خب شکر خدا نیازی به تفهیم ندارم ! به تفاهم رسیدیم !ا
این عکس کامنت ها خیلی خواستنی است
موافقم …
چه حسن انتخابی استاد
دست مریزاد
قابلی نداره
دانه های یاقوت …
ا
هارمونی رنگش در تقابل با رنگ سبز بسیار زیباست
ممنون مسعود جان …
با این وجود جمعه باختی ها!
تقدیم به تو
تازه و خنک شدم از تماشای این عشق بازی آبی آسمان و طراوت ِ سبزه…
سپاس گزارم
سبز باشید
و چشم ! در خدمتم
راستی با اجازه سیوش کردم ؛
نمی دانید من چه بک گراند های نابی از شما دارم !ا
سایه آغوش ِ کوه بر گستره ی سینه ی دره چه مرموز است
این تصویر مرا یاد بهترین فیلمی می اندازد که در تمام عمرم دیده ام …
فیلمی از جان فورد با نام: دره من چه سبز بود
راستی!
سوزنی برگهای مشکوک را حال می کنی؟
بله … این سوزنی برگ ها با چه وقاری ، استوار ،کنار هم ایستاده اند ؛ پنداری
لشکری سبزپوشند که پادشاه از آن ها سان می بیند !ا
در ضمن
من باید در معاشرت با شما بانک اطلاعاتی فیلم شناسی ام را آپدیت کنم !ا
در خدمتم …
آپدیتتم می کنم! نمی کنم؟
🙂
این لبخند بود البته !
نمی دانم چرا ، دهانش زیادی باز شده !ا
احتمالا داشته به نحوه ی آپدیت شدن فکر می کرده! نمی کرده؟
😀
اما این جدا خنده بود !ا
قبوله … تا جمعه می تونی به خندی …۰
این تهدید بود یا ترعیب یا جفتش ؟
هر جوری دوس داری حساب کن!
مهم اینه که جمعه دخلتو می آرم! نمی آرم؟
پرچم سفید !ا
چه عکسهای نابی، کلی یخ کردم کلی گریخ کردم. آخه من عاشق زمستونم نمیدونین چه همه روحم پرواز کرد به زمستون
اینجا رو خیلی دوست دارم، اما این رنگ مشکی خیلی اذیت میکنه، شاید هم عیب از گیرنده ست! هرچند من همه رقمه با رتگ مشکی مشکل دارم
افتخار دادید به عکاسخانه درویش
درود
سرخی هوسناک اون دانه ها چه طعنه ای می زنه به سپیدی فرشته گونه ی برف
آدم وسوسه میشه… تازه حوا هم وسوسه می شه
و اون عکس فوق العاده ای که مهربانانه تقدیم کردید به مسعود عزیز ، من رو چند دقیقه میخکوب کرد پای مانیتور … خدا میخکوبتون کنه ایشالا … از همین نوع که من میخکوب شدم البته
آمین
بالاخره کی باخت !؟
😉
رفتاری هم که ماند برای بعد ماه رمضان !ا
معلومه کی باخت! معلوم نیست؟
همون که منتظره ماه رمضان تموم بشه ، اون یکی رو رفتاری ، مهمون کنه !ا
عجب اعتماد به نفسی دارند بعضی ها! ندارند؟
آره خب !ا
یک آره خبی نشانت دهم که چهار تا آره خب از کنارش درآد!۰
رکورد قبلی تون “سه” تا بود ، استاد !ا
بیشترش کنید ، مشتری شیم
🙂
باشه می کنیم … بیشترش منظورم بود ها البته!۰
بله … گرفتم !
ا
خب الحمدالله
خداوند به طرفین خیر دهد !ا
وقتی درختی در سرمای زمستان چنین سرخ، سر بر باد داده است و بی پروای دگران به استقبال برف رفته است پیامی د رخود دارد که به ناز می فروشد…:
می توان در سرمای زندگی با سرخی عشق بوسه ای حانبخش را به برف رابطه ها ارزانی داشت … همان لحظه است که زندگی داغ تزین صحنه خود را آشکار می کند… صلح و دوستی برای آدمی زندگی می آورد و ارزش آن را دارد که با چنین سرخ زبانی سر سبز بر باد داد
تعبیرتان بی اغراق شاهکار بود …
عجب تصویر نابی از حادثه عشق ارایه دادید …
سرفراز باشید و همیشه اینگونه عاشق.۰
واقعا شکار لحظه ایست زیبا..اول شروع روزی خوب با عکسی زیبا
روز خنکی را در میانه های تابستان برایتان آرزو دارم …
درود
خیلی می چسبه …
مثل یک بوسه ی داغ و سرخ پس از برف بازی
البته خداییش یک بوسه داغ و سرخ همیشه و در همه جا می چسبه! نمی چسبه؟
ما کی باشیم که رو حرف استادمون حرف بزنیم !؟
به تو می گویند:
یگ شاگرد حرف گوش کن!۰
خب شکر خدا نیازی به تفهیم ندارم ! به تفاهم رسیدیم !ا
این عکس کامنت ها خیلی خواستنی است
موافقم …
چه حسن انتخابی استاد
دست مریزاد
قابلی نداره
دانه های یاقوت …
ا
هارمونی رنگش در تقابل با رنگ سبز بسیار زیباست
ممنون مسعود جان …
با این وجود جمعه باختی ها!
تقدیم به تو
تازه و خنک شدم از تماشای این عشق بازی آبی آسمان و طراوت ِ سبزه…
سپاس گزارم
سبز باشید
و چشم ! در خدمتم
راستی با اجازه سیوش کردم ؛
نمی دانید من چه بک گراند های نابی از شما دارم !ا
سایه آغوش ِ کوه بر گستره ی سینه ی دره چه مرموز است
این تصویر مرا یاد بهترین فیلمی می اندازد که در تمام عمرم دیده ام …
فیلمی از جان فورد با نام:
دره من چه سبز بود
راستی!
سوزنی برگهای مشکوک را حال می کنی؟
بله … این سوزنی برگ ها با چه وقاری ، استوار ،کنار هم ایستاده اند ؛ پنداری
لشکری سبزپوشند که پادشاه از آن ها سان می بیند !ا
در ضمن
من باید در معاشرت با شما بانک اطلاعاتی فیلم شناسی ام را آپدیت کنم !ا
در خدمتم …
آپدیتتم می کنم! نمی کنم؟
🙂
این لبخند بود البته !
نمی دانم چرا ، دهانش زیادی باز شده !ا
احتمالا داشته به نحوه ی آپدیت شدن فکر می کرده! نمی کرده؟
😀
اما این جدا خنده بود !ا
قبوله … تا جمعه می تونی به خندی …۰
این تهدید بود یا ترعیب یا جفتش ؟
هر جوری دوس داری حساب کن!
مهم اینه که جمعه دخلتو می آرم! نمی آرم؟
پرچم سفید !ا
چه عکسهای نابی، کلی یخ کردم کلی گریخ کردم. آخه من عاشق زمستونم نمیدونین چه همه روحم پرواز کرد به زمستون
اینجا رو خیلی دوست دارم، اما این رنگ مشکی خیلی اذیت میکنه، شاید هم عیب از گیرنده ست! هرچند من همه رقمه با رتگ مشکی مشکل دارم
افتخار دادید به عکاسخانه درویش
درود
سرخی هوسناک اون دانه ها چه طعنه ای می زنه به سپیدی فرشته گونه ی برف
آدم وسوسه میشه… تازه حوا هم وسوسه می شه
و اون عکس فوق العاده ای که مهربانانه تقدیم کردید به مسعود عزیز ، من رو چند دقیقه میخکوب کرد پای مانیتور … خدا میخکوبتون کنه ایشالا … از همین نوع که من میخکوب شدم البته
آمین
بالاخره کی باخت !؟
😉
رفتاری هم که ماند برای بعد ماه رمضان !ا
معلومه کی باخت! معلوم نیست؟
همون که منتظره ماه رمضان تموم بشه ، اون یکی رو رفتاری ، مهمون کنه !ا
عجب اعتماد به نفسی دارند بعضی ها! ندارند؟
آره خب !ا
یک آره خبی نشانت دهم که چهار تا آره خب از کنارش درآد!۰
رکورد قبلی تون “سه” تا بود ، استاد !ا
بیشترش کنید ، مشتری شیم
🙂
باشه می کنیم … بیشترش منظورم بود ها البته!۰
بله … گرفتم !
ا
خب الحمدالله
خداوند به طرفین خیر دهد !ا
وقتی درختی در سرمای زمستان چنین سرخ، سر بر باد داده است و بی پروای دگران به استقبال برف رفته است پیامی د رخود دارد که به ناز می فروشد…:
می توان در سرمای زندگی با سرخی عشق بوسه ای حانبخش را به برف رابطه ها ارزانی داشت … همان لحظه است که زندگی داغ تزین صحنه خود را آشکار می کند… صلح و دوستی برای آدمی زندگی می آورد و ارزش آن را دارد که با چنین سرخ زبانی سر سبز بر باد داد
تعبیرتان بی اغراق شاهکار بود …
عجب تصویر نابی از حادثه عشق ارایه دادید …
سرفراز باشید و همیشه اینگونه عاشق.۰