بخش دوم- شناخت وضع موجود
در اين سند راهبردي، وضع موجود در دو بخش محيط طبيعي و محيط انساني مورد توجه و مداقه قرار گرفته است.
1-2- محيط طبيعي
در نيمهي شمالي کرهي زمين، يعني يگانه سيارهي ظاهراً داراي حياتِ منظومهي شمسي، به مختصات 25 درجه و صفر دقيقه تا 39 درجه و 47 دقيقهي عرض شمالي و 44 درجه و 2 دقيقه تا 63 درجه و 20 دقيقهي طول شرقي، يکي از ديرينهترين کهنزادبومهاي تمدّن بشري استقرار يافته که ايران-َ ش مينامند؛ گسترهي پهناوري که به تنهايي بيش از 3 برابرِ بزرگترين کشور اروپا (فرانسه) وسعت دارد(۱) . نخستين شناسهي قلمرويي که ايران را در خود جاي داده (نيمهي جنوبي منطقهي معتدله موسوم به منطقهي پرفشارِ مجاور حاره)، غلبهي خشکي بر رطوبت و گرما بر سرما است؛ بدين معني که اگر در ناحيهاي از اين قلمرو با آب و هوايي سرد يا مرطوب مواجه شويم، علّت را نه در عرض بالاي جغرافيايي که در ويژگي پيکري و ارتفاع بالاي عرصهي مورد بحث يا نزديکي به دريا بايد جستجو کرد. به سخني ديگر، هر چند عرض جغرافيايي ايرانزمين، مؤلفهاي کاهنده در تنوّع اقليمي کشور محسوب ميشود؛ امّا ديگر ويژگيهاي طبيعي سرزمين (۲) (نظير شرايط توپوگرافيک و دامنهي بردباري قابل توجه گونههاي گياهي مستقر در آن) سبب شده تا شاهد يکي از متنوّعترين و ناهمتاترين زيستاقليمهاي جهان در ايران باشيم (۳) ؛ وجود سرزمينهايي با ميانگين بارندگي کمتر از 25 تا بيش از 2380 ميليمتر و محدودهي وسيع دمايي آن كه از 35- تا 50+ درجهي سانتيگراد در تغيير است (۴) (يخکشي، 1381)، گواهي بر اين مدعا است . بيش از نيمي از کشور پوشيده از مناطق مرتفع و كوههاي بلند است. به طوري كه فلات ايران را با ميانگين ارتفاعي بيش از 1200 متر در شمار يكي از فلاتهاي بلند آسيا طبقهبندي ميکنند (مركز آمار ايران، 1381). رشته كوههاي موجود يا مانند البرز در طول صدها كيلومتر چون ديواري كشيده شده و عبور از آن فقط از طريق گردنههاي بلند و گذرگاهها عملي است، يا مانند زاگرس شامل رشتههاي مرتفع و موازي با درههاي گود و دامنههاي پرشيب است كه نواحي داخلي ايران را از كنارههاي نيلگونِ خليج فارس جدا كرده و تنها از راه درههاي پر پيچ و خم رودها كه در طول صدها هزار سال حفر شدهاند، ميتوان از آنها عبور كرد. رشتهكوههاي ناپيوستهي خراسان هم با درههاي وسيعِ خود، ارتباط کشور را با نواحي شرقي و شمال شرقي شکل دادهاند. در مقابلِ گسترهي كوهستاني قابل توجّه و چكادهاي رفيع آن، پهنههاي كم و بيش وسيع و همواري در داخل يا در حاشيهي فلات ايران وجود دارد که عموماً قطبهاي کشاورزي کشور را تشکيل ميدهند. اين سرزمينها با وسعت و ارتفاع متفاوت در محل كوهپايهها، يا در ميان رشتهكوهها گسترده شدهاند؛ جلگههاي ساحلي شمال و جنوب (مانند جلگهي حاصلخيز خوزستان)، دشت لوت و دشت كوير نمونههايي از آنها به شمار ميروند. يکي از نکات جالب توجّه که در مرور تاريخ ايران به آن برميخوريم، متغير بودنِ تقريباً پيوستهي مرزهاي سياسي اين کشور از ديرباز تاکنون بوده است؛ کشوري که در حدفاصلِ ديرپاترين قارّههاي جهان (آسيا، اروپا و آفريقا) قرار گرفته و بدين لحاظ از موقعيتي ممتاز برخوردار است؛ موقعيتي که اغلب منجر به بروز نزاعهايي خونين و تخاصمات منطقهاي متعدد شده است؛ به نحوي که از قرن هشتم پيش از ميلاد، يعني زمان حكومت مادها به عنوان نخستين سلسلهي آريايي تا حدود يك سدهي پيش همواره محدودهي اين کشور دستخوش تغيير، آنهم عموماً با شيبي کاهنده بوده؛ تغييري که بخش عمدهاي از آن ناشي از تحمّل دستکم 250 تجاوز از سوي بيگانگان به خاک اين کشور بوده است (۵) ؛ تجاوزات و لشکرکشيهايي که ضعف اغلب حکومتهاي مرکزي را در پي داشته و از آنها مجال پرداختن به گرايههاي زيستي را گرفته؛ رخدادي که شايد يکي از پيامدهاي ناميمون آن از دست رفتن حدود 70 تا 80 ميليون هکتار جنگل در طول 2 هزار سال گذشته باشد (يخکشي، 1381 به نقل از بوبک ، 1995).به هرحال ايران امروز، با وسعت 1648195 كيلومتر مربع (مركز آمار ايران، 1382) 9/3 درصدِ قارهي آسيا و نزديك به 3/1 درصدِ خشكيهاي جهان را دربرگرفته است (UNEP، 1997). در نقشه شماره 1-2، موقعيت كشور در كمربند خشك جهان آشكارا نمايان است.
پانوشت:
1- از نظر وسعت، فرانسه با 547026 كيلومتر مربع، چهل و پنجمين كشور جهان است، درحالي كه ايران رتبهي هفدهم را در اختيار خود دارد (محجوب و ياوري، 1372). چنين است که مساحت ايران به تنهايي بيشتر از مجموع مساحت شش كشور اروپايي آلمان، فرانسه، انگلستان، ايتاليا، هلند و بلژيك است.
2- محمودی (1381) در توصيف اين ويژگی میگويد: «گسترش سامانهي چينخوردگيهای آلپی و حجم و روند ناهمواريهای موجود در آن، به طور نسبی وسعت قابل توجهی از باختر و شمال ايران را از چنگال مهيب کمآبی رهانيده و در ساير نواحی، در تعديل اثار شوم آن، نقش نسبتاً سازندهای داشته است.»
3- غنای درخور اعتنای زيستی کشور، چه گياهی، چه جانوری و چه حتا اقلام کشاورزی متأثر از همين ويژگی است (نجفی، 1377).
4- دشت لوت به عنوان يکي از خشنترين جلوههای سيمای طبيعی در جهان (محمودی، 1381)، گواهی است بر سرزمينی در ايران که دارای کمينهای از بارندگی و بيشينهای از گرما است.
5- از آغاز پيدايش نخستين تمدّن های بشری، يعنی از حدود 5 هزار سال پيش تاکنون، جهانيان بيش از 14 هزار جنگ و 4 ميليارد تلفات انسانی را تجربه کردهاند (اخلاصپور، 1372).