یوزپلنگی مثل پیروز فقط یک گربۀ بزرگ نبود
مرگ پیروز ابعادی فراتر از مرگ یک توله یوزپلنگ یافته و گویی به طور جمعی حس “پُرسه” و سوگواری در میان مردمِ با احساس لطیف و علاقمند به حیات وحش و محیط زیست را برانگیخته است. از یک دیدگاه، نماد کارآیی و حتی نماد پایبندی حکومت به حفظ محیط زیست تلقی شده است . در مواردی هم به اشتباهات فنی و تجویز داروی غلط به پیروز اشاره شده اما مدرکی برای آن ارائه نشده است. از این زاویه، ارائۀ یک گزارش فنی و متکی به شواهد جدا از اظهار نظرهای در حد گزارش خبری و روزنامهای ضروری است.
در نگاه کلان باید در نظر گرفت که پیروز یک گربه یا بچهگربۀ بزرگ نبود. به رغم شباهتهای بسیار بین گربهسانان، هر موجود زندهای ویژگیهای مخصوص خود دارد و تعمیم اطلاعات از یک گونه به گونۀ دیگر باید با احتیاط فراوان انجام شود.
ما باید قبول کنیم که در زمینۀ حیات وحش اطلاعات کافی نداریم، و علیرغم مجاهدتهای فردی معدودی از دامپزشکان علاقمند در افزایش دانش و توانایی شخصی در حیطۀ حیات وحش، به صورت نهادی و دانشگاهی برای جستجوی دانشِ شاخههای گوناگون مربوط به حیات وحش و تجهیز تئوریک و تکنولوژیک کشور به دانش و طب حیات وحش به اندازۀ کافی کار و سرمایهگذاری نکردهایم.
در همان زمان که ایران و ایران، دومین توله یوز خود را از دست دادند، روسای دانشکدههای دامپزشکی به همراه رئیس سازمان دامپزشکی باید نشست اضطراری برگزار میکردند؛ البته نه صرفاً برای نجات توله یوز بلکه برای راهاندازی یک مسیر منتهی به کسب توانمندی علمی و عملیاتی در زمینه حیات وحش مبتنی بر روشمندی علمی، و همکاری و سرمایهگذاری بین دانشکدهای و بین سازمانی.
نخستین مسئله در این مورد مسائل مالی است. دانشگاهها و در اینجا دانشکدههای دامپزشکی به طور مزمن از کمبود منابع مالی رنج میبرند. به لحاظ مالی، هیچ یک به تنهایی نمیتوانند از عهدۀ جبران خلاء اطلاعاتی در زمینۀ حیات وحش برآیند.
در سطح دنیا برای جبران تنگنای مالی، دانشکدهها و دانشگاهها به همکاری بین بخشی رو میآورند و با تبادل استاد و دانشجو با هم، از توانمندیهای یکدیگر سود میبرند. ارتباطات بینالمللی بین نهادهای علمی و دانشگاهی برای تداوم حیات موثر هر نهاد دانشگاهی و سازمانهای اجرایی نیز لازم است.
تقریباً عمدۀ دانشکدههای دامپزشکی کشور فاقد نهادی به نام بیمارستان آموزشی در استانداردی جهانی هستند؛ نهادی که امکان بستری دام بیمار در بیمارستان و اقدامات لازم برای مداوا و پرستاری از بیمار را داشته باشد. در مورد طب اسب بیمارستان آموزشی یک اصل اساسی است؛ خلاءهای اطلاعاتی، فنی و عملیاتی فراوانی در این زمینه داریم. بدنۀ حرفۀ دامپزشکی کشور حداکثر برای خدمت به صنعت پرورش دام و طیور توانمندی دارد و وقتی که کار به حیات وحش میکشد، این خلاءها خود را نشان میدهد.
با همین وضعیت، وقتی که برای حفاظت از صنعت پرورش طیور در جهت تولید گوشت مرغ و تخممرغ بدنۀ حرفۀ دامپزشکی خود را تجهیز کرده است که در برابر بیماریهای سهمگینی مثل آنفلوانزای مرغی از صنعت و سبد غذای مردم حفاظت کند، وقتی که مشکل در حیات وحش پیش میآید، این خلاءها خود را نشان میدهد.
تلفات گستردۀ پرندگان مهاجر در زمستان ۹۸ و ۹۹ در میانکاله تلفات در یک مرغداری بزرگ و غولآسا نبود که بدون ارتباطات بینالمللی بتوان به حل و فصل آن پرداخت. هنوز برای رخداد مشابه آن خود را تجهیز نکردهایم.
بنابراین، همان طور که پیروز یک گربه یا بچه گربۀ بزرگ نبود، یک آموزشگاه نیز یک دانشکدۀ بزرگ نیست و صرفاً با گسترش میزان جذب دانشجو و بزرگی ساختمان نمیتوان گفت که یک کالج به دانشکده تبدیل شده است.
به همین ترتیب کاشت یک میلیارد درخت به معنی حفظ جنگل و نجات محیط زیست نیست و جنگل، فقط یک منطقۀ بزرگ پر از درخت نیست و ماهیتی مستقل از آنچه که سلیقۀ ما در تعریف جنگل و محیط زیست است، دارد. خطر این نوع تفکر را درک کنیم.
درنگاهی کلانتر، توسعه فقط ساخت سدهای بزرگ و فراوان بر روی رودخانههای کشور نیست و رابطۀ سیستمی بین بخشهای مختلف محیط زیست و توسعۀ پایدار چیز دیگری است. همچنین، صنعتی شدن به معنی ساخت کارخانههای بزرگ با مصرف آب زیاد در وسط کویر و در مرکز کشور نیست.
تفکیک آموزش پزشکی از بدنۀ وزارت علوم الزاماً به معنی بهبود وضعیت بهداشت کشور نیست و طراحی بهداشتی کشور چیزی جدا از ساخت دانشکدهها و بیمارستانهای بزرگ است و مشکلات جدی در راه آیندۀ سلامت کشور وجود دارد.
ما گوراسبها را هم با استر و درازگوش و اسب اشتباه گرفته بودیم. ازاین رو، مرگ پیروز فقط مرگ یک بچه گربۀ بزرگ یا مرگ یک توله یوزپلنگ نیست، نماد نگرانی از بابت نقص در نگاه سیستمی به امور کلان و حیاتی در کشور است.
کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۱/۱۲/۱۰
https://t.me/ksharifiRRB