دستاوردهای مقابله با بیابان زایی در حوزه اجرا – قسمت 11

     2-2- محيط انساني

    1-2-2- دستاوردهاي اجرايي مقابله با بيابان‌زايي

    هرچند مي­توان گفت: نخستين گام عملي براي اعمال مديريتي سازمان­يافته بر منابع­طبيعي کشور با تأسيس اداره‌ي جنگل‌ها در سازمان كشاورزي (غله‌ي سابق) در متجاوز از 69 سال پيش (1939 ميلادي) برداشته شده است؛ گامي که زمينه­سازِ تأسيس واحد حفاظت از منابع طبيعي در چند سال پس از خود شد؛ ليکن شايد مهمترين اقدام جدي در اين خصوص، پس از تشکيل کميته‌ي حفاظت آب و خاک به دستور وزير وقت کشاورزي در سال 1337 هجري شمسي (1958 ميلادي) در دل واحد مزبور (واحد حفاظت منابع­طبيعي سازمان جنگلباني) به انجام رسيد. به ويژه آنکه هدف از تشکيل کميته‌ي يادشده، بررسي شيوه‌هاي مبارزه و مهار فرسايش آبي و بادي اعلام شده بود. متعاقب آن، يعني از مهرماه سال 1338 و در قالب پيمان سنتو، نخستين هسته‌ي بررسي تثبيت شن­هاي روان در بخش‌هايي از ناهمواري‌هاي ماسه­اي حميديه، البروايه و الباجي استان خوزستان به وسعت حدود 40 هکتار، شکل گرفت که مي­توان شروع اين برنامه‌ي مطالعاتي را به منزله‌ي آغاز رسمي سلسله اقدامات سازمان­يافته و پيوسته­اي تلقي کرد که اصطلاحاً از آن با عنوان عمليات بيابان‌زدايي ياد مي­کنند. چرا که پس از آشکارشدنِ نتايج ملموسِ آن (کاهش رسوبات حمل­شده و توقف نسبي حرکت تپه‌هاي ماسه­اي)، عمليات اجرايي با شتاب و گستردگي بيشتري، تحت عنوان کلي: طرح عمران مراتع کويري از اوايل دهه‌ي 1340 ادامه يافت. بي­گمان، طرح احياءِ مراتع کويري حارث­آباد سبزوار يکي از مشهورترين اقدامات آغازين در اين خصوص بود که با موفقيت در سطح يکصد هکتار از شن­زارهاي شمال خراسان در سال 1344 به اجرا درآمد. گفتني است که اجراي موفقيت­آميزِ اين برنامه در ابتدا، نه­تنها با ترديد و بدگماني بسياري از بوم­نشينان منطقه همراه بود، بلکه آثار دودلي در سيماي دست­اندرکاران نيز هويدا مي­نمود؛ ولي بازگشت مجدد حيات گياهي و جانوري به منطقه، تثبيت ناهمواري‌هاي ماسه­اي، کاهش محسوس ذرات گرد و غبار و امکان ادامه‌ي زندگي روستايي و توليد کشاورزي سبب شد تا پس از چند سال، همگان از آن با عنوان «معجزه» ياد کنند؛ به نحوي که سبب گسترش شتابان اقداماتي مشابه در سطح 13 استان کشور و متجاوز از 120 ايستگاه عملياتي شد.

    هر چند که به دليل شتاب بيش از حد اقداماتِ اجرايي، ممکن بود مشکلاتي نيز در برخي از مناطق بروز کند؛ نظير جنگل­کاري با گونه‌ي گز در چاه افضل يزد (کوير سياه­کوه) که با موفقيت کامل همراه نبود (در نظر نگرفتن عامل شوري، توان بوم­شناختي و سرماي شديد منطقه)؛ استفاده از خاکپوش (مالچ)هاي نفتي، سبب بروز برخي مشکلات از قبيل افزايش آلودگي زيست­محيطي و کاهش حيات جانوري، افزايش ضريب هرزآب و کاهش بهره­مندي منطقه از ريزش‌هاي اندک موجود را فراهم آورد (در ريگ­بلند کاشان و چند منطقه‌ي ديگر)؛ انبوهي بيش از حد جنگلکاري‌ها و بوته­کاري‌ها، به پژمردگي و زردي برخي از تاغکاري‌ها بويژه در جنوب خراسان، يزد، کرمان و سمنان و يا کاهش منابع آبي منطقه انجاميد؛ برخي ديگر از مناطق جنگلکاري­شده به دليل ضعف کارهاي ترويجي، مورد قلع و قمع روستانشينان (تأمين نياز گرمايشي) قرار گرفت و سرانجام آنکه کاشت بعضي از گونه‌هاي گياهي وارداتي و غيربومي (مانند آتريپلکس در نواحي مرکزي و کهور پاکستاني در نواحي ساحلي جنوبي، بويژه در بلوچستان)، سبب کاهش يا از بين­رفتن گونه‌هاي مرغوب منطقه را فراهم کرده و خود در نقش گياه مهاجم ظاهر شده يا احتمالاً شيوع امراض و آفتهاي ناشناخته­اي را تسريع کرد. با اين وجود، در بسياري از نقاط ديگر نيز، آثار مثبت فراواني برجاي گذاشته و اغلب شناسه‌هاي بيابان‌زايي را (برهنگي خاک، مهاجرت، زوال تنوع زيستي، کاهش توليد سرزمين، هجوم ماسه‌هاي روان، نابودي سازه‌هاي زيربنايي و مراکز جمعيتي، فرسايش بادي و‌…) با روندي کاهنده يا بازدارنده مواجه ساخت. به نحوي که اين اقدامات توآن است نام ايران را در شمارِ يکي از 5 کشور ممتازِ جهان در امر تثبيت شن­هاي روان مطرح ساخته و حتي سبب دعوت از ايران براي دراختيارگذاردن تجربياتِ مفيد خويش به برخي از کشورهاي منطقه مانند اردن، امارات متحده‌ي عربي – ابوظبي و پاره­اي از کشورهاي آفريقايي نظير مصر شد. کافي است بدانيم تا سال 1363، متجاوز از 5/1 ميليون هکتار از مساحت 12 ميليون هکتاري شن­زارِ کشور، تحت اجراي برنامه‌هاي درختکاري و بذر­پاشي قرار گرفت که 500 هزار هکتار از آن با متوسط توليد زيست­شناختي (بيولوژيک) 200 کيلوگرم در هکتار (100 هزارتن در سال) مجدداً احياء شده و به مرحله‌ي بهره­برداري رسيد، در حالي که متوسط توليد در  5/10 ميليون هکتار ديگر، حتي با وجود بارندگي مناسب، به 10 کيلوگرم در هکتار هم نمي­رسيد. يعني توان توليد حدود 4 درصد از عرصه‌هاي شن­زارِ کشور که مجدداً احياء شده بودند، تقريباً برابر بود با توان توليد 96 درصد ديگر بود. چنين دستاورد شايان توجهي آن هم در زيست­اقليم‌هاي اغلب فراخشکي که سازمان‌هاي جهاني مسئول، آنها را رسماً عاري از توان توليد ارزيابي ­کرده و محدوده‌ي اثر جريان بيابا­زايي را خارج از آن تصور مي­کنند، سبب شد به رغم کاستيهاي موجود، عمليات مزبور با حرکتي شتابناک­تر گسترش يابد.

    آنچه که در اين ميان توجه بيشتري را مي­طلبد، تأکيد بر اين حقيقت است که ثمرات اجتماعي و فرهنگي طرح‌هاي يادشده در اغلب مناطق به اجرا درآمده از جمله در خراسان، بسيار بيشتر از ارزشهاي اقتصادي ذکر شده ناشي از افزايش توليد در منطقه است. چرا که اين طرح‌ها توآن استند ضريب مقاومت بوم­نشينانِ مناطق بياباني را در برابر بي­آبي و خشکسالي افزايش داده و از درصد مهاجرت و نابودي روستاهاي اطراف طرح بکاهند. همچنين از منظري ديگر، نفسِ انجام چنين اقداماتي در گستره‌ي پهناوري از بيابان‌هاي کشور که به نيروي انساني قابل توجهي نياز داشته و عموماً نيز در فصل زمستان، يعني اوقات بيکاري کشاورزان و دامداران محلي صورت مي­گرفت، مي­توآن است ضمن کاهش بيکاري، بر درآمد سرانه‌ي آنان هم بيافزايد. از ديگر بازخوردهاي مثبت اجراي طرح‌هاي يادشده بايد به محافظت از اراضي کشاورزي، خطوط ارتباطي، کاهش گرد و غبار، تلطيف هوا، بهسازي محيط­زيست و نزول امراض ريوي اشاره کرد. مهمترين نواحي شاهد در اين مورد، بهبود چشمگير اقتصادي اجتماعي و پوشش طبيعي روستاهاي ابوزيدآباد و علي­آباد در کاشان، امام­زاده آقا علي عباس در نطنز، اردستان در مرز اصفهان و يزد، خور و بيابانک، جندق و انارک در منطقه‌ي نايين و سرانجام، روستاهاي بردخون و شهنيا تا بادوله و لاور ساحلي (استان بوشهر) است.

    چنين است که اقدامات موصوف توآن است با بيش از 330 درصد رشد، در طول نزديک به دو دهه‌ي گذشته تا پايان سال 1380) به مرز 5/6 ميليون هکتار از شن­زارهاي کشور گسترش يابد. در اين ميان، عمليات بذر­پاشي و بذرکاري با نزديک به 450 درصد رشد، بيشترين و استفاده از خاکپوش نفتي با تنها 48 درصد رشد، کمترين افزايش سطح را نشان مي­دهند.

یک دیدگاه دربارهٔ «دستاوردهای مقابله با بیابان زایی در حوزه اجرا – قسمت 11»

  1. maryam tahmasebi

    سلام آقای درویش عزیز. امروز دکتر کردوانی در برنامه صبح عالی به خیر حرف های خیلی نامربوطی میزد که چون تخصص شما هم محیط زیست است و دستی بر روزنامه نگاری هم دارید خوب است که واکنش نشان دهید. من جدا ناراحت شدم چون این حرف ها از کسی که استاد دانشگاه تهران و گروه منابع طبیعی است شرم آور بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.