سوار بر بازوی قاصدگی رقصان
تمام دشت را ورق می زنم؟
ودامن بیشه را..از دستان آشفته ی باد می ستایم
نگاه زیبایی دارید..وزیبا هم ثبت شده
قاصدک ها را روزگاری دوست نداشتم … زیرا هرگاه که سر و کله شان پیدا می شد، یعنی آن که تابستان دارد تمام می شود و دوباره باید بروی مدرسه! اما حالا وضع فرق کرده است … حالا که از بلندای زمانی به ارتفاع سه دهه به آن روزگاران می اندیشم … فکر می کنم که چه دوران طلایی و سبکبالانه ای را زود گذراندم … درست مثل عمر کوتاه قاصدک ها …
درود …
چقدر قشنگ دامن سپیدش رو باز کرده روی اون مخمل سبز
بختش بلند ، این عروس سپید بخت ِ سپید روی
بختش که البته بلند نیست … اما یادش بلند است و همیشه برای آدم ها زنده و تامل برانگیز …
درود
بختش حتمن بلنده که یادش در خاطر طبیعت مردانی مثل شما ، جادوانه است
بختش حتمن بلنده
ممنون از لطفتان …
چون تاج افتخار بر سر سبز دمن… پیامبر زندگی به وسعت زمین… قاصدکی از نور … که سپید، تمام رنگهاست و سبک … که جدا از همه تعلقهاست… چون تاج افتخار.. خوشا آنگاه که بر شانه ای نشیند و بر سری فرود آید و بر انگشتی جای گیرد… این تاج افتخار لبریز مروارید…
تاج افتخار؟
تعبیر هوش ربایی است … درود.۰
هوش را آن ربوده است که چنین طناز و دلارا به چشم دوربین تو چشمک زده است، ماندگار…
دل و دین و عقل و هوشم / همه را به باد دادی…
اون رو که نگو … در شمار مصادیق پدرسوخته است! نیست؟
خواستم شعر ِ قاصدک ِ اخوان ثالث را بنویسم
دیدم زیادی سیاه است برای این پیامبر ِ سپید چهره ی گریز پا !ا
ترکیب “پیامبر سپید چهره ی گریز پا” محشر بود و چقدر به تصویر قاصدک نزدیک …
درود
سوار بر بازوی قاصدگی رقصان
تمام دشت را ورق می زنم؟
ودامن بیشه را..از دستان آشفته ی باد می ستایم
نگاه زیبایی دارید..وزیبا هم ثبت شده
قاصدک ها را روزگاری دوست نداشتم … زیرا هرگاه که سر و کله شان پیدا می شد، یعنی آن که تابستان دارد تمام می شود و دوباره باید بروی مدرسه! اما حالا وضع فرق کرده است … حالا که از بلندای زمانی به ارتفاع سه دهه به آن روزگاران می اندیشم … فکر می کنم که چه دوران طلایی و سبکبالانه ای را زود گذراندم … درست مثل عمر کوتاه قاصدک ها …
درود …
چقدر قشنگ دامن سپیدش رو باز کرده روی اون مخمل سبز
بختش بلند ، این عروس سپید بخت ِ سپید روی
بختش که البته بلند نیست … اما یادش بلند است و همیشه برای آدم ها زنده و تامل برانگیز …
درود
بختش حتمن بلنده که یادش در خاطر طبیعت مردانی مثل شما ، جادوانه است
بختش حتمن بلنده
ممنون از لطفتان …
چون تاج افتخار بر سر سبز دمن… پیامبر زندگی به وسعت زمین… قاصدکی از نور … که سپید، تمام رنگهاست و سبک … که جدا از همه تعلقهاست… چون تاج افتخار.. خوشا آنگاه که بر شانه ای نشیند و بر سری فرود آید و بر انگشتی جای گیرد… این تاج افتخار لبریز مروارید…
تاج افتخار؟
تعبیر هوش ربایی است … درود.۰
هوش را آن ربوده است که چنین طناز و دلارا به چشم دوربین تو چشمک زده است، ماندگار…
دل و دین و عقل و هوشم / همه را به باد دادی…
اون رو که نگو … در شمار مصادیق پدرسوخته است! نیست؟
خواستم شعر ِ قاصدک ِ اخوان ثالث را بنویسم
دیدم زیادی سیاه است برای این پیامبر ِ سپید چهره ی گریز پا !ا
ترکیب “پیامبر سپید چهره ی گریز پا” محشر بود و چقدر به تصویر قاصدک نزدیک …
درود