بایگانی برچسب: s

در آخرین روز تیر ۸۹، دماوند سه مهمان ارزنده ی دیگر دارد!

سه هموطن طبیعت‌گرا و ورزشکار، عزم‌شان را جزم کرده‌اند تا در واپسین پنج‌شنبه‌ی تیرماه ۱۳۸۹، به سوی چکاد دماوند اوج بگیرند تا پیام سال جهانی گونه گونی زیستی را به آسمان ایران نزدیک‌تر کنند.
محمد جواد محسن‌پور، بهمن عظیمی و مرتضی علی اشرفی  نام این سه عزیز است که در راستای معرفی و پاسداشت سال ۲۰۱۰ – می‌کوشند تا ارزش‌های تنوع زیستی طبیعت ایران را به مردم محلی و کوهنوردانی که از مسیر جنوبی به سوی دماوند حرکت می‌کنند، یادآوری کرده و با نصب بنر و پخش بروشورهای مربوط به تنوع زیستی نسبت به آگاهی‌رسانی و ظرفیت‌سازی فرهنگی در بین کوهنوردان اقدام کنند.
جالب این که آقای مرتضی علی اشرفی، خود پزشکی طبیعت‌گرا بوده که همواره کوشیده است تا بیمارانش را به وسیله غذاهای طبیعی و طبیعت درمان کند.
همچنین پیش‌تر هم بهمن و محمد‌جواد برنامه‌ی موفق دیگری را با همین هدف سامان داده و با دوچرخه از پهنای کویر  مرکزی ایران عبور کردند.
برای این سه عزیز طبیعت دوست وطن بهترین‌ها را آرزو دارم …

و دیروز آسمان دماوند از همیشه آبی‌تر بود …

جهان به یک شب می‌ماند، هرکس باید خود چراغ خود را بیافروزد.

ماکسیم گورکی

بی‌شک دماوند خاطره‌ی نوزدهمین روز از تیرماه ۱۳۸۹ را هرگز از یاد نخواهد برد؛ روز طربناک و پاکوبان شادمانه‌ای که در خاطره‌ی این دیو سپید پای دربند برای همیشه‌ی تاریخ خواهد ماند.
دیروز بهناز محرم زاده و علی عظیمی، چراغ خود را به درخشان‌ترین شکل ممکن افروختند و به همه ایرانیان نشان دادند که غیرممکن وجود ندارد و مهم‌تر آن که ثابت کردند: وقتی عشق، عشق باشد؛ پیش‌بینی هواشناسی هم می‌تواند کار عبثی باشد! نمی‌تواند؟

بار دیگر این پیوند آسمانی را در آسمانی‌ترین پاره‌ی این کهن بوم و بر مقدس، در چکاد شورانگیز دماوند، به این زوج ورزشکار و به تمامی جامعه‌ی کوهنوردان ایران تبریک گفته و از خدای دماوند می‌خواهم تا آرام‌ترین و دل‌نوازترین لحظه‌ها و روزها و سال‌ها را برای بهناز و علی و فرزندان ایشان بیافریند.
یادمان باشد که آنها به عشق دماوند و برای پاسداشت طبیعت ارزشمند وطن، چنین تالار بدون سقف و یخ‌زده‌ای را برای فراموش‌نشدنی‌ترین رخداد زندگی‌شان انتخاب کردند و آن شعار سبز را با خود به بام فلات ایران بردند؛ کمترین دین ما به این همه عشق ناب و زلال باید فرستادن بیشترین انرژی ممکن برای آن دو عزیز عاشق باشد تا هرگز نتوان آستانه‌ای برای مرز دنیای پرطراوت‌شان قایل شد.

این بار زنگ عشق در کاکل سپید دماوند به صدا درخواهد آمد!

امروز میزبان بهناز محرم‌زاده بودم؛ یک هموطن اسطوره‌ای که نه‌تنها با کلام و سلوک متفاوتش، بلکه با عمل به آنچه که می‌گوید، نشان‌مان داده که “غیرممکن” در این جهان وجود ندارد.
از بهناز قول گرفته‌ام که روزی خاطراتش را از همه‌ی رنج‌ها و مرارت‌ها و دردهایی که در طول زندگی چشیده، نقل کرده و به رشته تحریر درآورد تا برای امثال من و ما، همواره نمادی پرصلابت از “خواستن، توانستن است” باشد.
بهناز می‌خواهد روز جمعه – ۱۸ تیر ۱۳۸۹ – به سوی رفیع‌ترین چکاد ایران – دماوند –  حرکت کند. امّا در این صعود تنها نیست! زیرا در کنار خود، شریف‌ترین و عزیزترین انسانی را که تاکنون در زندگی‌اش به جا آورده، می‌بیند … علی عظیمی، جوانی که قرار است در پیش از ظهر روز شنبه، ۱۹ تیر و همزمان با مبعث رسول اکرم (ص) در کاکل سپید و دوست‌داشتنی دماوند، رسماً بهناز را با تن‌پوش سپیدرنگش به خانه‌ی بخت دعوت کند و آسمانی‌ترین پیوند ازدواج در ایران را شکل دهد.
شعار این زوج هنجارشکن و طبیعت دوست: “احترام به دماوند؛ احترام به طبیعت ایران” است. باشد که حرکت این دو پرنده‌ی عاشق و سبکبال وطن، بتواند بار دیگر موجی از شور و شوق در بین جوانان سلحشور هم‌میهنم بیافروزد و نشان دهد که دماوند، چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود. در ضمن آن دو اعلام کرده‌اند که پذیرای هموطنان‌شان در پای دماوند هستند تا در شادمانه‌ترین روز زندگی‌شان، خوشی‌هاشان را با هموطنان بیشتری به اشتراک نهند و پاکوبانی بیادماندنی بیافرینند.
چنین است که از دوستان مطبوعاتی و نویسندگان دنیای مجازی می‌خواهم تا به شیواترین و شورانگیزترین و گسترده‌ترین شکل ممکن، این حرکت عاشقانه و سبزمدارانه را پوشش دهند.

درنگ!

از بهناز می‌پرسم: آیا با سایت های هواشناسی اطلاعات آن روز صعود را چک کرده‌ای و خبر از وضعیت اقلیمی شنبه داری؟
خنده‌ای معنی‌دار تحویلم می‌دهد و می‌گوید: ایمان دارم که در آن روز همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا من و علی بهترین روز زندگی‌مان را تجربه کنیم!
خواستم بگویم:
خوش به حالش و حالشان …

در آستانه روز ملی دماوند، هنوز نمی‌دانیم دماوند با فوجی فرق دارد! ندارد؟

سری به تارنمای دکتر محمّدرضا نوروزی بزنید و از باغ به باغ بروید و خودتان قضاوت کنید که آیا دو سال، زمان کمی برای تصحیح یک اشتباه هست یا نیست؟ وگرنه کسی با کوه فوجی که پدرکشتگی ندارد! دارد؟