دو تصوير گويا به همراه پيامي كه شرم مي‌آفريند و خجالت درو مي‌كند!

       همان طور كه لابد بسياري از دوستان علاقه‌مند به ميراث طبيعي و كهن‌زادبوم‌هاي تاريخي وطن مي‌دانند، اخيراً بلايي بر سر پوشش‌هاي درختي زيباي باغ فين كاشان آمده كه حقيقتاً تأسف‌برانگيز است. به همين دليل هيأتي كارشناسي از سوي بخش تحقيقات جنگل مؤسسه متبوع عازم منطقه شده كه به زودي گزارشي از آن را در اين تارنما انتشار خواهم داد.
      اما تا آن هنگام مي‌خواستم توجه خوانندگان عزيز مهار بيابان‌زايي را به ديدن اين دو تصوير جلب كنم كه به اندازه‌ي كافي، زنهاردهنده، تأسف‌بار، برانگيزاننده‌ي خشم و سرخ‌كننده‌ي صورت است!

حفاظت از درختان در فين كاشان! - عكس از مصطفي خوشنويس

تصوير نخست: مفروش كردن محيط درختان با سنگ و سیمان (باغ فين)
تصوير دوم: استفاده‌اي هوشمندانه و بسيار زيباشناسانه از شبكه‌ي فلزي در مسير تردد عابرين ( شهر هامبورگ)

همان كاركرد در هامبورگ - عكس از مصطفي خوشنويس

     آيا لازم است تا چيز ديگري را به اين دو تصوير اضافه كنم؟ (حقا كه اين چيز چقدر در خودش حرف دارد … به قول ناپلئون: بهتر است چيزي باشي تا كسي باشي!)

25 فکر می‌کنند “دو تصوير گويا به همراه پيامي كه شرم مي‌آفريند و خجالت درو مي‌كند!

  1. شقایق

    دلم برای آن درخت نجیب کهنسال عجیب سوخت…

    در ضمن
    کاربرد آن کلمه چیز آن هم از نوع سبزش عالی بود

  2. سانی

    تصویر دوم به نظر کار درستی میاد . بعضی موقع ها عقل در انجام بعضی کارها دخالتی نداره مثه “فین”

    اروند مرد کوچولوی دوست داشتنی رو ببوسید

    پاسخ:
    سلام بر دوست قدیمی … چشم! می بوسم.

  3. کمال الدین ناصری

    این صحنه ها کاملاً متداول و متأسفانه معمولی شده اند. چندی پیش به دیدار سرو باشکوه سیرچ (یکی از چهار سرو برومند کشور که بعنوان اثر طبیعی ملی ثبت شده است)، رفتم. این درخت کهنسال در دامنه های کوههای جفتان و حد فاصل کرمان و شهداد قرار دارد. منظره ی وضعیت این درخت دردآور بود. درختی که باید تحت حفاظت و دارای حریم باشد در وضعیتی قرار داشت که می توان گفت بطور کامل بی صاحب است. ماشین ها دقیقاً تا پای درخت می روند و زیر سایه ی آن پارک می کنند. عده ای از بازدید کنندگان را دیدم که به شاخه های درخت تاب بسته بودند و عده ای دیگر زیر این درخت سوزنی برگ آتش روشن کرده و مشغول پخت و پز بودند!. حتی یک تابلوی راهنمای کوچک برای معرفی این مثلاً اثر طبیعی ملی ندیدم. می بینید، در این کشور تنها مردم نیستند که مظلوم اند.

    پاسخ:
    درست می گویی دکتر جان … انگار مظلومیتمان به همه چیزمان سرایت کرده است!

  4. اشکار

    درویش خان خانه ای که من در روزهایی که تهران هستم روبروی پارک ملت است بعضی شب ها که ساعت 4 بامداد از شمال به نهران می آیم می دیدم آب جوی خیابان ولیعصر کف آلود است (در آن وقت شب ساعت 4-5:30)چند کاغذ تورنسل آوردم و اسیدیته آب را اندازه گرفتم(چندین بار)
    اسیدیته بین 9-11 بود خیال جالبه چه کسی آن وقت شب این مواد را به آب اضافه می کند؟چطور هر صبح می بینیم از چنار ها کم شده است؟
    چطور چند سال است که خشک شدن چنار ها اینقدر سریع شده؟

    پاسخ:
    واقعا تاسف باره. کاش موضوع را به شورای شهر گزارش می دادید.

  5. اشکار

    خیلی عجیبه یادتوم هست چند سال پیش چخ کسی درباره این چنار ها چی گفت؟

  6. اشکار

    چطورپس از خشک شدن چند چنار سریع آن قسمت خیابن تعریض می شود؟

  7. اشکار

    حتی یک باغبان ساده می داند سیمان کردا یقه درخت خشک شدی آن را در پی دارد چطور آقای کارشناس نمی داند

  8. اشکار

    به نظر من این کار ها از روی نادانی و جهل نیست
    عمدی است

    پاسخ:
    ملغمه ای از عمدی بودن و نادانی است!

  9. اشکار

    آب به عمد آلوده شده چطور چنار های درون بیمارستان کنار پارک سالم هستند؟
    حالا کلی هزینه کردند که شناسنامه برای چنار های خیابن ولی عصر درست کنند ولی تمام برای خوردن بودجه است
    همین بلا را سر درختان آزاد پارک بزرگ و قدیمی(اسم آن را بیاد ندارم)آورده اند همه را دارند قطع می کنند و می فروشند اما به هر کدام یک پلاک فلزی زده اند
    زهی خیال باطل آقای دکتر
    آن مدرکی که به تو داده اند جواز بی سوادی جنابعالی است

  10. اشکار

    لاین دوچرخه سواری خیابان کارگر(امیر ّاد )یادتان است
    به تقلید از چین کلی هزینه کردند و خط کشی کردند بعد از چند سال با کمال وقاحت پیمانکار گرفتند برای پاک کردن آن

  11. اشکار

    پارک یاد شده در شهر رشت قرار داشته و در کنار آلوده ترین رودخانه دنیا زرجوب قرار دارد

  12. حسام الدین

    درود بر شما آقای درویش
    اتفاقا این روزها که شهارداری مناطق افتادن به جان پیاده روها این تصاویر بسیار بسیار زیاد تکرار می شود
    تو این دوران که حال و انگیزه کمتری برای فعالیت های اجتماعی باقی مانده شهرداری ها و دولتی ها اقدام به اجرای طرح های خود بدون نظارت سازمان های مردم نهاد می کنند. اگر در جامعه مدنی زندگی می کردیم و من و شمای شهروند می توانستیم از طریق ابزارهای قنونی اعتراض ها و دیدگاه های خود را انتقال دهیم اون وقت حتما پیاده رو های ما هم مثل بلاد کفر درست و درمان بود و درختان و گیاهان هم مثل ما نفس راحتی می کشیدند. امیدوارم که بشود. که می شود

    پاسخ:
    فقط کافی است که بخواهیم حسام جان. حتما می شود. به آخرین خاطره اروند نگاهی بیانداز تا متوجه شوی که می شود!

  13. محمود رضا پولادی

    وقتی انسان خودش را اشرف مخلوقات می داند نتیجه اش همین دو عکس می شود . انسان فقط و فقط به خودش و حیات خود و راحتی و آسایش خود می اندیشد به هر قیمت و بها که شده . باید خدا را شکر کرد که از بیخ و بن نکندند و دور بیندازندشان
    سبز باشید و ماندگار

    پاسخ:
    بله همیشه باید خدا را شکر کرد …

  14. الهام

    آقاي درويش يه چنار 70 ساله توي همين طرقبه ي خودمون هست كه ديگه كم كم به جاي درخت آلبومي شده از قلب هاي تير خورده! يكي نيست بگه اگه تو مي فهميدي عشق يعني چي كه به اين درخت بي زبون رحم مي كردي

    پاسخ:
    عکسی از آن درخت دارید؟

  15. سینا

    سلام آقای درویش.
    این است نبوغ ایرانی!آبرومون رو با این کاراشون بردند,بابا اگه میخاین از شر درخته خلاص شید اره برقی راهشه نه با سیمان خفش کنید!
    چیزم!…

    پاسخ:
    خب شاید فکر آلودگی صوتی اره برقی را کرده اند!

  16. هومان

    سلام؛
    درود بر شما و آقا مصطفی خوشنویس همکار سابق ما در استان چهارمحال وبختیاری که هنوز همچنان نام نیک ش در اینجا به گوش می رسد.

    پاسخ:
    دلت بسوزه هومان جان که ما اینجا آقا مصطفی هم داریم و فقط دود و دم و خس و خاشاک نداریم!

  17. چشمهاي هميشه بيدارزمين

    درودبی پایان خدمت آقای درویش…
    مثل چشمه اعلای دماوندکه بایدببینید….باسازه های بتنی کلی تخریبش کردند..مثلازیباسازی کردند!!!!حالایه گزارشی آماده کردم به همراه تصاویرتاچندروزآینده حتمامی گذارم روی وبلاگم.
    پاینده ایران……بدرود.

  18. علی سهیل پور

    حسین علایی، رئیس سابق ستادکل نیروهای مسلح و فرمانده نیروی دریایی سپاه در زمان جنگ است. او از دوستان پدر محسن روح‌الامینی است و روایتش را از مرگ او در این یادداشت نوشته است.
    http://bahmanagha.blogspot.com/

  19. عاطفه

    مشاهده ی این فجایع “متاسفانه” در جامعه ما عادی شده است.درد آن است که بسیاری این صحنه ها را می بینند و نمی توانند فاجعه را درک کنند و دردناکتر آن است که اندکی می بینیم و می فهمیم و “سکوت” می کنیم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.