درس نابي كه اين عكس به من و تو مي‌دهد!

تقديم به تو كه امروز دوست داشتي دنيا را در آغوش بگيري …

رويش دوباره سبزينه بر گور درختان سوخته در استراليا - عكس از نشنال جيوگرافيك

     اين تصوير امروز بر روي درگاه تارنماي معتبر نشنال جيوگرافيك قرار گرفته و در شمار 5 تصوير برتر هفته جاي دارد. تصويري كه روزگار 17 ارديبهشت (7 مي) 1388 سرزمين سوخته‌اي را در استراليا نشان مي‌دهد كه كمتر از سه ماه پيش (9 فوريه 2009) اينچنين در آتش سوخت و با خود جان 173 انسان را هم گرفت و بيش از دو هزار خانه را سوزاند … اما امروز دوباره دارد مي‌رويد و تو مي‌تواني شوق رويش دوباره و برق آن رنگ سبز دوست‌داشتني را باز هم بر خاكستر آن زمين نفرين شده ببيني و اوج بكشي … اگر كه يادت باشد، زندگي همواره و در سخت‌ترين شرايط كوره‌راه‌هايي از اميد دارد تا به آدم‌هاي مثبت‌انديشش ارايه دهد …
       و البته اين تصوير مي‌تواند همچنان حامل پيام‌هاي بيشتري هم باشد:
اين كه هرگز گمان مبريد كه به انتها رسيده‌ايد؛ حتا اگر در تيره‌‌ترين يا كسل‌كننده‌ترين دوران زندگي‌تان قرار گرفته‌ايد …
اين كه زندگي بسيار مهربان‌تر از آن چيزي است كه گمان مي‌كنيد؛ به شرط آن كه آن مهرباني را باور كنيد …
اين كه هميشه مي‌توان از دل سياه‌ترين و سوزان‌ترين رخدادها، ترترين احساسات انساني را درك كرد و آفريد …
اين كه مزه‌ي گس و استثنايي حيات را نمي‌توان و نبايد با هيچ مزه‌ي ديگري برابر دانست …
اين كه رويش دوباره‌ي عشق مي‌تواند در هر سرزمين خاكستري و در پس هر آتش سوزاندني شكل بگيرد …
     فقط كافي است نگاه‌مان را عادت ندهيم به بد ديدن!

و يادمان بماند كه:
مردي كه كوه را از ميان برداشت، همان مردي بود كه شروع به برداشتن سنگريزه‌ها كرده بود!
همين.

47 فکر می‌کنند “درس نابي كه اين عكس به من و تو مي‌دهد!

  1. سعادتي

    دوست عزيز و گرامي
    منت مي گذاريد و برنامه هاي معمولي مرا با لطف خود بزرگ مي بينيد كه البته اگر مقداري ازين تشويق و همراهي از بخش اداري نصيبم ميشد قطعا با جسارت و اعتماد به نفس بيشتري كار مي كردم .و اما هزار آفرين را به شما بايستي گفت كه با صرف وقت و انرژي فوق العاده ، مدام به ديگران تلنگر و بيدارباش مي زنيد كه: «با اين زميني كه به ما سپرده اند چه مي كنيم!». كاش فرصتي دست ميداد تا ايده هاي زيست محيطي ام در رابطه با مدارس را با شما به چالش مي گذاشتم تا ميزان عملي بودن آنرا به كمك تجارب سبز شما محك بزنم.
    در صورت ثبت مطلب «كادوي غبارين معلم» هم كه لطف ميكنيد و اجازه من خرده وبلاگ نويس هم دست شماست.
    برقرار باشيد

  2. شقایق

    بی اندازه زیبا بود
    تک تک کلمات را بلعیدم
    سپاس که چیزهایی را خاطر نشان می شوید که می بینیم و نگاه نمی کنیم

  3. محمد درویش نویسنده

    زنده باشي خانم سعادتي عزيز. من كاري نكردم. اين وظيفه هر انساني است تا بكوشد كار نيك هم نوعان خود را در حد توانش بازتاب دهد. كار بزرگ را شما كرده و مي كنيد و مطمئن باشيد كه خداوند بزرگ همواره پشت و پناه نيت هاي خير است. درود بر شما و روح بلند انساني تان.

  4. محمد درویش نویسنده

    درود بر شقايق عزيز: خوشحالم كه مي توانم چنين احساس شورانگيزي را در خوانندگان عزيز دل نوشته هاي درويش برانگيزانم. اميد كه پايدار بماند … درود بر شما.

  5. فرزان اسدي (ابوحنانه)

    سلام
    شاید مردن در گوشه ای – رویش در گوشه ای دیگر را نوید دهد و اما اینک رویش در مقابل و نه در گوشه ای دیگر نوید بخش زندگی دوباره است.
    زیبا بود.
    بدرود.

  6. محمد درویش نویسنده

    سلام بر دوست بوشهري و عزيزم كه انگار يه جورايي نگاه مون به زندگي با هم هارموني داره … زنده باشي ابوحنانه عزيز.

  7. متيني‌زاده

    در هوشم احساس بيكرانه‌اي ريخته‌ام
    و در احساسم اميدي بي‌همتا
    تا از دل سياهي بيرون بيايم و
    الگويي شوم براي آناني كه باور نداشتند
    مرا اين‌گونه نگاه مكن
    ديري نخواهد گذشت كه اين اميد
    در تاريكي دل ريشه‌هاي بازماندگان
    جريان مي‌يابد،
    سبز خدا را به سپيدي اراده‌مان گره مي‌زنيم،
    تنفس‌مان ضرب‌آهنگي شورانگيز خواهد گرفت،
    بار ديگر كه بيايي
    مرا در انبوه آنان نخواهي شناخت

  8. محمد درویش نویسنده

    اما من تو را خواهم شناخت محمد عزيز … و همچنان اين اميدواري را براي خودم محفوظ مي دارم كه صاحب و سرايشگر چنين شعر نابي روزي مرا به خانه مجازي اختصاصي و دونبشش دعوت كند. دوستت دارم دكتر جان.

  9. صادق

    ممنون از این عکس و از این نوشته ی شما. خداوند هیچگاه امید را از ما نگیرد واین بصیرت را به ما بدهد که نعمت های او را پاس بداریم.

  10. محمد درویش نویسنده

    درود بر شما صادق عزیز. امیدوارم … از صمیم دل و جان امیدوارم که خدای مهربون هیچگاه امید را از هیچ بنده ای نگیرد. زنده باشی هموطن.

  11. پریسا

    خیلی رنگ اینجا کمه و ریزه….مال من اینجوریه؟؟/؟

  12. محمد درویش نویسنده

    سلام خانم كاظمي: براي حل مشكل سايز فونت وبلاگ مي توانيد از تنظيمات موش واره رايانه خود استفاده كنيد. اما در مورد رنگ شرمنده! به گذاريد به حساب سليقه بد درويش. موفق و سرافراز باشيد.

  13. حسن.ا

    با سلام
    در آستانه یکی از مهمترین و اثرگذارترین رویدادهای کشور درین دست کم 30 ساله ایم-انتخابات ریاست جمهوری (چه بخواهیم یا نخواهیم-خوشمان بیاد یا نه-اثر ژرفی در همه بنیادها و ارکان می گذارد-همه ما این 4 سال بخوبی دیدیم-
    ما چه کار باید بکنیم؟آیا می توانیم یک بازی وبلاگی موثر و فراگیرتر راه بیاندازیم-و دیگران را هم وارد این کارزار بسیار مهم که برای محیط زیست و منابع طبیعی و میراث فرهنگی و…اثر مستقیم دارد ایجاد انگیزه و حرکت کنیم
    -تنها می دانم-ما چوب رفتار خودمان را می خوریم و آنها که می دانند مسئول تر از آنهایند که می توانند و نمی د انند-سپاسگزار می شوم دیدگاه شما عزیز فرهیخته را بدانم.

  14. پرویز ستوده شایق

    دوست عزیز سلام
    مطلب درج شده در سایت شما توسط ایمیل بدستم رسیده و ایمیل هم موجود می باشد هیچ اطلاعاتی راجع به مرجع اصلی در آن درج نشده بود به نظرم مطلب جالب اومد اونو تو وبلاگ استفاده کردم با این حال به دیده منت مرجع اصلی که مرقوم فرمودید در پایین مطلب در نشاط کوهستان قید کردم . دوست عزیز همانطور که استحضار دارید مطالب در محیط اینترنت با سرعت پراکنده می شود و استفاده کننده نهایی ممکن است از مرجع اصلی بی اطلاع باشد مثل مورد مشابه که بنده با آن مواجه بودم بهتر نیست قبل از وارد کردن اتهام حداقل به نحوی مطلع شویم ؟
    با این حال از آشنایتان خوشحالم
    شاد و با نشاط باشد .

  15. محمد درویش نویسنده

    جناب آقای ستوده عزیز:
    نخست آن که ممنون که دست نوشته حقیر را واجد شرایط انتشار در تارنمای ارزشمندتان تشخیص دادید.
    دوم این که من هرگز ناراحت نخواهم شد از این که یادداشتهای محمد درویش مورد توجه قرار گرفته و حتا بدون ذکر ماخذ بازانتشار یابد. حرف درویش این است که می شود همچنان امیدوارانه به زندگی نگریست و در زیبایی هایش شناور بود و ماند. چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچ های غربت؟
    بنابراین، نویسنده کامنت مورد اشاره شما من نیستم. آنها که درویش را می شناسند، می دانند که او اهل گله گذاری نیست و اصولا در سن و سالی هم نیستم که چنین دغدغه هایی برایم جذابیت داشته باشد.
    درود بر شما و امید که همچنان به ارتقای کیفی محتوای فارسی وبلاگستان بیافزایید.[گل] من هم از آشنايي با چنين هموطن فرزانه اي بسيار خوشحالم.

  16. محسن زوارزاده

    ای خدای دشت نیلوفر ‘
    کو کلید نقره درهای بیداری؟

    محمد زیبا نگر
    ببین با همین نام تو چه حجمی از تصویر های کوناگون و چه حجمی از داشته های ذهنی در زیر مجموعه فضای اندیشه و تفکر انسان نمایان میشود . اما برخی از این تصویر ها ( مثل تصویر تو در ذهن ) روشن تر و بلورین هستند .درست مثل اشک هائی که در مشهد اردهال ریختی و اشک هایی که از تفکر لامارک جاری می شوند.
    ( این که ) ها یت را یک بار دیگر با صدای ( آن شعر آشنا ) بخوان . در خواهی یافت که لامارک آن سوی آب ها و لامارک های این سوی آب ها هم سنگ ریزه هایی را جمع کرده اند تادر حوض ماهی ها بریزند تا حجم آب حوضشان
    انقدر کم حجم شود که تو از اشک هایت برایشان ………………………
    میدانی محمد
    از همان روز های دور برایت گفته بودم
    سهراب فقط رنگ را فهمید
    رنگ را که فهمید زندگی برایش فهمیده شد
    او فهمید که زندگی در همه ی فضا های کنار او جاری است
    زندگی که جاری شد ‘ دچار می شوی
    دچار که شدی سنگ ریزه ها هم فهمیده می شوند
    برای روی هم چیدنشان که آن نهال زیبا و شقایق ها را ببینی
    یا با ابزار های مدرنیته بدون خرد آن بر بالای کوه سنگ ریزه ها
    بروی .
    بر بام کوه ات میتوانی فریاد کنی ” جهان در دستان من است ”
    یا ” جهان پر از عشق است و زندگی و رنگ ” اگر سیمرغ بلورین” در ذهن تو پرواز کند . ” جهان در دستان من است ” و اگر در لایه های ذهنت رنگ های زندگی پاشیده شده باشند . شانه های طلائی مرگ را فوت خواهی کرد تا پاک پاک شوند و رنگ ها بر شانه هاب مرگ هم جاری شوند .
    گفتم که مراقب باشی تنها از انبوهی سنگریزه ها سرخوش نگردی مگر بوی گل های اطلسی بیمارستان را بدهند و سرنوشت آب را بشناسندو به عادت سبز درخت نماز گذارند .

  17. الهام

    می خواستم آخر شب یکبار دیگه فیلم The secret رو نگاه کنم چون مشکلات زندگی دوباره داره نا امیدم می کنه ولی فکر کنم با اشکی که پای این نوشته ها ریختم همون تاثیر فیلم راز رو روم داشته باشه مخصوصا اون جمله آخرش

  18. فرزاد

    سلام از برنامه عصر پرتقالی با شما آشنا شدم و سر نخ را گرفتم تا به وب لاگهاتون رسیدم . ارزش مالی وب لاگ دیگتون 24 هزار دلار ارزش معنویش رو بگذارید من بگم 23.2 میلیون دلار 🙂

  19. شقایق

    من بعد ماه ها هنوز هم که این نوشته را می خوانم ؛ لذتی عمیق می برم

  20. بازتاب: مهار بیابان زایی » بایگانی » و سرانجام مهار بیابان‌زایی ششمین سال فعالیت خود را آغاز کرد

  21. پورنگ پورحسینی

    با روند گسترده تخریب محیط زیست در ایران عزیز، آرزو می کنم که زمانی این تصویر شرح حال فرزندانمان باشد… امیدوارم و نگران که شاید هرگز رویایمان به حقیقت نپیوندد. و راستی چرا ما باید در رویاهایمان، به دور از هر گونه گرایش سیاسی، سرزمینی را آرزو کنیم که در آن امکان زیستن فرزندانمان نه در محیطی پاک و آسوده، که در فضایی با حداقل شرایط حیات فراهم باشد؟ راستی، واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟

  22. مریم بانو

    شراره ای مرا به کام می کشد
    مرا به اوج می برد
    مرا به دام میبرد…

    زبانه های سرکش آتش مهربانی این دنیا …. مرا به اوج می برد ….
    آری، نرم است و دوست داشتنی…. این چتر دنیا که بر سرم سایه ی مهربانی کشیده است

  23. شقایق

    می خوام یه اعتراف کنم ؛
    گاه که از نامهربانی ها دلم می گیرد ؛ به این صفحه سر می زنم…

  24. سروی

    شقایق جان امیدوارم دلت همیشه شادِ شاد باشه و هر چه زودتر عمر کوتاه اون قارچ های غربت سر بیاد .

    یادته دیروز- پریروز یه سوالی ازت پرسیدم؟
    هنوزم سر اون سوال هستم هاااااا !
    😀

  25. شقایق

    بامزه اینجاست که من کلن سواله یادم نیست که ببینم می شه سر جوابش موند یانه!؟چه برسه به موندن سر سوالش!

  26. فرهنگی – تاریخی – صنعتی

    سلام آقای درویش عزیز،
    از معدود مقالاتی بود که دستکم در ایران کمتر یافت میشود و عجیب واقعیست.
    امید را درست درجائی دوباره قوی و زنده میکند که ظاهرا همه چیز مرده و از دست رفته محسوب میشود.
    نمیدانم که چرا این مطلب شما شعر مشهور اقبال لاهوری را دوباره بیادم میآورد که فریاد میزند :
    ما زنده از آنیم که آسوده نباشیم
    موجیم که آسودگی ما عدم ماست
    روزی که دست روی دست گذاشتیم و نشستیم، روزیست که در عزای خود شرکت کرده ایم. امید آخرین چیزی است که در انسان میمیرد.
    آفرین برشما با این انتخاب زیبا و نوشته مناسب.
    موفق و پیروز باشید.
    فرهنگی – تاریخی – صنعتی

  27. محمد درویش نویسنده

    زنده باشيد …
    اين يادداشت را من در حس و حالي عجيب نوشته ام … و به رغم آن كه مدتها از نگارشش مي گذرد؛ احساس مي كنم كه بازتاب هايش هنوز زنده و تر و تازه هستند …
    اين را از بخت ياري خود مي دانم …
    درود بر شما و ممنون از يادآوري شعر زيباي اقبال لاهوري .

  28. همسایه

    وقتی مطلب رو خوندم خواستم نظرمو بنویسم .همینطور که پایین می رفتم نظر بقیه رو هم خوندم رسیدم اینجا یادم رفت مطلب چی بود دوباره برگشتم بالا.

    در نومیدی بسی امید است….
    وقتی اتفاقی برای کسی می افته .از نظر اون یا خوبه یا بد .ولی همه حقیقت اونی نیست که می بینه .مثل اون طرف ماه که دیده نمی شه .
    با دیدن تصویر یاد دوستی افتادم .تعریف می کرد که مادرشان حمام می روند وپایشان لیز می خورد و با کمر روی لبه در می افتد و یکی از مهره هایش می شکند .مجبور به عمل می شوند بعد از مدتی متوجه می شوند که یکی از پیچ های پلاتین باز شده دوباره کمر مادرشان را باز می کنند. داشتم ابراز تاسف می کردم که گفت :با شکستن مهره کمر مادرم دکترغده کوچکی روی ستون مهره پیدا می کند که به موقع خارج می شود و بار دوم که کمر را برای بستن پیچ باز می کنند به وجود غده دیگری پی می برند خلاصه شکسته شدن کمر مادرشان خیر بوده و دو غده خارج می شوند.
    همه اتفاق های بد همیشه بد نیستند این آنچه است که ما از آن برداشت می کنیم.

  29. محمد درویش نویسنده

    حكايت بسيار پندآموزي است … كاش اين حكايت ها را در بزنگاه هاي تلخ زندگي بتوانيم به ياد آورده و تكرار كنيم.
    درود بر همسايه عزيز و خداوند پدرتان را بيامرزد.

  30. neda

    وعشق تنهاعشق مرابه وسعت اندوه زندگیهابرد………………………….. نگاهی که خداانسان رااندازه میگیردمتررادورقلبش میگذاردنه دورسرش…………………………………………………………………………سلام دارم به شمادوست عزیز.حالم بدجورخراب بودولی باخوندن متن های زیباودلنشینت وتصویرجالبی که گذاشته بودی احساس خوبی پیداکردم.موفق باشی

  31. محمد درویش نویسنده

    درود بر شما ندای گرامی …
    شاید باورتان نشود … اما هر گاه که هموطنی اینگونه از راه رسیده و محتوای این یادداشت را مورد نوازش قرار می دهد، شوق و امیدی دوچندان را در خود حس می کنم …
    امید که همیشه پرنشاط باشید و بمانید …

  32. فلورا

    اين نوشته ها بوي خوش اميد ميده براي همه ي كساني كه در ايامي از زندگي بسر ميبرن كه ” درگلشن فغاني دارن” يا “در ميان لاله و گل آشياني دارن”. كساني كه ازين دو منظر بيرون رفتن لابد به ياد روزگاراني مي افتن كه با همين جمله ها زندگي شون رو ساختن… و تجديد خاطرات اميد بخش بسيار زيباست

    ممنون آقاي درويش
    بسيار لذت بردم

  33. محمد درویش نویسنده

    خواهش می کنم … تعبیر زیبا و دلنوازی کردی که در عین حال، غمی نازک در پس زمینه ی آن آشکار است …
    امید که “فغان ها همواره در گلشن ها” رخ دهد …
    درود.

  34. بازتاب: نخستین نشانه*ها از تأیید پیش*بینی ناسا!

  35. بازتاب: نخستین نشانه‌ها از تأیید پیش‌بینی ناسا! | خبر فارسی - سایت بابا نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *