بایگانی برچسب: s

بی خبرتر از یک رؤیا را بی خبر نگذارید!

بی خبرتر از یک رؤیا

    دوست و همکار دانشمندم، دکتر محمّد متینی زاده که سالهاست در کسوت یک پژوهش‌گر تمام عیار می‌کوشد تا بر ماندگاری رویشگاه‌های جنگلی وطن بیافزاید؛ اخیراً دست به کاری بزرگ زده و مجموعه‌ای از اشعار – اغلب – محیط زیستی‌اش را هم در قالب کتابی با عنوان: «بی خبرتر از یک رؤیا» منتشر کرده است. کتابی در ۸۴ صفحه که به همت نشر امروز، در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هم عرضه شده است. در این کتاب، ۶۰ اثر این شاعر پژوهش‌گر و عاشق طبیعت ایران گنجانیده شده است که برخی از آنها چون: آرزوی درخت، حرمت خاک، افرا و چنار، و این درخت کهنسال، گیاه را از کدام زاویه می‌بینی؟ نقاشی رؤیاهای بلوط، برکه‌های خشکیده، درخت‌زار بی‌گناه، آیا خاک حقیر است؟ زاگرس، جنگل خیرود و … دارای مضامین قوی و هوش‌ربای محیط زیستی است که در عین حال منطبیق با موازین و دانش روز منابع طبیعی جهان هم هست؛ ویژگی نابی که مجموعه آثار ادبی این دانشمند ایرانی را در حوزه محیط زیست، منحصر به فرد و بی‌رقیب ساخته است. به ویژه که اثر اخیر وی، مورد تأیید برخی از استادان به نام شعر و ادبیات ایران، از جمله شاعر معاصر، استاد یدالله مفتون امینی هم قرار گرفته است.

    در ادامه ضمن توجه شما به یکی از قطعات کم‌نظیر محمّد متینی زاده با عنوان حرمت خاک، به آگاهی می‌رسانم که برای سفارش کتاب، می‌توانید با شماره تلفن‌های ۸۸۷۹۴۲۱۸ یا ۰۹۱۲۴۰۷۲۵۳۰ تماس برقرار فرمایید و از این کالای ارزشمند فرهنگی حمایت کنید.

خاک را

زیر و رو مکن

شاید

مویین‌ریشه‌هایی

پس از تولد بهارانه

در جستجوی رفاقتی ماندگار

با نهال همسایه باشند

یا اینکه شاید

مهربانان خاک

در خرابه‌ی زیرین

قصری باشکوه

برای آمدن

نودانه‌های دم ِ بخت

ساخته باشند

    برای این دوست دانشمند و طبیعت‌گرای خود بهترین‌ها را آرزو دارم و امیدوارم مانند او در زمین، بیشتر تکثیر شود …

برای بانویی که جیک جیک مستون پرندگان شهر را تا زمستان امتداد می‌دهد!

 این همه منت و تحقیر

بر سر گنجشکک صمیمی

فقط برای چند دانه برنج و گندم

در این یخ‌زدگیِ طولانی؟

ندانستی

که قیل و قال بهارانه‌اش

ستایش رنج‌های تو بود؟

و نمی‌دانی

تو در خاک

هزارتوهایی داری

که او در آسمان محروم؟

فقط چند شاخه‌ی نازک

و چند پشت‌بامِ یخ‌زده.

پس بیا

جبران کنیم

تا در این یخبندانِ ترانه

آوازش را

به دل، گرم کنیم.

 

    نامش مینو صابری است؛ یک زمانی طلایه‌دار آونگ خاطره‌های ما بود … امروز اما ترجیح می‌دهد خودش را با آن بخش از زیستمندان شهر سرگرم کند که دیگران کمتر مجالی برای دیدنشان می‌یابند.

    او عاشق گربه‌ها، کبوترها، گنجشک‌ها، سارها، یاکریم‌ها و حتا کلاغ‌های تهران است و برای ماندگاری‌شان هر آنچه از دستش برمی‌آید، انجام می‌دهد؛ آن گونه که مردم محل شاید گاه شگفت زده می‌شوند از پرواز فوج فوج پرندگان در یکی از شلوغ‌ترین مراکز شهر تهران …

   تنها مشکلش این است که هر روز بر تعداد پرندگانی که خود را به خوان نعمت مینو می‌رسانند افزوده می‌شود؛ به نحوی که اینک تا ماهی ۲۰۰ هزار تومان برای تأمین غذای آنها پرداخت می‌کند، در حالی که یارانه‌های دریافتی‌اش تغییری نکرده است! کرده است؟

    امروز روز تولد اوست و من خواستم به نمایندگی از همه‌ی پرندگان شهر از این بانوی نیکوکار و هموطنم قدردانی کنم؛ بانویی که با آمدنش به نخستین روز اسفند وقاری دیگر بخشید و اجازه داد تا آن ضرب‌المثل قدیمی را برای مدتی هم که شده و برای تعدادی از کبوترهای و گنجشک‌های شهر هم که شده، به فراموشی بسپاریم و جیک جیک مستون این آسمونی‌های معصوم را حتا در زمانی که هوا سخت سوزان و ترانه‌ها هم یخ‌زده است، همچنان بشنویم.

    ممنون از دکتر محمّد متینی‌زاده عزیز، که دقیقاً امروز تازه‌ترین شعرش را به من هدیه کرد تا به افتخار مادر پرندگان شهرم، برای نخستین بار در دل‌نوشته‌هایم انتشارش دهم؛ شعر ظریفی که می‌کوشد با نگاهی دیگر به ماجرای جیک جیک مستون بنگرد و ما را از یخبندان ترانه در شهری که دوستش داریم، برهاند …