در نوشتار پيشينم اشاره كردم كه ناصر كرمي يادداشتي زيركانه، هوشمندانه و عالمانه بر ماجراي كپنهاگ نوشته و همانگونه كه استيون هاوكينگ با سخنراني جنجالياش، پايان فيزيك نظري را اعلام كرد، او نيز در حقيقت خط پاياني را بر قصهي انتشار گازهاي گلخانهاي كشيد يا دست كم كوشيد تا بكشد!
امّا حيرتانگيز است كه هنوز اين يادداشت سحرانگيز آن گونه كه سزاوار است از سوي اهالي وبلاگستان سبز مورد عنايت قرار نگرفته و درك نشده است.
هشدار ميدهم كه يادداشت ناصر كرمي، سرفصل بسيار مهم و تعيينكنندهاي در تمامي تلاشهايي كه تاكنون سبزهاي وطني و غير وطني براي روشنگري در حوزهي جهانگرمايي انجام دادهاند، ميگشايد. مباد كه آن را دست كم بگيريد.
فارغ از همهي هياهوهاي كپنهاگ، انتظار ميرود تا وبلاگنويساني چون سام خسروي فرد، حميدرضا عباسي، پيمان سپهري، هومان خاكپور، مژگان جمشيدي، الهه موسوي، سعيد مقيسه، روشنك شهبازي، عباس محمدي، مريم نظري، پژمان – محمدرضا – نوروزي، شهريار صيامي، محمد خسروشاهي، عليرضا آيينهچيان، سيد محمد مجابي، معصومه ابتكار، هومن روانبخش، شهريار عيوض زاده، محسن تيزهوش، صفورا زواران حسيني، پروانه اسماعيل زاده، مرد خاكي، حميدرضا ميرزاده، شاهين سپنتا، سلول، عبداللطيف عبادي، مرتضي ميرزايي، كيومرث سفيدي، سپهر سليمي، مريم خزايلي، نيك آهنگ كوثر، حسين نوروزي، مهدي اشراقي، شاهرخ جباري، فرزان اسدي، شيوا شفاهي، سهيل نوروزي، وحيد نوروزي، صدرالدين علي پور، دلاور نجفي، حسامالدين نراقي، مريم مؤمني، غلامرضا گودرزي، محمد افراسيابي، كيارش بشايايي، پيام احتسابيان، فرشيد فاريابي، حميدرضا وجداني، مهتا، كتايون ربيعي، حميدرضا بيتقصير، رسول خورازمي، امير سررشته داري، پوريا ناظمي، حامد رحيمي، سيامك معطري و … به اين مهم بيش از پيش توجه كنند و نگذارند ناصر خان عزيز ما تك نفره و اينگونه فارغالبال بتازد!
محمد عزيز
از يك روي و نگاهي ديگر به مقاله كپنهاك آغاز پايان خاورميانه ناصر كرمي نظري دادم شايد كه قبول گردد هرچند ميدانم كه تو خود بهتر از من ميبيني.از لطف تو ممنونم.
پاسخ:
زنده باشي حميد جان. مي خوانمش حتما …
سلام
آنچه طی این چند روز دوباره سر خط خبرهای دیداری و شنیداری شده است است انجام کارهای ساختارگرایانه و از بین بردن قداستها و همچنین بازتاب آن در رسانه میلی است …
پاسخ:
صمد جان! من متوجه يادداشتهاي شما و ارتباطش با ناصر كرمي نمي شوم!! اين براي سومين بار!!!
من که سبز نویس نیستم ولی سبز نویسان و کلا سبزها را دوست دارم , امیدوارم همان طور که می خواهید و سزاوارانه در ترغیبشان کوشیدید , پرچم را به دست گیرند.
پاسخ:
من هم اميدوارم … اما … بگذريم!
در ضمن
اون اشاره زیرکانه و طنازانه به فیزیک نظری و
هاوکینگ؛هر چند کافی نبود ولی عالی بود!
و برق را به چشمان من باز آورد!!
پاسخ:
هاوكينگ بي نظير است … بي نظير.
جناب درویش گرامی، فکر می کنم از ارادتم به شما و جناب کرمی به خوبی آگاهید. در این زمینه شاید از جوانبی با ایشان هم عقیده باشم، گر چه به عنوان یک دانش آموخته رشته فیزیک و ستاره شناس آماتور به آثار ویرانگر نشر گازهای گلخانه ای بر سیاره زیبایمان باور دارم، اما آنچه اکنون برایم فراتر از نقد دیدگاههای دو دوست و کاشناس برجسته توسعه در ایران عزیز ارزشمند است، فرصتی است که برای نقد اندیشه های یکدیگر در این دنیای مجازی ایجاد شده، و فرصتهایی که از این رهگذر برای توسعه اصولی نصیب ایران عزیز می شود. فقط امیدوارم دوستان سبز اندیش ما هرگز ارزش وجود و احترام میان خود را از یاد نبرند. با احترام برای همگی شما سروران فرهیخته و اندیشه های ارزشمندتان …
پاسخ:
پورنگ عزيز: به نكته درست و بسيار مهمي اشاره كرده اي. ما بايد ياد بگيريم كه در كمال نرمي و ظرافت و احترام و بدون حرمت شكني اين تنور را داغ نگه داريم تا بلكه چند نان تازه و دندان گير به ارمغان آوريم. درود …
درويش عزيز، نمي خواهم بگويم اطاعت امر شد كه وظيفه اي بود كه بايد انجام مي شد. اگر كمي دير شد نشان از همان دلايلي دارد كه در واگويه ها مطرح كرده ام. اگر غرض تحليل اجلاس كپنهاگ باشد كه جناب كرمي بهتر از امثال من اين جرات را داشته و قلم فرساييده اند. من گفتم تلنگري به خودم بزنم. در هر صورت از اينكه من را سبز ميبينيد متشكرم.
ارادتمند
درود بر امير عزيز و ممنون كه از موج چهارم حمايت مي كني. در باره ديدگاهت هم پس از جمع بندي نظرات دوستان، اشارتي خواهم كرد. زنده باشي رفيق.
جناب درویش گرامی، ضمن سپاس از لطف و ادب همیشگی شما، با مطالعه چند باره یادداشت جناب کرمی، دست کم اینجانب تردیدی در تاثیر منفی انتشار گازهای گلخانه ای بر اکوسیستم حساس سیاره زیبای زمین در یادداشت ایشان نیافتم، بلکه به باور اینجانب یادداشت جناب کرمی تاکیدی است بر عزم سیاستمداران بر لزوم کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی به عللی دیگر که البته ناقض اصل مطلب نبوده و این یادداشت هشداری است بر تغییر مناسبات جهانی طی سالهای پیش رو و لزوم هماهنگی با این تغییرات …
ممنون از معرفی اش.. جالب بود و تفکر برانگیز ..
شرمنده! اما این صفات را می شود برای هر مطلب متفاوت و جذابی استفاده کرد. لطفاً به شکلی تحلیل کنید که خاص همین نوشته مورد بحث باشد.
خب باید در موردش فکر کنم دیگه . بعد می نویسم. گفتم که تفکر برانگیز!
رابطه های جالبی است بین محیط زیست و سیاست که اتفاقا این دو مقوله اصلا از جنس هم نیستن .. ولی به طرز عجیبی به هم پیوند خوردند و هر دو تاثیر خیلی زیدی بر سرنوشت زندگی اجتماعی بشر دارند .. در باره اش حتما می نویسم
آهان! حالا بهتر شد … ممنون.
خب من چندان صاحب نظر در محیط زیست و کلا در هیچ چیز نیستم ولی با همین دانش خیلی ناقصم فکر می کنم یه کمی سخته که فکر کنیم پایان دوره نفت مداری برای خاورمیانه فرا رسیده !! اگرچه بود و نبودش برای کشورهایی مثل ما نه تنها سودی نداشته بلکه خیلی هم بدبختی داشت. دلم میخواد اینجا از این اصطلاح فوکو استفاده کنم که در توصیف ایران گفت کشور نفت و فقر .. واقعیت این هست که همیشه دنیا پر بوده از تکنوکراتهای مکرری که کارشون تصحیح کار گذشتگان بوده ! از همه چیز حساب شده حرف می زنند و از یه طرف از توسعه همه جانبه سخن می گن و از طرفی از محیط زیست دم می زنن! به نظر من محیط زیست با حساب دو دو تا نمیشه سنجید. به چند دلیل اولا محاسبات ما در مورد اتفاقات طبیعت همیشه 100 % درست نیست و هر چیزی امکان داره اتفاق بیفته که دور از انتظار ما بوده است. ولی سیاست فرق داره دنیای حسابگری هست. برای همین هم فکر می کنم دلسوزی سیاستمداران برای محیط زیست چندان جای اعتماد کرذن نداره بخصوص اقلا در مورد کشور خودمون که علاوه بر همه این عیوب سردمدارانش کلا مخالف جهان حرکت می کنن ! این پیچدگی موضوع کمی درک اینکه قرار هست در اجلاس کپنهاک چه اتفاقی بیفته مشکل می کنه. چرا که باز هم آنچه مورد بحث اصلی است سیاست هست نه خود محیط زیست! چشم انداز کپنهاک برام چندان امیدوارکننده نیست چرا که قدرتهای بزرگ تا کنون علی رغم همه دانسته هاشون در باره مسائل زیست محیطی هرگز به محیط زیست کمک نکردند چه برسه به کوچکترها و خرده پاها که اصلا بلد نیستن ازش لذت هم ببرن .. حالا قرار هست کی مقصر شناخته بشه؟ خاور میانه با نفتش یا کله گند ه ها با صنایع تولیذ گازهای گل خانه ای شون؟
انگار داره بهتر هم می شه! شما تصور می کنید هر کدام از آن دو طرف اگر تنبیه بشوند (نفت دارهای خاورمیانه ای یا کارتل های نفتی غربی)؛ آن یکی آسیب نخواهد دید؟
حمومی آی حمومی!
لنگ و قطیفم بردن!
کجایی درویش خان عراق می خواهد اولین صادر کننده نفت بشود روزی 12 میلیون بشکه تولید!!!
آتش زدند به مالشون یالا همه بفرمایید سر سفره نفت!!!!
بزرگترین منبع با 13 میلیارد ذخیره بشکه در زجیره مجنونه حالا دیگه کی به هور های جنوب عراق فکر می کنه صدام خشکش کرد حالا شرکت های نفتی همان بلایی را که سر نیجریه اوردند سر آنجا می آورند
آخرش از خاطرات دوره خدمت نگفتید برایمان
راستی میانه خوش می گذرد؟
جای دوستان خالی
سوغات چه رهاوردی میاورید؟
پاسخ:
چرا در باره آن چیزی که باید نظر بدهی، نمی دهی رفیق؟ از چه می ترسی؟!
من نفهمیدم اختلاف نشر شما و آقای کرمی چیست؟ آیا منظور این است که ایشان مساله را پایان یافته تلقی کرده اند؟
نه! من می خواهم بدانم شما چه تحلیلی از یادداشت ناصر کرمی دارید و آیا با آن موافقید؟ همین!
وای!
این وقت شب در میانه بیدارید!
فعلا توی این فکر هستم که چه سفره ای در عراق پهن شده است روسیه و مالزی هم همسفره امریکا شده اند
جنگ هفتادو دو ملت همه را عذر بنه!
اگر بخواهم زیاد حرف بزنم حسابم با کرام الکاتبین است برادر مکتبی درویش
پاسخ:
نه! نگران نباش … همین برادر مکتبی تضمین می کند که مشکلی برایت پیش نیاید. نظرت در باره آغاز پایان خاورمیانه چیست؟
جواب منو بده! طفره نرو رفیق!!
بابا چی بگم درویش خان برادر ان لاین؟ لطفا بپرسید اگه بدونم عرض می کنم
مگه این یادداشت را نخواندی که داری در زیرش کامنت می گذاری؟! حرفم در باره دیدگاه ناصر کرمی است. تحلیل شما چیست؟
اوه بله دکتر ناصر الحکما!!!!!
مممممنظر من تا حدودی شبیه به نظری است که اقای عبادی در دیدگاه های ناصر خان گذاشته است
ولی جالب است ناصر خان شاهماهی است که همیشه برخلاف جهت سایر ماهی ها شنا می کند
ممنون که مطلبش را خواندی. در مورد این نظر به زودی تحلیلی ارایه خواهم داد. به نظر می رسد همچنان هنوز کسی لایه های زیرین پندارینه ناصر را درنیافته است! و این برای من بسیار عجیب است. هر چند از یک واقعیت تلخ خبر می دهد که دوست ندارم آن را بپذیرم!
راستی این دلاور خان کجا رفت؟می خواست NGOبزنه یهو خودشGOشد؟
این آقای عبادی چرا دیگه تاریخ و جغرافیایش براه نیست؟
از ایران چه نوابغیبه دانمارک رفتند؟
در مورد دلاور خان هم باید چیزکی بنویسم! من نمی دانم چرا باید با پایان یافتن مسئولیتشان، وبلاگشان هم تعطیل شود؟ یعنی عشق به محیط زیست یک مسئولیت اداری بود و تمام؟!!
واقعیت تلخ؟
خدای من نکند ناصر خان بلایی سرخودش بیاورد!یکبار ناصر خان را رودررو دیدم سروزبان عالی داردخیلی سوکسه دارد
اما این چه وافعیتی است که شما را هراسان نموده است؟
خب! فکر کنم مقاله اش را مثل اغلب دوستان با دقت نخواندی رفیق!
چه عشقی و عجب عاشقی ماشالله!به دور بازو و هیکل بیچاره معشوق!چه کشیده بود از دست این عاشق
از طلا بودن پشیمان گشته ایم مرحمت فرموده مارا مس کنید
راستی از میانه چه خبر؟
باید در وحله نخست روحانیون مرتبط با دادگستری را مجاب به حفظ محیط زیست کرد که اینکار گمان می کنم از عهده شما برآید
نخست بگویم که “وحله نخست” غلط است! درست مثل “سنگ حجرالاسود”! در خود کلمه وحله، مفهوم نخست نهفته است رفیق عزیز! دوم اینکه همایش بسیار پرباری بود. جای شما خالی.
آه چه جالب سپاس از این نکته
از این آقای عبادی خبری دارید؟
متاسفانه خبری ندارم.
محیط زیست متعلق به همه ی زیستمندان است
ناصر کرمی گرامی زیستایی نوشت و این یعنی زنده بودن و حس خوب بودن و حس خوب بودن
سپاس خدای را که تنوع زیستی قرار داد.
پاسخ:
خانم كاليراد عزيز: چگونه چنين دريافتي را از آن يادداشت بدست آورديد؟ مي شود بيشتر توضيح دهيد؟
مهندس جان سلام
سری به نوشته آقای دکتر کرمی زدم. خیلی خلاصه نظرم را در یک جمله می گویم:
اول اینکه با استفاده از انرژیهای نو سلاح نفت از دست دولتهای خاور میانه گرفته خواهد شد
دوم اینکه وای به حال ما که همه اقتصاد و زندگیمان به نفت وابسته است.
موفق باشید
بله … واي به حال ما … اما نه فقط به همان دليلي كه به آن اشاره كرديد دكتر جان!
درویش عزیز
کفته بودم که تحصص من در زمینه محیط زیست بدان گونه که شما و همراهانتان آگاهانه ، با پیش زمینه های علمی بدان می پردازید نیست ، اگرچه در زمینه فعالیت من نگاه به الودگیهای محیط زیست سخت ازار دهنده است . فراهم آوردن شرایط مطلوب برای اطاق های تمیز ( Clean Room )در چنین فضائی که مازندگی میکنیم کاری بس دشوار است و از همین پنجره کوچک است که گاه با محیط زیست در گیر میشوم اما ، اما ، پاسخی کوتاه به سئوال شما در مورد نوشته آقای ناصر کرمی :
نوشته آقای ناصر کرمی بموازات دیگر فرضیه هائی است که از آنسوی آب ها بر ما جاری شده است . به این مفهوم که آنچه بر سر محیط زیست میآید از زیاده خواهی ، غفلت ها ، بی دانشی بشر نیست ،در این میانه ” انسان ” به خطا نرفته است . این تنها مقوله ای سیاسی اقتصادی است و بس . من به نگاه نویسنده مقاله باور ندارم . بحث در این زمینه وسعت اقیانوسی را میطلبد . اما امیدوارم اقیانوسی بعمق چند میلیمتر در نظر مان نباشد . خاصیت اقیانوس تنها به بیکرانی آن نیست به عمق آن است . من در این نوشته عمق چندانی در چند و چون مخاطرات محیط زیست نیافتم .
اگر چنین فرضیه ای را به پذیریم ساده اندیشانه در راه نایودی آن گام نهاده ایم .
زنده باشي عمو محسن عزيز … پاسخ كوتاه تو برآمده از سالهاي سال تجربه در صنعت و طبيعت و زندگي است. به باور من هم نبايد آنقدر به همه تلاش هاي روشن گرانه و دلسوزانه و عالمانه اي كه براي نجات زمين از بلاي جهان گرمايي رخ داده و مي دهد، با نگاه بدبيني و توطئه امپرياليستي بنگريم. ديروز در شبكه 2 سيما، لحظاتي با آقاي بقايي، رييس سازمان ميراث فرهنگي و معاون رييس جمهور هم كلام شدم. وي از من پرسيد: چه كسي آمار داده كه ايران در شمار 10 كشور آلوده كننده جهان است؟ گفتم: اين آمارها را نهاد هاي وابسته به سازمان ملل به صورت سالانه منتشر مي كنند و مورد استناد رييس سازمان محيط زيست كشور هم قرار گرفته! اما او به سرعت جواب داد: همه دروغ است و نبايد اين آمارهايي كه آنها منتشر مي كنند را باور كرد! چند دقيقه بعد، آقاي خسروي در پخش زنده تلويزيون از او پرسيد: رتبه ما از نظر جذابيتهاي فرهنگي و تاريخي در جهان چيست؟ او گفت: اين كاري است كه بايد سازمان هاي جهاني انجام دهند و متاسفانه هنوز انجام نداده اند!!
زنده باشي دوست عزيز و قديمي من.
آقا اطاعت امر شد!
http://yasnababa.blogspot.com/2009/12/blog-post_4012.html
سپاسگزارم پیمان جان.
سلام مرسی از مطالبتون
خواهش مي كنم. منظورتون كدام مطلب بود؟