امروز از قول مدیرکل محیط زیست استان فارس خواندیم که “استان فارس در آستانه بحران زيست‌محيطي قرار گرفته است“.
خواستم بگویم:
برادر عزیز، جناب آقای مهندس ابراهیمی، مدیرکل محترم اداره محیط زیست استان فارس! به مصیبتی که استان فارس دچارش شده است، نمی‌گویند: آستانه‌ی بحران؛ نام شرایط حاضر، اتاق مرگ است!
تقریباً تمامی تالاب‌ها و دریاچه‌های استان فارس، از بختگان و طشک گرفته تا مهارلو و ارژن و پریشان، خشک شده است، کف‌گیر بسیاری از چاه‌های مجاز به ته دیگ خورده؛ سهم بزرگی از پردیس‌های جهرم نابود شده است، تراز منفی سطح آب زیرزمینی به بیش از 2 میلیارد متر مکعب در سال رسیده و میزان افت سطح آب به 5 برابر کاهش یافته است، کانون‌های فرسایش بادی در استان افزایشی معنی‌دار یافته، میانگین دما فزونی یافته و ظرفیت گرمایی ویژه‌ی سرزمین فارس کاسته شده است؛ حتا گزارش‌هایی از نخستین نشانه‌های نشست زمین هم در فارس منتشر شده و همه خبر از فاجعه می دهند؛ با این وجود، کماکان استان فارس در تولید گندم در کشور رکورددار است و کماکان به بهانه طرح فلاحت در فراغت، رویشگاه‌های طبیعی اطراف شیراز به یغما رفته و دچار شدیدترین ناپایداری بوم‌شناختی در طول یکصد سال اخیر شده است و کسی هم نمی‌پرسد آب این زراعت‌ها و پردیس‌ها چگونه و با چه هزینه‌ای تأمین میشود؟
خواستم بگویم:
برادر عزیز، جناب آقای مهندس ابراهیمی، مدیرکل محترم اداره محیط زیست استان فارس! به مصیبتی که استان فارس دچارش شده است، نمی‌گویند: آستانه‌ی بحران؛ نام شرایط حاضر، اتاق مرگ است!
تقریباً تمامی تالاب‌ها و دریاچه‌های استان فارس، از بختگان و طشک گرفته تا مهارلو و ارژن و پریشان، خشک شده است، کف‌گیر بسیاری از چاه‌های مجاز به ته دیگ خورده؛ سهم بزرگی از پردیس‌های جهرم نابود شده است، تراز منفی سطح آب زیرزمینی به بیش از 2 میلیارد متر مکعب در سال رسیده و میزان افت سطح آب به 5 برابر کاهش یافته است، کانون‌های فرسایش بادی در استان افزایشی معنی‌دار یافته، میانگین دما فزونی یافته و ظرفیت گرمایی ویژه‌ی سرزمین فارس کاسته شده است؛ حتا گزارش‌هایی از نخستین نشانه‌های نشست زمین هم در فارس منتشر شده و همه خبر از فاجعه می دهند؛ با این وجود، کماکان استان فارس در تولید گندم در کشور رکورددار است و کماکان به بهانه طرح فلاحت در فراغت، رویشگاه‌های طبیعی اطراف شیراز به یغما رفته و دچار شدیدترین ناپایداری بوم‌شناختی در طول یکصد سال اخیر شده است و کسی هم نمی‌پرسد آب این زراعت‌ها و پردیس‌ها چگونه و با چه هزینه‌ای تأمین میشود؟
آنگاه و آنگاه جناب مدیرکل، صرفاً نگران آتش سوزی مراتع بوده و خبر از آستانه‌ی ورود به بحران می‌دهند!
آقای مدیرکل عزیز: یعنی باید دیگر چه اتفاقی می‌افتاد تا باور کنیم، کسری موازنه‌ی بوم‌شناختی در استان فارس را دیگر نمی‌توان جبران کرد؟!
سکینه گفتی و کردی کبابم!!!!
چه خبر از کاکو مجتبی این لوطی سرخوش؟
ایکاش پیش از این مقاله از اسکندر میرزا حرفی به میان نمی آوردید…..هفت هزار هکتار از اراضی ایلات فارس را چطور به رایگان واگذار نمودند؟!..اشکار عجب IQپایینی داری! چون و چرا ندارد چطور در اواخر دهه شست بیش از 200 هکتار از آخرین جنگل های جلگه ای تنکابن در پی طرح مرگ بر آمریکا یک سره به بهانه کشت برنج برای خودکفا شدن قطع شد و اکنون در آن ویلا سبز شده؟
….( حاج آقا نزن به جان عزیزت بخدا اصلا شاید بذر هایی که زحمت کشان مصتضعف آن سال در خزانه برنج کاشتند بذر اصلاح شده ویلای چینی بوده…اوخ.. آخ…حاج آقا زورتان به برادر مکتبی درویش نمی رسد چرا خر مرا گرفتید؟!….جانم؟!!!)
حالا مد شده است که به هر بهانه ای هر بی سواد سامسونت بدستی تغییرات اقلیمی و خشکسالی را باعث خشک شدن تالاب ها و نابودی ارومیه می داند…در ایران دانش مانند تیغی است که برخی اوقات در دست زنگی مست قرار می گیرد…ساسانیان حق داشتند که دانش آموزی را منحصر به طبقه ویژه ای نمودند..داستان آن کفشگر را بیاد دارید که حاظر شد هزینه آرتش را به کسری انوشیروان بدهد تا پسرش درس بخواند واقعیت این بوده که می خواست پول قلمبه ای بپردازد ( به عنوان رشوه ) تا پسرش وارد طبقه دبیران بشود…زها زه به مردانگی انوشیروان که حتی در آن شرایط دشوار نیز حاظر به دریافت رشوه نشد(..البته داستان کشتن یک شبه 12000 مزدکی شرح دیگری است )
پاسخ:
متاسفانه هنوز یک پژوهش جامع در باره نقش تغییرات اقلیمی در تخریب های محیط زیستی کشور انجام نشده است! چرا؟
جدیدترین وضعیت پروندهء وضعیت محیط زیست ایران ( سال 2010) در پژوهشگاه زیست محیطی دانشگاه ییل آمریکا . سقوط به رتبهء 78 در جهان و بی خیالی شگفت انگیز مقامات و مسئولین ذیربط ما نسبت به موضوع .
http://epi.yale.edu/Countries/Iran
لطیف جان: اتفاقا این موضوع کلی سر و صدا به راه انداخت و آقای دلاور نجفی در ایرن آن یادداشت معروف را نوشت!!
چرا نور نمی تابانی به این موضوع رفیق؟
من الان رفتم و مطلب دلاور نجفی را پیدا کردم . تصور می کنم اگر بخواهم مودبانه ترین واژه ها را دربارهء ایشان ( با آن یکی ایشان – بادمجان شناس معروف اشتباه نشود ) بکار ببرم باید عرض کنم که جناب نجفی خودشان هم معنای جملاتی را که نوشته اند نمی دانند . صادقانه عرض می کنم وقتی مطلب کوتاهشان را خواندم واقعا” در شگفت شدم از اینکه چنین شخصی با این سطح نازل علمی و با این فقدان قدرت تحلیل عقلی که در نوشته شان هست ( و انشاءالله در خودشان نیست ) چگونه در مقامات بالای مدیریتی سازمان حفاظت محیط زیست ایران جای گرفته بود؟
اگر مناسب می دانید در مطلبی جداگانه و در همین مهاربیابانزایی ، گزارش پژوهشگاه زیست محیطی دانشگاه ییل آمریکا را همراه با عین جوابیهء دلاور نجفی کپی – پیست کنید تا بنده فورا” خدمت برسم و جواب ایشان را مثل آن یکی ایشان بدهم . آنوقت اگر دلاور نجفی و یا عملهء محترم سازمان حفاظت محیط زیست ایران جرات دارند بیایند جوابم را بدهند . آنوقت من می دانم و زیر چشم آنها و کاشت بامجان های پیش از اسلام عربستان سعودی .
لطیف جان بهتر است گزارش دانشگاه ییل را با ذکر جزییات جذابش در تارنمای ارزشمند خودت انتشار دهی و آنجا بحث را ادامه دهیم یا اگر مایل نیستی برای من بفرست تا در مهار بیابان زایی انتشار دهم.
درود …
من اول مختصری از گزارش مذکور را می نویسم ، بعد جوابیهء رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست ایران و همچنین دلاور نجفی را زیرش کپی می کنم، و بعد هم به فرمایشات این دو بزرگوار جوابی مناسب می دهم . آونوقت نوشته ام را به شما می دهم تا در مهاربیابانزایی منتشر کنید . تصور می کنم جو اینجا به مراتب از سایت شترگاوپلنگ خودم محیط زیستی تر هست
درود بر تو …
منتظر می مانم.
درود لطیف … چه شود
پاسخ:
خوانندگان عزیز! تا لحظاتی دیگر لطیف کولاک میکند … لطفن شال گردن ها را بربندید! برنمیبندید؟
اول اینکه:
وضعیت استان فارس در آستانه ی بحران قرار نداره ، بلکه در مرکز بحران هست.
دوم اینکه :
“ظرفیت گرمایی ویژه‌ی ” یعنی چی؟ ممکنه کمی توضیح بدید؟
بعدن اینکه :
می بینم که باید پاروهایمان را سفت بچسبیم ، ظاهرن طوفان در راهه
:D
1- دقیقن.
2- منظور از “ظرفیت گرمایی ویژه” آن مقدار از انرژی است که سبب میشود دمای مقدار مشخصی از ماده، یک واحد افزایش یابد. هر چه این رقم بزرگ تر باشد، مانند محیط های آبی یا جنگلهای حاره ای، تفوت دمای شب و روز کمتر شده و محیط کمتر دچار تنش های اقلیمی فاحش می شود. به عنوان مثال، گرما و سرمای گیلان، در بدترین شرایط هرگز به سختی کرمان و سیرجان نخواهد بود.
3- بله باید کمربندها را محکم کرد!
درود …
یعنی هر چه این عدد بیشتر باشد بهتر است؟
آفرین.
آقای درویش عزیز،
کاشکی گفته بودید.
موفق و پیروز باشید.
فرهنگی – تاریخی – صنعتی
من که در 24 ساعت، 25 ساعت دارم فریاد می زنم و می گویم فرهاد خان! نمی گویم؟
درود …
از یک فرد بیگانه از محیط زیست که مدبر کل محیط زیست شده انتظاری بیش از این نیست .ابراهیمی از جنگلهاو مراتع امده
ای بابا حسین جان! آنچنان گفتی بیگانه، فکر کردم منظورت این است که از صنف پارچه فروشان بازار تهران آمده!!
واقعا ناراحت کننده است
پاسخ:
و ناراحت کننده تر آن که خطر را جدی نمی گیریم!
جدن وضعیت نگران کننده ای است
بله … حقیقتن اگر یک سال دیگر این شرایط ادامه یابد، ممکن است نخستین موج مهاجرت را در استان فارس شاهد باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
از کاربران محترم تقاضا دارم جوابیه آقای خوشنویس را به اطلاع دوستان مخصوصا جناب آقای خوشنویس و جناب آقای “مجتبی” برسانند
این آدرس:
http://mohammaddarvish.com/desert/archives/5871
توفیق و عزت و سربلندی و شادمانی و شادکامی همه عزیزان را از درگاه خداوند در این ایام عید و شادی از درگاه خداوند مسئلت دارم