Old Woman & CATS

پیرزنی که هم گربه ها و هم کلاغ ها دوستش دارند!

15 آذر 1388 – پارک ملت تهران

پاسخ‌ها

  1. در دنیای متمدن ماشینی که روز به روز دسترسی به یکدیگر سریعتروبه امکانات زندگی اسانتر می شود فاصله های عاطفی انسانها به همان نسبت از یکدیگر بیشتر می شود وگاه حیوانات تنها مونس بی ازار ما می شوند

  2. درود بر جناب مصباحی عزیز …
    تعبیر دقیقی به کار برده اید … هر چه زندگی ها آسان تر، فاصله های عاطفی بیشتر …

  3. خواهش می کنم. درود …

  4. […] یک بانوی ایرانی در این شهر وجود دارد که هر روز ساعت ۱۰ صبح به پارک ملّت […]

  5. […] خلاصه اونجا یه خانومی رو دیدیم که همه‌ی گربه‌ها و کلاغ‌های پارک دنبالش راه می‌رفتند […]

  6. خیلی بهتون لطف داشته که اجازه داده عکس بگیرید! به من که همچین لطفی نداشت ایشون …ـ

  7. حالا چرا میگی ایرانی؟ چرا ما مردم یاد نمیگیریم شرافت آدم به ملیت نیست؟ چرا این قدر داغونیم در فرهنگمانن؟

  8. موافقم! من كلاً آدم خوش شانسي هستم! نيستم؟
    درود بر شما.

  9. آقا رضا:
    اين يك جمله خبري است برادر من.
    وگرنه چرا همه جهان سراي من و تو نباشد؟
    مگر ما همه سوار بر يك قايق نيستيم؟

  10. […] بانوی ایرانی در این شهر وجود دارد که هر روز ساعت ۱۰ صبح به پارک ملّت […]

  11. سلام
    “شالیکاری در الموت” آغازی شد برای گشتی در فتوبلاگ زیبای شما و رسیدن به این عکس که پر از مهربانی است.
    سپاس فراوان

  12. درود بر آتوسا و ممنون از ابراز لطفتان.
    این زن را بسیار تحسین می کنم.
    ماجرایش را می توانید اینجا بخوانید.

  13. […] یک بانوی ایرانی در این شهر وجود دارد که هر روز ساعت ۱۰ صبح به پارک ملّت […]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *