بایگانی ماهیانه: آبان ۱۳۸۹

جهان سر به سر چو فسانه است و بس!

لطفاً  هیچ کاری نکنید! فقط بر روی این تصویر کلیک کرده تا بتوانید در ابعادی بزرگ‌تر آن را ببینید …
آنگاه برایم بنویسید که دارید چه می‌بینید و چه احساسی را تجربه می‌کنید؟
حتمن من هم در عوض برایتان خواهم گفت که فردوسی بزرگ بیش از هزار سال پیش، در انتهای داستان کیومرث چرا می‌نویسد:

جهان سر به سر چو فسانه است و بس
نماند بد و نیک بر هیچکس

از دیدن این کامیون چه حالی به شما دست می‌دهد؟!

وقتی این کامیون را در حین تماشای این فیلم دیدم، دریغم آمد تا خوانندگان گرامی این سطور را از تماشایش محروم کنم …
منتها پیش از آن که حس و حال خودم را از تماشای این کامیون برایتان بگویم، ترجیح می‌دهم که خواننده‌ی نظرات شمایان باشم.
ممنون از جلیل نوذری عزیز که این فیلم را برایم فرستاد.

۱۱۰ سبز!

این شماره را به خاطر بسپارید: ۳۰۰۰۰۱۳۸۶
تمامی علاقه‌مندان به محیط زیست می‌توانند با ارسال پیامک‌های خود به این شماره ی همراه؛ دیدگاه‌ها، طرح‌ها، انتقادها، حمایت‌ها، شکایت‌ها، پیشنهادها، خبرها و خلاصه درد دل‌های خود را در حوزه محیط زیست به گردانندگان برنامه گفتگوی داغ سبز انتقال دهند تا شاهد درج آنها از این تریبون و انشاالله شنیدن پاسخ مسئولین مرتبط باشند.
در دوازدهمین برنامه از این سری، فردا – ۶ آبان – قرار است به بحران تخریب زیستگاه‌ها و چشم‌اندازهای کوهستانی کشور با حضور چهره نام آشنای این حوزه – عباس محمدی، دبیر انجمن کوه نوردان ایران– بپردازیم.
همچنین فایل شنیداری برنامه هفته گذشته در این نشانی قابل دسترس است و ماجراهایش را مطابق معمول در تارنمای گفتگوی داغ سبز می‌توانید پی بگیرید.
امیدوارم از این پس شاهد مشارکت فعالانه‌تر هموطنان عزیز در بهبود کیفی گفتگوی داغ سبز باشیم.

راستی! علاوه بر ارسال پیامک، شما می‌توانید از طریق شماره تلفن ۲۲۰۱۳۷۶۶ با گفتگوی داغ سبز تماس گرفته و دیدگاه‌های خویش یا هر نوع خبر و اظهار نظری که در باره محیط زیست یا کیفیت این برنامه دارید، مطرح کنید.
پس لطفاً گفتگوی داغ سبز را از خودتان بدانید و بیشتر مشارکت فرمایید.

ممنون از علیرضا مبینی عزیز – تهیه کننده علاقه مند و سبز اندیش ایران صدا – که می کوشد برنامه ای متفاوت ارایه دهد.


پرنده‌ای که در تالاب شادگان آزادی را نمی‌فهمید!

سه‌شنبه‌ی هفته گذشته – در بیست و هفتمین روز از مهر ماه ۱۳۸۹ – مجالی دست داد تا چند ساعتی را در تالاب شادگان سپری کنم؛ تالابی که از آن با عنوان بزرگ‌ترین تالاب ایران و سی و چهارمین تالاب جهان یاد می‌کنند … یا بهتر است گفته شود که یاد می‌کردند!
حقیقت داستان این است که تالاب دارد ذره ذره جان می‌دهد، آن هم به سه دلیل:
۱-    افزایش ورود پساب‌های آلوده شهری، کشاورزی، روستایی و صنعتی به آن؛ به ویژه پساب آلوده و شور کشت و صنعت نیشکر؛
۲-    سدسازی در بالادست و عدم رعایت حق‌آبه‌ی طبیعی تالاب؛
۳-    افزایش صید و شکار بدون مجوز.

نگارنده به همراه چند تن از کارشناسان پتروشیمی بندر امام با قایق، بیش از دو ساعت از محل روستای سراخیه (که می‌توانست ونیز ایران باشد) به سمت جنوب در تالاب به گشت‌زنی پرداخته و تنها توانستیم یک ماهی کوچک را در آب زلال تالاب مشاهده کنیم! راهنمای محلی‌مان هم اذعان داشت که به دلیل افزایش شوری و آلودگی آب و نیز صید غیرمجاز تعداد جانداران آبزی تالاب به شدت کاهش یافته است. پرندگان موجود در تالاب هم به دلیل شکار بی‌رویه، زنده‌گیری و مشکلات پیش‌گفته بسیار کمتر از انتظار به چشم می‌آمدند.

در یک مورد با پسرکی از اهالی سراخیه برخوردیم که در کنار جاده مشغول فروش پرنده‌ای به رهگذران و مسافران عبوری بود … پسرک، پرنده را به زبان محلی “برهان” – barhan –  می‌نامید و به قیمت ۵ هزار تومان آن را می‌فروخت …
از او خواستم تا پرنده را در تالاب آزاد کند و درعوض بهایش را پرداختم … برهان اندکی در آب شناور شد، اما معلوم بود که شوکه شده است … او حتا توانایی شناکردن و حرکت در آب را هم از دست داده بود، به نحوی که ممکن بود خود را به کنار جاده رسانده و در اثر برخورد با خودروهای عبوری به کشتن دهد!

برای همین از پسرک خواستم تا دوباره او را بگیرد …
زیرا آزادی برای پرنده‌ای که ظرفیت پذیرش و زیستن آزادانه را ندارد، مساوی با مرگی جانخراش خواهد بود …
داشتم فکر می‌کردم که این فقط برهان نیست که راه و رسم زیستن در آزادی کامل را از یاد برده است؛ سرنوشت غم‌انگیز برهان برای افراد جامعه‌ای که به انحصار و تبعیض و محدودیت خوگرفته‌اند هم می‌تواند تکرار شود! نمی‌تواند؟

توضیح ضروری:

کوشان مهران عزیز – معروف به اشکار  – برایم نوشته است که نام علمی این پرنده Porphyrio porphyrio بوده و طاووسک Purple Swamphen صدایش می زنند؛ پرنده ای که نسلش در بسیاری از زیستگاه های تالابی در حال انقراض است و بنابراین، بسیار بیشتر از ۵ هزار تومان می ارزد! نمی ارزد؟