مثل برق و باد میگذرد، انگار همین دیروز بود که اعلام شد 2010، سال جهانی گونهگونی یا تنوع زیستی اعلام شده است، پس از آن برخی از دوستان، خواستار اعلام نامگذاری سال پیشرو با عنوان سال عزا یا حفظ تنوع زیستی در کشور شدند، اما عملاً اتفاق خاصی نیافتاد! افتاد؟
تا این که امروز در تارنمای روزنامهنگار آزاد خواندم که دولت استرالیا به همین مناسبت دست به اقدام جالبی زده و چندین تمبر به یادبود گونهگونی زیستی منتشر کرده است. گفتم: چه خوب میشد تا آقای دکتر صدوق هم این موضوع را پیگیری میکرد و با همکاری اداره پست و خانه هنرمندان، چندین تمبر یادبود از جانداران شاخص کشور منتشر میکرد.
به هر حال، هنوز فرصت هست و 9 ماه دیگر باقیمانده است. هر چند البته فروردین را همیشه باید ماه مرده به شمار آورد! نه؟
جناب درویش ابتدا سال نو رو به شما تبریک میگم :)
پیشنهاد خوبی دادید. همان طور که برای پروژه حفاظت از یوز اسیایی تمبر یادبود چاپ شده بود برای این موضوع و دیگر موضوع های زیست محیطی تمبر های یادبود چاپ شود خوب است.
درود بر پیام احتسابیان عزیز …
من هم برای تو و مسافرانی که به جای جای طبیعت وطن می بری، آرزوی درک لحظاتی ناب و تکرار نشدنی در سال 89 را دارم.
ممنون که همراهی و حمایت می کنید.
سال تنوع زیستی؟ در ایران سال فاجعه نام نهند بهتر است.
هر چند داستان زیر دردناک است و تنفر برانگیز. اما ذکر اینها شاید موجب تکان خوردن گروهی شود.
چند سال قبل از یکی شنیدم که یک مارمولک بزرگ را (که ما میگوییم بوزمجه و تغریبا 70تا50 سانتی متر میشود) را در بیابان میگیرند و داخل قفس پرنده مکنند. بعد به خیال خود که او را خشک نمایند با انبر جوشکاری برق 3 فاز را به بدن جانور میدهند- به مدت طولانی-. ولی پس از عصبانی شدن مارمولک. و از ترس . سر او را زیر تایر یک کامون قرار میدهند و او را میکشند.
واقعن متاسفم … این افراد را باید سریعن به نزدیکترین تیمارستان معرفی کرد.
باید بیش از پیش روشنگری کرد …
نمی دانم چرا همیشه دیر می فهمیم که دارد تمام می شود و باید جنبید!
شايد براي اين كه ذاتا تنبل هستيم!