هفته گذشته پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران (سبزپرس)، اقدام به انتشار گزارشی مصور از روند خاموش اما شتابان قطع درختان در یکی از باغهای قدیمی منطقه شمیران واقع در جنب اردوگاه شهید باهنر (منظریه سابق) و پارک جمشیدیه کرد که متأسفانه تا این لحظه هیچ واکنشی را از سوی مسئولین شهرداری و معاونت فضای سبز این نهاد شاهد نبودهایم. این در حالی است که برخی از درختان قطع شده در این باغ 2.5 هکتاری، بین 50 الی 100 سال عمر داشته و به وسیلهی کاریزی پرآب و قدیمی، سالهاست که مشروب میشدهاند. حتا برخی از شهروندان تهرانی و ساکن در محل – از جمله دکتر کاظم اکبری – به نگارنده گفتند: تاکنون چندین بار مراتب اعتراض خود را به مسئولین شهرداری و واحد پیگیری شکایات مردمی گزارش کردهاند، اما عملاً روند خشک کردن درختان (با ریختن مخفیانه و شبانه مواد سمی در پای آنها) و قطع پایههای خشک شده بیش از یک سال است که ادامه دارد؛ چرا که انگار برجهای چند میلیاردی در نوبت استقرار در محل قرار گرفتهاند! چرا؟
مگر همین مسئولین شهرداری تهران نبودند که سال گذشته در مواجهه با قطع درختان در باغ قلهک وابسته به سفارت انگلیس در تهران، شدیدترین واکنشها را نشان دادند و بسیاری از فعالین محیط زیست هم ضمن محکوم کردن اقدام سفارت انگلیس، خواستار آن شدند تا این رویه شهرداری، در دیگر زمینهها هم گسترش یافته و دیگر شاهد نابودی بهترین و سبزترین پردیسهای این شهر دود گرفته نباشیم؛ شهری که سرانهی فضای سبز شهروندانش با حدود 12 متر مربع، فاصله بسیاری تا استانداردهای جهانی آن (25 متر مربع) دارد.
یادمان باشد اگر به نقشههای موجود از شهر تهران مربوط به سال 1335 نگاه کنیم، با شگفتی درخواهیم یافت که متجاوز از 70 درصد محدودهی تهران امروز در آن زمان، پوشیده از باغ و سبزینه بوده است؛ نسبتی که در سال 1355 به 55 درصد کاهش یافت و اینک در بهترین و خوشبینانهترین برآوردها، تنها حدود 15 درصد از آن مساحت، همچنان دارای پوشش سبز است . به راستی اگر نام این فرآیند ویرانگر و پسرونده، بیابانزایی نیست، پس بیابانزایی چیست؟ آن هم بدترین و شتابناکترین نوع بیابانزایی با ریشه انسانی در سرزمینی که از بیشترین و متراکمترین تسهیلات رفاهی، دانشگاه و طبقه تحصیلکرده و فعال محیط زیست هم برخوردار است!
آقای قالیباف عزیز:
آیا حق نداریم نگران شویم و از خود بپرسیم: اگر سرنوشت محیط زیست تهران در نزدیکترین فاصله به رکن چهارم دموکراسی و در پیشگاه نمایندگانی از رسانههای گوناگون دیداری، شنیداری، نوشتاری و مجازی این است؛ دیگر چه انتظاری داریم که رویشگاه جنگلی محمدآباد ریگان در جنوب بم حفظ شود؟!
این در حالی است که شهرداری تهران، در دوران مدیریت محمّدباقر قالیباف برای نخستین بار اقدام به تأسیس شایسته یک نهاد سبز با عنوان ستاد محیط زیست کرده و هر از چندگاه پاتوقهای محیط زیستی با حضور فعالان این حوزه برپا میکند و همین چندی پیش هم یک جشنواره محیط زیستی در بوستان ولایت را برپاداشت. آیا آن تظاهرات دیداری نباید دستکم منجر به مشاهده قاطعیت بیشتر شهرداری در مواجهه با افرادی باشد که به راحتی و برای برخورداری از سودی بیشتر، بهترین، مؤثرترین، بیادعاترین و خاموشترین زیستمندان شهر که همانا درختان مظلومش باشد را به تیغ تبر مهمان میکنند و تیشه به ریشه میزنند؟
انعکاس در روزنامه آرمان
درویش خان
اینهاهمه یک نشانه ست!
کفگیر دوستان به ته دیگ خورده و همه مشغول تبدیل عرصه و اعیان کشور به دلار می باشند.
بهتر است درباره وضعیت باغ گیاه شناسی نوشهر اطلاع رسانی نماید که وضعیت تخریب اکنون چگونه است
حتی به پارک سابقا ملی گلستان هم رحم نکرده و در حال واگذاری آن هستند و از بزرگان دروغین و پوشالی محیط زیست هم صدایی بدر نمی آید
به هر حال هیچوقت نباید از این موضوع غافل شد که آن کار، کار انگلیسی ها بوده! اما این کار ظاهرا ربطی به آن ها نداشته!
مگر محیط زیستی ها حرکتی پولیتیکی بزنند و پای انگلیسی را به هر نحوی شده به این ماجرا باز کنند!! شاید فرجی بشود، شاید!
جناب درویش به شما و قلم شما درود می فرستم .
من بچه ی شمالم ( استان گلستان )
هر روز با حیله های مختلف درختان زیادی در اینجا قطع میشه . هر بار هم که اعتراض می کنیم ، در درجه ی اول مردم ما رو تکفیر می کنند .
نوشته ی شما حرف دل منه .
نمی دونم با چه قیمتی می خوایم صاحب سرمایه های کلان بشیم ؟
واقعا این دوستان به این فکر نمی کنند که نسل های بعد ، چیزی جز ناسزا و دشنام ندارند که نثار ما کنند ؟
ای کاش این صداها شنیده بشه ، ای کاش گوش هایی این صداها رو می شنید .
ای کاش …
معلم: “…آیا آن تظاهرات دیداری نباید دستکم منجر به مشاهده قاطعیت بیشتر شهرداری در مواجهه با افرادی باشد که به راحتی و برای برخورداری از سودی بیشتر…”
محصل: آقا اجازه…, ما بگیم…, برای اینکه شهرداری از برج سازی پول بیشتری در میاره. برای همین هم دلش به حال درختا نمیسوزه.
معلم: دیدگاه شما منتظر تایید مدیر می باشد.
محصل: آقا اجازه, … تو رو خدا, هر تنبیهی میخواین بکنین بکنین ولی به مدیر نگین, چون اون دیگه نمیذاره راجع به هیچی نظر بدم!
هرچند که میپذیرم حساسیت مردم نسبت به تخریب درختان گاه اندک تر از آن چیزی است که پیش تر شاهدش بوده ایم؛ اما در این مورد خاص وضعیت برعکس است. حتا شب گذشته که مخربان آمده بودند تا شبانه درختان را بریده و ببرند؛ با اعتراض اهالی و اقدام به فیلمبرداری آنها مواجه شده و محل را ترک کردند.
در این میان، البته واقعاً برای شهرداری تهران باید افسوس خورد.
درود بر دانش، کوشان، امین و پیمان مومنی عزیز.