منابع آب از منظر دکتر علیرضا برهانی داریان!

تارنمای دکتر علیرضا برهانی داریان

    هر گاه که در می‌یابم یکی از متخصصان حوزه‌ی محیط زیست در گرایش‌های گوناگون آن، به خود این زحمت را داده و به رغم گرفتاری‌های فراوان کاری و پژوهشی، می‌کوشد تا دیدگاه‌های خود را با مخاطبان مجازی وبلاگستان فارسی به اشتراک نهد؛ برقی از امید و شوری عجیب در دل و جانم برانگیخته شده و به پایداری زیست‌محیطی این کهن و بوم و بر مقدس بیشتر امیدوار می‌شوم. از همین روست که وقتی متوجه شدم متخصصانی چون دکتر علیرضا برهانی داریان و یا دکتر کتایون ربیعی (که در یادداشتی جداگانه نیز به ایشان خواهم پرداخت) مدتی است خانه‌ای شش دانگ را در سرزمین پویای وبلاگستان به نام خود به ثبت رسانده‌اند، هم بسیار خوشحال می‌شوم و هم شرمنده که چرا زودتر ادای دین نکردم؟!
در هر حال، ضمن سپاس از علیرضا برهانی عزیز، استادیار گروه مدیریت منابع آب دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی  که از دی ماه سال 1386 به جمع وبلاگنویسان پیوسته‌اند؛ از عموم خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی می‌خواهم تا به دیدن خانه‌ی مجازی این دانشمند آب‌شناس کشور رفته و از دیدگاه‌های ارزنده وی بهره برند.

بوسه بر آب ...

 

    علیرضا برهانی در نخستین یادداشت تارنمایش می‌نویسد: « ديدگاه درستي حتا در وزارتخانه متولي آب كشور يعني وزارت نيرو در خصوص آب وجود ندارد. در ايران هنوز مطالعات پايه هيدرولوژي (آبشناسي) وجود ندارد، هنوز مهندسين مشاور ما از نتايج كشورهايي همچون ايالات متحده امريكا در طراحي‌هاي خود استفاده مي‌كنند و از اين طريق خسارات جبران ناپذيري بر اقتصاد، محيط زيست، و آينده كشور وارد مي‌سازند. متاسفانه در دانشگاه‌ها نيز وضع رشته‌هاي منابع آب و مرتبط با آن بهتر از اين نيست. وضعيت نامناسب بازار كار براي دانشجويان فارغ التحصيل به طوركلي، و براي چنين رشته‌اي به طور خاص، انگيزه لازم و زمينه مناسب براي ورود استعدادهاي درخشان را از بين برده است. عدم همكاري صنعت با دانشگاه از معضلات ديگر در اين زمينه است. سوء مديريت‌ها و سپردن امور اين تخصص به افراد نا آشنا با منابع آب و عدم ارزيابي از عملكردها و هزينه ميلياردي از خزانه كشور براي يك سري تابلو و ميز و عنوان همچون ساير بخش‌ها در اينجا نيز شديدتر ديده مي شود. مشكلاتي از اين قسم فراوان است كه در اينجا قصد باز كردن بحث و تحليل آنها را نداريم.»

 

بدون شرح!

     و البته محمّد درویش امیدوار است که اتفاقاً دکتر علیرضا برهانی عزیز روزی به تحلیل و موشکافی دقیق و صریح در همین موارد اخیر که ذکر کرده نیز بپردازد؛ چالش‌های فرساینده‌ای که بی‌مهابای فرداها، استعداد و اندوخته‌های ارزشمند انسانی و طبیعی ایران عزیز را به یغما برده و می‌برند.

تصاویر سیستم آبرسانی تهران قدیم

    امید که حضور فرزانگانی چون علیرضا برهانی و کتایون ربیعی بتواند دیگر نخبگان کشور را نیز تشویق به خرید خانه در سرزمین پویای وبلاگستان فارسی کند. از جمله بسیار امیدوارم که دکتر کمال‌الدین ناصری عزیز و دکتر محمّد متینی‌زاده دوست‌داشتنی که می‌دانم قلمی پرتوان و ذهنی هنجارشکن دارند نیز عاقبت روزی طلسم را شکسته و به مخاطبان خویش افتخار درک اندیشه‌های ناب‌شان را بدهند.

یک خبر خوش: عقب‌نشینی کم‌سابقه‌ی خشکسالی در نیمه نخست فروردین 88

وضعیت خشکسالی ایران تا 15 فروردین 1388

خوشبختانه میزان ریزش‌های آسمانی در طول نیمه‌ی نخست از نخستین ماه 1388 چنان بوده که می‌توان با جرأت گفت: نزولات آسمانی همین 15 روز سبب شده تا سیمای اقلیمی کشور در سال پیش رو متحول شود. در حقیقت با نگاهی به تازه‌ترین نقشه‌ها‌ی اقلیمی تهیه شده که وضعیت سال آبی جدید را از اول مهر 1387 تا 15 فروردین 1388 نشان می‌دهد، آشکار است که دیگر از آن رنگ قرمز نگران کننده (خشکسالی بسیار شدید) تقریباً در هیچ پهنه‌ای از کشور خبری نیست. درواقع، به جز منطقه عمومی شهرستان لار – جنوب استان فارس – که همچنان رنگ قرمز پررنگ در مقیاسی محدود قابل مشاهده است (یعنی میزان بارندگی این منطقه در طی این دوره در مقایسه با میانگین درازمدت 30 ساله کمتر از 60 درصد است)، در دیگر مناطق کشور چنین رنگی را نمی‌توان دید. با این وجود، هنوز میزان ریزش‌های آسمانی در حدود  40 درصد از پهنه‌ی کشور بین 5 تا 60 درصد کمتر از میانگین 30 ساله بوده و همچنان خشکسالی خفیف تا شدید بر آن حکم‌فرماست است. اما در عوض در بقیه کشور شرایط دقیقاً برعکس بوده  و از ترسالی خفیف تا تا ترسالی بسیار زیاد قابل مشاهده است.
نکته جالب در این میان آن است که امسال، وضعیت شرق کشور که همواره از کمبود باران در رنج بوده، نسبت به میانگین‌های دراز مدت بهتر است، رخدادی که در اغلب مناطق غربی و جنوب غرب کشور به صورت وارونه اتفاق افتاده است. در مناطق شرقی، به جز دشت سیستان و زابل و زهک که هنوز دچار خشکسالی است و نیز مناطقی از فردوس و طبس که هنوز متأثر از یک خشکسالی خفیف هستند، وضعیت در دیگر مناطق کاملاً رؤیایی است. به ویژه باید از مناطقی چون بیرجند، نهبندان، یزد، سراوان، زاهدان، ایران‌شهر، نطنز، کاشان و خور و بیابانک نام برد که در بهترین وضعیت ممکن به سر می‌برند و بهاری کم‌نظیر را تجربه می‌کنند.

نقشه پراکنش خشکسالی در استان اصفهان تا 15 فروردین 1388

در استان اصفهان نیز تقریباً روندی مشابه ادامه داشته و همان طور که در این نقشه ملاحظه می‌شود، شرایط خشکسالی در کمتر از 20 درصد محدوده‌ی استان هنوز وجود دارد که البته از شدت آن نیز کاسته شده است. با این وجود، کماکان وضعیت خود منطقه عمومی شهر اصفهان در شرایط  خشکسالی نسبتاً شدید باقی مانده است.

امید که آسمان ایران همچنان با این سرزمین مقدس مهربان مانده و بتوان امیدوار بود که بخشی از اُفت بی سابقه سفره‌های آب زیرزمینی کشور در سال جاری جبران شود.
بار دیگر به همکاران عزیزم در پایگاه مدیریت خشکسالی در استان اصفهان، به ویژه آقای دکتر مرتضی خداقلی عزیز درود فرستاده و امیدوارم تلاش‌های پژوهشی و بی‌وقفه‌ی این عزیزان بتواند بر پایداری دیار زیبا و دیرینه‌ی زنده رود دوست‌داشتنی بیافزاید.

در همین ارتباط:
– وضعیت خشکسالی در ایران و اصفهان از مهر تا پایان بهمن 1387
– وضعیت خشکسالی در ایران و اصفهان از مهر تا پایان اسفند 1387

تهران همچنان فرو می‌رود در غفلت من و تو!

نقشه فرونشست زمین در تهران! - جام جم 18 فروردین 88

در ششمین روز از خرداد 1376 طی یادداشتی هشدار دادم که «فرونشست زمین به پایتخت نزدیک می‌شود». آن گزارش به همراه 17 تصویر از آن زمان نواحی و دشت‌های جنوب تهران را دوباره مرور کنید. تصاویری را که در بازدیدی که به همراه سید جعفر سید اخلاقی داشتم، به ثبت رسانده بودیم. آن موقع از قول کارشناسان امور آب ورامین – آقایان مهران فلاح و کامیار آریا – نوشتم: روند پرشتاب اُفت سطح آب‌های زیرزمینی در دشت حاصلخیز ورامین چنان بحرانی است که به طور متوسط سالی ۲/۲ متر از عمق سفره‌های آب زیرزمینی منطقه کاسته می‌شود و تعداد قنوات فعال منطقه از ۲۷۷ رشته در دهه ۱۳۴۰ به فقط ۱۲ رشته در سال جاری کاهش یافته است.

کارشناسان امور آب ورامین : مهران فلاح و کامیار آریا

امروز امّا در بی خبری من و تو و در غفلت متولّیان این حوزه، فرونشست زمین کاملاً به تهران رسیده و هم‌اکنون در سه منطقه 17، 18 و 19 شهردارى تهران و اتوبان آزادگان و جاده قديم ساوه وضعیت از مرز بحران هم گذشته است. به نحوی که به گفته‌ی محمد جواد بلورچى مدير امور زمين‌شناسى مهندسى، مخاطرات و زيست‌محيطى سازمان زمين‌شناسي: مناطق یادشده در معرض بروز بيش از 1.5 متر فرونشست زمين قرار گرفته‌اند. بلورچی این را هم اضافه کرده که فرونشست بزرگى با وسعت 500 کيلومترمربع و با نرخ سالانه‌ی 17سانتي‌متر ، جنوب تهران را که با هيچ رودخانه‌اى تغذيه نمى‌شود، تهديد مى‌کند که با توجه به نقشه محدوده فرونشست در جنوب البرز، دشت‌هاى ورامين، قرچک، مردآباد، مهرشهرکرج و نظرآباد ساوجبلاغ نيز به آن افزوده مى‌شود.
روزی که متخصصان دوراندیش وطن فریاد می‌زدند که تهران ظرفیتش تکمیل شده و دیگر توان تحمل این ردپای سترگ بوم‌شناختی را بر دامنه‌ی جنوبی البرز ندارد، کسی حرفشان را جدی نگرفت و شهردار وقت با ابتکاری جسورانه گفت: نیازی نیست پایتخت را منتقل کنیم! من آن را دوباره می‌سازم. اما کرباسچی نه‌تنها نتوانست تهران را آن گونه که سزاوار بود، بسازد؛ بلکه خود نیز در جریان این سازندگی دچار تخریب و فرونشستی باور نکردنی و حیرت‌انگیز شد! و امروز افزون بر 36 درصد از صنایع ما باید در کمتر از یک درصد خاک ایران متمرکز شوند. چرا؟ و تلخ‌تر از همه آن که به جای مهار این بحران،  ممنوعیت احداث واحد‌هاي صنعتي در شعاع 120 کيلومتري تهران را هم لغو می‌کنیم!
وای بر ما …

آثار فرونشست زمین در دشت معین آباد ورامین - خرداد 1386


لطفاً گفتگوی کامل جناب بلورچی را در جام جم دیروز بخوانید تا دریابید و دریابیم که دیو مهیب بیابان‌زایی چگونه می‌تواند بدون حرکت شن‌های روان و مدفون کردن آبادی‌ها، پایتخت را به تصرف خود درآورد؛ آن هم بدون کمترین مقاومت و در سکوت و بی‌خبری حافظان امنیت پایتخت جمهوری اسلامی ایران!

   یادمان باشد:

   این فقط سرنوشت تهران نیست که چنین در باتلاق نابخردی مدیریت ۵۰ ساله‌ي اخیر کشور گرفتار شده و اینگونه در حال غرق شدن زمین‌ها و خاکستری‌تر شدن آسمانش گرفتار آمده است! آمارها حکایت از آن دارد که چنین وضعی در کبودرآهنگ و قهاوند همدان، در دشت مهريز اصفهان، در اغلب دشت‌هاي فارس، در چناران و در كرمان و يزد و مشهد و … در حال تكرار شدن است. چند روز پيش در محضر استاد عزيزم، دكتر محمد مهدوي، مؤلف كتاب هيدرولوژي كاربردي بودم. ايشان اشاره داشتند كه در طول 30 سال گذشته، در دشت مشهد 60 متر سطح آب زيرزميني اُفت كرده است و در خود مشهد به دليل وجود فاضلاب و پساب شهري اين افُت 30 متر بوده است! حال تصور كنيد كه اگر پساب و فاضلاب سنتي تهران بزرگ نبود، روند فرونشست زمين در پايتخت به چه ابعاد ويرانگري مي‌رسيد. هر چند نبايد از خاطر برد كه كيفيت اندوخته‌هاي آبي‌مان را نيز به شدت و همپاي كميت آن داريم از دست مي‌دهيم.

در همین باره و از همین نویسنده:
– بحران فرونشست زمين در ايران ، ابعادي بين‌المللي مي‌يابد!
– تصاويري از بزرگترين فروچاله شناخته شده در ايران
– مهيب‌ترين بلاي ناپيداي آباد‌بوم‌ها

آهنگ كوثر: سدها محيط زيست را خراب، بيماري‌ها را تشديد و مردم را بي‌خانمان مي‌سازند!

دكتر سيد آهنگ كوثر   

     سيد آهنگ كوثر را همه مي‌شناسيم؛ دانشمندي شناخته‌شده در مقياسي بين‌المللي و پيشگام در حوزه مديريت منابع آب در سرزمين‌هاي خشك جهان. روزنامه اعتماد امروز – 18 فروردين 1388 –  گفتگويي خواندني و به شدت تأمل‌برانگيز و صريح با ايشان به عنوان پدر دانش آبخوانداري در ايران و جهان انجام داده است؛ گفتگويي با عنوان: “ما در پي ايجاد يک آرمانشهر کويري هستيمکه مي‌دانم خشم آب‌سالاران طبيعت ستيز را در وزارت نيرو و شركت‌هاي مهندسين مشاور وابسته به آن – بيش از پيش – برخواهد انگيخت و به همان نسبت ارادت طرفداران محيط زيست و فرزانگان ايران دوست را جلب خواهد كرد.
    نگارنده هم به همين بهانه يادداشتي را به رشته تحرير درآورده و پرسيده است كه چرا آن گونه كه سزاوار بوده، به شگرد آبخوانداري توجه بايسته نشده است؟!

آبخوانداري ؛ گزينه‌‌اي خردمندانه براي مقابله با خشكسالي در ايران

    بيش از دو دهه از تجربه‌ي اجراي شگردهاي نوين دانش آبخوانداري در كشور مي‌گذارد. بيش از دو دهه است كه سيّد آهنگ كوثر و يارانش فرياد مي‌زنند و زنهار مي‌دهند: در كشوري كه ميانگين تبخير سالانه‌ي آن افزون بر 2 متر است، سزاوارانه‌ترين تمهيد مديريتي براي انباشت مطمئن و پايدار آب، استفاده از مخازن زيرزميني يا همان آبخوان‌هاي درشت‌دانه است. همان آبخوان‌هايي كه دست‌كم در وسعتي معادل 14 ميليون هكتار از خاك ايران‌زمين شناسايي شده و قابل دسترس هستند. آبخوان‌هايي كه ظرفيت نگهداري آنها به مراتب بيشتر از مجموع 94 سد مخزني بزرگ ساخته شده و 105 سد بزرگ در دست احداث كشور است. و همان آبخوان‌هايي كه به راحتي قادرند تا 4 ميليارد مترمكعب «هرزآب» كشور را به «آبي ناب و گوارا» بدل سازند. آبي كه نه نيش جان، كه نوش جان باشد و ديگر هيچ ايراني هموطني از نهيب سيل‌گونه‌ي آن نهراسد و به راستي نعمت باشد تا نقمت!
    پرسش اين است كه پس چرا همچنان ساخت سدهاي مخزني بايد در كشور دست بالا را داشته باشد؟ چرا سيل‌ها همچنان بايد سرمايه‌هاي آبي خاكي و انساني اين بوم و بر مقدس را در خود فرو برد؟ و چرا آبخوانداري آن گونه كه بايسته بود، هنوز نتوانسته است به جايگاه درخور خويش در سامانه‌ي اولويت‌هاي راهبردي مديريت آب كشور دست يابد؟
    آبخوانداري، به شهادت جوايز متعدد بين‌المللي كه تاكنون نصيب مبتكر ايراني‌اش كرده است و به شهادت ده‌ها دانشجو و علاقه‌مندي كه از كشورهاي مختلف جهان به سوي گربايگان فسا آمده و مي‌آيند تا در محضر استاد آهنگ كوثر از رموز اين شگرد ساده امّا كارساز و ارزان قيمت آگاه شوند؛ اين توانايي را دارد تا ضريب مقاومت كشور را در مواجهه با رخداد سيل‌هاي حادثه‌خيز و خشكسالي‌هاي درازمدت افزايش دهد. آبخوانداري مصداق بارز «فرآيند كشف و بومي‌كردن توانايي به منظور استفاده از ظرفيت¬هاي تاريخي (يعني ابزاري براي تحقق توسعه‌ي واقعي) تلقي مي‌شود» و از همين روست كه در آستانه‌ي هزاره‌ي سوّم ميلادي از سوي سازمان خواربار كشاورزي ملل متحد (فائو)، به عنوان راهي براي نجات 800 ميليون انسان گرسنه‌ي جهان از سوء تغذيه مورد تأييد قرار گرفته است؛ امّا شوربختانه همچنان آبخوانداري از كمبود اعتبار براي اجرايي شدنش در مناطق مستعد كشور رنج مي‌برد. آيا به نظر شما عجيب نيست كه همواره براي يافتن منابع مالي يك هزار ميليارد توماني اين پروژه با نفس تنگي روبرو مي‌شويم، امّا به راحتي حاضريم چندين برابر آن را در جبران خسارت‌هاي وارد آمده ناشي از سيل و خشكسالي به آسيب‌ديدگان بپردازيم؟
    راستي چرا براي دولت‌ها همچنان آموزش فنون ماهيگيري سخت‌تر از اهداي ماهي به شهروندان‌شان است؟! كافي است به ياد آوريم كه فقط در طول چهار سال 80-1377، خشكسالي بيش از 62 هزار ميليارد ريال (نزديك به 9 برابرِ هزينه‌ي مورد نياز براي آبخوانداري) به كشور خسارت زده است. و كافي است باز هم به ياد آوريم كه خسارت‌هاي سال گذشته ناشي از خشكسالي به كشور از مرز 13 ميليارد دلار هم گذشت!
    اميد كه سرانجام بتوان روزي را ديد كه ايرانيان با بهره‌گيري عملي از تجربيات آهنگ كوثر، دست‌مريزادي جانانه به اين پير عرصه‌ي منابع طبيعي كشور گفته و بدين‌ترتيب حرمتش را پاس دارند. چرا كه پاس حرمت كوثر، پاس حرمت دانش است.

دعوتی عام به بهانه‌ی چهارسالگی تارنمای مهار بیابان‌زایی!

هر که بر لوح جهان نقشی نیافزاید ز خویش
بی‌گمان چون نقش پا محو است در موج فنا

دیروز نخستین روز از پنجمین سال فعالیت تارنمای مهار بیابان‌زایی است. 4 سال و دو روز پیش، تصمیم گرفتم تا برای خود بر روی شبکه‌ی اینترنت، خانه‌ای مجازی بسازم و به استقبال مهمانانی روم که ممکن بود در غیر از این حالت، هیچگاه آنها را به جا نیاورم … در این خانه بود که به تدریج یاد گرفتم چگونه می‌شود به نشر اندیشه‌ها و تعاملی دوسویه با اهالی پرشمار و گسترده‌ی این دنیای اسرارآمیز و جذاب مجازی اقدام کرد و در این رفت و آمدهای فرهنگی به صیقل پندارینه‌هایم در حوزه محیط زیست، منابع طبیعی و بیابان نایل آمد.
اعتراف می‌کنم که روزهای بسیار سختی را در طول این 4 سال سپری کرده‌ام – واقعیتی که نزدیکترین دوستانم می دانند که از چه سخن می گویم – امّا شیرینی حضور در بین سبزاندیشان وطن و لمس عینی بازخوردهایی ملموس و ناهمتا از یادداشت‌ها و یادبرگ‌های مجازی «مهاربیابان‌زایی» چنان چشمگیر و درخشان بود که کمتر لذتی می‌تواند با آن برابری کند.

خوب یادم هست در همان آغازین روزهای حضورم در وبلاگستان فارسی، هموطنی با دلسوزی برایم نوشت: حیف است که وقت خود را با وبلاگی به نام «مهار بیابان‌زایی» به هدر دهی! اگر می‌خواهی مطالبت خوانده شوند، نام دیگری برای وبلاگت انتخاب کن و صرفاً از بیابان و محیط زیست ننویس … چرا که خواننده‌ی چندانی نخواهد داشت!
برای همین امروز بسیار خوشحالم … چرا که می‌توانم به حضور یک جامعه‌ی مجازی سبزاندیش در گرین‌بلاگ و سه خبرگزاری سبز فارسی‌زبان مفتخر باشم. افزون بر آن، می‌شود خط پررنگ محیط زیست را در بسیاری از وبلاگ‌های غیر محیط زیستی هم آشکارا دید و تعقیب کرد.

و برای همین امروز به تولد چهارسالگی مهاربیابان‌زایی می‌بالم؛ وبلاگی که به محیط زیست وطن می‌پردازد، اما توانسته آنقدر جایگاه و اعتبار در بین مخاطبین فارسی‌زبان بیابد که بیش از یک میلیون بار دیده شود و در رده‌بندی موتور جستجوگر گوگل، صاحب رتبه 5 باشد؛ رتبه‌ای که بسیاری از وبلاگ‌ها با موضوعاتی پرمخاطب‌تر نتوانسته‌اند به آن دست یابند.

رتبه مهار بیابان زایی در گوگل

از این رو، موفقیت مهار بیابان‌زایی را، بیش از همه نشان‌دهنده‌ی تغییری مثبت و امیدبخش در رویکرد جامعه‌ی کاربران اینترنت در دنیای وبلاگستان فارسی می‌دانم؛ شاخصی که نشان می‌دهد به رغم ادعای منفی‌بافان و مخالفان گسترش اینترنت و تمامی اتهاماتی که به عموم کاربران فارسی‌زبان وبلاگستان وارد می‌شود، می‌توان در وبلاگستان فارسی تولید محتوا کرد و امیدوار بود که مخاطب خود را بیابد و منشأ اثر هم باشد. فقط کافی است به آنچه که می‌نویسی باور داشته باشی و باورهایت را ارزان مفروشی … آنگاه خواهی دید که معجزه رخ خواهد داد …

دل نوشته های محمد درویش

با این وجود، نیک می‌دانم که هنوز در آغاز راهم و هنوز این طفل نوپا راهی بس طولانی برای رسیدن به سرمنزل مقصود – که همانا پایداری زیست‌محیطی ایران عزیز است  – باید طی شود.
چنین است که از یکان یکان شما مخاطبان گرامی این تارنما صمیمانه خواهش می‌کنم نظرتان را در باره این وبلاگ بیان دارید و به خصوص بدون هیچ ملاحظه‌ای از نقاط ضعف آن برایم سخن بگویید.
این می‌تواند بهترین هدیه و دست مریزاد به فردی باشد که بیش از 3 هزار صفحه از اندیشه‌هایش را در قالب 109۴ یادداشت در طول 4 سال گذشته با مخاطبین فارسی‌زبانش به اشتراک نهاده است.
تصمیم دارم تا در سلسله یادداشت‌هایی این نظرات را گردآوری کرده و منتشر سازم.
باز هم ممنون که خواهشم را اجابت خواهید کرد … محمد درویش «مهار بیابان‌زایی» را در چهل‌سالگی آغاز کرد و اینک در «جفت 4 زندگی‌ا‌ش» می‌خواهد بداند این فرزند مجازی‌اش را چگونه تربیت کرده‌ و در کجا‌ها راه را به خطا رفته‌ است. امید که دستش را بگیرید و به گرمی بفشارید … باشد که بدین سان کمتر پرواز لحظه‌ها را – پرواز آن مرغ بی بازگشت خیال را – افسوس بخورد …

پرواز آفتاب و نسیم و پرنده را
می‌دانم و صفای دلاویز دشت را
امّا من این میان
پرواز لحظه‌ها را افسوس می‌خورم
پرواز این پرنده بی‌بازگشت را …

روانشاد فریدون مشیری

در همین باره:
آغاز چهارمين سال حضور «مهار بيابان‌زايي» در وبلاگستان فارسي

همه‌ی آنچه که می‌خواهید در باره‌ی قم بدانید!

از راست به چپ: فتاحی - ادنانی و درویش (در کنار قلعه گلی - دشت مسیله قم)

    دوست و همکار عزیزم، محمّد مهدی فتاحی – مسئول بخش آبخیزداری مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان قم – اخیراً موفق به نگارش و انتشار کتابی شده است با عنوان: «ویژگی‌های استان قم، از نظر جغرافیایی، طبیعی و تاریخی». ضمن تبریک صمیمانه به این همکار سخت‌کوش خویش، از عموم علاقه‌مندان به این سکونتگاه دیرینه‌ی مرکزی کشور دعوت می‌کنم تا برای تکمیل اطلاعات خود، این کتاب ارزشمند را تهیه فرمایند.

روی جلد کتاب آقای فتاحی

    کتاب به همت انتشارات زمزمه زندگی و به بهای 4200 تومان هم‌اکنون در دسترس است. برای سفارش خرید کتاب می‌توانید با شماره تلفن‌های مرکز پخش آن (آفتاب شرق) تماس بگیرید که عبارتند از: 09193510051- 09124533145 و 7200723- 0251
    گفتنی آن که این کتاب از 11 فصل (در 400 صفحه) تشکیل شده که در آن به موضوعاتی چون: زمین شناسی و کانی‌های معدنی، منابع آب و خاک، پوشش گیاهی و حیات وحش، کشاورزی و دامپروری، گردشگری و دیگر ویپگی‌های اقتصادی و اجتماعی و مذهبی قم می‌پردازد. افزون بر آن در این کتاب چندین نقشه‌ی رنگی از وضعیت شبکه‌ی آب‌شناختی استان قم، شیب، زمین‌شناسی، کاربری اراضی، طبقات ارتفاعی، پوشش گیاهی و موقعیت ایستگاه‌های هواشناسی استان وجود دارد.
همچنین محمّد مهدی فتاحی کوشیده است تا اطلاعات نسبتاً کاملی از دریاچه حوض سلطان، دریاچه نمک، منطقه شکار ممنوع پلنگ دره و منطقه حفاظت شده پارک ملّی کویر گردآوری نماید. وی همچنین اشاره‌ای به پروژه بحث‌برانگیز و بسیار گران‌قیمت انتقال آب از سرشاخه‌های رودخانه دز به قم را در کتابش مد نظر داشته است. بررسی تاریخچه‌ی حیات طبیعی رودخانه‌ی قم‌رود – که این روزها به خبر اول منطقه بدل شده است – و نامرادی‌های روا داشته بر این آبراهه‌ی طبیعی یکی دیگر از فرازهای ارزشمند این کتاب به شمار می‌آید.
    برای این دوست و همکار فرزانه آرزوی موفقیت‌های روزافزون‌تر در سال پیش رو و افق زندگی‌اش دارم.

بررسي علل تغيير كاربري غيراصولي اراضي كشاورزي

      به بهانه مطرح شدن و بررسي طرح مشهور به ارتقاء بهره‌وري بخش كشاورزي در مجلس شوراي اسلامي، روزنامه اطلاعات در يك گزارش دو قسمتي به اين موضوع پرداخته است. نگارنده در اين گزارش، افزون بر مشكلات طرح مزبور، به ديگر معضلات بخش كشاورزي اشاره كرده و چالش‌هاس سدسازي بي رويه را مورد توجه و تأكيد قرار داده است. مشروح اين گزارش و گفتگو را در صفحه 5 روزنامه اطلاعات روزهاي 16 و 17 فروردين 1388) مي‌توانيد ملاحظه كرده و پيگيري فرماييد.

 

    همچنين طرفداران طرح آبخوانداري و دكتر آهنگ كوثر عزيز مي‌توانند روز ۱۸ فروردين  صفحه محيط زيست روزنامه اعتماد را بخوانند كه حاصل سفري به شيراز و گفتگو با پدر آبخوانداري ايران است.

خطری که از بیخ گوش کلوت‌های شهداد گذشت!

اروند درحال صعود به یکی از کلوتهای افسانه ای لوت - زمستان 1385

در آخرین روزهای سال کهنه، یعنی در 21 اسفندماه 1387 قرار بود تا رزمایش نیروهای انتظامی کشور در کلوت‌های شهداد برگزار شود! یعنی درست همان فاجعه‌ای که در ابتدای سال اتفاق افتاد و آن همه اعتراض را در برداشت، قرار بود در پایان سال 87 نیز رخ دهد تا بدین‌ترتیب، سال 1387 را از نظر میزان خسارت و تخریب به محیط زیست، یکی از سیاه‌ترین سال‌های تاریخ معاصر ایران گرداند.

صحنه ای از رزمایش سال گذشته در کلوتهای شهداد!

امّا خوشبختانه به همت یک مرد، یعنی آقای دکتر علی کارنما (مدیرکل دلسوز سازمان میراث فرهنگی استان کرمان) و نیز حمایت معاون سیاسی استانداری (آقای مهندس کمالی) از ایشان، سرانجام طرفداران میراث طبیعی کرمان به پیروزی رسیده و نه‌تنها قرار شد که این رزمایش در محل کلوتهای ارزشمند شهداد برگزار نشود، بلکه مقرر گردید این «رزمایش» به «همایش» تبدیل شده و در تالار وحدت دانشگاه شهید باهنر کرمان، با عنوان: «یادواره شهدای نیروی انتظامی» برگزار شود.

دکتر کارنما (نفر دوم از سمت راست) در یک نشست مشترک - اول دی 1385

به امید آن که به تدریج از تعداد رزمایش‌ها چه در ایران و چه در جهان کاسته شود و مردمان زمین یاد بگیرند که به جای کوبیدن بر طبل جنگ، می‌توانند طاق نصرت‌های صلح را برپاداشته و به گفتگو و تعامل با یکدیگر برای مقابله با دشمنان مشترک همه‌ی آدمیان، یعنی تهدیدهایی که حیات را بر روی کره‌ی زمین نشانه رفته است، بشتابند و متحد شوند.
درود بر همه‌ی ایرانیان آزاده‌ای که در به ثمرنشستن این اقدام و نجات کلوت‌های ناهمتای شهداد تلاش کردند.

مرتبط:

آیا ماجرای دکل مخابراتی شهداد هم به دکل‌های توس پیوست؟!

سیل قم: احمقانه‌ترین سیل در جهان!

تصاویری از احمقانه ترین سیل در جهان!

تصاویری که از سیل روز 11 فروردین 1388 در شهرستان قم منتشر شده و بر روی بسیاری از سایت‌های خبری داخلی و بین‌المللی قابل مشاهده است؛ بیش از هر چیز یک واقعیت را نشان می‌دهد: این که مدیریت شهری ما تا چه اندازه به آموزه‌های آبخیزداری شهری بی‌تفاوت بوده و همچنان به نابخردانه‌ترین شکل ممکن، فقط تا نوک بینی خود را می‌بیند!

همه‌ی افرادی که تاکنون گذرشان به شهر قم افتاده، لابد متوجه خشکه‌رود قم‌‌رود و عرض و عمق نسبتاً قابل توجه آن شده‌اند که چگونه از مرکز شهر عبور کرده و از کنار جوار مرقد حضرت معصومه (ع) و ساختمان حوزه علمیه قم می‌گذرد. آن معبر عریض و نسبتاً عمیق بیش از هر چیز یک واقعیت را نشان می‌دهد؛ واقعیتی که البته در شمار اصلی‌ترین قوانین حاکم بر مناطق خشک و بیابانی جهان است. این که حجم رخداد سیل‌های عظیم با میزان قابل توجهی از هرزآب در این مناطق بسیار چشم‌گیر است؛ هر چند که تعداد و فواصل زمانی وقوع رخداد سیل شاید کم و نسبتاً طولانی باشد. با این وجود، تقریباً تمامی مردم بومی ساکن در قم دست‌کم چند بار شاهد وقوع سیل و طغیان قم‌رود در طول زندگی‌شان بوده‌اند و یا از پدرانشان در این باره شنیده‌اند. نگارنده نیز خود به عینه تاکنون دوبار شاهد طغیان رودخانه قم‌رود و پرشدن ظرفیت این رودخانه که از مرکز شهر عبور می‌کند – حتا پیش از احداث سد 15 خرداد – بوده است.

چرا؟!

این مقدمه را گفتم تا شگفتی خویش را از طرح موسوم به درآمدزایی شهرداری قم برای تبدیل حریم رودخانه قم به پارکینگ عمومی اعلام نمایم! شگفت‌آور‌‌تر و تأسف‌بارتر آن که مدیران شهر قم به این هم اکتفا نکرده و بخش دیگری از بستر رودخانه را هم به خیابان تبدیل کرده تا بدین‌ترتیب از گره‌های ترافیکی شهر بکاهند!

سال گذشته در بازدیدی که به اتفاق همکاران مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان از منطقه داشتم، به صراحت به این موضوع پرداختم و چندین عکس هم از عملیات ساختمانی نابخردانه‌ای که در بستر این خشکه‌رود در جریان بود – آن هم برای زیباسازی منظر – گرفتم. نکته عبرت‌آموز این بود که ظاهراً اغلب کارشناسان امور آب استان هم با این اقدام شهرداری و استانداری قم مخالفت کرده و هشدار داده بودند که ممکن است، چنین سازه‌ها و موانع فیزیکی سبب افزایش خسارت ناشی از سیل را به بار آورد.

نگارنده خود، وقتی در پاییز سال گذشته با مسئول پارکینگ رودخانه قم! صحبت کرده و به او وقوع چنین روزی را هشدار می‌دادم، با این پاسخ حیرت‌انگیز مواجه شدم: «آقای مهندس! نگران نباش؛ آنقدر پول از محل پارکینگ درآورده‌ایم که اگر همه تأسیسات ما را هم آب ببرد، دوباره بتوانیم با بخشی از آن، مجدداً خسارت‌ها را جبران کنیم!» حالا آن روز فرارسیده و البته نه‌تنها تمامی تأسیسات شهرداری قم کاملاً نابوده شده است، بلکه دست‌کم دو نفر از هموطنان ما کشته و 4 نفر دیگر هم مفقود شده‌اند. امّا آیا کسی هست که بتواند به انبوهی از زائرین و مسافرانی که در سیل قم، عزیز خود را و یا اموالشان (اتومبیل و تمامی مدارک معتبر و باارزش‌شان) را از دست داده و بعضاً دچار جراحت و ناراحتی‌های روحی شدید شده‌اند، پاسخگو باشد؟! به راستی مقصر اصلی در بروز این احمقانه‌ترین سیل جهان کیست؟!

کارناوال سیل در قم!

روز گذشته با آقای مهندس ادنانی مسئول منابع طبیعی مرکز تحقیقات استان قم صحبت می‌کردم، ایشان می‌گفت: به زودی گزارشی از این واقعه تهیه خواهند کرد و تصاویر مربوطه را برای نگارنده ارسال می‌کنند. همچنین آقای مهندس فتاحی، رییس بخش آبخیزداری همان اداره نیز گفتند که بعد از مشخص کردن دوره برگشت سیل، گزارشی را تنظیم و به ستاد خواهند فرستاد. شب گذشته نیز در گفتگو با آقای مهندس چنانه، مدیرکل روابط عمومی و امور بین‌الملل سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور با خبر شدم که متأسفانه ابعاد خسارات وارده به استان بسیار چشم‌گیر و وحشتناک بوده و ایشان گفتند که این سیل سبب ناراحتی اغلب مدیران سازمان را فراهم آورده که چرا نباید به آموزه‌های آبخیزداری و به ویژه آبخیزداری شهری در مدیریت کلان‌شهر قم توجه شود؟ افزون بر آن، خسارات فراوانی به اراضی و سازه‌های کشاورزی استان وارد آمده که میزان آن در یک برآورد اولیه به بیش از 80 میلیارد تومان می‌رسد (16 برابر بودجه سالانه بزرگترین نهاد متولی تحقیقات در حوزه منابع طبیعی کشور) !

به علایم در بستر رودخانه قم رود توجه فرمایید!

امید است این درس تلخ بتواند سبب خیر شده و از این پس عملاً و عمیقاً یادبگیریم و بپذیریم که برای حکومت بر طبیعت، باید از قوانین آن پیروی کرد و نه گردن‌کشی!

شاید برگزاری همایش آبخیزداری شهری در بهار امسال در شهر تهران، بتواند فرصت خوبی برای تبیین این دانش و دلایل اهمیت آن را فراهم آورد.

۱۶ تصویر مربوط به عملیات زیباسازی و بلوار و پارکینگ سازی شهرداری قم در بستر قم رود – مربوط به پاییز ۱۳۸۷ – را اینجا ببینید.

مؤخره 1:
در تاریخ آمده است که در سال 1352 هجری قمری، سیلی بزرگ در شهر قم رخ داد که منجر به نابودی سه هزار باب منزل مسکونی شد! عجیب است که پس از گذران نزذیک به 80 سال از آن زمان  و با وجود میلیاردها میلیارد هزینه برای این شهر و پیشرفت دانش مهندسی، همچنان خبرها حکایت از آن دارد که در سیل 11 فروردین 1388 هم دست کم به 3 هزار باب منزل مسکونی در مناطق یک و دو شهر قم خسارت وارد آمده و افزون بر آن، منازل بسیاری در شهرک پردیسان قم تخریب شده‌اند. افزون بر آن 4 هزار رأس دام تلف شده، 100 رشته کاریز کور شده، اراضی کشاورزی و گلخانه بزرگ کوثر نابود شده و چندین نفر هم کشته یا ناپدید شده‌اند! راستی چرا همزمان با پیشرفت فناوری و افزایش غنای علمی آدمیان، باید شاهد افزایش خسارت ناشی از سیل باشیم؟ و چرا نعمتی مانند سیل را باید به همین راحتی به نقمت بدل سازیم؟!

مؤخره 2:
خلاصه‌ی ماجرایی که مدیران شهر قم بر سر این شهر در قصه‌ی پرغصه‌ی سیل آوردند را شاید بتوان با این پویا‌نمایی کوتاه، امّا گویا توصیف کرد:

مفهوم تصویری بلایی که مدیریت شهری قم بر سر خودش آورد!

مؤخره 3:
در سیزدهمین روز از فرودین 1388 مواظب خودتان و طبیعت اطرافتان بیش از همیشه باشید. سیزده‌ به در گوارای وجود …

بازخوردهای این یادداشت در فضای مجازی:

گزارش سیمای استان قم: وقوع سیل در رودخانه قم!

  – لقب “احمقانه ترین سیل جهان” شایسته ی سیل قم

  – به قول درویش عزیز : واقعا این احمقانه ترین سیل در جهانه …

  – سیل قم 

  – حاشیه های سیل قم: از احمقانه ترین سیل دنیا تا …

  – سیل در قم احمقانه ترین سیل در جهان!

  – حاشیه‌های سیل قم و ماجرای نجات 2000 خودرو

  – سيل قم: احمقانه‌ترين سيل در جهان

  – اطلاعاتي در مورد واقعه سيل قم

  – احمقانه ترين سيل در جهان! 

  – نگاهی به حادثه سیل در شهر قم

  – سیل قم: احمقانه‌ترین سیل در جهان

  – سیل و حماقت

  – فيلم تكان‌دهنده از غرق شدن شهروندان بي‌پناه در سيل قم

آیا خشکسالی در سال آبی پیش رو عقب‌نشینی می‌کند؟!

نتایج بررسی و تحلیل آخرین نقشه‌های مربوط به میزان ریزش‌های آسمانی کشور از آغاز مهر تا پایان اسفند ماه 1387 نشان می‌دهد که وضعیت بارندگی، نسبت به ماه گذشته و نیز میانگین دراز مدت 30 ساله بهبود یافته و وسعت رنگ قرمز (که نشان‌دهنده‌ی اوج بحران خشکسالی در کشور است)، به مراتب نسبت به ماه پیش از آن کاسته شده است. به نحوی که اینک می‌توان برای اولین بار در سال جاری لکه‌های پربارانی را در تبریز، ارومیه، لردگان، اقلید فارس و بیرجند (علاوه بر زاهدان و باهوکلات و یزد بیارجمند) ملاحظه کرد. همچنین در حالی که وضعیت بارندگی در نواحی شمالی استان‌های هرمزگان و بوشهر و نواحی جنوبی استان‌های کرمان و فارس اندکی بهبود یافته است، اما شرق استان هرمزگان بیشتر از ماه گذشته با فقر بارنگی مواجه شده، به نحوی که میزان نزولات این منطقه کمتر از 60 درصد میانگین 30 ساله‌ی آن بوده است. در حقیقت همچنان زیستمندان سواحل خلیج فارس به شدت از کمبود بارندگی در رنج هستند.همچنین وضعیت شهرستان ساوه در استان مرکزی نیز بسیار وخیم بوده و میزان بارندگی شش‌ماهه‌ی این شهرستان – که یکی از قطب‌های کشاورزی کشور محسوب می‌شود – کمتر از 60 درصد میانگین دراز مدت 30 ساله‌ی آن بوده است. رخداد نگران‌کننده‌ای که پس از سرمای بی‌سابقه‌ی سال گذشته و تخریب 100 درصد انارستان‌ها و باغ‌های زیتون ساوه، به نظر می‌رسد برای دومین سال پیاپی ادامه خواهد داشت.
با این وجود، آمارها نشان می‌دهد که ظاهراً میزان ریزش‌های آسمانی ایران در ماه اسفند توانسته باشد قدری از شدت خشکسالی بکاهد. روندی که با توجه به بارندگی‌های دهه‌ی نخست فروردین 1388 به نظر می‌رسد که ادامه خواهد داشت.

بارندگی اصفهان از مهر تا آخر اسفند 1387

بر روی نقشه ها کلیک کنید تا بزرگتر دیده شوند

در این میان، وضعیت استان اصفهان نیز بهبود یافته و دیگر هیچ نقطه‌ای از این استان با رنگ قرمز پررنگ علامت‌گذاری نشده است. هر چند همچنان، نواحی شمالی استان، به ویژه شهرستان‌های اردستان و کاشان از اقلیمی رؤیایی برخوردار بوده و میزان بارندگی آنها در شش‌ماه گذشته نسبت به میانگین 30 ساله در همین دوره‌ی مشابه، بیش از 60 درصد فزونی دارد.
بنابراین، شاید دل‌انگیزترین بیابان ایران را علاوه بر جازموریان، امسال بتوان در اردستان و کاشان و ریگ‌بلند و مرنجاب یافت و مورد بازدید قرار داد.
بار دیگر از دوست عزیزم، دکتر مرتضی خداقلی، از پژوهشگران سختکوش مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان که به صورت مرتب و ماهانه این نقشه‌ها را در اختیار نگارنده قرار می‌دهند، قدردانی می‌کنم.

ساعت زمين ؛ فرصتي براي يگانگي ساكنان زمين

 

ساعت زمين را دريابيم!

تا چند ساعت ديگر، يعني دقيقاً 20:30 به وقت تهران، هموطنان عزيزم در جاي جاي وطن مي‌توانستند در اين فراخوان سبز شركت كرده و با كاهش مصرف برق و ايجاد خاموشي يكساعته، نشان دهند كه مي‌توانند همچون يك ميليارد انسان ديگر ساكن در بيش از دو هزار شهر جهان، از تماميت زيست‌محيطي كره زمين دفاع كنند. اما شوربختانه به دليل خواب‌زدگي كشور در تعطيلات نوروزي و بايكوت تقريباً كامل خبري رسانه ملي، بسياري از مردم نمي‌دانند كه ساعت 20:30 (به وقت محلی) ۲۸ مارس 2009 سومين سالگرد مناسبتي كم‌نظير براي اتحاد جهاني در مواجهه با خطر جهان گرمايي است.

افسوس كه فرصت‌ها را چه آسان از دست مي‌دهيم؛ فرصتي كه سبب مي‌شد تا همه مردم جهان – بي پرواي رنگ، نژاد، مذهب، مليت و طبقه اجتماعي – حول محوري يگانه و در پشت يك خاكريز مشترك در برابر دشمني واحد به نام «جهان‌گرمايي» صف ببندند.
كاش رسانه ملّي ما مقابله با جهان‌گرمايي را به اندازه بازي فوتبال بين عربستان و ايران جدي مي‌گرفت و اندكي از تبليغات مسلسل‌وار آن بازي و دعوت مردم براي حضور در ورزشگاه را (كه البته اصلاً كار بدي هم نيست) به اين تعامل و فراخوان جهاني اختصاص مي‌داد.
افسوس!

The Sky Tower in Auckland, New Zealand, switched off its usual floodlighting during the Earth Hour, and re-lit afterwards.

در همين باره و از همين نويسنده:
يك روز سبز ديگر براي طرفداران محيط زيست در جهان
تلاش «مهار بیابان‌زایی» در اجرای طرح «ساعت زمین»

مصاحبه سال گذشته محمد درويش با راديو زمانه در باره ساعت زمين

آیا ماجرای دکل مخابراتی شهداد هم به دکل‌های توس پیوست؟!

کلوتهای شهداد بی نظیرترین عوارض کویری جهان به شمار می آیند ...

در نخستین روزهای زمستان 1387، انتشار خبری در محافل دوستدار میراث طبیعی کشور، بار دیگر موجی از نگرانی و اضطراب را ایجاد کرد. خبر آن بود که يكي از كلوت‌هاي منحصر به فرد شهداد براي نصب آنتن تلفن همراه با يك دستگاه لودر تخريب شد به نحوی که به جز یک تپه‌ی کوتاه و کوچک، چیزی از آن بنای عظیم و استثنایی کویری باقی نماند. این خبر در حالی که موجب بهت و حیرت بسیاری از طرفداران چشم‌اندازهای طبیعی شهر افسانه‌ای لوت را به وجود آورد، امّا شوربختانه تا این لحظه نتوانست منجر به حتا یک عذرخواهی کوچک از سوی مسئولین اداره مخابرات استان کرمان را سبب شود … و این حقیقتاً بسیار تلخ و غم‌انگیز است.
همین بهار سال گذشته بود که تصاویری از رزمایش نیروهای نظامی در شهداد منتشر شد، آن تصاویر آنقدر عجیب، تأسف‌آور و حیرت‌انگیز بود که عملاً تا مدت‌ها کسی نمی‌توانست آن را باور کند و به قول ناصر کرمی عزیز: یک حمله واقعی به خیالی‌ترین شهر ایران بود!
حتا نگارنده وقتی این تصاویر را به محمدرضا اسکندری، وزیر جهاد کشاورزی نشان دادم، ایشان نیز به شدت از این مسأله ابراز تأسف و حیرت کردند. به نحوی که عالی‌ترین مقامات نظامی کشور هم قول دادند که دیگر شاهد چنین خطاهای فاحش و غیرقابل جبرانی نخواهیم بود. اما هر چند که ظاهراً مقامات نظامی تا این تاریخ پایبندی خود را به قول‌شان نشان داده‌اند، اما کسی تصور نمی‌کرد که این بار باید حواس‌مان را به دستگاه عریض و طویل و بسیار ثروتمند متولی تلفن همراه جلب کنیم و مواظب باشیم تا بلایی که وزارت نیرو بر سر حریم آرامگاه فردوسی کبیر آورد، در شهداد تکرار نکند که کرد!
آنچه که هم‌اکنون اهمیت دارد پیگیری این مطالبات از طریق مجراهای قانونی و مجازات افرادی است که آگاهانه یا ناآگاهانه به چنین تخریب‌های شرم‌آوری دست می‌یازند و بر آن اصرار می‌ورزند.

فرازنای کلام آن که

كماكان بر اين باور قلبي پا‌مي‌فشارم: بي هيچ ترديدي بيابان‌ها و كويرها، بي‌نظيرترين چشم‌اندازهاي طبيعي كشور ما را تشكيل مي‌دهند. چرا كه بسياري از مناطق جهان، داراي جنگل و كوه و دريا هستند كه شبيه جنگل و كوه و درياي كشور ماست، امّا در هيچ كجاي اين كره‌ي خاكي، كويرها‌يي مشابه كويرهاي ايران نخواهيم يافت و عوارض خاص جغرافيايي مانند شهر افسانه‌اي لوت، تپه‌هاي لغزان ريگ‌بلند و محمد‌آباد ريگان و مصر يا سازه‌ها و كهن‌زادبوم‌هاي تاريخي مانند ده‌ها كاروان‌سراي كوچك و بزرگ و تمّدن كويري ايران در شهرهايي همچون يزد، كرمان و كاشان و سرانجام زيست‌منداني منحصر به فرد، تنها و تنها در ايران قابل مشاهده و دسترسي هستند»؛ واقعيتي كه اين توانايي را دارد تا بيابان‌هاي ايران را به گرانیگاه ناب گردشگری و تحقیقاتی کویری و بيابانيِ جهان بدل سازد. پس بیاییم قدر این موهبت ها را بدانیم و مانند لشکر چنگیز با ایران برخورد نکنیم.