سرانجام انرژی خورشیدی از آبریزگاه ملت وارد شد!

آبگرمکن های خورشیدی بر بام آبریزگاه عمومی پارک ملت - 15 آذر 1388

      مهم نیست چگونه وارد می‌شود و از چه طریقی گام نخست برداشته می‌شود؛ مهم این است که سرانجام تابو شکسته شده و همه – از مدیران گرفته تا مردم – دریابند که می‌شود به انرژی خورشیدی اطمینان کرد و نیازهای گرمایشی و سرمایشی و روشنایی خویش را از او به پایدارترین و ارزان‌ترین و پاک‌ترین و بی‌سر و صدا‌ترین شکل ممکن طلب نمود!
     چنین است که دیروز صبح به اتفاق اروند از دیدن این منظره‌ی دلفریب بر بام آبریزگاه عمومی پارک ملت تهران – نصب و راه‌اندازی دو دستگاه آب‌گرم‌کن‌ خورشیدی – بسیار خوشحال شدیم و در دل، درودی برای آقای قالیباف و خانم ابتکار و تیم سبزاندیش‌شان در شهرداری و شورای شهر تهران فرستادیم.

همان ابزارهای امیدبخش از نمایی نزدیک تر ....

     امید که هر چه سریع‌تر شاهد همه‌گیر‌تر شدن استفاده‌های متنوع انرژی خورشیدی در صحنه‌ی مبلمان شهری و روستایی کشور باشیم.
    یادمان باشد که هر کیلووات انرژی که از طریقی غیر از نیروگاه‌های حرارتی و برق‌آبی در این مملکت تولید شود، نوشخندی است پایدار و گلی است معطر که نسل امروز به فرزندان فردای این آب و خاک هدیه می‌دهد.

12 فکر می‌کنند “سرانجام انرژی خورشیدی از آبریزگاه ملت وارد شد!

  1. شقایق

    خدا رو شکر.لا اقل بین این همه خبر نگران کننده یه خبر خوب شنیدیم.خدا زیادش کنه!
    ببوسید اون پسرک شیرین رو.

    پاسخ:
    اين كه كار هر روز و شب ماست! بوسيدن آن پسرك شيرين را مي گويم!

  2. فرزان اسدي(ابوحنانه)

    سلام
    اينم يه كار معقولانه و مفيد .
    استفاده از انرژي هاي نو راههاي برون رفت از بحران انرژي است حالا چه كسي مي خواد گوش كنه خدا مي دونه!
    بدرود.

    پاسخ:
    گوش شيطون كر! انگار گوش هاي شنوا در اين حوزه دارند افزايش مي يابند! نمي يابند؟ درود بر ابوحنانه عزيز.

  3. خسروشاهی

    جناب مهندس درویش
    سلام
    پیرو صحبت سرپایی در آخر وقت دیروز چون صحبتم ناتمام ماند لذا این مطلب را در پاسخ، پاسخ دیروز شما در مورد ذرات گرد وغبار بیابان آفریقا در تولید جنگلهای آمازون می نویسم که امیدوارم مفید واقع شود:

    هر کس یا بهتر است بگوییم هر دانشمندی یا صاحب فکری نظریه ای دارد یا فرضیه ای ارایه می کند که ممکن است رد یا پذیرفته شود. اگر دانشمندی وجود جنگلهای آمازون را مدیون بیابانهای آفریقا می داند فقط یک نظر داده است نباید آنطور نوشته شود که فکر کنند پس بیابانزایی خوب است چرا که منجر به تولید جنگلهای سرسبز می شود. تاریخ طبیعی و زمین شناسی دنیا نشان می دهد که جنگلها وجود داشته اند و سپس بیابانها ایجاد شده اند.
    و اما در باره گرد و غباری که شما برای تولید باران از آن یاد می کنید و درست هم هست باید بگویم نظر اقلیم شناسان براین است که برای ایجاد باران وجود هسته های تراکم در هوا ضروری است که این هسته های تراکم می تواند ذرات گرد و غبار و یا ذرات نمک باشد که مورد اخیر از فراوانی بیشتری نیز برخوردار است. آنطور که شما می نویسید اینگونه برداشت می شود که این فقط ذرات گرد و غبار بیابانهاست که تولید باران می کند پس اگر بیابان نباشد جنگلی هم بوجود نمی آید باید بگویم که این فقط ذرات گرد و غبار بیابانها نیستند که هسته های تراکم را برای بارش ایجاد می کنند چه بسا قبل از توسعه بیابانها در طول تاریخ زمین شناسی و حتی حال حاضر ‘ ذرات گرد و غبارهای آتشفشانها وجود داشته اند و ذرات نمک حاصل از امواج دریاها هم از همین موارد است. حتی این ذرات می تواند حاصل از تردد وسایط نقلیه شهری باشد اصلا در طبیعت هیچگاه هوای خالص وجود ندارد. دامنه ابعاد ذرات مورد بحث از 0.001 تا 10 میکرون است اگر کوچکتر باشد نمی تواند رطوبت نسبی را جذب کند و اگر بزرگتر از 10 میکرون باشد سقوط می کند از این رو این ذرات همیشه به حالت معلق در هوا وجود دارند و بصورت هسته های تراکم عمل می کنند و لذا ذرات گرد و غبار حاصل از بیابانها هم از جمله موارد مورد بحث است که می تواند بعنوان هسته تراکم قطره عمل کند. به هر حال برداشت بنده از نوشته یا نوشته های شما سبب شد قدری موضوع را بیشتر باز کنم که امیدوارم در جهت غنای بیشتر اطلاعات خوانندگان خوب وبلاگ پر محتوای شما باشد.

    پاسخ:
    زنده باشي رييس جان! آدم عاقل را گفته اند كه اصولاً بهتر است با رييس وارد كارزار بحث نشود؛ حتا اگر آن رييس، وجود نازنيني مثل محمد خسروشاهي خاكي باشد. با اين وجود، از آنجا كه خود اشراف داريد، اين وصله ها به من نمي چسبد (منظورم عاقل بودن است!)؛ خوشمان مي آيد با شما وارد كارزار قلم شويم؛ آن هم قلمي كه بوي جستارهاي بياباني را مي دهد!
    نخست آن كه ممنون از توضيحات و دقت نظرتان. من همواره كوشيده ام تا تلقي مطلق بودن و قطعي شمردن هر چيز را در حوزه محيط زيست طرد كنم و بر اصل عدم قطعيت در اين حوزه پاي فشرده ام. حرفم اين بوده كه نبايد “بيابان زدايي” كرد؛ به صرف آن كه ما فايده اي براي بيابان متصور نيستيم. هرگز از بيابان زايي دفاع نكرده ام، وگرنه چنين عنواني را براي تارنمايم برنمي گزيدم. چنين است كه بارها تاكيد كرده ام كه يكي از كاركردهاي بيابان را بايد در نقش هاي ناسازه وارش ديد، مثل همين ريزگردهايش كه مي توانند در نقش ذرات تشكيل دهنده هسته باران عمل كنند و يا ذرات نمكي كه به وفور در كويرها يافت مي شوند.
    در مورد نظريه ها هم بايد بگويم كه زندگي امروز ما بر بنياد همين نظريه ها شكل گرفته و تكوين يافته است. در آن تحقيق مورد اشاره، گروهي از دانشمندان خاك شناس و زمين شناس به اين نتيجه رسيده اند كه منشا خاك هاي حاصلخيز آمازون، بيش از هر چيز نهشته هاي تفتيده در قلب صحراي آفريقاست. آيا اين يك نظريه است يا يك واقعيت؟!
    باز هم درود …

  4. آزاده نوازی

    سلام آقای مهندس درویش
    از خبر خوبتون واقعاً ممنون
    همیشه سبز باشید

    پاسخ:
    خواهش مي كنم … دست همكاران شما در شهرداري تهران درد نكند. درود …

  5. اشکار

    بسیار قدم موثری برداشته شده مشروط به اینکه پی گیر استفاده از انرژی خورشیدی باشند و مانند برنامه تولید گاز بیوماس از فضولات دامی در روستاها به ورطه فراموشی نره
    راستی برادر درویش شما هم خواهر مری رو خوب میشناسی ها؟!
    نکنه شما هم در آن روز معلمتون را گروگان گرفته بودید برادر مکتبی درویش؟

  6. محمد درویش نویسنده

    نه! خيالت راحت … من اصولاً با گروگان گيري و گروگان كِشي و گرگان كُشي و هر كار گيردار ديگه مشكل ديالكتيكي دارم! ندارم؟

  7. خسروشاهی

    مهندس جان
    1-من نگفتم که شما از بیابانزایی دفاع می کنید بلکه گفتم از مطلب نوشته شده شما اینگونه برداشت می شود.
    2-گفته اید”گروهی از دانشمندان خاک شناس و زمین شناس به این نتیجه رسیده اند که منشا خاک های حاصلخیز آمازون، بیش از هر چیز نهشته های تفتیده در قلب صحرای آفریقاست.” باید گفت خاک حاصلخیز خیلی جاها پیدا می شود اما در هر خاک حاصلخیزی جنگل وجود ندارد مگر اینکه شرایط دیگرش هم فراهم باشد.
    موفق باشید

  8. محمد درویش نویسنده

    ممنون از تذكرتان.
    1- گاه نكته اي كه براي صاحب سخن خيلي بديهي به نظر مي رسد، ممكن است در قالب شيوا و گويايي بيان نشود و اشتباه در برداشت بيافريند. مي كوشم تا چنين پنداري ناصوابي را در يادداشت هايم دامن نزنم.
    2- بله؛ وجود خاك مرغوب شايد شرط لازم براي بوجود آمدن و ماندگاري يك رويشگاه جنگلي باشد، اما مسلماً شرط كافي نيست.
    درود …

  9. فهيم

    خبر خوبيست
    اين ابگرمكنها به واسطه برخورداري خوب مناطق مركزي از افتاب بهترين وسيله براي مصارف روز مره هستند تا كمتر از سوختهاي فسيلي استفاده بشه
    حتي حمام عمومي يك روستاي در يزد به ابگرمكن خورشيدي مجهز شده كه در 8 ماه سال كامل از ان استفاده ميشه
    خانواده ما الان از سال 80 (اگر اشتباه نكنم)از اين ابگرمكن در شهرمون استفاده ميكنيم وتقريبا در 3ماه از سال (اذر-دي-بهمن)كه به طور كامل نمبشه ازش بهره برد در بقيه ماهاي سال از اين وسيله به طور كامل استفاده ميشه
    كاش ميشد همين رويه را در تمام شهر ما (يزد) انجام داد

  10. محمد درویش نویسنده

    چرا که نه! کجا بهتر از یزد که هر متر مربع از خاکش بیش از 2 هزار کیلو وات انرژی در ساعت از نور خورشید می تواند دریافت کند. خوشحالم که چنین خانواده ای دارید دوست عزیز من.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.