در ستایش دانشمندان دانشگاه ادینبورگ!

پژوهشگران دانشگاه ادینبورگ

     اخیراً پژوهشگران اسکاتلندی در دانشگاه ادینبورگ، دریافته‌اند که می‌توان به مدد برخی باکتری‌های موجود در اندام گروهی از حشرات و گیاهان نورافشان، میدان‌های مرگ ناشی از پنهان‌سازی مین را کشف کرد.
    کشف بزرگ این دانشمندان، بار دیگر ثابت می‌کند که بشر امروز حق ندارد به بهانه‌ی آن که فایده‌ای برای فلان گیاه یا جانور نمی‌شناسد، آن را علف هرز یا جاندار زیانکار نامیده و نسلش را به انقراض بکشاند.
    ما باید بپذیریم که هنوز – در بهترین حالت – چیزی در حدود 10 درصد از گونه‌های گیاهی و جانوری موجود در کره خاک را شناسایی کرده‌ایم؛ واقعیتی که عظمت نادانی بشر را در این حوزه بر دل و جان نخبگان زمین می‌تاباند.

     یادمان باشد که تا چند دهه پیش:
    ما نمی‌دانستیم که یک شب‌پره ساکن در آمریکای لاتین می‌تواند میلیون‌ها هکتار مراتع استرالیا را از مرگ نجات دهد؛
   ما نمی‌دانستیم که به کمک گیاهی به نام پریوش قرمز می‌توان سرطان هاجکین و لوسمی لنفتیک کودکان را درمان کرد؛
   ما نمی‌دانستیم که سرخدار پاسیفیک می‌تواند به مبتلایان سرطان سینه و تخمدان امیدی تازه دهد؛
   ما نمی‌دانستیم که بزاق زالو می‌تواند مانع لخته‌شدن خون در حین عمل جراحی شود؛
   و ما نمی‌دانستیم که ماده‌ای در پوست نوعی قورباغه ساکن در برکه‌های اکوادر وجود دارد که اثر تسکین‌دهنده‌ی درد آن ده‌ها برابر مرفین است.

   این ها را گفتم تا بار دیگر که خواستیم برگه‌ای را به بهانه‌ی توسعه و اشتغال‌زایی امضاء کرده و مجوز نابودی یک زیستگاه را صار کنیم؛ بار دیگر که خواستیم ابر  را به زمین کشیده و خشکش کنیم و بار دیگر که خواستیم از ژرفای دنا یا از بلندای بابا‌موسی یا میانه‌ی تالاب انزلی توسعه‌ای را بازمهندسی کنیم؛ اندکی بیشتر تأمل کرده و به یاد آوریم: شاید داروی نجات فرزند من از عصاره‌ی نهفته در جان زیستمندان همین سرزمین قرار است بدست آید.
     طبیعت را دوست بداریم و پاسداری‌اش کنیم، حتا اگر آن را نمی‌شناسیم!
                                                                            همین.

14 فکر می‌کنند “در ستایش دانشمندان دانشگاه ادینبورگ!

  1. اشکار

    درود بر خان درویش سخر خیز
    طبیعت اسرار نهفته بی شماری دارد چیزی که ما می بینین نوک قله آیس برگ شناور بر اقیانوس است
    ….درویش خان بابا پس کی می خوابید همیشه که آن لاین هستیدشما هم به استراحت نیاز دارید
    …این آقای عبادی کجا بود که پیدایش شد؟

    پاسخ:
    چرچيل مي گفت: كسي كه بيشتر از 4 ساعت در شبانه روز بخوابد، احمق است! باور كن وقت براي خوابيدن زياد داريم … آن چيزي كه كم داريم، وقت براي نخوابيدن است برادر!

  2. اشکار

    درویش خان ایکاش درباره وضعیت تپه های عباس آباد و پارک جهان کودک هم چیزی می نوشتید

    پاسخ:
    اگر اطلاعاتي داري بده تا بررسي اش كنم.

  3. شقایق

    پر از حیرت و استیصال شدم از نادانی موجودی که می پندارد که می داند .

    به قول سهراب آسمانی ام :
    “و نخواهيم مگس از سرانگشت طبيعت بپرد.
    وبدانيم اگر كرم نبود زندگي چيزي كم داشت”

  4. محمد درویش نویسنده

    به نكته درستي اشاره كرده ايد … سهراب بيش از 40 سال پيش حجت را بر نادانان طبيعت ستيز تمام كرده بود. درود …

  5. رویا

    هفته پیش فرصتی پیش اومد که وسط اینهمه کار و گرفتاری زندگی یه سفر کوتاه به همین نزدیکی های استان همدان داشته باشم/توی راه همش این میل عجیب این آدمای این سرزمین به بازی با سنگ و خاک و آهن به بهانه ساختن و توسعه جلو چشمم بود/اینکه هی کوهها رو صاف می کنیم و دره ها رو پر می کنیم/ از این صاف کردن به چی میخواهیم برسیم ظاهر مجهول است به خود ما و فعلا فقط این شهوت مثلا مدرن رو دنبال می کنیم/یاد این خط ممتد الکتروکاردیو گراف افتادم علامت مرگه نه؟

  6. محمد درویش نویسنده

    “شهوت مدرن”! چه اصطلاح محجوب اما درستی برای میل شتابناک تخریب طبیعت در این مرز و بوم و مقدس.
    درود بر شما.

  7. کالیراد

    درویش از یادبودها گفت سپاس فراوان
    من می خواهم از یادبودهای مشهدی علی بگویم.ولایتش از دیار من و تو خیلی دور نیست ولی هست همین نزدیکی شاید خانه ای با ما فاصله داشته باشد ولی هست.

    یادمان باشد کمتر بوق بزنیم تا آلودگی کاهش یابد
    یادمان باشد در هوای سرد میتوان لباس زمستانه پوشید
    درجه شوفاژ را کم کرد
    موقع خروج از محل کار وسایل گرم کننده را خاموش کرد
    اما یادمان نرود روستای مشهدی علی گاز ندارد
    و سرما بیداد میکند
    یادمان باشد آنجا از شوفاژ و بخاری برقی خبری نیست
    مشهدی علی سرما را با ترس از جنگلبان جوان بدون هیمه چگونه سر میکند؟
    یادمان باشد او شره(نوعی زانو بند پشمی)میبندد ولی باز هم میلرزد
    او هنوز گالش ایرانی میپوشد و کفش چینی را تجربه نکرده است
    یادمان باشد پسر مشهدی علی هنوز چکمه ایرانی میپوشد
    زندگی را در دیار مشهدی علی هیمه باید روشنی افروخت
    اما هیمه اش آینده آسمان آبی فرزندش است
    مشهدي علي نميداند گازهاي گلخانه اي چيست
    نميداند چرا بايد کفش چيني بپوشد
    نميداند چرا پرتقال در روستاي او نيز چيني است
    او نميداند چرا بايد هيمه اش را دزدکي به خانه بياورد
    نميداند يارانه چيست و چرا ميدهند و يا نميدهند
    اما ميداند گاوهايش زمستان سختي پيش رو دارند
    گالش عيالش سوراخ است
    پسرش ميوه چيني ميخواهد
    همسايه اش کفش چيني ميپوشد ماست پاستوريزه ميخورد
    خانه بهداشت ندارند تا بفهمد آنفولانزايش چه نوعي است
    میداند برف ببارد پسرش نميتواند به مدرسه ده بالا برود
    ولی نميداند چرا هنوز گالش ايراني ميپوشد
    ميداند پدرانش و پدران پدرانش و پدران پدران پدرانش هميشه گالش به پا ميکردند آنهم از نوع ايراني
    ميداند جنگل رزق و روزي شان را ميدهد می داد
    ميداند با الاغ مشهدي حسن آلودگي در کار نبود
    صداي الاغ مشهدي گوشخراش و آلوده کننده نبود
    ميوه شان وليک بود و تلکا و ازگيل
    دلشان شيرين بود با نان برنجي بي بي سکينه و کلوچه ننه علي
    او ميداند
    او ميداند همين نزديکي نه دوردست ها،نه بالادست ها خدايي هست که حفظش ميکند،روزي خانواده اش را ميدهد و برايش قبض ديرکرد و جريمه نمي فرستد
    ميداند خدايي هست

  8. محمد درویش نویسنده

    همه مشکلات ما از ندانستن است … از ندانستن آن که “نمی دانیم” و چون نمی دانیم‘ مجاز به حذف هیچ زیستمندی نیستیمإ مجاز نیستیم تا برای دیگران تصمیم بگیریم و مجاز نیستیم تا خواهش ها و نیازهای مشهدی علی های نازنین و صبور این کهن بوم و بر عزیز را نادیده بگیریم.
    درود …

  9. نفیسه ب

    سلام آقای درویش،
    خواستم در جواب قسمت آخر این نوشته، بنویسم” اطلاعات است که علاقه می آورد” بعد پاسخی را که به خانم کالیراد داده اید خواندم. آنقدر همه چیز را همه جانبه و خوب می نویسید که آدم می ماند باید با وجود شما باز هم خودش چیزی در مورد طبیعت بگوید یا فقط نشانی وبلاگتان را به دیگران بدهد که ” آی مردم! بروید و بخوانید”. به هر حال زیبایی حرف هایتان من را که جو گیر کرده است! هر چندفعلا به خاطر امتحانات میان ترم در حالت خواب زمستانی هستیم ولی به محض فراغت به دنبال راه اندازی گروه سبزمان خواهیم رفت. وبلاگمان هم کم کم کارکردهای جدیدی پیدا می کند که امیدوارم این گروه بتواند زبان برگهایش باشد! راستی در مورد نهال های دانشکده یمان هم با هر کدام از مسئولین صحبت کردم گفتند که تا اسفند صبر کنیم تا فصل مناسب برای درختکاری از راه برسد. احتمالا قصد دارند فضای سبز دانشکده مان را از نو طراحی کنند، ما هم سفارش دادیم قطعه زمینی را برای کاشت نهال های هر ورودی در نظر بگیرند. چند روزی بود آنلاین نشده بودم، حرف هایم تلنبار شده بودند! شرمنده!
    با سپاس

  10. محمد درویش نویسنده

    درود بر نفیسه عزیز … امیدوارم با کمترین مشکلی امتحانات را با موفقیت سپری کنی. خوشحالم که در دیار کوروش و حافظ و سعدی چنین کوشنده خردمند و عاشقی برای محیط زیست وطن وجود دارد. چه درختکاری شود امسال!

  11. سهیلا

    چقدر عالی بیان کردید حق نداشته ای را که به خیال خودمان که چون عقل داریم پس حق دخالت و قضاوت را هم داریم
    من نیز معتقدم هر شخصی باید به اندازۀ گلیمش پای خود را دراز کند
    انسانها کوچکتر و نادان تر از آن هستند که برای بقا و فنای موجودات دیگر تصمیم بگیرند و حکم بدهند

  12. پریسا عطائیان

    آقای درویش سلام..
    متنتون زیبا بود و آگاه کننده..
    من خودم هیچ وقت مگر در صورت اجبار هیچ موجود زنده ای رو نابود نمیکنم اما نمیتونم این حرف سهراب سپهری رو قبول کنم…حشراتی چون مگس یا سوسک فاضلاب جز انتشار بیماری مگر چه کار دیگری انجام میدهند؟
    گاه با خود می اندیشم نکند که این حشرات را انسان با بوجود آمدنش بوجود آورده باشد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.