بایگانی دسته: دماوند

جشن مردم در دماوند از بروز یک مصیبت در رینه جلوگیری کرد!

اروند

    این تصویر پیروزمندانه اروند است که در پایان دو ساعت تلاش مردمی برای مهار یک آتش سوزی گسترده در مراتع بین پلور و رینه، در ظهر چهاردهمین روز از تیرماه 1392 ثبت شده است …

      دیروز به همراه 10 هزار نفر دیگر از مشتاقان دماوند، رفته بودیم تا در جشن تیرگان شرکت کرده و بزرگترین اجتماع فعالان محیط زیست در ایران را رقم زنیم. اروند هم با خود یک تفنگ آبپاش آورده بود تا مراسم ویژه این جشن را برپادارد! غافل از این که این بار قرار بود از آب موجود در تفنگ آبپاشش برای کارکردی دیگر بهره برد!

    خوشحالم که در بین چنین مردمی زیست می‌کنم، مردمی که وقتی صدای کمک طبیعت را می‌شنوند، بدون مراعات اصول حرفه‌ای! در پیشتازی برای کمک از یکدیگر سبقت می‌گیرند و من این سبقت غیر مجاز را البته دوست دارم! شما چطور؟

    کاش مأمورین و مدیران مربوط در یگان حفاظت  منابع طبیعی هم از مردم یاد بگیرند …

    گزارش مصور این رویداد را در وبلاگ نخبگان خبرآن لاین منتشر کرده‌ام که می‌توانید با عنوان: « سرعت عمل حیرت‌انگیز یگان حفاظت » در این نشانی ببینید و بخوانید.

پیام قدردانی بهناز و علی از خوانندگان این خانه ی مجازی

یکشنبه ی گذشته، بهناز محرم‌زاده و علی عظیمی – آن زوج اوج نشین –  به دفتر کارم در مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور آمدند تا مراتب سپاس‌شان را از خوانندگان عزیز و دریادل این تارنما اعلام کرده و بگویند که منتظر دیدارشان هستند.
آنها حتا شماره تلفن‌های‌شان را در اختیار نگارنده قرار دادند تا هر کسی که مایل بود با ایشان گفتگو کند، بتواند توسط کامنت یا ایمیل، خبرم کند تا تلفن آنها را دراختیارش قرار دهم.
یک ویژگی ستایش‌برانگیز بهناز آن است که او در حالی به چکاد پرافتخار دماوند صعود کرده و 2 ساعت هم در آنجا توقف کرد که به مدت شش سال با بیماری ام اس دست به گریبان بود و در حالی که همه انتظار خانه‌نشینی‌اش را داشتند؛ او شروع به پرواز کرد …
راه و رسم این پرواز بسیار شنیدنی است که امیدوارم دوستان در تماس مستقیم با این زوج عاشق، بیشتر در جریانش قرار گیرند.

اینک پیام تشکر بهناز و علی خطاب به شما خوبان:

به نام عشق الهي

سلامي به گرمي و با عشق به شما دوستان بسيار عزيزمان همراه با تشكر و سپاس فراوان از ارسال پيام‌هاي مملو از عشق و صفا و صميميتون و ابراز احساسات بسيار گرم و دوستانتون. آري به راستي كه مراسم جشن ازدواجمان در قله هميشه سرافراز و سرا سر عشق دماوند در يكي از بيادماندني ترين و جاودانه ترين لحظات زندگيمان  ثبت شد كه ايمان داريم براي همنوردان بسيار عزيزمان هم، همين طور بود. چرا كه در آن روز تمام نيروهاي عالم هستي به همراه دماوند سراسر عشق، بهترين و بي‌نظير ترين شرايط جوي را به همراه انرژي و توان و شادي و شعفي بيكران به ما و تمامي همراهان عزيزمان هديه كردند كه توانستيم در بهترين شرايط و در عين لذت و شادي وصف ناپذيري به قله رسيده و حدود 2 ساعت مراسم را اجرا كنيم.

با آرزوي بهترين لحظات همراه با بهترين هاي خداوند براي تمامي شما دوستان بسيار عزيز و ارزشمندمان

خيلي دوستتان داريم
و مشتاقانه آرزوي ديدارتان را داريم
بهناز و علي

در آخرین روز تیر 89، دماوند سه مهمان ارزنده ی دیگر دارد!

سه هموطن طبیعت‌گرا و ورزشکار، عزم‌شان را جزم کرده‌اند تا در واپسین پنج‌شنبه‌ی تیرماه 1389، به سوی چکاد دماوند اوج بگیرند تا پیام سال جهانی گونه گونی زیستی را به آسمان ایران نزدیک‌تر کنند.
محمد جواد محسن‌پور، بهمن عظیمی و مرتضی علی اشرفی  نام این سه عزیز است که در راستای معرفی و پاسداشت سال 2010 – می‌کوشند تا ارزش‌های تنوع زیستی طبیعت ایران را به مردم محلی و کوهنوردانی که از مسیر جنوبی به سوی دماوند حرکت می‌کنند، یادآوری کرده و با نصب بنر و پخش بروشورهای مربوط به تنوع زیستی نسبت به آگاهی‌رسانی و ظرفیت‌سازی فرهنگی در بین کوهنوردان اقدام کنند.
جالب این که آقای مرتضی علی اشرفی، خود پزشکی طبیعت‌گرا بوده که همواره کوشیده است تا بیمارانش را به وسیله غذاهای طبیعی و طبیعت درمان کند.
همچنین پیش‌تر هم بهمن و محمد‌جواد برنامه‌ی موفق دیگری را با همین هدف سامان داده و با دوچرخه از پهنای کویر  مرکزی ایران عبور کردند.
برای این سه عزیز طبیعت دوست وطن بهترین‌ها را آرزو دارم …

نامه به الهه البرز برای نجات پلنگ دره!

انگار دیگر از دست آدم‌زمینی‌ها کاری بر نمی‌آید … انگار امید آدم زمینی‌ها از آدم‌زمینی‌ها بریده شده و حالا برای نجات باقیمانده‌ی جنگل‌های منحصر به فردمان در نوار ساحلی کاسپین (دریای مازندران) باید چشم به آسمان بدوزیم و از الهه‌ی البرز مدد جوییم تا او خود پاسخی شایسته به آن طبیعت‌ستیزان آزمندی که اینگونه یغما می‌برند آینده‌ی بوم و بر عزیزمان را، بدهد.
پس به خانه ی ساسان عزیز بروید و همراه با او برای نجات پلنگ دره به الهه‌ی البرز نامه بنویسید … شاید از گناه هم نوعان ما درگذشت و پلنگ دره را از گزند دشمنان نابخرد و پول‌سالاران جنگل‌ستیزش مصون داشت.
نگذارید تا پلنگ دره هم به سرنوشت پارک ملّی خبر، خجیر، دریاچه پریشان، دنا، تالاب گندمان، دماوند، تالاب انزلی، کاظم داشی ارومیه، مرجان‌های خلیج فارس، بیشه‌های مارون، جنگل‌های سه هزار تنکابن، حسین آباد میش مست، نایبند، سفیدکوه لرستان، گاوخونی و …

و دیروز آسمان دماوند از همیشه آبی‌تر بود …

جهان به یک شب می‌ماند، هرکس باید خود چراغ خود را بیافروزد.

ماکسیم گورکی

بی‌شک دماوند خاطره‌ی نوزدهمین روز از تیرماه 1389 را هرگز از یاد نخواهد برد؛ روز طربناک و پاکوبان شادمانه‌ای که در خاطره‌ی این دیو سپید پای دربند برای همیشه‌ی تاریخ خواهد ماند.
دیروز بهناز محرم زاده و علی عظیمی، چراغ خود را به درخشان‌ترین شکل ممکن افروختند و به همه ایرانیان نشان دادند که غیرممکن وجود ندارد و مهم‌تر آن که ثابت کردند: وقتی عشق، عشق باشد؛ پیش‌بینی هواشناسی هم می‌تواند کار عبثی باشد! نمی‌تواند؟

بار دیگر این پیوند آسمانی را در آسمانی‌ترین پاره‌ی این کهن بوم و بر مقدس، در چکاد شورانگیز دماوند، به این زوج ورزشکار و به تمامی جامعه‌ی کوهنوردان ایران تبریک گفته و از خدای دماوند می‌خواهم تا آرام‌ترین و دل‌نوازترین لحظه‌ها و روزها و سال‌ها را برای بهناز و علی و فرزندان ایشان بیافریند.
یادمان باشد که آنها به عشق دماوند و برای پاسداشت طبیعت ارزشمند وطن، چنین تالار بدون سقف و یخ‌زده‌ای را برای فراموش‌نشدنی‌ترین رخداد زندگی‌شان انتخاب کردند و آن شعار سبز را با خود به بام فلات ایران بردند؛ کمترین دین ما به این همه عشق ناب و زلال باید فرستادن بیشترین انرژی ممکن برای آن دو عزیز عاشق باشد تا هرگز نتوان آستانه‌ای برای مرز دنیای پرطراوت‌شان قایل شد.