گوستاو را رها كنيد، لوار را بچسبيد!

با سپاس از عليرضا راشكيوضعيت توفان و حركت آن در روز شنبه - ۱۶ شهريور ۸۷

چرا كسي گوستاو زابلستان را نمي‌بيند؟!

در جهان غرب و به ويژه آمريكا، اخبار مربوط به توفان سهمناك گوستاو، مدتي است كه اغلب خبرهاي ديگر را به حاشيه برده و حتا كنوانسيون سالانه‌ي حزب جمهوري‌خواه در آمريكا را نيز متأثر كرده است؛ آن هم در زماني كه همه‌ي نگاه‌ها متوجه معرفي كانديداي منتخب حزب، جان مك كين و معاونش بود. حتا اگر جستجوي كوتاهي در رسانه‌هاي داخلي هم بكنيم، درمي‌يابيم كه تقريباً رسانه‌اي درون مرزي را نمي‌يابيم كه به انعكاس گوستاو نپرداخته باشد.

توفان اخير آسمان زابل و زهك را  تيره كرد.


در اين سوي آب، امّا انگار همچنان ارزش‌هاي خبري آكسفورد و مدارك دكترايش يا فلان گفته‌ي فلان مقام در باره‌ي مردم فلان كشور، بيشتر از خاكي مي‌ارزد كه اينك چند هفته‌اي است بر سر هموطنان محروم‌مان در استان سيستان و بلوچستان و به خصوص دشت سيستان و ديار زابلستان مي‌ريزد.
ديروز كه با همكار عزيزم در مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي زابل – عليرضا راشكي – گفتگو مي‌كردم، وي عنوان داشت كه حجم توفان و شدت آن به مرز تحمل‌ناپذيري رسيده، به نحوي كه روز گذشته تمامي ادارات دولتي و بنگاه‌هاي خصوصي نيز در سطح منطقه به دستور فرماندار تعطيل شده بود و مردم حتا توان نفس كشيدن را نيز به دشواري فراهم مي‌ديدند!

جاده‌هاي بخش ميانكنگي در سيستانروستاهاي مدفون در خاك …

امّا بر عكس گوستاو، كمتر رسانه‌اي را مي‌بيني كه به ابعاد لوار يا همان بادهاي مشهور 120 روزه سيستان پرداخته باشد؛ بادهايي كه در سال جاري با سرعتي بيش از 90 كيلومتر در ساعت وزيدن گرفته و به دليل خشكسالي كم‌سابقه در منطقه بر شدت حمل گرد و خاك نيز افزوده‌اند. به نحوي كه همان گونه كه در تصاوير ماهواره‌اي مي‌بينيد، علاوه بر ايران، دو كشور پاكستان و افغانستان نيز به شدت از آثار اين توفان سهمگين متأثر شده‌اند. امّا آنجا نيز احتمالاً ماجراهاي مربوط به طالبان و بمب‌گذارهاي انتحاري و استعفاي ژنرال و انتخاب رييس‌جمهور جديد، مجالي براي پرداختن به فجايع ناشي از توفان فراهم نكرده است! خلاصه اينكه انگار مظلومين و محرومين عالم، در همه‌ي موارد بايد مظلوم و محروم باقي بمانند. نگاه كنيد كه چقدر فيلم خبري از همين توفان گوستاو از رسانه ملي خودمان در طول يك هفته اخير پخش شده و آن را مقايسه كنيد با فيلم‌هاي خبري از فاجعه‌ي زابل و تعطيلي ادارات در سيستان (و يا موارد مشابه‌اش در خوزستان).

نحوه شكل‌گيري بادهاي ۱۲۰ روزه سيستان

در باره‌ي دلايل وجودي لوار بايد گفت: در ارديبهشت‌ماه هواي گرم منطقه سيستان و جنوب غربي افغانستان به طبقات بالاي سطح زمين سعود کرده و در همين زمان در كوه‌هاي مرتفع شرقي و مركزي افغانستان كه داراي قلل مرتفع و هميشه پوشيده از برف است، هواي سرد دايمي با فشار زياد وجود دارد. هواي مذكور با سرعت به سمت دامنه‌هاي جنوب غربي پايين آمده، از منقطه ريگستان (در جنوب غربي افغانستان) به سمت دامنه‌هاي جنوب غربي پايين آمده، به سمت سيستان و كوير لوت حركت مي‌کند و به دليل مقدار وزش، به بادهاي 120 روزه مشهور است. بيشينه‌ي سرعت اين بادها در تيرماه تا صد كيلومتر در ساعت و در بعضي از منابع براي بيشترين سرعت اين باد ارقام بالاتري نيز ذكر شده است. متوسط سرعت باد در ماه‌هاي تابستان، حدود 26 كيلومتر در ساعت و در ماه‌هاي زمستان به 13 كيلومتر در ساعت مي‌رسد. در مورد منشأ پيدايش بادهاي 120 روزه عده‌ايي آن را دنباله موسمي‌هاي اقيانوس هند دانسته‌اند كه به دليل وجود مراكز فشار در بيابان Tahr تغيير شكل داده در ناحيه‌ی سيستان با جهت شمال شرقي- جنوب غربي مي‌وزد. همچنين اختلاف فشار هوا بين كوهستان‌هاي افغانستان و دشت سيستان را نيز عامل تشديدكننده‌ی اين جريان دانسته‌اند. آن چنان كه در معجم‌البلدان آمده است: «باد سيستان لحظه‌اي از جنبش نمي‌ايستد». گروهي ديگر مسأله را اينگونه شرح مي‌دهند كه منطقه‌ي مورد مطالعه به دليل واقع شدن در دو کانون پرفشار و کم فشار – به ترتيب در جنوب اقيانوس هند و شمال خراسان- در معرض جابجايی هوا و بادهای نسبتاً شديد 120 روزه قرار دارد.
گفتنی آنکه هرچند جريان باد در سيستان در تمامي فصول سال برقرار است، اما بيشترين موارد وزش باد مربوط به ماه‌هاي خرداد، تير، مرداد و شهريور بوده كه از شهريور به تدريج از شدت وزش بادها كاسته و هوا به آرامش مي‌رسد. بيشترين جهت وزش باد نيز مربوط به بادهاي شمال و شمال‌غربي است.
پرسش اصلي اين است كه چرا كسي گوستاو (بخوانيد لوار) زابلستان را نمي‌بيند و در انديشه مهار آن برنمي‌آيد؟ چرا سرمان را مانند كبك در برف كرده و تصور مي‌كنيم با پاك كردن صورت مسأله همه چيز حل مي‌شود؟ چرا تا اين حد به واقعيت‌هاي طبيعي منطقه دهن‌كجي كرده و مي‌كنيم، وقتي كه حتا از فناوري لازم براي مقابله با آن نيز برخوردار نيستيم. آن همه بوته‌كاري و بادشكن و مالچ‌پاشي چه شد؟
چرا درنمي‌يابيم كه براي تضمين حيات سيستان راهي جز احياي مجدد تالاب هامون نداريم و بقيه راهكارها جز مسكني كم‌اثر و پرضرر، ثمري دربرنخواهد داشت.
بار ديگر تأكيد مي‌كنم: شرط حكومت بر طبيعت، پيروي از قوانين آن است و نه گردن‌كشي در برابر آن.

10 فکر می‌کنند “گوستاو را رها كنيد، لوار را بچسبيد!

  1. مرد خاکی

    سلام جناب درویش…

    خیلی طبیعیه که برای چه بیشتر به مسائل کشورهای دیگر توجه می کنند تا خود…

    در مورد لوار گفتید…به گمانم خسارت در آن طرف مرز یعنی پاکستان و ایران بیشتره…اینجور که تصاویر نشون میده بخش کمی از ایران شامل این طوفان میشه ولی با این حال مهمترین شهر سیستان رو با مشکل روبرو کرده….تنهاراه حل هم گویا احیای هامونه…

    یه سوالی که برام پیش اومده در مورد ارومیه است…اینجوری که معلومه قراره ارومیه به سرنوشت هامون تبدیل شه….با این حال آیا می شود پیش بینی کرد که دشت آذربایجان و منطقه ی حاصل خیز مغان و غیره نیز دچار چنین مشکلاتی که اینک گریبانگیر سیستان شده است بشوند؟

    پ.ن: البته دوستان محیط زیستی اعتراض نامه ای از طریق پرشیت پتیشن تهیه کردند….امیدوارم مشکل ارومیه حل بشه….امیدوارم:)

    پاسخ:
    سلام بر مرد خاكي عزيز
    متاسفانه حق با شماست و مسلما خشك شدن درياچه اروميه فاجعه اي به مراتب بزرگتر از هامون و آرال خواهد آفريد.

  2. ندا

    درود

    ممنون از تعهد و اطلاع رسانی‌تان جناب درویش .با آرزوی پیروزی و تندرستی برای شما و همه‌ی ایران دوستان

  3. کیوان

    ممنون از مطلب جالبتون. من اولین باری هستش که وبلاگ شما رو می‌بینم. یک سوال درباره این مطلب برام پیش اومد: زمانی که دریاچه هامون به وضع چند سال اخیرش مبتلا نبود آیا بادمهای 120 روزه سیستان مشکلات فعلی رو ایجاد نمی‌کردند؟ منظورم اینه که دریاچه هامون درسته که نقش انکار ناپذیری در پایداری اکولوژیک منطقه داره ولی آیا نقشی در کم کردن اثرات مخرب بادهای سیستان داره؟

    پاسخ:
    جناب كيوان گرامي:
    لابد مي دانيد كه سيستان را در گذشته انبار غله ايران مي ناميدند. مسلم است كه اگر عرصه نيم ميليون هكتاري هامون پر از آب باشد، نه تنها سطح فرسايش خاك را كاهش مي دهد، بلكه به گسترش پوشش گياهي در نواحي مجاور و افزايش رطوبت خاك و هوا نيز كمك كرده و بدين شكل از ميزان گرد و غبار هوا خواهد كاست. البته علاوه بر ايران، كشورهاي پاكستان و افغانستان نيز بايد در اين مهم متحد شده و بكوشند تا فرآيندهاي كاهنده كارايي سرزمين را كشورشان مهار كنند.
    موفق باشيد.

  4. بهزاد

    دوست گرامي از هشدار و تعهد و مطلب كامل و كارشناسانه شما سپاسگزارم اميدوارم گوش شنوايي پيدا شود.

    پاسخ:
    من هم اميدوارم و سپاس از همراهي تان.

  5. زهره

    سلام!
    از سیستان نوشته اید ! سیستانیم , به شما گرامی می گویم , سپاس!

    پاسخ:
    زنده باشيد هموطن عزيز سيستاني.

  6. جعفر گلابی

    با سلام به آقای درویش
    مطلب بسیار مهم وضروری را نوشته اید بی نهایت از شما قدر دانی می کنم متسفانه بنده متوجه این خبر نشده بودم وبه همین دلیل به آن نپرداختم ” بنظر من این مضوعات از اهمیت درجه اولی برخوردارند ولی افسوس که بسیاری از اهمیت آنها غافلند حتی برخی از دوستا ن اصلاح طلب خودمان
    بنده باره توجه به این مسایل را از بزرگان اصلاح طلب خوستار شده ام وبا اینکه ابتدا به اهمیت این مسایل اقرار می کنند ولی در عمل اهتمام چندانی از آنها ندیده ام ” بگذریم چندی پیش راجع به گردوغبار غلیظی که بسیاری از نقاط خوزستان را فراگرفته وهنوز هم تکرار میشود در ستون “نکته” روزنامه اعتمادنوشتم
    کاش شما همبا دید کارشناسانه ای که دارید به این موضوع
    بپردازید.ارادتمند هستم

  7. جعفر گلابی

    جناب آقای درویش
    به سبب اهمیت موضوع بخشی از مطلب شما را با ذکر منبع در وبلاگ خودم گذاشتم اگر کار درستی نکرده ام بفرمایید تا آن را حذف کنم.

  8. مَتَتی

    چند شبیه که تو خوزستان هم طوفانهای شدید با گرد و خاک میاد و خواب رو از مردم گرفته. و حتی تو یه خبر تلویزیون و رادیوی کشور هم ندیدم دربارش

    پاسخ:
    متاسفانه در اين ديار – ظاهرا – بسيار از اخبار معمول، مثل گرم ترين شهر كشور (اگر از 48 درجه بگذرد) و يا رخداد طوفان و گرد و غبار دز شمار خبرهاي سياسي و تحريك كننده و ليست سرخ قرار مي گيرند!

  9. حسين سرگزي

    سلام آقاي مهندس درويش
    ما كه صدايمان به جايي نمي رسد ولي خواهش مي كنم بيشتر در مورد سيستان ومشكل حادث شده بنويسيد.من هم در حد امكان آماده همكاري هستم.

    پاسخ:
    جناب سرگزي عزيز
    همراهي و همدلي ات را قدر مي دانم. و تلاشم را خواهم كرد.
    موفق باشيد.

  10. بتول

    ممنونم از زحمات شما دوست گرامی سیستان بااینکه وجود دارد فراموش شده مانند انسانی که هست ولی دیده نمیشود خسته نباشید دانشجوی جغرافیا سیستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.