شطرنج سبز!

طرحی گویا از محمود تبریزی عزیز

     طرحي از محمود تبريزي در روزنامه جام جم ديدم كه عجيب مرا به ياد جدال نگران‌کننده و نابرابري مي‌اندازد كه اين روزها بين سپاهيان سبز در منابع طبيعي و محيط زيست از يك سو با توسعه‌سالاران طبيعت‌ستيز از سوي ديگر در جريان است.
    آيا ما مجازيم تا با هر هزينه‌اي و به هر بهانه‌اي از تماميت سبز سرزمين مادري به نفع استقرار آهن و سيمان و آسفالت بكاهيم؟ و آیا این چرخه‌ی زوال شتابان کیفیت محیط زیست و کاهش محسوس منابع طبیعی – که به قول مؤلفان کتاب اقتصاد اکولوژیک تنوع زیستی از آن با عنوان «کمیابی نو» یاد می‌شود – را می‌توان روزی معکوس کرد؟
يا این که چاره‌ای نداریم جز آن که نظاره‌گر سنگ‌نبشته‌اي باشيم كه بر روي آن و با دست خودمان نوشته‌ايم:
 

   آنها آخرين نسلي بودند كه اين بخت و آن فراست را داشتند تا از زوال خويش و یگانه زیستگاه‌شان جلوگيري كنند؛ اما شگفتا كه فقط نگاه كردند و سكوت اختيار نمودند تا مرگ خود را رقم زنند!

بدون ارزشگذاری و ارزشیابی دقیق تنوع زیستی کشور راه به جایی نخواهیم برد (طرح از صفحه کاکتوس جام جم)

    به باور من تا زمانی که نتوانیم با زبان اقتصاد حاکم بر کشور از موجودیت محیط زیست وطن تصویرسازی کرده و نه‌تنها به ارزشگذاری سزاوارانه‌ی منابع خویش در عرصه‌های طبیعی که به ارزشیابی دقیق و علمی از تنوع زیستی همت گماریم، آن چرخه و روند شوم کماکان با شتابی دمادم افزاینده، کارمایه‌ها را می‌بلعد و کیفیت زندگی را می‌رباید. آرمانی که البته برای تحققش، افزون بر لزوم یک اراده‌ی سیاسی پرقدرت، تربیت دانش‌آموختگانی خبره در این حوزه را هم می‌طلبد.

    چنین است که آرزو دارم صحنه‌گردان اين صفحه‌ي شطرنج بتواند سرانجام موازنه‌ي قدرت را – پیش از آن که دیر شود و فرصت جبرانی باقی نماند – به سود سبزباوران طبيعت‌دوست و اندیشه‌مند تغيير داده و به حاميان مديريت سازه‌اي و طرفداران عمليات تكنوژنيك نشان دهد كه مي‌توان با مهرورزي اشتغال ايجاد كرد،  ساختمان و مسكن و کارخانه زد و پل و جاده بنیان نهاد؛ بدون آن كه مجبور باشیم بر ناپايداري بی‌بازگشت طبيعت وطن بيافزاييم.
     آيا مي‌توان در تحقق اين آرزو به صاحبان جديد دو كرسي متولّي منابع طبيعي (صادق خليليان) و محيط زيست( محمد‌جواد محمدي‌زاده) اميد بست؟!
    این پرسشی است کلیدی که البته به زودی پاسخش آشکار می‌شود: این که آیا این دو به اصول چنین بازی شطرنجی آگاه هستند و قواعد بازی را می‌دانند؛ آیا آنها می‌توانند شجاعانه و در عین حال زیرکانه در برابر منویات طبیعت‌ستیزانه‌ی غالب در جلسات کابینه‌ی دهم مقاومت کرده و پژواکی درخور ارایه دهند؟ یا این که آمده‌اند تا با کمترین مقاومت و خون‌ریزی ممکن مانند اکثر پیشینیان خود، سپاه سبز را به دشمن تسلیم کنند؟!

پارچه ی شادباشی که هنوز برسردر سازمان حفاظت محیط زیست می درخشد!

     مؤخره:
     یکی از دوستانم در سازمان حفاظت محیط زیست برایم به نکته‌ای جالب از جلسه‌ی معارفه‌ی رییس جدید و بدرقه‌ی رییس قبلی سازمان اشاره کرد؛ این که میزان کف‌زدن‌ها و تشویق‌هایی که در هنگام دعوت از محمدی‌زاده برای سخنرانی و اعلام برنامه‌ها و دیدگاه‌هایش صورت گرفت، چندین برابر تشویق‌های اندکی بود که برای فاطمه‌ی جوادی رخ داد! همان دوست می‌گفت: این نشانه‌ی محبوبیت محمدی‌زاده البته نیست، بلکه نشانه‌ی خوشحالی زایدالوصف اغلب پرسنل سازمان است که رفتن جوادی را لحظه‌شماری می‌کردند.
باشد که از این بدرقه‌ی تلخ، رییس جدید عبرت بگیرد و به نحوی عمل کند که در هنگام ترک صندلی ریاست سازمان حفاظت محیط زیست، همکارانش برایش مراسمی را برپادارند که با مراسم قدردانی از نخستین وزیر ارشاد دولت هاشمی رفسنجانی پهلو زند.

    پیوست:
   بدرود گندمان؟! باورم نمی‌شود … آیا درست خواندم؟

4 فکر می‌کنند “شطرنج سبز!

  1. وحيد نوروزي

    سلام جناب درويش.مجددا كوچ عارفانه پدر بزرگوارتان را تسليت مي گويم.از اينكه مجددا خواننده نوشته هاي زيبا و ارزشمندتان هستم خوشحالم.روز خوش

  2. مرد خاکی

    درود بر جناب درویش عزیز…

    به راستی تصویر تامل بر انگیزی است…
    شطرنج زندگی…شطرنج سبز…شطرنج …. !

    در این میان و دنیای وارونه خبر مربوط به توفان شن در سیدنی برایم عجیب بود…گویا ما تنها نیستیم در این مورد!خوشحالم که در یک مورد یک هم درد داریم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.