وقتی که همه حیرت‌زده ما را نگاه می‌کنند!

    دیروز که داشتیم با پدر می‌رفتیم مدرسه، یه اتفاق بامزه افتاد … چون که به طرز عجیب غریبی احساس کردیم دقیقاً در مرکز توجه عالم قرار گرفته‌ایم و همه دارند با حیرت و سؤظن و … ما رو نیگا می‌کنند!
    این پدر طفلکی من هم، اوّل خودشو چک کرد ببینه چیزی رو موقع پوشیدن از قلم ننداخته باشه! که به خیر گذشت … بعد درب‌های ماشین رو و سپس چراغ‌های خودرو و … خلاصه نه اون و نه من متوجه نشدیم که چرا مردم امروز اینجوری تو خیابون دارند ما رو نیگا می‌کنند؟!
    حتا تو میدون کاج که همیشه این موقع صبح شلوغه، یه آقای راننده همچین به ما نیگا می‌کرد، که حواسش پرت شد و نزدیک بود گامبی بخوره به ماشین جلویی!! که ناگهان من مثل ارشمیدس کشف کردم که ماجرا چی بوده!!
    بله ماجرا این بوده! و ما تمام طول راه را اینگونه آمدیم و خداییش شانس آوردیم که کیف مدرسه‌ام نیافتاده بود زمین!
    از بس که من و پدر جفتی‌مون سر به هوا تشریف داریم! نداریم؟
    حالا فکر کن مردم چی داشتند حدس می‌زدند با دیدن این صحنه … این که دو تا آدم جنتلمن راه افتادند تو خیابون و با خونسردی دارند، کوله پشتی بچه‌های دبستان را سرقت می‌کنند یا شاید هم بدتر! نه؟

    این هم بازسازی صحنه جنایت!

    می دونین؟
    حالا که فکرشو می‌کنم، می‌بینم بعضی وقتا یه کارای بی ربط و ظاهراً احمقانه تا چه اندازه می‌تونه یه روز متفاوت واسه آدم درست کنه و اونو از کابوس تکرار نجات بده! یه روزی که تا ابد تو خاطرش هم می‌مونه و با یادآوریش، خنده روی لباش می‌شینه! نه؟

85 دیدگاه دربارهٔ «وقتی که همه حیرت‌زده ما را نگاه می‌کنند!»

  1. بله! تو دیگه چرا اروند جان؟ تو که باید طرف من باشی . مگه نمی دونی چقدر مزه داره آدم پدر و مادرش رو شریک جرم کارهاش بکنه . امتحان کن . خیلی کیف داره . من با کوله باری از 29 سال تجربه دارم اینو بهت می گم .

    در ضمن ببینم اصلا چرا اقا یاینانلو باید منو تنبیه کنه . مگه اصلا من حرف بدی زدم؟ اینکه من رو 30بیل آقای اینانلو تعصب دارم مگه بده؟!
    بشنوه کلی هم خوشحال می شه.مطمئنم!
    تازه آقای اینانلو عاشق غذاهای گیلانیه . وعده ی چند تا غذای محلی رو بهش بدم از سر تقصیراتم میگذره ایشالا.

    ( الان همه ی اینا رو گفتم که کم نیاورده باشم . تو که متوجه نشدی؟)

  2. استاد من امروز موفق شدم با آرش حرف بزنم , و کلی حس فضولیش رو تحریک کردم که بیاد ببینه اینجا چه خبره! 🙂
    امیدوارم کارم نتیجه بده.

    ولی هنوز دل و دماغ نداره در حدی که بهش کلی پیشنهاد بی شرمانه دادم ولی هچچچچچچ واکنشی نشون نداد!این آدمی بود که اگه چند روز می گذشت و پیشنهادی از این دست بهش نمی شد کل هیکل ما را مورد عنایت قرار می داد و خدمات ارزنده ای ارائه می کرد!

    پاسخ:

    می گم اگه به پیشنهاد رابرت رد فوردی تو هم بی اعتنا بوده، باید بهش شک کنی! من یه دکتر خوب می شناسم که می تونه چنین بی حس هایی را سر حس بیاره! پیشنهاد جدیدم را بهش بگو تا بیشتر براش حرف درنیاوردند!

    1. نه! خیالت راحت ما همه اینجا در سن خودم هستیم که هست : 9 سال! بنابراین راحت باش!

  3. استاد آرش رو ولش کنین! این خانوم دکتره رو به من معرفی کنین.
    راستی دیدید گفتم مهندس کشاورزی نیستید!(:

    1. نخست اين كه مگه تو هم مشكل داري فرزندم؟!
      دوم اين كه از كجا مي دوني دكتر مورد بحث ما، خانوم است؟
      سوم اين كه كماندار عزيز را نمي توانم رها كنم؛ تازه براش يه سوپرايز هم دارم!
      و چهارم اين كه نه! ديدم! نديدم؟

    1. 1- معلومه تو از اون آدمهايي هستي كه هيچوقت ماشينت به دليل تمام شدن بنزين در راه نمي ماند! نه؟
      2- يعني تو حاضري در چنين مواقعي؛ واسه چنين كار(ها)يي به چنين جنسي مراجعه كني؟!
      3- تو كه گفتي مال من نسوخته؟ مي خواي آدرس اينجا را بدهم بهش تا واقعاً بسوزه؟
      4- آره!

  4. 1-من ماشین ندارم!ولی حواسم به خیلی چیزایی دیگه مهمتر ار بنزین هست!
    2-حتما!
    3-نسوخته!نه استاد به من رحم کنید!
    4-از اول تابلو بود!
    5-شما خیلی باحالید

    پاسخ:

    1- حقا كه دي ماهي هستي! ماشين استفاده نمي كني، چون صرف اقتصادي نداره نه؟ فقط موندم واسه نسوختن مهره كمبود ماشين رو چه جوري جبران مي كني؟ لابد مثل آرش؟ يا شايد هم از بنگاه هاي خيريه؟!
    2- گرفتم! اصلاً شايد خود اون ملاقات و معاينه اش، حالت را خوب كرد! نه؟
    3- ببين اين دومين سوتي ات بود! مواظب باش سومي ديگه تكرار نشه!
    4- حالا نئون بود يا هالوژن؟
    5- چه جمله آشنايي!!

    1. حالا كجاشو ديدي رفيق؟ ممكنه مجبور بشي بري توي زيرزمين! مي گي نه از كماندار بپرس!

  5. 1-دقیقا…یه بی ام و آخرین مدل از یه آژانس حسابی برای یه ظهر تا نیمه شب کرایه می کنم!
    2-دقیقا!
    3-شما به روی خودتون نیارید!
    4-هاها ها …
    5-اتفاقا برای منم آشناست!
    6-زیرزمین رو هم هستیم!

    پاسخ:

    1- بي ام و … اون هم تا نيمه شب … بابا مهره نگه دار!
    2- آهان!
    3- نمي تونم قول دهم! اما تلاش خودم را مي كنم … بايد ببينيم نظر رييس جنبش چيه! نه؟
    4- خنده هم داره!
    5- البته دو نفر از اون 18 نفر هنوز نگفتند!
    6- آقايي …

    1. شرمنده پارسا جان … البته من سرم به اندازه كافي خلوته! مگه نديديش؟ سرم را مي گويم!

  6. 1-برای نگه داری مهره روش زیاده! می تونم کتاب بنویسم در موردش استاد!البته بگم ها ما شاگرد شماییم!همون دانشجوی ستاره دار!
    2-ها ها ها
    3-نه دیگه اگه قراره نظر لیدر محترم رو بپرسین که برین برای من یاسین بخونین ! والا ایشون که با ما اینجوریا نیستن که ! در این مکان بخصوص اینقدر مهربون و سافت هستن!اصلا می گی نه؟یه روز سر زده بیاین ببینین!
    4-…
    5-اونا هم می گن!خیالتون راحت!این لیدر خوب لیدریه آقا!خوب!
    استاد پورسانت!×
    6-چاکریم

    پاسخ:
    نمي خواد كتاب بنويسي! اگه راست مي گي همون آرش كماندار ما رو يادش بده كه اينقدر از خرداد به اسفند و برعكس نپره و مهره نسوزونه!
    مي ترسم آخرش آفتامات بسوزونه … حيف اون همه حقوق آخر ماه كه همش سوخت! نسوخت؟
    درود …

    1. باهاش مي تونست يك بي ام به خره و آخر هفته ها هم بده به تو اجاره تا پولش درآد! نه؟

  7. شمام بلدینا !

    اضافه بر این به نظرم کلا لیاقت رفیق مارو نداشت .به حرف من که گوش نمی کنه وگرنه الان وضعش خوب بود.

    راستی اون اسفند و خرداد رو خوب اومدین!

  8. ها ها ها !یعنی کم نمی آرین ولی من اصن دلم می خواد کما کان خر باشم!شما هم راضی ترین!نیستین؟

    1. يه موقع هايي تو يه جاهايي پيش يه كسايي (با فتح كاف خوانده شود) آدم بهتره نشون نده كه چقدر مي دونه يا نمي دونه كه مي دونه يا مي دونه كه نمي دونه! نه؟

  9. بلههههه گرفتم! من می دونم کاملا می دونم که چقدر نمی دونم!
    اصن نگران نباشین!نیستین البته!هستین؟
    و نیستن!هستن؟

    یعنی استاد از پرانتزتون بی همتا بود!

    1. البته اون پرانتز را من فقط براي تو و كماندار عزيز يادآوري كردم! چون بقيه مي دونم كه روخوني شان حرف نداره! داره؟

  10. مرسی واقعا! که به فکر ماهستید!
    ما روان خوانی مون خوبه اتفاقا!ولی روخونی مون نه!

    اینجا چرا بولد نداره!؟

    پاسخ:

    اینجا خیلی چیزا نداره … منتها عوضش صفا داره! نداره؟

  11. شما هم تیزهوشیدا دکتر جان!هرجاشو دوس دارین جواب می دین!
    ولی خیالتون آسوده!

    1. مگه شک داشتی رفیق؟
      تازه تو از کجا می دونی که من کجاشو دوس دارم یا ندارم؟
      یادت باشد که شرط کامروایی آن است که درهم عمل کنی!
      اتفاقاً اینجا نباید با چراغ آیی و فکر کنی که گزیده تر بری کالا!
      خیلم هم آسوده است … آسوده تر از هر زمان دیگری … البته همچنان نگران کماندار هستم.

  12. ذهنم مغشوشه دکترجان.شرمنده که جواب نمیدم.

    پاسخ:

    چرا چي شده فرزندم؟ نكنه مال تو هم داره نيم سوز مي شه؟! (مال تو كه مي گم، يعني مهره تو! نه مال مال خود تو!!)

  13. اروند جان خيلي با حال بود، در عين حال خيلي هم ناراحت نشو من هم يكروز در حين مأموريت دستگاه GPS را گذاشتم روي سپر عقب يك خودروي پيكاپ! تقريبا فكركنم يك كيلومتري هم رفتيم كه يادم افتاد ولي به خير گذشت. من اونقدر وضع حواسم سر جاش كه هميشه از اين مي ترسم كه يك روز صدرا را يه جايي جا بگذارم. نمي گذارم؟ موفق باشي.

    پاسخ:

    اتفاقاً شما چقدر شبيه پدر من هستيد! چون اون هم هميشه تو سفر، يه عالمه چيز جا مي ذاره و عمو هومان هم هميشه نگرانه كه يه دفعه اروند رو جا نذاره!
    منتها اينجور كه تو داري پيش مي ري؛ مي ترسم يه روزي مامان صدرا رو هم جا بذاري! نمي ذاري؟!

    1. اتفاقاً شما چقدر شبيه پدر من هستيد! چون اون هم هميشه تو سفر، يه عالمه چيز جا مي ذاره و عمو هومان هم هميشه نگرانه كه يه دفعه اروند رو جا نذاره!
      منتها اينجور كه تو داري پيش مي ري؛ مي ترسم يه روزي مامان صدرا رو هم جا بذاري! نمي ذاري؟!

  14. همینه دیگه!! می گی نه از پدر بپرس که چرا همینه دیگه!
    البتهههه من کلا خرم!

    پاسخ:

    لابد از اون جنس خرهايي كه تو شرك بازي مي كرد! نه؟

  15. همین اعتماد به نفسه که مهمه پسرم!چون همون عمو آرش شما خیلی از عمو پارساتون سر بود در عوامل کشنده جمعیت ونوسی ولی تفاوت رو خودت دریاب!

    1. درسته!
      رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود
      تا آفتامات نسوزونه! نه؟

      البته من همچنان به كماندار ايمان دارم و مي دانم كه به زودي با مرمت كمانش، مرد و مردانه از نو مي آغازد سفرهاي سرخ رنگش را به كلاردشت! نمي آغازد؟

  16. ما بخیل نیستیم که دکتر جان !بیاغازد ما هم تشویقش می کنیم و براش کف میزنیم!

    اون خر شرک رو هم خوب اومدین!دانکی از خود شرک باهوش تره!

    1. ما” كه مي گويي، يعني چند نفر؟ مهره ات را هم با خودت حساب مي كني يا آن 16 نفر را به حساب مي آوري؟!
      در ضمن، درسته كه دانكي باهوش تر از شرك است؛ اما شرك يه چيييييز ديگه س!
      البته اين را به آن خاطر نگفتم كه پدر من هم مثل شرك است ها! نه؟

  17. بعد 16 نفر که شما می گین یعنی چی؟ما منهای من 17 نفریم!کی رو با خودتون یکی حساب کردین!؟که تعداد ما کم شد دکتر جان؟

    منم عاشق شرکم!یعنی خداوکیلی می ارزید که فیونا غول بشه واسه خاطرش!

    1. آخ آخ … پرنسس فيونا رو نگو كه حال پدرم خراب مي شه! نمي شه؟
      در ضمن گفته بودم كه از آن 18 نفر دو نفر هنوز اهلي نشده اند! شده اند؟

  18. کم نمی آرید ها!

    منم حالم خراب می شه منتها بد می شه! کلا اگه کمر طرف باریک نباشه یه چیزی کمه!

  19. بابا جان دکتر من!!لا اقل یه خبری بدید یه دفعه تمام اکتیویتی های اینترنتی شما ساسپند می شه

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا