6-1-2- منابع و اندوختههای آبی مناطق بياباني ايران
از آنجا كه «آب» عامل اساسي در توسعه و عمران مناطق بياباني و مؤلفهی تعيينكننده برای برنامهريزي فعاليتها در رخسارههاي مناطق بياباني كشور است، چارهای نیست جز آن که نهایت تلاش خویش را صورت دهیم تا بتوانیم در تدوین راهبردها و سیاستهای حوزهی مدیریت بیابان، قابليتها و تنگناهاي منابع آبي در هر واحد برنامهريزي به طور دقيق مورد بررسي قرار گرفته و امكانات استفادهی بهينه از آنها تشريح شود.
1-6-1-2- ویژگیهاي حوضههاي آبخیز اصلي مناطق بياباني
الف) حوضه آبخیز خليج فارس و درياي عمان
اين حوضه با وسعت 432000 كيلومتر مربع حدود 25 درصد سطح كشور را تشكيل ميدهد. متوسط بارندگي آن 346 میلیمتر و حجم بارندگي آن 8/153 ميليارد متر مكعب است. زير حوضههاي بزرگ كارون، كرخه، دز، كل، مند، شش پير، ميناب، جگين، گابريك و رايچ در اين حوضه آبخیز قرار داشته و 72 درصد آن كوهستاني است.
ب ) حوضه آبخیز فلات مركزي :
اين حوضه آبخیز كه بزرگترين حوضه كشور است با وسعت 842000 كيلومتر مربع 51 درصد سطح كشور را در بر ميگيرد كه 45 درصد آن كوهستاني و 55 درصد آن دشت است. متوسط ريزشهاي سالانه آن 152 ميلي متر و رواناب سالانه آن 128 ميليارد مترمكعب است. بخشهاي وسيعي از كوير لوت و كوير نمك و رودخانههايي نظير زايندهرود، كر، مهارلو، سيوند، قم رود، كرج، ساوه، كال شور سبزوار و تعداد زيادي رودخانههاي كوچك و فصلي در اين حوضه قرار دارند.
پ ) حوضه آبخیز نواحي مرزي شرق :
اين حوضه شامل نوار باريكي در شرق و جنوب شرقي كشور است كه مساحت آن 111845 كيلومتر مربع و 7 درصد وسعت كشور است. دق پترگان، نمكزار خواف وهامون بيرجند جزء مناطق مهم آن هستند. متوسط بارندگي آن 120 میلیمتر و حجم معادل آب آن به 5/13 ميليارد مترمكعب ميرسد. ت ) حوضه آبخیز قره قوم : اين حوضه با وسعت 44605 كيلومتر مربع 3 درصد سطح كشور را در بر گرفته و در شمال شرقي كشور قرار دارد و رودخانههاي كشف رود و هريرود جزء رودخانههاي مهم آن هستند. متوسط بارندگي سالانه اين حوضه 266 میلیمتر و حجم آب آن معادل 9/11 ميليارد مترمكعب است. بارندگي در مناطق كوهستاني و دشتي اين حوضه به ترتيب معادل 285 و 230 میلیمتر است.
2-6-1-2- جريانهاي سطحي و بهره برداري از آنها
نزولات وارد شده بر سطح حوضههاي آبخیز در چرخه بارندگي، به سه شكل تبخير، نفوذ و يا به رواناب تبديل مي شود. جريانات فصلي و دائمي به يكديگر پيوسته و در مسير خود، موجب تغذيه دشتها و سفرههاي آب زيرزميني مي گردند. خروجي چشمههاي موجود در صورتي كه بخشي از جريان پايه رودخانهها را تشكيل دهند، جزء آبهاي سطحي محسوب مي شود ولي چشمههاي دشتي كه كل آب آنها بهرهبرداري شده و قابل آماربرداري بوده و يا به رودخانهاي منتهي نشوند، به عنوان آب زيرزميني محسوب ميگردند.
3-6-1-2- آبهاي زيرزميني و بهره برداري از آنها
منابع آب زيرزميني تأثير بسيار زيادي در توسعه و عمران مناطق بياباني داشته است. کاریز (قنات) كه از هنرهاي ارزشمند ايرانيان است، در مجموع داراي طولي بيش از 7000 كيلومتر در کل کشور است. پيشرفت علوم و وارد شدن فناوریهای جديد و حفر چاههاي عميق و نيمه عميق باعث از بين رفتن بخش عمدهاي از قنوات شد. خشكي و كم آبي به عنوان عارضه عمومي بيابانها، نقش مهمي در ايجاد و گسترش بيابانها داشته است. بارندگي كم و تبخير و تعرق بالا، امكان تشكيل رودخانههاي دایمي و پرآب و همچنين آبخوانهاي غني را به خصوص در بيابانهاي داخلي از بين برده و با افزايش جمعيت همان منابع آبي محدود نيز مورد استفاده بي رويه واقع شده و از نظر كمي و كيفي با تنزل شديدي مواجه شده است.
باید دانست که هرچند در برخی موارد، احداث سدهاي ذخيرهاي به جلوگيري از هدر رفت آبهاي سطحي و مهار و بهرهبرداري از آن براي مصارف كشاورزي، صنعتي و شرب كمك کرده است؛ لیکن اغلب موجبات نابودي پوشش گياهي، خشكي و كويري شدن تالابها را از يك سو و باتلاقي شدن اراضي حاصلخيز پاياب سدها را از سوي ديگر فراهم کرده است. به طوركلي اين عامل با شاخصهايي همچون كميت و كيفيت پایين آبهاي سطحي و زيرزميني در ايجاد شرايط بياباني نقش داشته و بدين لحاظ نقشه بيابانهاي كشور با نقشه مناطق ممنوعه و ممنوعه بحراني وزارت نيرو منطبق بوده و نقاط محدودي كه به عنوان دشتهاي آزاد اعلام شدهاند، به لحاظ كيفي فاقد آب قابل استفاده براي مصارف كشاورزي و شرب هستند.