در چهارمین روز اردیبهشت ماه نوشتم که روزگار مهمترین منبع آب شرب 10 میلیون تهرانی، اصلاً خوب نیست. آن روز با انتشار تصاویر جزایری از آلایندههای انسانساز در انتهاییترین بخش از دریاچه سد کرج، کوشیدم تا توجه متولیان پاکسازی و حراست از رودخانههای کشور را متوجه خطر عظیمی کنم که مستقیماً جان انسانها را نشانه رفته است …
امّا امروز با دیدن این تصاویر شگفتآور و البته غمانگیز در تارنمای گروه کوهنوردی لواسان، دریافتم که نگرانی از آلودگی دریاچه و رودخانه کرج را باید فراموش کرد، زیرا ظاهراً دریاچه سد لتیان را با کهریزک اشتباه گرفتهاند! نگرفتهاند؟
به قول نادر ضرابیان عزیز:
اینجا تأمینکنندهی آب شرب تهران است یا مخزن بزرگ فاضلاب؟!
امّا امروز با دیدن این تصاویر شگفتآور و البته غمانگیز در تارنمای گروه کوهنوردی لواسان، دریافتم که نگرانی از آلودگی دریاچه و رودخانه کرج را باید فراموش کرد، زیرا ظاهراً دریاچه سد لتیان را با کهریزک اشتباه گرفتهاند! نگرفتهاند؟
به قول نادر ضرابیان عزیز:
اینجا تأمینکنندهی آب شرب تهران است یا مخزن بزرگ فاضلاب؟!
راستی!چه کسی متولی بهسازی و حراست از تمامیت رودخانههای کشور است؟!
من سالها پیش برای ماهیگیری به سد لتیان می رفتم ولی اصلا اثری از کوچکترین زباله در آنجا نبود. شکارچیان و ماهیگیرانی هم که به آن منطقه می آمدند خودشان زباله های خودشان را جمع می کردند. حتی اگر کسی احیانا زباله های دیگران را هم بر روی زمین می دید آن را جمع می کرد. ولی اصلا باورم نمی شود که این عکسها متعلق به سد لتیان باشد. ای کاش خود ما مردم بجای اینکه تقصیرها را به گردن این و آن بیندازیم کمی به رفتار خودمان نگاه کنیم و برای محیط زیست و سلامت خودمان ارزش قائل باشیم. بالاخره یک روزی باید یاد بگیریم که انداختن زباله در طبیعت از گناهان کبیره است و با ده بار مکه رفتن و صد سال عبادت کردن هم آن گناه از دامن طبیعت و انسانها پاک نخواهد شد.
جناب درویش یکی از بزرگترین تولید کنندگان این زباله ها خانههای ویلای و رستورانهای هستند که اصلا” حریم رودخانه ها را اشغال کرده اند
در ضمن جناب درویش این زبله ها که با چشم عادی دیده می شود وای به روزی که این آبهای موجود در پشت سدها آنالیز شیمیایی بششوند آن وقت شاید بگوئید زباله ها را رها کن ؛ پسابهای ورودی به سدها دریابید.
با کمال عذر خواهی مطلب بالا تصحیح می گردد
جناب درویش یکی از بزرگترین تولید کنندگان این زباله ها خانه های ویلای و رستورانهای هستند که حریم رودخانه ها را اشغال کرده اند
در ضمن جناب درویش این عکس زباله های است که من و شما با چشم عادی می بینیم وای به روزی که این آبها سدها موجود در پشت سدها را آنالیز شیمیایی بکنند آن وقت شاید بگوئید زباله ها را رها کن ؛ پسابهای ورودی به سدها دریابید.
تامین کننده ی آب شرب پایتخت !
از اندوه مستتر در این پست که بگذریم ،
واز عکس هایی که چشم را می آزارد ،
و از آن نوشته های سخت ِ تلخ ِ روی متن ها ؛
از همه ی این ها که بگذریم ،
کامنت آقای عبیری بدجوری آدم را نگران می کند … بدجوری
حسین راست می گویید، ترس از زباله های ماکرو را باید فراموش کرد، اگر بدانیم که چه خطر بزرگی در مورد کیفیت نازل آب ما را تهدید می کند. کافی است بدانیم که استاندارد TOC در آب باید صفر باشد، اما در آب تهران بین 3 تا 11 میلی گرم در لیتر گزارش شده است که بسیار خطرناک و کاملاً سرطانزا است.
وای بر ما …
درود
از اين تيتر و مطلبتان بسيار لذت بردم.
مدتي است كه وبلاگتان را مرور مي كنم.
نويسا و پاينده باشيد.
زنده باشید جناب نصرآبادی … لطف دارید.
از آشنایی با شما خوشحالم.
با سلام
در سال 74 سازمان ما با پاکسازی حاشیه سد لتیان به مردم و مسئولان هشدار خطر ناک بودن زباله و فاضلاب را داد اما متاسفانه نه کا مناسبی انجام شد و نه از پیشرفت ان جلوگیری شد.فقط یکی از مسئولان سد می گفت شنبه صبح میزان الودگی بر روی دریاچه سد به خوبی مشهود است . صدها دامداری – عکاسی – رستوران و سموم شیمیائی باغات سر از رودخانها و سد در می اورند . انها بهتر از ما از عمق فاجعه خبر دارند و می گفتند ما مانند پدر و مادری که از بیماری سرطان فرزندش رنج می برد هیچ کاری نمی توانیم بکنیم.
بله … متأسفانه همه انگار منتظرند تا مانند قورباغه روزی مرگ خود را بپذیرند و خلاص شوند!
.
.
هرچند من همچنان دوست دارم به جای آن که بگویم: “شب شده؛ ندا در دهم که: صبح در راه است.“
مممدآقا ریختن زباله هایئی چون بطری پلاستیکی وکاغذ وزباله های غیر آلی که چیزی نیست شیرابه های زباله هم هیچ باید نگران فاضلابهائی بود که وارد دریاچه هی مذکور میشود موضوعی که اگر وقت وحوصله یاری دهد پستی را بر بنیاد خاطرات دوران محیط زیست از سد کرج خواهم نوشت تا سرگذشت بی انصافی برخی واحدهای پذیرائی و… را بدانید.
منتظرم و حوصله هم دارم مهرداد خان. بسم الله …
وقتی کنار گوش پایتخت نشینان مان شاهد چنین رخدادهای دهشتناکی هستیم پس بهتر است ما از تبدیل جنگلهای بلوط اطراف روستاهایمان به زباله دان های روباز گله نکنیم …
اتفاقاً همه حرف این است که اگر وضع محیط زیست ما این شده، به دلیل آن شاید باشد که مردم در حوزه محیط زیست مطالبه محور نبوده و نیستند! ماجرای بازار را ببین … فکر می کنی اگر روزی بازار تهران به دلیل آلودگی شدید منابع آب و هوایی که مورد استفاده قرار می دهد، اعتصاب می کرد، الان وضعیت محیط زیست ما اینگونه بود؟!