از روز شنبهي هفتهي گذشته، يعني يك روز مانده به عيد فطر، گندمان شروع به سوختن كرده است؛ تالاب ارزشمندي كه 1200 هكتار وسعت دارد و به عنوان يگانه زيستگاه ماهي زندهزاي گامبوزيا و درناي خاكستري در استان چهار محال و بختياري شناخته شده است. يادمان باشد كه درناي خاكستري در سياههي سرخ IUCN قرار داشته و در معرض خطر انقراض است. افزون بر آن، اين محيط آبي فرحبخش، محل مهاجرت اردكهاي غازنما نيز هست. همچنين در تالاب گندمان يك آبزي بومي ديگر به نام: «ماهي گورخري» نيز زيست ميكند كه به گفته دكتر علي لشكري و همكارانشان در گروه دامپزشكي دانشگاه آزاد اسلامي شهركرد، داراي ارزشهاي بالاي بومشناختي (اكولوژيك) است.
به همهي آنها بايد اين نكته را هم اضافه كنم كه تاكنون – دست كم – 16 خانواده از بيمهرگان كف زي در محيط اين تالاب شناسايي شدهاند. جانداراني كه خود به پايش محيطهاي آبي كمك كرده، شاخصي براي سنجش آلودگي منطقه به شمار رفته و در زمرهي اولين حلقه و مهمترين آن در زنجيرههاي غذايي براي ماهيها قرار دارند.
اينها را گفتم تا بگويم كه هنوز هيچ چيز در بارهي اهميت ساختاري حضور اين تالاب ارزشمند در حفظ پايداري بومشناختي منطقهي همجوار با سبزكوه بختياري نگفتهام!
با اين وجود و به رغم چنين اهميتي، چرا بايد پس از گذشت 8 روز نتوانيم آتش افتاده به جان اين تالاب و زيستمندان ارزشمندش را خاموش كنيم؟ آن هم تالابي كه فقط 27 كيلومتر با بروجن، دومين شهر مهم استان فاصله دارد!
تصاويري كه هومان خاكپور عزيز با مرارت و شجاعتي مثالزدني از قلب اين حادثهي سوزان به صورت روزانه ثبت و منتشر كرده است، گواه يك حقيقت تلخ است: اين كه هنوز ما نميدانيم كه در مواجهه با چنين آتشسوزيهايي بايد چگونه عمل كنيم و به چه وسايلي نياز داريم.
مهار آتشسوزي در محيطهاي طبيعي علاوه بر امكانات لجستيكي و سختافزاري مناسب، نياز به تخصص و آموزش در مأمورين اطفاء حريق دارد.
به نظر ميرسد كه زحمتكشان اداره كل محيط زيست استان چهارمحال و بختياري نهايت تلاش خود را براي مهار اين شرايط جهنمي مبذول داشته و ميدارند، امّا كارمايهها كفايت و توان لازم را از خود نشان نميدهد!
بگذريم …
مؤخره:
حادثهي تلخ گندمان و نوع اطلاعرساني تأخيري آن، يكبار ديگر نشان داد كه ما تا چه اندازه در حوزهي خبررساني سبز با كمبود و فقر نيرو و امكانات روبرو هستيم. در حقيقت اگر يك هومان خاكپور علاقهمند به محيط زيست در آن ديار حضور نداشت، چه بسا كه ابعاد اين حادثهي تلخ نيز هرگز فاش نميشد يا با اين گستردگي منتشر نميگرديد.
به اميد روزي كه صفحات سبز روزنامههاي پرشمارگان ما و نيز خبرگزاريهاي موجود – دست كم – در هر استان يك خبرنگار فعال و علاقهمند به موضوعات محيط زيستي داشته باشد. به خدا اين زشت است كه روزنامه وزيني چون همشهري فقط يك اسدالله افلاكي داشته باشد و بس! و زشتتر آن كه ببينيم در همين فقر خبرنگار محيط زيستي، برخي از نامآوران اين حوزه نيز بيكار يا كنار گذاشته شدهاند!
در همين باره:
سلام دوست عزیز
من دعوتنامه ی بالا ترین رو میخواستم
اگه امکانش هست بهم بده
متاسفانه بايد باور كرد . حقيقت تلخي كه جلوي چشم همه ما داره اتفاق ميافته .
باورتان می شود بیش از 100 روز از کودتا گذشته است؟
ننگ بر این حاکمان باد که این مرز پر گهر را به چه درجه از بدبختی سوق دادند
ضمن خسته نباشید پیشنهاد میگردد ضمن اطلاع رسانی از طریق رسانه ها نیازهای خود را جهت جلوگیری از اتش سوزی اعلام فرمایید
vaghti mardom ro mikoshan va takzib mikonan chera bayad entezaar daashte baashim ke negaraane mohite zist baashan!!
vaaghean moteasafam baraye khodemoon ke zire daste in zaalemaan daarim misoozim
با سلام
دولت بی کفایت و بی فکر مسئول است .
مشکل از استبداد است .درود بر دموکراسی و حفظ محیط زیست
oh my god, good post.. thanks for sharing !