کمتر کسی است که نام این بزرگ‌مرد بی ادعا و دوست‌داشتنی طبیعت وطن را نشنیده باشد و جرأت کند که خود را فعال محیط زیست هم بنامد! امروز انسانی که می‌گوید: «به من فقط دره‌شوری بگویید، کافی است!» می‌خواهد از زخم‌های دردناک دریاچه ارومیه برای شنوندگان و بینندگان برنامه گفتگوی داغ سبز در دهمین پله‌اش سخن بگوید. وی که اخیراً به منطقه سفر کرده و با موتورسیکلت توانسته پهنه‌های قابل توجهی از نمکزار دریاچه ارومیه (بخوانید کویر ارومیه!) را درنوردد، با دلی خون‌بار و چشمانی اشکبار از مشاهداتش برای من و شما خواهد گفت. او دیروز تلفنی از نگارنده قول گرفته است که بتواند نظراتش را در باره دلایل بحران پیش آمده برای دریاچه ارومیه آزادانه و بدون سانسور با هموطنانش درمیان نهد و محمّد درویش امیدوار است که امروز شرمنده‌ی این چهره‌ی ماندگار محیط زیست ایران نشود!
همچنین در برنامه‌ی امروز تا جایی که وقت اجازه دهد به گفتگوی خویش با جناب عباس نژاد، مدیرکل محیط زیست استان آذربایجان غربی هم ادامه خواهیم داد.
گفتگوی داغ سبز را می‌توانید از ساعت 14:45 به مدت حدود یک ساعت بر روی تارنمای ایران صدا به صورت زنده در این نشانی ببینید و بشنوید و اگر فرصت نکردید، اندکی بعدتر، ماجراهای این گفتگو را احمد پازوکی عزیز بر روی وبلاگ “گفتگوی داغ سبز” قرار خواهد داد.
همچنین دوستانی که مایلند دیدگاه‌ها یا نقطه نظرات‌شان در این برنامه یا برنامه‌های آینده‌ی گفتگوی داغ سبز انعکاس یافته و پیگیری شود، لطفاً نگارنده را از طریق ارسال کامنت در همین وبلاگ آگاه سازند.
برای آشنایی با بخشی از خدمات استاد بیژن فرهنگ دره شوری، می‌توانید سری به کانون سبز یاران دنا بزنید.
گفتنی آن که ساعت 14 الی 16 روز یکشنبه هفته آینده – 25 مهر 1389 – هم با دو تن از مدیران وزارت نیرو و استانداری آذربایجان غربی در ایران صدا پیرامون دریاچه ارومیه مناظره خواهم داشت که اطلاعات دقیق تر را حتماً به آگاهی علاقه مندان خواهم رساند.
سلام دوست عزیز
در پایگاه اینترنتی کازرونیا منتظر شما هستیم و از
مطالب زیبای شما در این سایت لذت می بریم.
http://www.kazeroonia.ir
پاسخ:
درود بر شما. من که چیزی پیدا نکردم. چرا امکان جستجو در سایت شما وجود ندارد؟
منتظر شنیدن صحبت های شما و حامی ِ لاک پشت های ایران هستیم .
چه خوب بود برای راحتی ِ خوانندگانتان ، لینک مستقیم برنامه را هم درج می کردید . سپاس .
پاسخ:
درود بر شما … لینک مستقیم برنامه از ساعت 13 الی 16 امروز قابل دریافت است.
سلام و درود به استاد عزیزم جناب اقای درویش واقای دره شوری ایل دره شور از قدیم هم انسانهای پر تلاش وهنرمند زیاد داشته میدونید زیباترین و با استقامت ترین اسب دنیا اسبهای دره شوری هستند
پاسخ:
زنده باشید شما و همه دره شوری های عزیز و اصیل.
ممنون از نکته جالبی که اشاره کردی.
درود …
درود…
اول: فايل برنامه هفته پيش رو واسه دانلود نذاشتن که برداريم!!عيب نداره ما به اين تاخيراي عادي تو کشور عادت کرديم . صبوريم وحشتناک!!
دوم: مواظب خم ابروي بعضيا باشين که يهو تحريم اينترنتي نشين، از هارپ وحشتناکتره ها!!! فکر شو بکنين مثلا يه چشمک بزنه بعد وب شما ز صحنه روزگار حذف شه اونوقت ما رو بگو که بايد چکار کنيم از درد اعتياد به وب مهار بيابانزايي(-: تازه نيازي به ارسال امواج به يونوسفر هم نيست!!
درود بر رسول عزیز …
فکر می کنم به دقت انتهای این یادداشت را نخواندی! خواندی؟ به هر حال من لینک مربوطه را در بخش توجه قرار دادم و می توانید آن را گوش دهید.
از بابت امواج یونوسفر هم توکل می کنیم به او که همیشه هوای مان را بیشتر از هر کسی داشته است.
سرفراز باشی.
“او ” نگه دارتان باشد :)
سپاس و درود
درود بر بزرگ طبیعت مرد وطن – بیژن فرهنگ دره شوری – که اینگونهکه رسم طبیعت دوستی را بی ادعا و رایگان نشان مان می دهد.
و
ممنون از محمد درویش عزیز که از تمامی ظرفیت های کم همتای کشور برای پاسداری از طبیعت رنجورمان استفاده سزاوار می کنند.
و
ممنون از پازوکی عزیز که مردانه برای استمرار این برنامه خوب تلاش می کنند.
و اما
یک گلایه به جناب عباس نژاد، مدیرکل محیط زیست استان آذربایجان غربی که برخلاف قرار و هماهنگی قبلی حاضر به برقراری تماس تلفنی نشده و پاسخ گویی مشکلات انسان ساز دریاچه ارومیه نشدند. انتظار می رفت ایشان به عنوان بالاترین مقام اجرایی محیط زیست استان، نسبت به عملکرد سازمان خود در برابر فاجعه ارومیه پاسخگو باشند!
پیروز باشید .
1- هر بار عدد و رقم سدهای موجود ، سدهای در دست احداث و سدهای در حال مطالعه را می شنوم ؛
متحیر می شوم از
“خرد ِ نابخردی” که پشت این پروسه خوابیده است !
(یا شاید هم نابلدانه بیدار است !)
2- دلم از شنیدن ِ غم صدای آقای دره شوری برای از دست دادن ِ دریاچه ی عزیز و عظیم ارومیه گرفت .
و ناخشنود شدم از این که حامیان واقعی و دلسوز ِطبیعت ایران مان باید این گونه ناباورانه در مرگ عزیزشان سوگوار باشند و کاری از دستشان برنیاید .
3- مهمان تلفنی این هفته ی برنامه تان هم مثل دکتر کردوانی ؛از عدم آبخیز داری ِ مناسب که در صورت سدسازی باید موازی با بهره برداری از سد پیش برود ؛ صحبت کردند ،می خواستم بدانم متولی این کار کیست ؟
و آیا دو وزارتخانه جدا متولیان ِ این دو امر ِ پارالل هستند ؟ و اگر جواب مثبت است ؛ دلیل ِ عدم انطباق ِ عملکردشان چیست ؟
4- اقای دره شوری به چه نکته ی ساده ولی متاسفانه ناممکنی (!) اشاره کردند ؛
چرا فریاد ِ حق ِمن جایی بلند نمی شود ؟ چرا من روزنامه ای ندارم ؟
چرا من نمی توانم حرفم را برتریبونی بگویم ؟
(نقل به مضمون است ، البته)
5- عدم توجه به سرخ شدن ِ چشم ِ مروارید گون ِ این گربه ی دوست داشتنی که بارها از آن در همین وبلاگ نوشتید ؛
و بی حرمتی به ناموس ِ آذربایجان بیش از این؟ که هنوز دلیلش را نمی دانیم !
6- تصویر ِ تاسف انگیزی که از آذربایجان ِ بدون ارومیه تصوّر کردید ؛ واقعن دردناک بود .
افزایش میانگین دمای هوا ، بمب کویر دریاچه ی ارومیه ، از بین رفتن ِ حیات جانوری و گیاهی آن ، متروکه شدن روستا ها و موج مهاجرت و انتقال جمعیت ، …
هر کدام به تنهایی می تواند دلیل و نیرو محرکه ی بزرگی برای فکر جدی در مورد آینده ی آن منطقه و البته آینده ی ایران مان باشد .
7- خوش حالم که هنوز می توان مثل شما خوش بینانه تر به معضل ارومیه نگاه کرد ؛ در آرزویتان با شما هم فرکانس هستیم .
8-در آخر اینکه ؛ عدم حضور ِ اقای عباس نژاد در برنامه و جواب ندادن به تلفن شان ؛ بسیار تاسف انگیز بود ؛ از ماست که بر ماست … .
به مسعود:
زنده باشی و ممنون.
.
.
به شقایق:
لذت می برم از این همه نکته سنجی و دقت در بین شنوندگان گرامی این برنامه. این در حالی است که شما امکان دوباره شنیدن برنامه را هنوز نداشته اید. مورد چهارم حقیقتاً حرف دل همه ی ماست. با اشک های دره شوری همه گریستیم.
.
.
به هومان خاکپور:
من هم با تو همراه هستم و امیدوار بودم که جناب عباس نژاد در برنامه حاضر می شدند؛ زیرا پیشتر با ایشان هماهنگ شده بود؛ اما حاضر به پاسخگویی نشدند و حتا گردانندگان برنامه را نیز به شدت در روز قبل از آن نواختند!!
.
.
درود …
کسی بغض و اشکهای ما را در استودیو ندید همانطور که ذره ذره مردن دریاچه و جاندارانش را کسی ندید. “ندیدن” رسم روزگار ماست انگار.
درود بر احمد عزیز …
دیده نشدن مهم نیست …
مهم اینه که خودمون بتونیم بقیه را به موقع و سزاوارانه ببینیم.
شب خوش …
منم كه گفتم “نديدن” درد ماست. نگفتم “ديده نشدن”. وگرنه بيشتر و پيشتر از اين حرفا كسي ما رو نديده و مهم هم نيست. شب بخير.
شب به خیر و زنده باشی …
.
من فکر می کنم آنهایی دیده می شوند که هرگز خودشان را ندیدن و یا وقت نداشته اند که ببینند! زیرا همواره در پی دیدن دیگران بودند.
و البته قبول دارم شمار این آدم ها در زمانه ما دارد کم و کم تر می شود.
تا تعريف “ديدن” چي باشه. به يك معنا همه ي ما قبل از هر چيز بايد خودمون رو ببينيم. كامل و واضح و دقيق. و به معناي ديگه ، نبايد خودمون رو در نقطه ي مركزي ترجيحات بگذاريم. اين دومي يعني خودبين نبودن.
پاسخ:
درسته … باید از خود راضی بود؛ اما نباید ازخودراضی بود!
دارم مستندي مي بينم به اسم Home كه محصول چندين كمپاني بزرگ جهانه. فعلا در حال قاطي كردن كف و خون هستم.
ديديش؟
بله این مستند جالب را دیده ام. بخشی از آن هم به انرژی خورشیدی اختصاص دارد.
.
12 ميليون دلار بودجه ي ساخت اين فيلم بوده. و الحق چه ساختني. بايد خم شد و دست تهيه كننده هاي چنين فيلمهايي رو بوسيد. هنرمنداي(!) كشور ما هم توي كافه ها و خونه مجردي ها و دانشكده ها و فرهنگسراهاي بي بو و خاصيت مشغول “هنر در كردن از خود” هستن و طفلكيها فكر مي كنن چه شق القمري داره به دستاشون انجام مي شه. خدا رو هم بنده نيستن و احد الناسي رو هم در شان خودشون نمي بينن.
به قول رضاخان ميرپنج توي فيلم كمال الملك :همه شونو بايد فرستاد زراعت تا قدر عافيتو بدونن…
.
صحنه ای از این فیلم زیبا و چشم نواز …
.
همیشه گفته ام که کاش آدم هایی مثل کیارستمی و خسرو سینایی و مهرجویی و حسین پناهی هم در حوزه محیط زیست یک اثر هنرمندانه خلق می کردند …
.
دلتنگ دریاچه ارومیه ای هستم که بود…هنوز می شه اگه عقلمون بیاد سرجاش کاری کرد؟به مناسبت فراخوان روز آبblogactionday پستی گذاشته ام.
بوی موی جولیان….
یاد یار مهربان….
آید همی !!
مرضیه هم رفت !!
مرضیه هم رفت جایی که هایده و مهستی رفتند . به به عجب جایی !
جایی که بنان و عارف قزوینی و ویگن جمع هستند .
درویش خان بابا
این انگشت های شصت دیگه چیه ؟!
Like or Dislike: Thumb up 0 Thumb down 0
تازه می خواهند ابرها را هم باردار کنند ؟
جل الخالق !!!
سانفرانسیسکوی فضایی دیگر ندیده بودیم ؟!
عجب پول و بودجه ای دوستان می خواهند نوش جان نمایند سر باردار کردن ابرها
داستان خواستگاری آسپیران غیاث آبادی از دختر خل و چل خانم عزیزالسلطنه که قمر نام داشت را که بیاد دارید ؟
اینهم به افتخار باران کذایی که هرگز نحواهد بارید …
بارون بارونه زمینا تر میشه …………… گلنسا جونم کارا بهتر میشه
بارون بارونه زمینا تر میشه …………… گلنسا جونم کارا بهتر میشه
گلنسا جونم تو شالیزاره …………… برنج میکاره میترسم بچاد
طاقت نداره طاقت نداره
طاقت نداره طاقت نداره
…..
…..
بارون بارونه زمینا تر میشه …………… گلنسا جونم کارا بهتر میشه
دونه بارون به بارین آرومتر …………… بارای نارنج داره میشه پر پر
گلنسای منو میدن به شوهر …………… خدای مهربون تو این زمستون
یا منو بکش یا اونو نستون
یا منو بکش یا اونو نستون
یا منو بکش یا اونو نستون
…..
…..
بارون بارونه زمینا تر میشه …………… گلنسا جونم کارا بهتر میشه
بارون میباره زمینا تر میشه …………… گلنسا جونم کارا بهتر میشه
گلنسا جونم غصه نداره …………… زمستون میره پشتش بهاره
گلنسا جونم غصه نداره …………… زمستون میره پشتش بهاره
گلنسا جونم غصه نداره …………… زمستون میره پشتش بهاره
گلنسا جونم غصه نداره …………… زمستون میره پشتش بهاره
گلنسا جونم غصه نداره …………… زمستون میره پشتش بهاره
همه نگران شما شده بودیم ، فکر کردیم مدیریت جدید یک گوشه چشمی هم به شما نگاه کرده.
بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درُشتی‌های او زیرپایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا، شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آید همی
میر ماه ست و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی
به رؤیا:
من هم امیدوارم که هنوز مادر طبیعت بتواند گناهان ما را بخشیده و ارومیه را حیاتی دوباره بخشد.
.
.
به اشکار:
اون انگشت های شصت امکان جدیدی است که به کاربر اجازه می دهد میزان علاقه مندی یا عدم علاقه مندی به محتوای دیگر کامنت ها را نشان دهد. مثلاً تا این لحظه کامنت های مربوط به هومان خاکپور و احمد پازوکی بیشترین توجه مثبت را جلب کرده است.
در ضمن از چه چیزی نگران شده بودی؟ و مدیریت جدید کدام است؟!
.
.
درود …
باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان ، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماق و جودت فریاد می زند تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بود که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ .
نادر شاه افشار
اگر نام نادرشاه را نمی نوشتی، این کلام میتوانست در این زمان هم مصداق داشته باشد …
درود بر آنهایی که بدون تاریخ مصرف رفتار کرده، سخن می گفتند و برای آبادی ملک و ملت خویش کوشیده و می کوشند.
.
سرفراز باشی رسول جان.
اون انگشت شصت رو اشتباهي زدم!!!
امان از اون انگشت شصتی که اشتباهی زده شود!
درود …
من همچنان نمی دانم که در نابسامانی های زیست محیطی کشور ما فقر اقتصادی بیشترین نقش را دارد و یا فقر فرهنگی و یا فقر مدیریتی و یا شاید هم فقر علمی و یا سیاسی.
وقتی می بینم که مثلا در یک شرکت زهرمار سازی (winery)در شمال کلیفرنیا به راحتی دو میلیون دلار برای تجهیزات خورشیدی خود هزینه می کنند پس از کمی کلنجار با خودم به نتایج زیر می رسم:
1- پول فراوان در اختیار دارند!
2- رئیس کمپانی فرمایشی نیست و فهم و شعور اقتصادی و زیست محیطی دراز مدت دارد.
3- دولت از او پشتیبانی می کند و به او پول و نشان افتخار می دهد.
4- یک لوگوی سبز به محصولاتش می چسباند و مردم و مشتریانش او را پشتیبانی می کنند.
5- کار نصب تجهیزات خورشیدی در کوتاه ترین زمان و بهترین کیفیت انجام می شود.
ولی حالا فرض کنید که یک شرکت ایرانی بخواهد چنین کاری را انجام دهد و یا هر فعالیتی را برای حمایت از محیط زیست انجام دهد. احتمالا موارد بالا به شکل زیر خواهد شد:
1- شرکت طبق معمول پول ندارد.
2- رئیس کمپانی ترجیح می دهد بجای هرگونه هزینه زیست محیطی یک برج در نیاوران بخرد!
3- دولت از کار سبز او حمایت نمی کند و شاید حتی سنگ هم در کار بیندازد.
4- مردم حاضر نیستند هزینه بیشتری را برای محصولی که سبز است پرداخت کنند.
5- تجهیزات خورشیدی بی کیفیت و چینی است و اگر قرارداد نصب شش ماهه باشد شش سال طول خواهد کشید.
همه این نابسامانی ها مجموعه ای است از عملکرد نامناسب اقتصاد و فرهنگ و مدیریت و علم و سیاست که به یکدیگر وابسته و پیوسته هستند و اخلال در هر کدام دیگری را هم ناکارآمد می کند.
درود بر آرش عزیز
چه مثالی از این گویاتر برای نشان دادن مشکل تلفیقی ای که در صحنه مدیریت کشور گریبان مان را رها نمی سازد؟ مشکلی که هم ریشه در دانایی دارد، هم مدیریت و هم فرهنگ.
و البته به نظرم اصلاً اقتصادی نیست! کشور که در طول 30 سال گذشته بیش از 500 میلیارد دلار درآمد داشته است، چگونه می تواند خود را فقیر بنامد؟
اما ما ترجیح می دهیم به جای آن که استان کرمان را قطب استحصال انرژی های نو کنیم، با تحمل هزینه های گزاف، آب خلیج فارس و رودخانه کارون را برایش به ارمغان آورده تا همچنان قطب کشاورزی کشور باشد! چرا؟
خوب ممنون از دوستان
من هنوز به صحبتهای این قسمت گوش ندادم اما همه ی نظرات رو خوندم و اونهایی رو که دوست داشتم لایک دادم مخصوصا نظر شقایق عزیز که جو برنامه رو بسیار خوب توصیف کردن… آشکار گرامی هم که طبق معمول طبع شعر پسند ما را نواختند!
شما همچنان هم نمی توانید به محتوای شنیداری برنامه دسترسی داشته باشید!
شرمنده!!
سلام درویش عزیز شما می توانید به محتوای شنیداری برنامه دسترسی داشته باشید در این نشانیhttp://local.iranseda.ir/Fulllive/?g=794539
ممنون علیرضا خان.