وقتی که اروند سوپرمن میشود!
خیلی دوس دارم پرواز کنم … خیلی دوس دارم مثل سوپرمن قوی باشم … خیلی دوس دارم بتونم به همهی مردم کمک کنم … امروز پدر بخشی از تلاش مرا به ثبت رساند تا در وبلاگم بتونم سوپرمن باشم. انشاالله یه روزی هم در بیرون بلاگم بتونم واقعاً به مردم کمک کنم؛ حالا چه سوپرمن باشم یا نباشم!
یک راز:
در هنگام عملیات سوپرمن بازی، پایم خورد به لبهی تخت و یه عالمه دردم گرفت؛ امّا چون که سوپرمن بودم، به روی خودم نیاوردم و فقط به عمو هومان گفتم که چشمام از شدت درد سرخ شد!
راستی عمو جان! من چمدونم رو هم آمده کردم، ولی این پدر تنبل هنوز هیچ کاری نکرده … فکرشو بکن؛ فقط سه روز مونده!
سخن روز:
ممکن است نیمی از آنچه امروز میگویم، بی معنا به نظر آید؛ امّا آن را میگویم تا نیم ِ دیگر را به شما برسانم!
نکته ی قانونی:
اجازه عملیات مشاهده شده در راستای خبر عمو حسین نوروزی عزیز، یعنی بند ٣١ پیماننامه جهانی حقوق کودک که می گوید: “هر کودک حق دارد زمانی برای بازی و شرکت آزادانه در برنامههای هنری و فرهنگی در اختیار داشته باشد” صادر شده است!
14th آگوست 2009 در 13:22
اروند خان،اگر به بروجن رفتید به درویش خان بگو برایت سنجاب بیاورئ.اگر گفت نه آنووقت خودت بهتر می دانی که چکار کنی
گریه بر هر درد بی درمان دواست!!!
جیغ بزن پاهاتو به زمین بکوب با کمان عمو جان را که به خانه اش رفتید تهدید کن
آنوقت درویش خان در رودروایسی گیر می کنه و سنجاب برایت می آورد
می توانی در این جند روز تمرین کمان کشی در حیاط بکنی
راستی عکس ویکتور امانوئل اول را برای درویش خان فرستادم آن مرحوم هم مانند درویش خان به حفظ طبیعت علاقه مند بود
اروند بروجن خوردنی های خوشمزه دارد برای من هم یک کیسه بزرگ انواع کشمش،برگه و گردو و شیرینی محلی بیاور
لبنیات خوبی هم دارد…… جاجیم و گلیم هم بگو درویش خان بخرد
14th آگوست 2009 در 13:29
سنجاب گناه داره … تازه من یه عالمه شو تو اداره پدر دیدم. مگه شما ندیدید؟ عکس پدر … ببخشید ویکتور امانوئل اول هم نرسیده! اون چیزایی هم که گفتی، خیلی گرونه و هوار تومن پولش می شه! فکر کنم یادت رفت که ما درویشیم؟
14th آگوست 2009 در 13:51
اروند همه چیز که با پول بدست نمی آید راه دارد…
در همسایگی ملک شاپور غلامرضا پهلوی یک مالک نحصیلکرده بود که خربزه و هندوانه بسیار عالی کشت می کرد و به کسی باج نمی داد.روزی یکی از گماشته های شازده به خانه اش آمد و گفت :والاحضرت فرمودند بگویم که همسایه عزیز چرا از ما فراری هستی؟همه می خواهند با وقت قبلی مارا ببینند آنوقت شما دوری می کنید؟
حالا چند خربزه و هندوانه شیرین لطف کنید که بخوریم و بیاد شما باشیم؟
بله این از وضع این مملکت
اگر می خواهی اروند در این کشور……. زندگی کنی باید خیلی از چیزها را کنار گذاشت
حالا که میروی مهمانی صاحبخانه را ذله کن بهانه بگیر گریه کن موی بچه هاش را بکش خجالت را کنار بگذار
پاسخ:
طفلی شاپور غلامرضا … دلش فقط به همون خربزه و هندوانه خوش بوده … اما امروز … بگذریم.
راستی! عکس ویکتور امانوئل اول رسید. اما به نظرم شما یه حق حسابی از پدر گرفته باشید! چون که همچنان فکر می کنم پدر بیشتر شبیه شرک باشه تا امانوئل!
14th آگوست 2009 در 13:54
در این کشور پیشرفت به عناصر په گانه بستگی دارد
پول پررویی و پارتی
14th آگوست 2009 در 14:23
مطمئنی فقط در این کشور اینطوری است؟ مثلاً فکر می کنی آدمی مثل سارکوزی چگونه در فرانسه رییس جمهور شد؟!
14th آگوست 2009 در 16:28
اروند تو یه فرق با سوپرمن داری، سوپرمن که شلوارک نمی پوشید…….!
ما بروجن منتظریم، چهار چهارم خاونواده ی خاکپور دارن همه چیز را برای تو وپدر آماده می کنند البته بین خودمون باشه یکم بیشتر برای تو!
14th آگوست 2009 در 19:01
نیلوفر! این من نیستم که با سوپرمن فرق دارم؛ این سوپرمنه که بامن فرق داره و باید مشکل شو حل کنه!!
در ضمن منم شیش پنجمم آماده اومدن به بروجنه!
14th آگوست 2009 در 19:14
اروند خان، گوشت گوشفند کیلویی16000تومان شده پس در سفر به دیارشیرمردان بختیاری رودرواسی را کنار بگذار
صبحانه:نیمروی تخم مرغ محلی با کره محلی و سرشیر و عسل
ساعت 10:..نمیدونم میوه چی دارند
نهار:چلو با روغن محلی و برنج چمپا، کباب بختیاری دوغ محلی ترشی بنه
(نان تازه پنیر خیکی و گردو حتما باید سر میز باشد)
عصرانه:باسلوق و شیره ملایر چای دارجلینگ(اگر بیرون رفتید دل و قلوه و جگر)
شام:پیتزا پیتزا پیتزا با نوشابه خانواده
البته حتما باید سماق زیادی با غذا بخوری که دافع چربی خون است
هرچند الان فصل شکار نیست ولی کبک پلو هم درآن هوا می چسبد.
14th آگوست 2009 در 19:21
اروند سوغات فراموش نشود(کشمش لر کش و باسلوق و شیره و کره و ماست و دوغ و روغن محلی)
به عموی میزبانتان بگو از سبزکوه شاخ کل یا قوچ برای شما بیاورد(اینقدر شکارچی قاچاق حیوانات رازخمی کرده و شکار بعدها می میرد که پیدا کردن حیوان مرده از زنده راحت تر است یک پولی هم به……بان ها بدهی که چه بهتر)
بعدا شاخ را به بالای شومینه می کوبی و اگر مهمان آمد می گویی:
بله این حیوان را مرحوم آقا در زمان خاقان مرحوم شکار کرد
14th آگوست 2009 در 19:49
به به! می بینم که آقای زیست محیطی هوس کبک پلو فرموده اند!!
14th آگوست 2009 در 19:59
علیرغم اون قسم 3 قسمتیت باز هم خیلی دوست دارم
در ضمن مشکل تنبلی پدر هم باید از هفت خان بگذری تا حل ش کنی
14th آگوست 2009 در 20:05
من هم با وجود آن که دوست پدر هستی، دوستت دارم عمو جان اون هم بدون قسم!
15th آگوست 2009 در 08:40
تو نمی گفتی و این عکس ها رو نمی گرفتی و این پست رو هم نمی نوشتی ؛من مطمئن بودم که سوپر من هستی!
می بوسمت پسرک قد بلند عزیز…
پاسخ:
ممنون … شرمنده شدم!
15th آگوست 2009 در 10:50
سلام بر اروند عزیز…همیشه مانند سوپرمن قوی باش ،مهربان باش،به مردم کمک کن،ولی خودت باش تا مردم هم مثل تو شوند
15th آگوست 2009 در 12:27
اتفاقاً منم مي خواستم همينو بگم! اين سوپرمنه كه دوس داره مث اروند باشه و نه برعكس!
5th دسامبر 2010 در 19:08
سلام اروند عزیز این اولین باره وارد وب تو می شم! برات آرزوی موفقیت دارم! من حدود یه 7 سالی از تو بزرگ ترم و امیدوارم زمانی که تو هم به سن من می رسی عقایدت عوض نشده باشه چون مال من عوض نشده!
راستی تو کل ایران همه سیناسوپرمن رو میشناسن که منم امیدوارم تو هم مثل من یه روز اروند سوپرمن بشی(شاید هم الآن باشی).این هم که میگم میشناسن الکی نیست چون تو تمام مسابقات و وبسایت ها بنده از نام سوپرمن استفاده می کنم و به همین سبب تقریباً همه جا بنده رو میشناسن البته هستند کسایی هم که نشناسن به هر حال برات ارزوی موفقیت دارم و امیدوارم یه روز مرد بزرگی واقعاً مثل سوپرمن بشی.
سینا سوپرمن
سینا.جــــ.