بایگانی برچسب: s
مدیران فوتبال از دانشآموزان دبستان جاوید الگو بگیرند!
در حالی که هر روز صدایی متفاوت از درون فدراسیون فوتبال به گوش میرسد مبنی بر اجرایی شدن یا نشدن حضور نماد یوز ایرانی در جام جهانی، تماشای این نقاشیها یادمان میاندازد که انگار کودکان اینجا هم از مدیران دولتی در فدراسیون فوتبال چند گام جلوتر و متحدتر هستند! نیستند؟
پس از ماجرای مصلای تهران، رشت، مسابقه تراکتورسازی با نفت مسجد سلیمان و بیمه دانا و … اینک آرش نورآقایی بر روی تارنمایش، آثاری را منتشر کرده که نشان میدهد، کودکان ما تا چه اندازه از مدیران دولتی در فدراسیون فوتبال، عزمی جزمتر برای حضور یوز ایرانی در جام جهانی برزیل دارند و کمتر دچار تناقضگویی
میشوند! نمیشوند؟
باشد که با تماشای این ۳۰ نقاشی کودکانه، دوستان فوتبالی هم تکانی خورده و متحدتر از گذشته، همه با هم بکوشیم تا حضور تیزپاترین و کشسانترین دوندگان جهان در جام جهانی برزیل را با قطعیت، عینیت بخشیم.
آمین …
راستی! به نظر شما سه نقاشی برتر در این سیاهه، کدامها هستند؟
از سری زیباترین عکسهای عالم!
او هم مادر است … عاشقانه فرزندش را دوست دارد و دلش میخواهد مثل ما … مثل هر پدر و مادری؛ در برابر فرزندش شرمگین نشده و غذایی درخور برایش فراهم آورد؛ همان غذایی که شکارچیان آن را با اسلحه های گرانقیمت خود نشانه رفته و نامش را حذف جانداران پیر از گله یا جامعه وحوش مینامند و یادشان رفته است که با این کار چگونه زنجیره حیات را مختل میکنند …
افزون بر آن، در حالی که شاید شمار یوزهای آسیایی باقیمانده در جهان که جملگی در ایران زیست میکنند، به هفتاد قلاده هم نرسد، خبر میرسد که ۳۱ یوزپلنگ را در طول ۲۲ سال گذشته از دست دادهایم!
ما باید یاد بگیریم که با حیوانات هم به گونهای رفتار کنیم که انتظار داریم با هر انسان رفتار شود … اینگونه است که هر ایرانی میتواند یک محیط بان و یک ایران بان باشد و بماند …
شاید از این منظر، تلاش ما برای حضور یوزپلنگ آسیایی در آوردگاهی جهانی به نام برزیل ۲۰۱۴، بهتر درک شود و همراهان بیشتری بیابد.
در همین باره:
– کفاشیان: مردم از فیفا درخواست کنند!
چرا ورزشگاه های فوتبال را با محل دپوی زباله اشتباه می گیریم؟!
یادم میآید در زمان بازی تیم باشگاهی کاوازاکی ژاپن و سپاهان اصفهان، تماشاگران اندک طرفدار تیم ژاپنی، پس از پایان بازی درس بزرگی به طرفداران پرشمار تیم اصفهانی دادند و شروع کردند به جمعآوری زبالههایی که در اطراف صندلیهاشان پراکنده شده بود؛ درسی که همچنان ادامه یافت تا همین سهشنبه گذشته و در جریان بازی بین دو تیم ایران و کره جنوبی؛ آن هم در شرایطی که طرفداران کرهای شاهد شکست تیم محبوبشان بودند؛ اما باز هم تلاش کردند تا زبالهای از خود باقی ننهند. در صورتی که تماشاگران ایرانی، کمترین کاری که اغلب میکنند؛ اگر ناسزاگویی نکنند، صندلی ها را نشکنند؛ مواد منفجره پرتاب نکنند و شیشههای اتوبوسهای شرکت واحد را خرد نکنند؛ آن است که محل ورزشگاه را به دپوی زباله بدل میسازند و میروند! چرا؟
چندین سال پیش در مورد این ناهنجاری اخلاقی بزرگ در وبلاگ اروند صحبت کرده بودم. نکتهای که به نظرم نباید فراموش شود؛ آن است که اگر کرهایها و ژاپنیها چنین میکنند، به دلیل آسمانی بودنشان نیست، بلکه ناشی از دریافت آموزشی است که از کودکستان شروع شده و بیش از نیم قرن قدمت دارد. ما برای کودکانمان چه کردهایم؟ چرا آموزشهای محیط زیستی هنوز در مقطع پیش دبستانی و ابتدایی اجباری نشده است؟ نگاه کنید به نوع دیالوگی که بین سیاستمداران کشور در دو سوی مخالف و منتقد در جریان است و نگاه کنید به ادبیات به کار رفته در ماجرای مناظرههای تلویزیونی در بین کاندیداهای ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸٫ آیا سزاوار است تا متهم شماره یک در ترویج فرهنگ ناسزاگویی را محیط های ورزشی و جوانانی بدانیم که اموزشهاشان را از ما گرفتهاند؟
آیا شایسته است که فقط آن جوانان فوتبال دوست هموطن را مورد حمله قرار دهیم یا باید آن کلاننگران و سیاستمدارانی را خطاب دهیم که در این زمینه بسیار کم کاری کردند! نکردند؟