وقتی تازهترین یادداشت دیدهبان عزیز طبیعت بختیاری را خواندم، از حیرت، خشم و غم نمیدانستم که باید چگونه واکنش نشان دهم؟
مگر میشود به رغم وجود تأکید قانون و حتا پاسخ سزاوارانهی و حمایت رهبری نظام (ایشان به درستی گفتهاند: عرصههای طبیعی بایر که قبل از اجرای قانون ملی شدن جنگلها و مراتع هیچگونه احیایی در آنها صورت نگرفته است، همچنان به عنوان انفال محسوب و مشمول موقوفات نمیگردند)، باز هم شاهد طرح چنین ادعایی در محافل قضایی کشور در مورد جنگل های بلوط پروز (جنوب استان چهار محال و بختیاری) باشیم؟
و بدتر از آن، این که سرانجام قوهی قضاییه نیز رأی نهایی خویش را به نفع جنگلخوارانی صادر کند که این بار در پوشش “وقف” وارد بازی تلخ تجاوز به عرصههای طبیعی زادبود شدهاند؟
راستی در چنین مواردی به کی یا کجا باید داد خود را رساند و فریاد برآورد که این امانتها، میراث چندصدهزارسالهی این بوم و بر مقدس هستند و نه سیصد ساله!
چگونه میشود آنها را به ماجرای مرزهای مذهبی و ادعاهای وقفی بکشانیم؟ آیا چنین حرکتهای نابخردانهای از اعتبار و حرمت تعلقات مذهبی مردمان نمیکاهد؟ آیا بهتر نیست دین و شریعت چنین دوستانی نداشته باشد؟ دوستانی که خواسته یا ناخواسته به اصل موضوع بیشتر ضربه میزنند تا آن که بخواهند آن را پرو بال بخشند.
درود بر هومان خاکپور عزیز که مرد و مردانه و یک تنه به دیدهبانی از طبیعت ناهمتای بختیاری مشغول است و تهدیدها و تحدیدها را تاب میآورد. نمیآورد؟
جا دارد که همه از او حمایت کنیم.
وقف دیگر چه نوع مال مردم خواریست
پاسخ:
البته هميشه وقف اينگونه نبوده و اتفاقاً گاه از تاراج يك فرهنگ و تاريخ به وسيله بازماندگان ريالي! جلوگيري كرده است. بايد هميشه منصف بود.
درود …
آن میوه ی تلخ که از آن گفتید بدجوری در گلویم گیر کرده و راه نفسم را بسته است!
پاسخ:
مي فهمم … اما ممكنه همش به خاطر آن ميوه تلخ نباشه! چون هواي تهران هم خيلي آلوده شده! نشده؟
واقعا آقای خاکپور در این چند ماهه یک تنه و دلسوزانه
برای آب و خاک آن خطه تلاش کرده اند؛ موفق باشند و پرتوان.
دقيقاً همينطوره … فقط رفيق آسماني هوايش را داره و همين البته كافيه. درود بر شرفش و ممنون از شما.
مرگ بر طبیعت خوار
بايد تا آنجا كه مي توانيم به كمك هم عرضع را بر طبيعت خواران تنگ و تنگ تر كنيم.
درود بر شما سامي عزيز.
سلام بر ديده بان بي مزد ومواجب وطن
چون اصل نوشته را از هومان ديدم براش يه نكته رو گفتم.سابقا دفتر واگذاري اراضي جزيي از بدنه سازمان جنگلها ومراتع بود كه بچه هاي سازمان ارق منابع طبيعي داشته وحداقل با خست واگذاري اراضي را انجام ميدادند كه آن هم توسط سازمان امور اراضي از سازمان ما(جنگلها ومراتع )جدا شد تا واگذاري بصورت حرفه اي توسط سازمان امور اراضي صورت بگيرد. تازگي ها هم خبر از جدا شدن معاونت امور اراضي از سازمان ما والحاق آن به سازمان امور اراضي به گوش ميرسد كه فعلا وزير ورئيس سازمان ما وريئس سازمان امور اراضي دارند اين پيراهنو از چند طرف ميكشند .مخلص كلام اينكه وقتي معاونت امور اراضي دست سازمان ماست قصه اينه كه هومان خان نوشته واي به روزي كه وزير واون ريئس سازمان پيروز بشند.
مهرداد جان … اگر در باره اين جدايي دردناك سند و مدركي داري برايم بفرست تا پيگيري كنم و از آن ممانعت به عمل آوريم.
درود …
عرضم به حضور شما هفته قبل از يكي از همكاران دفتر مميزي اراضي سازمان شنيدم كه مهندس اورنگي وزير را قانع به جدايي كرده و وزير هم يك هفته فرجه داده تا اين موضوع پيگيري وانجام بشه كه دكتر شريفي عليرغم تصور غالب كارشناسان شديدا جلو موضوع ايستادگي كرده الباقي ماجرا را بي اطلاعم.برخي همكاران سازماني با توجه به برگزاري جلسات مكرر هفته قبل از موضوع مطلع هستند ولي اسناد مكتوبي ندارم.همين
ممنون مهرداد جان. بايد از نظر دكتر شريفي حمايت كرد و نگذاشت تا اين اتفاق بيافتد. موصوع را حتما پيگيري خواهم كرد.
راستي گفتي ميشه جلو برخي كارها رو گرفت واز انجامش ممانعت كرد منظورت قائم مقام وريس شيلات وزير جهادكشاورزي شدن ريس سازمان ورزش كه نيست.كه اگر هم باشد كاري نميتوان كرد جز اينكه كارشناسان شيلات را دعوت به ورزش مفرح ماهي گيري كرد ومن وشما هم تو سالن يا بيرونش گل كوچيك بازي كنيم.
چرا كه نه؟ مي تونه منظور هر تغييري باشه. به شرط آن كه برايش دلايل خردمندانه و روحيه سلحشورانه و ايمان به راه وجود داشته باشد.
اما تا آن زمان … گل كوچيك را موافقم! منتها من فقط به درد قرار گرفتن در دروازه مي خورم! گفته باشم ها …
این روزها چقدر تند تند دلم می گیرد …
یک خدا قوت درست و درمان برای آقای خاکپور عزیز
موافقم … دست مريزادي جانانه بايد به هومان عزيز گفت … ممنون از همراهي هاي سزاوارانه شما.
همیشه نگرانم و احساس شرمندگی دارم که به عنوان یک کارشناس منابع طبیعی چه پاسخی برای فرزندانم و فرزندهایی که در آینده از روزگار طبیعت وطنم خواهند پرسید… از این همه لطف بی منت دوستان عزیز خرسندم چراکه باعث میشود هیچگاه مسئولیتم را از یاد نبرم … درود رفیق قدیمی.
پاسخ:
طبیعت خواران بختیاری باید شرمنده باشند نه دیده بان طبیعت بختیاری …
زنده باشی رفیق.
به به هر دم ازین باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد!!!
ببینم مگر همه کشاورزان نمی نالند که کشت سودآور نیست چطور حالا همه بیل زن شده اند؟
5000 هکتارشوخی نیست!دیگر می خواهند در کشت کدام فراورده خودکفا شوند؟
اصلا جنگل را کی وقف کرده؟
از کجا مالک 5000 هکتار جنگل شده بود؟
وقف کدام امامزاده کرده بود؟
چرا حالا این موقوفه را کشف کردند؟
از کجا معلوم فردا گلستان و پسارگاد وقف جایی نشده باشد؟
پاسخ:
ظاهراً ماجرا بازمي گردد به يك وصيت بين طايفه اي كه اوقاف منطقه قدمت آن را 300 سال اعلام كرده است!