سفر به خوزستان ؛ سرزمين نجابت‌هاي برهنه و شن‌هاي رونده

يكي از مواردي كه در سخنراني‌ام در اهواز بر آن تأكيد كردم، فاجعه پيش آمده در دشت قهاوند همدان و فروچاله ها بود.


همان طور كه پيش‌تر هم اشاره كردم، در آخرين هفته‌ي بهار، همزمان با آيين‌هاي بزرگداشت روز جهاني مقابله با بيابان‌زايي، به دعوت اداره كل منابع طبيعي استان خوزستان، براي ايراد سخنراني و بازديد از مناطق جنگل‌كاري‌شده در غرب كرخه راهي يكي از ثروتمندترين و در عين حال محروم‌ترين استان‌هاي كشور شدم! استاني به وسعت شش ميليون و چهارصد هزار هكتار، يعني كمتر از 4 درصد وسعت كشور، امّا با مواهبي استثنايي و تاريخي كهن و افتخارآميز. استاني كه به راستي بايد آن را شكرستان خواند و يقين داشت كه اين پهنه‌ي آفتابي و سوزان، همان سرزمين نجابت‌هاي برهنه و گرمابخش حیات، منشاء صفا، صمیمیت و خونگرمی نه‌تنها جنوبي‌ها كه ايراني‌هاست. سرزميني كه دست‌كم شش هزار سال تاريخ مكتوب را در دل خود جا داده است و بيشتر از هر خطه‌ي ديگري در ايران، از آسمان و زمين و دريا و ژرفاي آبادبوم‌هاي مشهور 15 گانه‌اش (آبادان، انديمشك، اهواز، ايذه، باغ‌ملك، ماهشهر، بهبهان، خرمشهر، دزفول، دشت ‌آزادگان، رامهرمز، شادگان، شوش، شوشتر و مسجد سليمان) مي‌توان حيات درو كرد و شادي و رفاه آفريد.

رودخانه كرخه - ۲۷ خرداد ۸۷كاهش سطح آب در كارون چنان است كه جزايري در وسط آن هويدا شده - غروب ۲۶ خرداد ۸۷ماهيگيري در كنار كارون و در قلب اهواز!


خوزستاني كه پيش از آنكه خود را نشسته بر دريايي از نفت در زير زمينش ببيند، صاحب يكي از ديرينه‌ترين و معتبرترين دانشكده‌هاي جهان در 271 سال پيش از ميلاد مسيح به نام جندي‌شاپور بوده؛ ميعادگاه به نام‌ترين دانشمندان جهان آن روزگار از يونان، مصر، هند و روم. سرزميني كه بيش از 33 ميليارد متر مكعب از اندوخته‌هاي آبي ايران بر پهن دشت اغلب سوزانش روان است (يعني 24 درصد از مجموع آب قابل استحصال كشور، فقط در 4 درصد ايران جاري است كه از اين مقدار حدود يك سوم آن در پشت سدها تنظيم مي شود) و جلگه‌هايي حاصلخيز را آفريده است؛ جلگه‌هايي كه به قول استرابون، جغرافي‌دان و مورخ عهد باستان، در شمار حاصلخيزترين جلگه‌هاي شناخته شده جهان به شمار مي‌آيند.

طرح ۵۰ هزارهكتاري جنگلكاري در شن زارهاي غرب كرخهزنان در مهار بيابان زايي همپاي مردان مي كوشند - كمپ توليد نهال كهورp۶۰۶۰۰۶۰.jpg


و از همين روست كه نگران شدم، وقتي كه خود را در آغازين روزها از واپسين هفته‌ي بهار 1387 در مركز چنين استان زرخيزي ديدم!
اينكه چرا بايد چهره‌ي زشت فقر تا اين حد در يكي از ثروتمندترين استان‌هاي كشور عريان باشد؟ چرا بايد مردمان روستاهاي كاظم حمد، پيت موزان، عبدالخان، مگران و … در غرب كرخه از نعمت گاز و نفت بي‌بهره مانده و براي تأمين نياز گرمايشي‌شان، چاره‌اي جز قطع كهورها و كُنارها و گزها و … ديگر درختان كاشته شده در شن‌زارهاي فعال منطقه نداشته باشند؟ در حالي كه مي‌دانند اگر اين درختان نباشند، ممكن است به همراه عزيزترين كسان‌شان در زير تلي از ماسه مدفون شوند!
راستي چرا آمار سرقت در اهواز اينگونه نگران‌كننده بوده و كمتر اتومبيلي را مي‌بينم كه شب هنگام در خيابان پارك شده باشد؟ و چرا بايد اعتبارات تخصيص يافته به اداره‌ي كل منابع طبيعي استان چنان نازل باشد كه – به گفته‌ي مهندس صابرپور، مديركل مربوطه – براي مهار بيابان‌زايي و كنترل كانون‌هاي فرسايش بادي در خوزستان به يكصدسال زمان نياز است؟!

به همراه آقايان دانايي، اسماعيل پور، جعفري و سلطاني در نهالستان كمپ كرخهدر اثر خشكسالي و سرمازدگي سال گذشته، برخي از درختان، به ويژه گزها خشك شده اند.شترهاي اطراف روستاي صنديحه در حال چراي خارشتر!


رفته بودم تا در مراسم روز جهاني مقابله با بيابان‌زايي و در حضور امام جمعه (آيت‌الله جزايري) و استاندار (دكتر حجازي) به مردم و مسئولين خوزستاني يادآوري كنم كه براي مهار درست بيابان‌زايي بايد بر بنياد مزيت‌هاي نسبي سرزمين حركت كرد و از قوانين طبيعت پيروي نمود؛ بايد با كشاورزي سنتي و سامانه‌ي آبياري غرقابي خداحافظي كرد؛ بايد به جاي ساخت سدهاي بيشتر، در تلاش بود تا بهره‌وري از سدهاي ساخته‌ شده‌ي موجود افزايش يابد؛ بايد از تجربه تلخ ديكتاتور عراق در احداث كانال صدام و خشك كردن تالاب ارزشمند هورالعظيم درس گرفت و به همكاري‌هاي فرامنطقه‌اي پيرامون مقابله با بيابان‌زايي و كاهش فرسايش بادي شتاب بخشيد و بايد كوشيد تا شگردهاي كاربست انرژي خورشيدي در خوزستان اقتصادي گردد. امّا دكتر حجازي در آخرين لحظات ترجيح داد در نشستي ديگر در تهران شركت كند و امام جمعه نيز، كسالت را بهانه كرد و نيامد! اين شد كه مراسم اهواز هم بيشتر شبيه گرديد به همان درد دل‌هايي درون‌سازماني كه كم و بيش همه‌ي حاضران از آن آگاه هستند و البته ظاهراً اين آگاهي هم دردي از كسي دوا نمي‌كند! كاش مسئولين محترم استان، خطر بيابان‌زايي را عملاً و عميقاً درك مي‌كردند و نشان مي‌دادند كه مهار واقعي بيابان‌زايي دغدغه‌ي آنها نيز هست. گفته‌هاي مهندس محمودي راد، مديركل دلسوز محيط زيست استان از يادم نمي‌رود، به خصوص آنجا كه خطاب به صابرپور گفت: نبايد از مواجهه‌ي سرد مسئولين استان با اين مراسم ناراحت باشيد، چون هنوز اداره‌ي كل منابع طبيعي استان زميني براي واگذار كردن دارد! واي به حالي كه ديگر زميني براي واگذاركردن هم نداشته باشي! آنگاه ديگر جواب سلامت را هم نخواهند داد!!

جمع‌آوري هيزم در روستاي مگران! چرا؟!آقاي صابرپور، مديركل اداره منابع طبيعي خوزستان در حال مصاحبه با شبكه استاني به مناسبت روز جهاني مقابله با بيابان زاييدر اين تصوير به خوبي منطقه جنگلكاري شده از عرصه شنزار هنوز فعال مشخص شده است.


در پايان وظيفه خود مي‌دانم تا سلام و درود خود را به همه‌ي زحمتكشان و پيشكسوتان عرصه‌ي منابع طبيعي خوزستان، به ويژه آقايان صابرپور (مدير كل منابع طبيعي استان)، شهريار بذركار (معاون فني اداره كل)، دانايي (رييس بخش منابع طبيعي)، حسن روحي‌پور، عزيز اُرشم (رييس مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان)، البرز اسماعيل‌پور، هويزه، علي عبدالشاه‌نژاد، محمّدعلي جعفري و ديگر همكاران شريف و زحمتكش خوزستاني اعلام دارم كه به رغم دشواري‌هاي فراوان توانسته‌ بودند بيش از 116 هزار هكتار از كانون‌هاي فرسايش بادي را (مناطقي چون غرب كرخه، شمال رودخانه جراحي، اميديه، بيت راشد، هنديجان، نهر مالح، الباجي و …) در طول چند دهه‌ي گذشته تثبيت كنند. گفتني آنكه در مجموع شش كانون فرساينده به مساحت 279505 هكتار در خوزستان شناسايي شده است كه كمترين پهنه‌ي آن به مساحت 10625 هكتار در محدوده‌ي شهرستان اميديه قرار دارد و بيشترين وسعت با 92945 هكتار متعلق به شهرستان اهواز است.
اميد كه روزي خوزستان به معناي واقعي كلمه شكرستان شود.

محور مگران به عبدالخان - غرب كرخه در هجوم ماسه هاي روان! - ۲۷ خرداد ۸۷عرصه تثبيت شده در غرب كرخه با گونه غالب كهورهيزم جمع‌آوري شده در روستان كاظم حمد

مؤخره:
نام خوزستان و مردمان خونگرم و برون‌گرايش، همواره برايم تداعي‌كننده‌ي بخشي دلپذير از زندگي‌ام است، چرا كه در روزگاراني نسبتاً دور (سال‌هاي آغازين دهه‌ي پنجاه هجري شمسي) در آبادان زندگي كرده‌ام و هنوز هم با مرور بر آلبوم عكس‌هاي خانوادگي آن روزها، طرحي از سرخوشي و البته حيرت و حسرتي از عبور شتابان قافله‌ي عمر وجودم را فرامي‌گيرد … اصلاً شايد دليل انتخاب نام «اروند» براي فرزندم، اداي ديني ناخودآگاه به آن بخش از زندگي كوتاه، امّا دلپذير كودكي‌ام در كنار اروندرود باشد … نمي‌دانم! ولي اين را مي‌دانم كه خيلي چيزها را نمي‌دانم! و چه خوب كه نمي‌دانم …

بوته مشهور هندوانه ابوجهل با سطح پوشانندگي قابل توجههندوانه تلخ ابوجهل! علف هرز بيابانهاي خوزستان!

4 فکر می‌کنند “سفر به خوزستان ؛ سرزمين نجابت‌هاي برهنه و شن‌هاي رونده

  1. تاريخ و فرهنگ ايران

    هرمز اردشير(شهر ساساني اهواز) بدست صادق محمدي مدير بي كفايت ميراث فرهنگي خوزستان در حال نابودي است و از سوي ديگر خانه مستوفي در شوشتر با حمايت ميراث فرهنگي خوزستان تبديل به سفره خانه سنتي مي شود- خبر كامل را در وبلاگ تاريخ و فرهنگ ايران بخوانيد http://www.shahrestani.blogfa.com

  2. هوشنگ

    عزیزم برای مسولین استان تنها چیزی که اهمیت ندارد وضعیت مردم استان است از سردی برخورد آنها ناراحت نشو ما سی سال است که این وضعیت را تحمل میکنیم از ارسال بودجه به تهران به علت بی لیاقتی مسولین در جذب (که در بین مردم استان ضربالمثل شده) چیزی نگفتی از طرف من دستان اروند را ببوس بنازم به غیرتت

    پاسخ:
    زنده باشي هوشنگ عزيز.

  3. Amir Saedi

    Dear Mr Darvishi well done you have done great job!I have been reading your articles previously and well written and very detailed and scientific,

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.