیش از دو دهه پژوهش‌های خود را در ایستگاه آبخوانداری کوثر واقع در گربایگان فسا منتشر کرده‌اند – به زبانی دقیق، فنی و در عین حال شفاف می‌گویند:

پيامد آبكشي بي‌رويه از چاه‌هاي غير مجاز، خشكيدن كاريزهايي بود كه آب چهار روستا را در دشت گربايگان در جنوب ايران تأمين مي‌كردند. اين نابخردي سبب بحراني شدن شرايط زيست و مهاجرت گروهي روستاييان به شهرها شد. طراحی و ساخت 2034 هكتار شبكه‌هاي گسترش سيلاب براي آبياري سيلابي و تغذيه‌ي مصنوعي آبخوان‌ها از دي1361 تا 1375، سبب مهار شدن 193 ميليون مترمكعب سيلاب و نفوذ 76 در صد آن به آبخوان شد . نتيجه اين كار ايجاد انگيزه‌ي بازگشت در بيشتر مهاجران به روستاهايشان بود. در نتيجه اجراي اين طرح در سال زراعي 1390-1389، مساحت پهنه‌ي كشتزارهاي فاریاب، به بیش از 13 برابر سال 1361 رسید. افزون بر آن، از سال 1369 تاكنون، سالانه براي 700 واحد دامي علوفه‌ي مغذي تهيه شده است. تغذيه‌ي مصنوعي آبخوان‌ها، گزينه‌اي بخردانه را در برابر ساختن سدهاي بزرگ پيشنهاد مي‌كند. 420 هزار كيلومتر مربع از پهنه‌ي ايران را آبرفت‌هاي درشت دانه‌ي ژرف پوشانده‌اند. گنجايش اين آبخوان‌ها 5000 كيلومتر مكعب، يعني 10 برابر بارندگي سالانه‌ي سراسر ايران است. اگر هزينه‌ي فراهم ساختن يك متر مكعب گنجايش در سراب سدهاي بزرگ 2.5 دلار آمريكا منظور شود، ارزش بالقوه‌ي اين فضاي تهي 12.5 ضربدر 10 به توان 12 دلار است. افزون بر آن، گسترش سيلاب بر فراز آبخوان‌هاي 33000 رشته كاريز خشكيده، سبب به راه افتادن دو باره‌ي آنها خواهد شد. 19 درصد ارزش واردات ايران در سال 1392 مربوط به مواد غذايي است كه در صورت در دسترس بودن آب مي‌توان بخشي از آن را در كشور توليد كرد. از آن جا كه تغذيه‌ي مصنوعي آبخوان‌ها آب مورد نياز را فراهم مي‌آورد، ارزش آبرفت‌ها بيش از نفتي است كه از فروش آن ارز لازم براي خريدن مواد غذايي به دست مي‌آيد. تغذيه‌ي مصنوعي آبخوان‌ها در پهنه‌ي 140000 كيلومتر مربع، توان ايران را براي مقابله با خشكسالي و كاهش بحران‌هاي مربوطه مي‌افزايد.
همان طور که مشاهده می‌شود، حتی اگر هدف رونق کشاورزی پایدار و تأمین امنیت غذایی واقعی ایرانیان است، راه‌های به مراتب ارزان‌تر و بخردانه‌تری نسبت به سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای وجود دارد که هم می‌تواند تهدید امنیت غذایی را مهار کند و هم هزینه‌های گزاف اجرای طرح‌های سازه‌ای حوزه آب به بخش‌هایی اختصاص یابد که اینک به شدت در تنگناهای مالی به سر می‌برند.

صندوقی که به جای درمان سرطان، از آن پیشگیری می‌کند!

از گنجه پشتیبان زیست بوم ایران حمایت کنیم

نامش گنجه پشتیبان زیست بوم ایران یا همان صندوق حامی طبیعت است که به همت گروهی از دلسوزان پیشکسوت و مورد احترام جامعه محیط زیست کشور شکل گرفته است. لطفا او را دریابید …

گنجه پشتیبان زیست بوم ایران

نیکوکاری، خصلتی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو هموطن عزیز ایرانی برود! نیک می‌دانم. اما باورم این است که اینک باید در بین مؤثرترین و کاراترین شیوه‌های نیکوکاری، روشی را برگزینیم که به علت‌ها می‌پردازد و از بروز درد پیشگیری می‌کند.
طبیعت ایران از دردی جانکاه عذاب می‌کشد، اما آن درد، عدم تخصیص اعتبار مناسب به سازمان حفاظت محیط زیست یا منابع طبیعی نیست! حتی سدسازی افراطی و طرح های انتقال آب بین حوضه‌ای هم نیست! همانگونه که دربندماندن چند محیط بان و جنگلبانش در زندان به دلیل عدم رضایت یا تأمین مبلغ دیه هم نیست …
درد جانکاه طبیعت ایران، آن است که اغلب ایرانیان طبیعت را به عنوان یک موجود زنده و نیازمند توجه، جدی نمی‌گیرند. آنها درنیافته‌اند که اگر نمی‌خواهند سالی بیش از 10 هزار میلیارد تومان برای درمان سرطان هزینه کنند، راهش این است که یک دهم آن را برای سالم‌سازی منابع آب و خاک و هوا در سال هزینه کنند. اما ایرانیان، اعم از حاکمیت، دولت، مجلس، قوه قضاییه و نیروهای امنیتی و نظامی کشور ظاهراً برایشان پرداختن آن رقم هنگفت آسان‌تر است تا بی‌تفاوت نماندن به تخریب غیرقابل جبران طبیعت وطنی که دوستش دارند و داریم! نداریم؟
چه باید کرد؟
باید از مهدکودک‌ها و مدارس شروع کرد، باید نسلی را پرورش داد که نگاهش به مواهب طبیعی مثل نگاهش به عزیزترین کسانش باشد تا آنگاه دیگر هیچ هموطنی برای شلیک به سوی حیات وحش، آن هم بدون هیچ ضابطه و قانونی به خود حق ندهد و از سوی دیگر، محیط بابنان و جنگلبانان سلحشور وطن هم مظلومانه و در اثر یک اشتباه سالهای فراوانی از عمرشان را در گوشه سلول‌های بی روح زندان به هدر ندهند.
برای همین است که گروهی از بزرگان خوشنام محیط زیستی وطن که نگارنده به حسن نیت و عشق ناهمتای‌شان به سرزمین مقدس‌مان ایمان دارد، تصمیم گرفته‌اند تا صندوقی را با نام گنجه پشتیبان زیست‌بوم ایران شکل دهند و بدین‌ترتیب، راه جدید و کاراتری برای نیکوکاری را به ایرانیان خیر نشان دهند.
به نظرم کیفیت وضعیت این صندوق مردمی محیط زیستی، می‌تواند عیار خوبی باشد برای برطرف شدن آن لکنت پیش گفته؛ اینکه ایرانیان عملا نشان دهند برای درمان زخم‌های متعددی که پیکر سرزمین‌شان را چرکین کرده، منتظر قهرمان نمی‌مانند، زیرا قهرمان خود آنهایی هستند که از بخشی از مال خود داوطلبانه برای اقتدار بیشتر صندوق حامی طبیعت ایران مصروف می‌دارند.
درود بر شما که داوطلبانه برای گنجه پشتیبان زیست‌بوم تبلیغ می‌کنید و به امید آزادی همه محیط بانان دربند و مظلوم وطن.

zistbom3

شیوه‌های پرداخت کمک‌های نقدی به گنجه پشتیبان زیست‌بوم ایران به شرح زیر است:
1- از طریق شماره حساب نزد بانک پارسیان، شعبه بیمارستان پارسیان (کد شعبه: 1070):
800-2092253-7
2- از طریق شماره شبا: IR330540107080002092253007 (به صورت اینترنتی)
3- از طریق شماره کارت: ۶۲۲۱۰۶۱۱۰۴۸۲۲۲۶۹  (به وسیله عابر بانک)

فرازها و فرودهای آلودگی هوا در پردیسان، تهران و ایران!

میوه شیرین ماجرای تلخ آلودگی هوا!

دوباره زمستان آمد و روسیاهی نه به زغال که به برج میلاد ماند! اینکه سازندگان این بلندپیکرترین سازه‌ی موجود در وطن به خواب هم نمی‌دیدند که روزی به شاخصی برای سنجش غلظت آلودگی هوای پایتخت بدل خواهند شد، شکی نیست؛ اما اینکه برج میلاد را به قلیان صلواتی تهرانی‌ها بدل کنیم و در آثار طنازان و کارتونیست‌ها به وفور مورد انگولک قرار گیرد، خودش نوعی ابتکار است! نیست؟
نوشتار پیش رو، به همین بهانه به ماجرای ابتکار، آلودگی هوا، شهرداری و پردیسان می‌پردازد … ادامه‌ی خواندن

خطر شیرینی که کام‌مان را تلخ می‌کند!

مرور یک رخداد تاریخی برای آنهایی که گاه به انتشار رخدادهای ناامیدکننده، شکست‌ها و نتوانستن‌ها عادت کرده‌اند!
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، پرده از راز مخوف‌ترین زندان برای سربازان آمریکایی برداشت؛ زندانی که نه حصاری داشت، نه شکنجه‌ای در کار بود و نه کمبود مواد غذایی و آب. چشم‌انداز طبیعی زندان هم بدک نبود! انگار کره‌ای‌ها، به جای زندان، آن هزار سرباز آمریکایی اسیر را در هتل نگهداری می‌کردند! با این وجود، بیشترین میزان تلفات، آن هم ظاهراً به مرگ طبیعی در این زندان گریبان سربازان آمریکایی را گرفته بود! چرا؟ ادامه‌ی خواندن

پنج اعتیادی که شما را می‌سازد!

توصیه‌های اعتیادآور یک دندانپزشک تهرانی …

آنچه می‌خوانید، حاصل گفتگوی نگارنده با یک دندانپزشک خوش ذوق تهرانی است که به بیمارانش توصیه می‌کند برای برخورداری از سلامت جسمانی و روانی، معتاد شوند!
ادامه‌ی خواندن

راحله؛ راهی مطمئن برای نابودی همیشگی داعش!

    راحله مبارکی هنوز مدرسه نمی‌رود، اما مانند یلدا که در شش سالگی سونامی تفنگ‌کشان را در اورامانات راه انداخت، می‌تواند قهر همیشگی آینده با خشونت را تضمین سازد …

ادامه‌ی خواندن

روایت محمد فاضلی از نخستین مسأله در محیط زیست ایران!

    بیست و ششم آبان 1394 در ادامه سلسله سخنرانی‌های ماهانه‌ی علمی که دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست برگزار می‌کند، نوبت به دکتر محمّد فاضلی؛ مرد شماره 2 مرکز بررسی‌های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری رسید تا در پنجمین کارگاه آموزشی از منظر یک جامعه‌شناس، به موضوع مهم اما مغفول‌مانده‌ی خدمات متقابل علوم انسانی و محیط زیست بپردازد. در حقیقت محمّد فاضلی در یک سخنرانی شورانگیز که بیش از 80 دقیقه و یک نفس طول کشید، تلاش کرد از جای خالی گفتمان محیط زیستی به عنوان یک فضیلت ارزشی یا پارادایم در جستارهای روشنفکری زمانه معاصر سخن گوید.
هنگامی که سخنان این استاد برجسته دانشگاه شهید بهشتی تمام شد، نخستین جرقه‌ای که در ذهنم آتش افروخت؛ دریافت این حقیقت بود که اگر در طول 25 سال گذشته که نخستین تلاش‌های جدی نگارنده و همفکرانش برای توجه دادن مردم و رهبران کشور به موضوع محیط زیست شکل گرفته است، روشنفکران وارسته و شجاعی چون محمد فاضلی و محمد فاضلی‌ها را هم در کنارمان داشتیم، شاید خیلی زودتر از امروز مدیران ارشد کشور به این صرافت می‌افتادند که نه‌تنها نباید در مراسم آبگیری گران‌قیمت‌ترین پروژه سازه‌ای کشور – سد داریان – شرکت کنند، بلکه تا آنجا که امکان دارد باید خود را به بی‌اطلاعی زده و حاضر به مصاحبه در مورد این پروژه 25 هزار میلیارد تومانی هم نشوند! این در حالی است که تا همین چند سال پیش، برای افتتاح سازه‌هایی که کمتر از یکصد میلیارد تومان هزینه دربرداشتند، صف مقامات برای قیچی کردن روبان قرمزرنگ مشهور! بی‌پایان می‌نمود.
بگذریم …
در اینجا می‌کوشم تا به مهم‌ترین فرازها از سخنان این مرد بزرگ بپردازم، مردی که حضورش و سخنرانی گیرایش در تالار سرو پردیسان، سبب شد تا برای نخستین بار، این تالار با مشکلی به نام کمبود جا و صندلی روبروشود؛ واقعیتی که منجر شد در کارگاه ششم – ساعت 10 صبح هفدهم آذر – که نوبت به دکتر محمود سریع‌القلم می‌رسد، دراندیشه تدارک تالاری بزرگ‌تر چون سالن شهدای پردیسان باشیم. ادامه‌ی خواندن

سخنان شگفت‌آور ستار محمودی و چراغ سبز دوباره به سدسازی در کشور!

    روز گذشته، ستار محمودی، قائم مقام وزیر نیرو در کارگاه آب و رسانه در نیروگاه طرشت، گفت: اگر از ظرفیت رسانه‌ها به خوبی استفاده کنیم به راحتی می‌توانستیم در خصوص سدسازی با جامعه سخن بگوییم.
وی افزود: ارتباط نداشتن با رسانه‌ها باعث شده عده ای بگویند سدسازی خوب است و عده‌ای بگویند نه سدسازی اقدامی نادرست است. پس مدیران آب باید توجه کنند که باید ادبیات مشترک داشته باشند و از دادن آمارهای مختلف خودداری کنند.
وی اظهار داشت: در طی هفته‌های گذشته متأسفانه در بسیاری از نقاط کشور شاهد وقوع سیل‌های مخرب بودیم در همین مدت از بسیاری از نهادها و حتی مراکز علمی با وزارت نیرو تماس گرفتند که چرا به اندازه کافی سد ساخته نشده است؟!
ستار محمودی در حالی به همکاران ارشد خود در وزارت نیرو توصیه می‌کند که ادبیات مشترک داشته و آمارهای مختلف ارایه نکنند که به نظر می‌رسد تیغ تیز انتقادهای وی، قبل از همه متوجه خودش باشد! چرا که او در همین 23 مهرماه و در جریان برگزاری گردهمایی مدیران عامل شرکت‌های آب منطقه‌ای کشور در ارومیه، سخنان تندی را بر زبان آورد که یکی از پایگاه‌های اطلاع‌رسانی وابسته به همین حوزه یعنی نیرو نیوز، با این تیتر به استقبال سخنان ستار محمودی رفت: «انتقاد بی سابقه یک مدیر ارشد وزارت نیرو از روند سدسازی‌ها در گذشته» وی صراحتا در آن گردهمایی گفت: «برگزاری مسابقه سدسازی در گذشته عامل مهم وجود پروژه‌های نیمه کاره بسیار زیاد در بخش آب کشور است.»
برای اینکه میزان تبسم خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی کامل شود، باید یادآوری کنم که فرد بعدی مورد نظر جناب قائم‌مقام وزیر نیرو که باید ظاهراً توصیه ایشان را رعایت کنند، از قضا خود حمید چیت چیان، رییس مافوقش است که در تیتر نخست روزنامه‌های 16 شهریور 1394 پایتخت، این جمله وی خودنمایی می‌کرد: پایان عصر سدسازی! سیاستی که رسماً آن را اعلام کرد و مورد استقبال گسترده دوستداران محیط زیست قرار گرفت؛ به ویژه که چیت چیان به این هم بسنده نکرده و با اعلام خرید هر کیلو وات برق به قیمت 900 تومان از طریق استحصال انرژی‌های نو، عملاً آب پاکی را بر روی دست سوداگرانی که به بهانه‌ی ساخت سدهای برق‌آبی بیشتر، به دنبال جذب ریال‌های بیشتر بودند، ریخت. ادامه‌ی خواندن

گزینه‌های جایگزین سدسازی!

    یادداشت پیش رو، شاید یکی از مهم‌ترین دست‌نوشته‌های محمّد درویش در طول نزدیک به سه دهه حضورش در عرصه محیط زیست و منابع طبیعی کشور باشد. این یادداشت – که به دلیل اهمیت و جایگاه راهبردی موضوعی که طرح کرده، نخست در پایگاه شمس، ارگان مرکز بررسی‌های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری منتشر شده است – می‌تواند به شکلی پایدار و مصون از هزینه‌های هنگفت تحمیل سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای به عنوان مانیفست جدید وزارت نیرو مطرح شود. یادمان باشد که ما نمی‌توانیم انکار کنیم و یا این واقعیت تلخ را از یاد ببریم که هنوز در سوسنگرد و بستان و بسیاری از مناطق زیر دست بزرگترین و غرورآفرین‌ترین سد کشور، یعنی کرخه، هموطنان عرب‌زبان ما از این سد با عنوان «سد عرب کُش» یاد می‌کنند! کافی است نگاهی به زوال مظاهر معیشت و زندگی بومی این هموطنان که از محل صیادی در تالاب‌های اقماری پایین دست حوضه آبخیز کرخه تا هورالعظیم و نیز حصیربافی تأمین می‌شد، بیاندازیم تا درک کنیم که چنین صفت‌های ناخوشایندی ریشه در چه خطاهای راهبردی‌ای دارد.
هنوز فرصت هست. بیاییم شجاعانه اشتباهات خود را بپذیریم و با تلاش جامعه‌ی علمی برای به روز کردن شیوه‌هایی چون بهبود نرم‌افزاری تقاضا برای آب و به روزکردن شگردهایی چون آبخوانداری، آبخیزداری و کاریز و در نهایت استفاده از آب‌شیرین‌کن های خورشیدی سازگار با محیط زیست، آینده‌ی بهتری را برای فرزندان ایران زمین رقم زنیم.
آمین …
در ادامه اصل یادداشتم در شمس با عنوان: زمان پایان دادن به تفکرات سازه‌ای در مدیریت آب آمده است … ادامه‌ی خواندن

سدسازی؛ دومین عامل شتاب بیابان‌زایی در ایران!

مطابق نتایج یک نظرسنجی که بر روی تارنمای مهار بیابان‌زایی قابل رصد است، از مجموع 2380 نفر که در این نظرسنجی شرکت کرده‌اند، سدسازی با 21.8 درصد آرا پس از فقر مدیریتی (با 45.7 درصد)، دومین عاملی معرفی شده که به تشدید جریان بیابان‌زایی در کشور کمک کرده است. پس از این دو مؤلفه، به ترتیب: حفر چاه عمیق (6.3 درصد)؛ عدم جلب مشارکت مردم (5.6 درصد)؛ ضعف نظام آموزش عالی (5.2 درصد)؛ نبود قوانین حمایت کننده (4.1 درصد)؛ تغییر اقلیم (3.8 درصد)؛ طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای (3.6 درصد)؛ شرایط جغرافیایی کشور (2.4 درصد) و کمبود اعتبار (0.9 درصد) در رتبه‌های سوم تا دهم قرار گرفته‌اند. ادامه‌ی خواندن

پایان دوران سدسازی و طرح های انتقال آب بین حوضه ای را باید اعلام کرد!

    حتی اگر خسارت‌های جبران‌ناپذیر سدسازی به توان اکولوژیک کشور را در نظر نگیریم و حتی اگر به فجایع محیط زیستی ناشی از اجرای طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای توجهی نکنیم؛نمی توانیم جراحتی که غلبه تفکر سازه‌ای در مدیریت آب کشور بر رابطه‌ی بین اقوام ایرانی نهاده را فراموش کنیم.
و خسارت بزرگ تهدید امنیت ملی و همبستگی ایرانیان ناشی از اجرای این طرح‌های آزمندانه و نامتناسب با توان بوم‌شناختی فلات ایران است. ادامه‌ی خواندن