متعاقب توليد نقشههاي جهاني بيابانزايي در سال 1977 كه به سفارش همايش مبارزه با بيابانزايي سازمان ملل متحد(UNCOD)، در مقياسي كوچك (000/000/25 : 1) تهيه گرديد، پيشنهاد توليد نقشههايي بزرگ مقياستر مطرح شد؛ نقشه هايي كه توانايي نمايش حساسيت اراضي به بيابانزايي را به صورتی دقيق تر و در سطوحی ملّی و منطقه ای دارا باشند. نخستين اقدام در اين راستا، تدوين يك روش موقت براي ارزيابي و تهيهی نقشهی بيابانزايي بود. اقدام بعدي، کشف کاستيها و فزونی های احتمالی روش با اجرای داوطلبانهی آن در پاره ای از کشورهای علاقه مند و مبتلابه بود. به همين منظور، از نخستين سالهاي دههی هشتاد ميلادي تاكنون، چندين كشور با موقعيتهاي اقليمي متفاوت، از شيلي گرفته تا پاكستان اقدام به اجراي روش مزبور كرده و در گزارشهاي نهايي خويش، نقاط قوت و ضعف روش را بازگو كردند. پيشنهاد اجراي روش در سال 1371 به ايران نيز داده شد، ليكن به گمان خلأ اطلاعاتي و نارسايي نرمافزاري، استقبال درخوري از آن به عمل نيامد. تا اينكه بر مبناي يك طرح مشترك دانشگاهي/ پژوهشي در قالب دانشنامهی كارشناسي ارشد كه نتايج آن را در سال 1378 منتشر شد، آشکار شد كه سامانهی اطلاعاتي كشور به طور بالقوه استعداد اجراي روش مزبور را در سطح 3/59 درصد داراست. به دنبال این دانستگی، تاکنون کوششهای متعددی در کشور از سوی نهادهای پژوهشی و دانشگاهی مرتبط برای ایرانیزه کردن یا بومیکردن روش، معرفی معیارها و شاخصهایی گویا، قابل حصول و منطقی و کالیبراسیون آنها صورت گرفته است که دانشگاه تهران، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و دانشگاه یزد در این خصوص پیشگام بوده است.
تاریخچهی مطالعات ارزیابی بیابانزایی در ایران و جهان -2
پاسخ دهید