سالهاست که در این دیار مصرفکنندگان خودروهای داخلی باید بیشترین قیمت را برای پایین ترین کیفیت بپردازند؛ زیرا دولت میخواهد از تولید داخلی حمایت کند و اشتغالزایی تنورش گرم باشد و به دنیا بگوییم که ایرانی می تواند و … خیلی حرفهای شعارگونهی قشنگ دیگر!
چرا میگویم شعارگونه؟
برای این که گمان برم همهی آنهایی که دیروز گزارش پیک بامدادی رادیو ایران را گوش کردهاند، از شنیدن این خبر که برخی از بزرگترین خودروسازهای کشور چند سال است که به عمدهترین واردکنندههای اقلام غذایی و خوراکی نظیر شکر تبدیل شدهاند، شگفتزده گردیدهاند! به نحوی که این واردات بیرویه سبب ورشکستگی تولیدکنندگان داخلی را در زمینههای یادشده فراهم کرده است.
اینجاست که آدم یاد آن مثل مشهور پارسی میافتد که میگوید:
مرگ خوب است، منتها برای همسایه!
واقعاً یکی نیست از مسئولین بسیار شریف و مکتبی و انقلابی و ارزشی این نهادهای رانتخوار و پرقدرت و ننر بپرسد: اگر کسی واردات خودروهای خارجی را بدون پرداخت عوارض گمرکی کمرشکن، در این مملکت آزاد میکرد، آیا هیچ یک از شما هنوز میتوانست به حیات انگلی خود ادامه داده و جان ده ها هزار ایرانی را به دلیل نقص فنی آشکار تولیداتتان همچنان بگیرد؟
چگونه است که در اینجا واردات تولید مشابه بد است؛ امّا در آنجا خوب است؟
و یک پرسش دردناک دیگر:
چگونه در این مملکت یک خودروساز میتواند هر چه دلش خواست وارد کند و هیچ یک از نهادهای متولی و متخصص بالادست هم در وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بازرگانی نتوانند بهش بگویند: بالای چشمت ابروست؟!
بارها گفتهام که بیابانزایی شاخ و دم ندارد؛ سؤ مدیریت و فرصت سوزی در سرزمین، میتواند آشکارترین مصداق اُفت کارایی سرزمین یا همان بیابانزایی باشد؛ رخدادی که اینبار از آستین ابرخودروسازان لوس داخلی سربرآورده است! برنیاورده است؟