بخش چهارم- تدوين چشمانداز (برنامهريزي)
1-4- اهداف، راهبردها و راهكارها
همان طور كه بيابان را نميتوان در اقليمي خاص، ارتفاعي مشخص، عرض جغرافياييِ معين و يا فاصلهي تعريفشدهاي از دريا محدود كرد، بيابانزايي نيز، قيد اقليمي را برنميتابد و نبايد انتظار داشت كه جولانگاهِ آن، صرفاً در قلمرو سرزمينهاي خشك جهان باقي ماند؛ مهمتر آنكه نبايد بر اين پندار بود كه خطر بيابانزايي در سرزمينهاي خشك بيشتر بوده يا خسارتهاي كمتري را ميتواند به زيستاقليمهاي مرطوبتر وارد آورد[1]. چنين است كه به پشتوانهي بيش از سه دهه تلاش كارشناسان و پژوهشگرانِ اين بخش، امروزه ميتوان با باوري راسختر بر اين آموزه پاي فشرد كه:
«جريان بيابانزايي، بيش از آنكه با كاهش كارايي سرزمين در زيستبومهاي بياباني، از توليد ناخالص داخلي بكاهد، آسيبي بزرگتر، گستردهتر و پايدارتر را ميتواند بر ديگر زيستبومهاي كشور وارد آورد.»
رويكرد بنياني ديگر آن است كه بيابانزايي در شمارِ آن دسته از پديدههايي قرار دارد كه مبارزهي مستقيم با تظاهراتِ بيرونياش (نظير: حركت ناهمواريهاي ماسهاي، شوريزايي، نشست زمين و…)، كمترين دستاورد ممكن را ببار خواهد آورد؛ چه، بيابانزايي، فرآيندي است كه پيش از آنكه بتوان از ريشههاي طبيعي آن ياد كرده و با شناسايي آنها، به مهارشان اقدام كرد، بايد در انديشهي شناخت ريشههاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسياش برآمده و با عزمي برآمده از ارادهاي معطوف به دانش و قدرت، با هماهنگي بسياري از نهادهاي تصميمگيري در حوزههاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي و محيطزيستِ كشور، به مهار يا ريشهكني آن مبادرت ورزيد.
بنابراين، ناگفته پيداست كه از منظر مديريت حاكم بر قلمرو بيابان، تقويت راهكارها، رويكردها و پژوهشهاي اقتصادي اجتماعي و فرهنگي از اولويت و اهميتي ويژه برخوردار است تا پرداختن به مؤلفههاي طبيعي محض.
با اين رويكرد، راهبردها و سياستهاي ناظر بر برنامهها و پروژههاي اجرايي به شرح زير ارايه ميشود:
1-1-4- هدف كلان برنامه
هدف كلان برنامه عبارت است از: تدوين سياستها، اولويتها، طرحها و پروژههاي اجرايي، مديريتي، نظارتی و پژوهشي به منظور دستيابي به پايداري نسبی بومشناختي و بهبود شاخصهای رفاهی جوامع محلی در مناطق بياباني كشور.
1 – همان طور که ملاحظه میشود، دريافتهای موصوف در پارهای از موارد، هم با بازنمودهای جهانی تفاوت پيدا میکند و هم از پندارهای رسمی رايج در کشور، فاصله میگيرد. به هرحال، آنچه که اهميت دارد، اهدای توانايیِ درخور به مخاطبين اين سطور است تا بتوانند سيمايی حقيقیتر از بيابانزايی و تکاليف بخش در اين خصوص بيافرينند.
با درود و خسته نباشید….
خاک زندگی است!