در 97 کیلومتری جنوب اهواز، سکونتگاهی دیرینه به نام شادگان حضور دارد که قدمتش به ایلامیان میرسد. شهری با 3463 کیلومتر مربع وسعت که در شرق خرمشهر و غرب ماهشهر جاخوش کرده و در پاییندستش هم آبادان جاخوش کرده است. شمار شادگانیان به 150 هزار نفر میرسد که بر بنیاد آخرین سرشماری صورت گرفته، چیزی در حدود سه و نیم درصد از جمعیت استان را شامل میشود. آن هم در حالی که 5 درصد از منابع نفتی ایران را در خود جای دادهاند و افزون بر آن، با داشتن دو میلیون نفر نخل و تولید سالانهی 40 هزار تن، عمدهترین مرکز تولید خرمای ایران محسوب میشوند.
با این وجود، همان گونه که در این تصاویر میبینید، از نظر ملاحظات بهداشتی، وضعیت شادگان در شرایطی بسیار نگرانکننده و غمانگیز قرار دارد.
تأسفآورتر آن که تمامی این آلودگیها و پسابها و زبالهها در چند کیلومتر آن سو تر به تالاب بینالمللی شادگان میریزد. تالابی که روزگاری از نظر مرغوبیت در رتبه پنجم از بین 22 تالاب بینالمللی کنوانسیون رامسر جای داشت، امّا امروز به قعر جدول رفته و در جایگاه بیست و دوّم منزل کرده است!
چرا؟
واقعاً به چه دلیل مسئولین مدیریت شهری شادگان و نمایندگان شورای شهر در برابر چنین مناظر فاجعهباری سکوت کردهاند؟ شهری که دارای چنین ثروتی است، چرا باید اینگونه حقیرانه مدیریت شود و چرا مردم با چنین وضعیتی کنار آمدهاند و مطالبهمحورتر از حق داشتن آب و خاکی سالم و پاکیزه دفاع نمیکنند؟!
پینوشت:
تصاویری را که میبینید، همکار عزیزم، دکتر حسن روحیپور در مأموریت اخیرشان به خوزستان تهیه کردهاند که در همینجا از ایشان قدردانی میکنم.
این مشکل مشکل تموم خوزستان است.
تو جایی که هنوز آب برای خوردن رو باید خرید دیگه چه انتظاری از بهداشت عمومی دارید؟
در ثروتمند ترین استان این مملکت فقر بیداد میکنه .
همین شادگان که شما ازش اسم بردید، یکی از زیباترین تالابهای حوزه خاور میانه را دارد که جذب توریسمش میتونه درامد نفتی رو در جنوب خوزستان بایکوت کنه .
ای اقا دلمون خونه … جنگ و بدبختی و خاک خوردنش مال ماست. عشقش مال شهرای دیگه!
در اخر در این شهر فقر فرهنگی بیشتر از هر چیز دیگه ای خودشو نشون میده.
پاسخ:
خیلی غم انگیز و تاسف آوره. استانی که 30 درصد از منابع آب سطحی ایران را در خود جاری می دید، با وجود آن همه منابع ارزشمند نفت و گاز و جلوه هایی کم نظیر از طبیعت تالابی، حالا باید مردمش در چنین فقری غوطه ور باشند!
وای بر ما …
دست حسن روحی پور و شما درد نکند بابت گرفتن و نشان دادن این عکسها . من به عنوان یک خوزستانی از کسانی که بر مقتدرات مملکت ایران – و طبیعتا” مردم خوزستان و بالاخص همین شادگان – مسلط هستند هستند هیچ توقعی ندارم . حرفی هم با آنها ندارم. در نتیجه دربارهء تیتر و نوشتهء این لینک چیزی نمی نویسم .اما بیاد بعضی خاطره هایم افتادم . قبل از انقلاب تا سال 59 که جنگ شد ، مادرم یک خرید هفتگی مواد غذایی داشت که هر پنجشنبه از بازار شلوغ ایستگاه هفت آبادان می کرد . وقت برگشتن به ماهشهر می رفتیم شادگان تا بامیه ، سبزی خوردن ، ماست و خامهء گاومیش و ماهی بنی بخریم . البته گاهی مرغابی وحشی شکار شده هم بود (که هیچوقت در عمرم دلم نیامده گوشتش را بخورم) . این کانال پر از لجن و زباله ای که می بینید ، در آنزمان رودخانه ای تا لبالب پر آب ، زلال ، روان و پر از ماهی بود .کنار رودخانه هم بازار شلوغ دستفروشان بود . داخل رودخانه پر از بلمهای چوبی بود که ساکنین گاومیش دار هورالهویزه از آنجا محصولات لبنی و کشاورزی و همچنین ماهی های صید شده در تالاب شادگان را به بازار شادگان می آوردند . عصرهای تابستان شهر غلغه میشد . پاییز گذشته بعد از سی سال دوباره به شادگان رفتم . از آن رودخانهء پرخروش و پاک و جاری با بلمهای قشنگ چوبی اش فقط کانالی عمیق و پر از زباله و لجن در دل شهر باقی مانده بود ( که در عکس می بینید )و از آن حاشیهء پاک و زیبای رودخانه و بازار ساحلی اش هم خبری نبود . شادگان روزگاری سرسبزترین و تمیزترین شهر خوزستان بود . الان مخروبه ای دلگیر از آن باقی مانده است. بیش از سی سال هست که از عمران و آبادی در آن هیچ خبری نبوده. نخلستانهای اطراف شهر هم پیر شده و پوسیده اند و غالب نخلهایشان خشکیده و مرده اند . از کشت و نهالکاری نخیلات جدید هم چیزی ندیدم. شادگان تنها شهر ایران است که صد در صد مردمش عرب هستند . از جفایی که بر این مردم می رود حرفی نمی زنم . بهرحال سرنوشت ما این بود .
درود بر لطیف عزیز … ندیده بودم تاکنون چنین غمبار و ناامید سخن بگویی … قبول کن که بخشی از ماجرای شادگان یا ماجرای هر شهر دیگری در کرمانشاه، لرستان، بختیاری، اصفهان و … به دلیل مواضع منفعلانه ی مردم آن منطقه است. چرا مردم حاضرند چنین صحنه هایی را ببینند و دم برنیاورند؟ حیرت من بیشتر برای استمرار چنین سکوت تلخی است و اینکه چرا باید مانند تو بر این باور باشند که این سرنوشت آنها بوده است؟!
انگار هیچ تشکل مردم نهادی، هیچ روزنامه محلی ای، هیچ نماینده مجلسی … در آن دیار وجود ندارد که بگوید: این حق شادگان و مردمانی که بیش از 3 هزار سال با افتخار و شادابی در این خاک می زیسته اند، نیست! چرا؟
من امیدوارم که روزی همه از مردم گرفته تا مدیران شهر بیدار شده و بکوشند تا این زباله ها و پسابهای چندش آور را که در روزهای گرم سال بویی متعفن کننده نیز تولید می کنند، از شهرشان بزدایند و به آفتاب سلامی دوباره دهند.
وقتی کشتی تایتانیک به کوه یخ برخورد کرد فقط یک تکان نسبتا” شدید خورد و تنها یک شکاف کوچگ در بدنه اش ایجاد شد. آسب وارد به قدری ساده و کوچک به نظر می رسید که وقتی فرماندهان کشتی برای ” تشخیص موقعیت ” جلسه گرفتند، کاپیتان تایتانیک و معاونینش نظرشان این بود که به مسافرین بگویند مشکل ایجاد شده یک مورد عادی بوده است و مسافرین به رقص و جشنی که در تالار کشتی جریان داشت ادامه بدهند. اما مهندس کشتی با یک محاسبهء سریع ریاضی و ضرب و تقسیم فوری به این نتیجه رسید که تایتانیک تا سه ساعت دیگر غرق خواهد شد! وقتی که کاپیتان پرسید برای نجات کشتی چه میشود کرد؟ مهندس کشتی جواب داد هیچ! و وقتی پرسیدند برای نجات مسافران چه می توان کرد؟ پاسخ داد : تقریبا” هیچ!
من لطمات وارده به زیربناهای طبیعی ، اقتصادی ، اخلاقی ، فرهنگی ، فکری ، علمی ، اجتماعی، اعتباری ، تولیدی ، صنعتی ، روحی ، روانی و ملی مان در طول سی سال گذشته را که بررسی می کنم به نتیجه ای بهتر از آنچه مهندس کشتی تایتانیک رسیده بود نمی رسم. کاپیتان تایتانیک افسران عرشه اش را مرخص کرد اما خودش تا آخرین لحظه ای که با تایتانیک به اعماق اقیانوس اطلس فرو رفت سکان کشتی اش را رها نکرد. هیچکس هم ندانست که ناخدای پیر در اوج ناامیدی به چه امیدوار بود؟ من هم به سهم خودم نوشتنم را ادامه میدهم ، هر چند خودم هم نمی دانم که در این بازار گرم ناامیدی قلمم را رها نمی کنم به چه امیدی؟
سلام
ریشه اصلی مشکلات به ضعف مفرط مدیریت در تهران برمیگردد وگرنه پسرعموهای مردم عزیز شادگان در کویت و امارات متحد عربی از بالاترین سطح زندگی در جهان برخوردارند.
آیا خوزستان 40 سال پیش بدینگونه بود؟
صد رحمت به شیخ خزئل!!!
جل الخالق خوزستان برای چه و به چه بهایی باید خشک بشود؟نمی دانم اما اینجا دیگر جای ماندن نیست باید رفت
باید از حالا بفکر فرستادن اروند به یک کشور دیگر باشید اینجا همینه که هست
مي دانيد شادگان و ساير شهرستانهاي خوزستان مثل رامهرمز .. سوسنگرد ، بهبهان و آبادي هاي اطراف اهواز چند سال است كه دچار اين مشكل هستند ؟.. روزنامه هاي محلي زماني كه اين مشكلات به اوج خودش رسيده بود به جاي نوشتن و پرداختن به اين معضلات به حمايت از فردي پرداخته بودند كه با ادعاي بهبود زندگي اعراب جنوب اهواز و ساير شهرهاي خوزستان از همشهري هايش پول مي گرفت و بعد به آنها وام و وسايل خانه و زندگي مي داد .. آخرش طرف زد و در رفت و اعراب جنوب اهواز و افرادي كه به او اعتماد داشتند و بالاتر از آن به او “ايمان آورده” بودند همان پس انداز ناچيزشان را هم از دست دادند ..
روزنامه هاي محلي خوزستان عملن هيچ هستند .. نهايتن گاه به گاه با نوشته هاي خاله زنكي و احمقانه به تعصبات قوميتي و كينه ورزي ها دامن مي زنند .. فقط و فقط براي اينكه طرفداران بيشتري كه تشنه اين نوع از مطالب هستند جذب كرده باشند ..
درد بي تفاوتي مردم ريشه در بي مسئولتي مسئولان شهرداري ، استانداري و رسانه هاي خوزستان دارد ..
وقتي به اهواز مي روم دلم مي گيرد .. تنهايي نمي شود كاري كرد .. NGO هاي استان كه عملن نقش عروسكهاي خيمه شب بازي آقايان گردن كلفت سازمان محيط زيست استان ، شهرداري ها ، سازمانهاي اسپانسر و حامي برنامه هاي مسخره عامه فريب مثل رها كردن ماهي هاي بومي در تالاب رو به نابودي شادگان را بر عهده دارند .. آدم زورش مي آيد وقتي مي بيند شركتهاي كه خود عامل اصلي نابودي اين تالاب ارزشمند و منحصر به فرد هستند مي آيند و از NGO ها و رسانه ها سوء استفاده ميكنند تا نشانها و جوايز سبزشان را زودتر بگيرند و به عنوان حاميان محيط زيست استان معرفي شوند !..
اين NGO ها ، اين رسانه ها كارشان را درست انجام نمي دند .. يا فريب مي خورند يا تبديل به عوامل تسريع كننده شهرت و محبوبيت زيست محيطي آقايان مسئول مي شوند ..
واي بر ما !
واقعا وای بر ما!
کامنت دوم لطیف را دو بار خواندم؛ دست مریزاد لطیف جان چقدر هوشمندانه نهیب می زنی دوست عزیز …
لطیف اگر نگویم بی نظیر است، دست کم در نوع خود کم نظیر است … کاش یک نفر هم پیدا می شد تا همانگونه که او به همه نهیب می زند – و اغلب هم سزاوارانه می زند – به خودش نهیب می زد تا بیشتر قدر خود را بداند و انرژی هایش را سامان داده و به نحوی مدیریت کند که نه تنها نسل امروز که نسل فردا هم بتواند از آن بهره گرفته و ماندگار بماند.
درود …
باتشکرازهمه شمادوستان عزیز که به فکر مردم شادگان هستید
زنده باشید شما … وظیفه است.
ای آبادان پر بلا!
گلهای پرپرت کو؟
یاران رهبرت کو؟
http://abadanman.persianblog.ir/
http://abadanman.webphoto.ir/
سلام بر همگی:
من از مدیر محترم سایت تشکر می کنم که این فرصت را به ما دادند نا حرفای دلمان را بزنیم. همان طور که دیگر عزیزان هم گفتند با اینکه خوزستان 30% کل آب های ایران را دارد ولی خودش از بدترین کیفیت آب برخوردار است، همین مردم آبادان آبشان مزه نفت می ده، بعد آبمان را به استان ها و حتی به کشور های مجاور می فرستند. کجاست اون زمان که که شادگان رتبه پنجم را داشت، و یا همین رودخانه کارون زمانی پر آب ترین رودخانه ایران بود توش کشتی رانی می کردند، حتی کوسه داشت….
الان که سالی یه اتوبان به ساحلش اضافه می کنند و می خواهند بزرگ ترین ساحل را در خاور میانه تاسیس کنند، آخه به چه قیمتی؟
به قیمت از دست دادن این همه اکوسیستم و جانور؟
نمی دونم توی این کشور چرا به محیط زیست خیلی کم توجه می شود؟
آخه نمی دونم چرا نم خواهیم باور کنیم که ادامه نسل بشر به همین تنوع زیستی وابسته است و چرا فقط به خودمان و حالمان فکر می کنیم؟
شادگان شهری که فراموش شده است شادگان مثل یک پرتغال می ماند که بعد از خوردن پست آن را دور میندازیم به کلیه مسولان به کلیه مدیران اعم از شادگان اهواز خوزستان و تادفتر رئس جمهور ما مردم شادگان به این زندگی راضی نیستیم چرا؟چون اول صبح غیراز اشغال تو خیابان نمی بینیم غیز ازخیانهای خاکی ،جوبهای پرلجن،رودخانه های که خشک شدن ،خریدن آب خوردن ،بی نظمی در بازارها،بیکاریها وغیره…. خانه های خود را بر روی چاهای نفت ساختیم ما خانه های خود را برروی رودخانه ساختیم چنین باید زندگی کنیم. 1 بی اهمیتی شهردرای2 بی اهمیتی فرمانداری 3بی اهمیتی شورای شهر نه گوش میشنوه ونه چشم میبینه
متاسفم فقط همین
سلام اين وضعيت شادگانه بعد اقاي شاوردي چند سال قبل در شبكه خوزستان با تمام صراحت ميگويد ما كاري ميكنيم كه مردم از شهر هاي بالا به شادگان مهاجرت كنند واقعا ادم نميدونه گريه كنه يا بخنده ممنون كه به فكر اين شهر نما هستيد
خیلی خوشحالم که به فکر شادگان هستید