اخيراً دانشمندان آلماني و سوييسي در يك پژوهش مشترك تحت نظر برنامه محيط زيست سازمان ملل متحد، به اين نتيجه رسيدهاند كه جهانگرمايي (global warming) ميتواند همانند بيابانزايي (desertification) و حتا بيشتر از آن جنگآفرين، خطرساز و فاجعهبار باشد . اين دانشمندان كه گزارش خود را سال گذشته و در جريان كنفرانس بالي اندونزي براي نخستينبار منتشر كردند، به رهبران جهان هشدار ميدهند: «در قرن 21، نظام حاكم بر بسياري از كشورها ممکن است زیر فشار جنگ بر سر زمین و منابع آبی از هم بپاشند و این وضعیت همچنین منجر به مهاجرتهای گروههای بزرگی از مردم شود.» از همين رو، تمامي دولتسالاران جهاني را فراخوانده و زنهار ميدهند كه اگر هر چه سريعتر برنامههای خود را برای کاهش محسوس گازهای گلخانهای اعلام نكرده و به اجرا درنياورند، ديگر زماني براي جبران اين فرصتسوزي نخواهند داشت.
پژوهشگران سازمان ملل، همچنين كشورهاي ثروتمند را مورد خطاب قرار داده و به آنها توصيه ميكنند كه اگر خواهان جهاني امنتر و آرامتر براي خود هستند، بايد هر چه زودتر بخشي از درآمدهاي كلان خود را براي بهبود پايدار وضعيت معشيتي كشورهاي فقير اختصاص دهند تا آنها بتوانند بدترین آسیبهای ناشی از گرمایش زمین را تاب بیاورند.
همانطور كه ملاحظه ميشود، عدم رعايت هنجارهاي زيستمحيطي، فقط به قتل نبات و جانور يا فلان چشمانداز ناب طبيعي خلاصه نميشود. ملاحظات زيستمحيطي را ديگر اجازه نداريم و نبايد آموزههايي صرفاً لوكس و فانتزي دانست. وقايع تلخ اندك سالهاي گذشته از هزاره سوم، مرگ بيش از يك ميليون انسان بيگناه در آفريقا، آسيا و آمريكاي لاتين، وقوع سيلابهاي پرشمار و ويرانگر، توفانهاي مهيب، برودت بيسابقهي هوا، طغيان بيماريهاي مرگبار، عقبنشيني نگرانكنندهي يخچالها در آند و هيماليا، شتاب حيرتانگيز و غيرقابل پيشبيني ذئب كوههاي يخي در شما و جنوبگان و متعاقب آن، به زيرآبرفتن بسياري از مناطق ساحلي و جزاير زيباي كره زمين – كه با خود موجي گسترده از مهاجرت را نيز به همراه داشته و دارند – همه و همه بر اين واقعيت صحه مينهد كه زمان جدي گرفتن گرايههاي زيستمحيطي نه فقط در جهان، كه در ايران هم فرا رسيده و چه بهتر كه نشانههاي آن را در شعارهاي انتخاباتي احزاب رقيب مشتاق كسب كرسي رياست جمهوري هم ملاحظه كنيم.
خوشبختانه نظرسنجيهايي نيز كه اخيراً در كشورهاي گوناگون جهان به انجام رسيده، مؤيد اين نكتهي اميدبخش است كه اغلب مردم و افكار عمومي آمادهي پذيرش شرايطي دشوارتر و اعمال محدويتهاي بيشتر رفاهي براي مهار عواقب ويرانگر جهانگرمايي هستند. به عنوان مثال، 83 درصد پاسخ دهندگان در سراسر جهان موافقند که افراد مسلماً یا احتمالاً باید برای کاهش میزان گازهای گلخانهای که عامل جهانگرمايي است، عادات خود را عوض کنند. افزون بر آن، تقریباً همهي مردم ساكن در اروپا و آمریکا، معتقدند که هزینهي سوختهایی که بیش از دیگر سوختها به تغییرات نيواري دامن میزند، باید افزایش یابد. حتا در چین و اندونزی هم، اکثریتهای بزرگی بر این باورند که بهای بالاتر انرژی لازم است .
ديگر نميتوان و نبايد از بازخوردها و پژواكهاي فجايع انسانسازي چون جهانگرمايي غفلت كرد:
جهانگرمايي بيشك در شمار يكي از مرگبارترين پديدههايي است كه تاريخ پرفراز و نشيب حيات بر روي كرهي زمين تاكنون آن را درك كرده است. به ديگر سخن، شايد بتوان ادعا كرد: هيچ خطري را نميتوان سراغ گرفت كه ميزان گستردگي و غلظت تخريبي آن، همپاي جهانگرمايي باشد؛ خطري كه نهتنها تنوع زيستي سراسر كرهي خاك را به چالش كشيده، بلكه پايداري فيزيكي بسياري از سكونتگاههاي انساني را نيز در معرض خطر قرار داده است.
از همين روست كه به درستي جهانگرمايي و تغيير اقليم توانستهاند جايگزين همهي كابوسهاي همهي مردمان همهي قارههاي جهان – فارغ از صفبنديها و مرزهاي مرسوم اقتصادي و سياسي – شوند؛ كابوسي كه براي نخستين بار، درخشندگي و اميد را از آيندهي حيات در پيشگاه دانايان زمين و آيندهپژوهان فرزانه ستانده است.
امّا و امّا … به رغم همهي اين تهديدها و خطرها، جهانگرمايي ميتواند فرصتي استثنايي براي شهروندان ساكن در دهكدهي جهاني فراهم آورد تا براي نخستين بار و به دور از هر بهانهي نظامي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، قومي، مذهبي، زباني، نژادي و … در يك سوي خاكريز قرار گرفته و در «كارزاري مقدس بر عليه نابودي حيات» متحد شوند و دست مودت و همكاري به هم دهند.
اين كدام سياستمدار راستين و وطن دوستي است كه اعلام دارد از برنامهها و سياستهاي مهاركنندهي گرمايش زمين ناخشنود بوده و منافع درازمدت ملّي كشور متبوعش مورد خدشه قرار گرفته است؟ كمك به بازگشت تعادل دمايي و تقليل اثرات تغيير اقليم – چه آن را متأثر از مؤلفههاي انساني بدانيم و چه در انساني بودن منشأ آن هنوز شك داشته و متأثر از فعل و انفعالاتي نيواري و زمينشناختي بپنداريم – بيگمان ميتواند بر كيفيت و ماندگاري حيات در افقهايي دورتر مؤثر باشد و نسل امروز را در پيشگاه آيندگان، بيش از اين شرمسار نكرده و واجد صفت «خيانت در امانت» معرفي نكند.
بازگشت جستارهاي مربوط به جهانگرمايي در ديالوگ رهبران كنوني و آيندهي ايالات متحده آمريكا، استراليا، فرانسه و ديگر كشورهاي كوچك و بزرگ جهان به همراه تأكيد كمنظير و پيشبرندهي بان كي مون، دبيركل سازمان ملل متحد، گواه آن است كه تا چه اندازه خطر دستكم گرفتن عقوبتهاي جهانگرمايي ميتواند مخاطرهآميز و غيرقابل جبران باشد.
حضور نمايندگان بلندپايهي 189 كشور جهان در شهر «پوزنان» لهستان – در اوایل سال جاری میلادی – به منظور يافتن گزينهاي مناسبتر و كاراتر از پيمان كيوتو، نشاندهندهي عزم جدي نخبگان جهان براي مهار فرآيند ويرانگر جهانگرمايي است؛ عزمي كه البته برخي ملاحظات، تنشها، رقابتها، كشمكشهاي سياسي و موج كمنظير ركود اقتصادي پيش روي جهان، ممكن است از درجهي اهميت آن به عنوان مهمترين اولويت راهبردي امروز كرهي زمين بكاهد.
در همین باره: