نیکان را دیر زمانی است که میشناسم و البته سبب آشنایی ما، پدر دانشمندش – دکتر آهنگ کوثر – بود که افتخار شاگردیشان را دارم. نیکان یکی از نخستین و تأثیرگذارترین مشوقهای من برای غلتیدن در عالم سحرآمیز وبلاگستان بود. اینک او بر محمّد درویش منت نهاده و به بهانهی 5 سالگی مهار بیابانزایی از عیب بزرگ این تولد یاد کرده است!
ممنونش هستم و امیدوارم دوباره روزی در تهران به سوی پلنگ چال با هم همراه شویم …
با هم یادداشت نیک آهنگ کوثر را با عنوان: برای محمّد درویش، میخوانیم:
هر کاری برای مهار کننده بیابان زایی در وبلاگستان هم بکنی کم است. یک تنه رفتن سراغ موضوعهایی که حساسیت جماعت را بر میانگیزد کار حضرت فیل است. داشت یادم میرفت که تا امروز برای تبریک وقت دارم! این از بدیها افزایش دور شکم و سفید شدن مو و فراموشی اول چهل سال دوم زندگی است.
اما آنچه یکهو اول بامداد بیدارم کرد این بود که دیدم خودش یادآوری کرده!
باری … مهمترین نکته وبلاگ محمّد، انصاف است. درویش بیانصاف نیست. بیرحم نیست. به عبارتی، من چون بیانصاف و بیرحم بودهام، و گاهی هم هستم، از این که محمد به این صفات رذیله در محیط بلاگستان دچار نشده، بسیار خوشحالم. محمد نمیخواهد برای اثبات حرفش با کسی کشتی کچ بگیرد، اهل منطق است و آمار.
محمد اما در لابلای مطالبش نشان داده که کلاهبرداران حوزه محیط زیست را میشناسد، اما تنها تلنگرهایی میزند که آنها هم بدانند که ناشناس نماندهاند. محمد، کاسبکاران را به خوبی اما با ادب و لطافت معرفی میکند.
محمد میداند دارد در باره چه حرف میزند. خزعبلات را میگذارد بقیه بنویسند.
شاید بسیاری از خوانندگان، از تسلط درویش بر سینما و نقد فیلم بیاطلاع باشند، اما سابقه نوشتاری محمد به سالها پیش از وبلاگنویسی برمیگردد…
تنها اشکال بزرگ وبلاگ مهار بیابانزایی، روز تولدش است، البته از نوع میلادی! آخر اول آوریل هر تبریکی که به محمد گفته شود، محل شک است!
برای این عزیز عاشق آب و خاک ایران، بهترینها را میخواهم.
فی فی فی فیلتر درویش خان
نگرانی من در مطلب پیشین برای این بود که شما را فیلتر فیزیکی نکنند
نخیر انگار پشت شما خیلی گرم است
ولی خوب دست بالای دست بسیار است مواظب باشید همه شما را دوست دارند از حاج آقای ادارتان و آبدارچی تا …..
ای بابا اشکار جان! روز تولد کلبه مجازی مون می شه ما رو کمتر بترسونی؟
جناب درویش بیش از حد احساساتی هستند البته فکر میکنم
اینو از سخنان پر احساسشون میشه فهمید.
آقای درویش یه کم سنگ دل باشید فواید سنگ دل بودن بیشتر از احساساتی بودنه تو این زمانه، چون شکستن یه شاخه گل ،مرگ یوز،دیدن یک کودک 4 ساله تو سرمای زمستون برای فروش یه شاخه گل ، اصلا دل کسی رو به درد نمیاره ولی اگه احساساتی شدی باید برای هر کدوم نیم ساعت دلگیر بشی . پس سنگ دلی هم بد نیست به خدا
پاسخ:
من همیشه به فرمان دل در جاده زندگی رانده ام و البته هزینه گزافش را هم مشتاقانه پرداخت کرده ام.
آه!
خدای من ای خوانندگان گرامی می بایست در تنکابن بودید و می دیدی درویش چسان در برابر آبشار موسیقا چشمان افسون گر خویش را بربسته بود
اشکهایش چون لولویی غلطان و دری تابناک به آهستگی از گوشه چشمانش آن چشمان زیبا آن چشمان فریبا روان میبود
افسوس هزاران افسوس و دریغ که نه خواجه رند شیراز و نه شیخ اجل سعدی و نه شکسپیر و دانته وشیلر و گوته این مرد نازنین این یار باوفای دشت و دمن را ندیدند
می بایست گفت:
مبارک مبارک تولدت مبارک بیا شمعها رو فوت کن تا صد سال زنده باشی
همین که اشکار دید کافیه البته!
درود بر کوثر کوچک که گاهی کوثری به آن بزرگی و گرانقدری را با او می شناسند …
از قضا این کوثر کوچک دوبرابر آن کوثر بزرگ وزین است هومان جان!
گاهی اوقات به خالو حسادت می ورزم که در دوران دانشجویی درویش با این یار مهربان بوده اند از خاطرات بگویید از زمانی که در دهه 60 کرایه می کردید و لای پتو می پیچیدید از چیپس های خوشمزه که با روغن سوخته درست می شد از ساندویچ هایی با نان ترش مزه
از نخستین حقوقی که گرفتید بگویید
از لباس های دهه 60 از کمیته بردن ها(کسی این دور و ورها که نیست؟)
نخستین حقوقی که گرفتم، برمی گردد به بهمن 1368 … یادش به خیر … با آن 4 هزارتومان پدر و مادر و خواهر را به ناهار در رستورانی در هفت حوض نارمک مهمان کردم … یاد همه رفتگان به خیر …
بنده با مطالب گفته شده تو سط آقای آهنگ کوثر موافقم ولی ایراد کار اینجاست که سخنان درویش فقط یک وبلاگ است نه بیشتر و فقط عده محدودی به آن دسترسی دارند من پیشنهاد میکنم همه دوستداران درویش کمک کنند و با تاسیس یک تعاونی یا یک صندوق ویژه برای راه اندازی یک روزامه محیط زیست محمد درویش را جهانی کنند.
البته ایده روزنامه از خوده محمد درویش است.
پاسخ:
تأسیس یک روزنامه تمام سبز برای همه ایران، یکی از آرزوهای من است و می دانم که سرانجام تحققش خواهم داد. ممنون محمد جان.
باقی خاطرات را هم بگویید همسن های شما چه لباسی می پوشیدند چه آرایش داشتند در اندوره چه موسیقی گوش می کردند….مشتاق دانستنیم
پاسخ:
همچین می گویی، انگار ما از عهد دقیانوس آمده ایم! برای یافتن پرسشت فقط کافی است سری به فیلمها و سریالهای آن زمان بزنی. راستش یکی از ترانه های آن زمان که خیلی در خوابگاه طرفدار داشت، ترانه پاییز بود … بیا در سوگ دلگیر گل سرخ، بخونیم شعری از …
درویش خان سازمان ملل قول ده میلیارد کمک را به هایتی از کشورها گرفته است
چه عشقی می کنند دزدمردان؟ هایتی!
بالاخره غرامت هارپ را باید پرداخت کرد! نباید پرداخت کرد؟!
روزامه محیط زیست محمد درویش
..که ژس از مدتی درویش عزیزتر از جان را بگیرند و ببرند؟
نه آقا جان درویش خان متعلق به خودش و اروند و هومان نیست درویش متعلق به تک تک خوانندگانش و دوستداران محیط زیست می باشد
نترس اشکار جان … به همان دلیل که این کلبه مجازی مانده، آن روزنامه هم می ماند! نمی ماند؟
می دانم که سرانجام تحققش خواهم داد
..خطرناکه درویش خان خطرناکه
مثلا بخواهید توضیح بدهید که چطور ناگاه زاینده رود پر آب در چند قدمی اصفهان جیبش مانند من می شود و شایع کردند که آبش می رود به باغات بادام و گردئی بالادست آنوقت دیگر کاری ندارند شما درویش نازنین هستید باقیش را خودتان حدس بزنید مطبوعات آزاد در ایران دوامی ندارد دوستان خبرنگار را هم که برخی از انها را می شناسید چه شدند
خب من یه رفیق آسمونی دارم که همیشه هوامو داره … اینو یادت رفت انگار!
من از طریق همین کامنت دونی مهاربیابان زایی؛ محمد درویش و اشکار عزیز و … را دعوت می کنم تا در تعطیلات خرداد ماه در سرزمین همسایه آسمان میزبان شان باشیم. قبول؟
من که از طبیعت بختیاری سیر نمی شم! خودت که می دونی رفیق.
عالیه!
شاید تا اون موقع رفتم سر کار
به به کباب بختیاری و دل و قلوه عصر ها سیراب شیردون ماست و کره و پنیر محلی نان محلی تازه با گندم دیم پر قوت برنج چمپا
هم صحبتی با جهانگیرخان
(شاید هم چند سیخ گوشت شکار)
نه دیگه … اومدی نسازی اشکار جان! وقتی رفتیم طبیعت بختیاری، باید خودت را برای 8 ساعت پیاده روی از مسیر روستای معدن تا تنگ زندان و از کنار رودخانه کره بس آماده کنی. لطفن با تجهیزات کامل بیا.
امیدوارم تا آن زمان مشکل اشتغالت هم حل شود.
درود.
خالو امکان دارد طرحی پیاده کنید برای احیای یک منطقه جنگلی که بکل از هر درخت و درختچه ای خالی شده است برای شروع مثلا 100 هکتار
آیا نقشه ماهواره ای تخریب جنگل های زاگرس را می توانید منتشر نمایید؟
اتفاقن این کار را در بالادست روستای دوراهان – شرق سبزکوه انجام داده است.
می شود گزارشی با عکس از آن آماده نمایید؟
پاسخ:
حتمن.
نمی دونم جمله رو نفهمیدم یا اشکال نگارشی دارد(یکم خواب آلودم.)
با هم همراه شوم …
یا
با هم همراه شویم …
با او همراه شوم …
البته شرمنده سواد که ندارم ملا لغتی شدم.
اصلا ولش کنید تولد اینترنتی تون مبارک.
ممنون از تذکرتان. تصحیح شد.
زنده باشید.
همه ی متن نیک آهنگ یک طرف ف آن ایراد تاریخی یک طرف
:D
طنازی های نیک آهنگ تمومی نداره
طنازی های نیک آهنگ به پدرش (آهنگ) رفته و هنر نقاشی اش به مادر هنرمندش (نیکی) و در مجموع شده است: نیک آهنگ؛ یک کاریکاتوریست حرفه ای!
اشکار عزیز
خالو در گویش بختیاری به معنای دایی است و در قوم بختیاری به سران و سرداران طوایف خان می گفتند؛ البته با اجازه شما من نه خان هستم نه خالو و از اسم هومان هم که نامی کاملن فارسی است بسیار خوشم می آید و ممنون پدر بزرگم هستم که ملای محل بود و علاقمند به شاهنامه …
درود اشکار عزیز
چه تبریک طنازانه ی منحصر به فردی!
راستی مبارک باشه!
موافقم!