کارون 4 را بلندترین سد ایران لقب دادهاند؛ سدی که تاکنون دوبار در اثر رخداد سیل ویران شده و 200 میلیارد تومان خسارت وارد کرده است. با این وجود، این سد غولآسا بدون داشتن ارزیابی محیط زیستی و با بلعیدن 1400 میلیارد تومان ساخته شد و میرود تا در آخرین روزهای بهمن سال 1388 با به زیر آب بردن حدود 3 هزار هکتار از اراضی جنگلی و مرتعی اردل و لردگان دستکم 150 تا 200 هزار اصله درخت بلوط و بنه را برای همیشه به زیر آب برد؛ آن هم بدون آن که خود را ملزم به پرداخت خسارت کند! و اصلاً پرداخت چه خسارتی میتواند این ضایعه را جبران کند.
جالب اینجاست که ظاهراً آن گونه که دکتر پیمان یوسفی آذر – همان مدیر کل معروف جنگلهای خارج از کشور! – به نگارنده گفت: آییننامهی جبران خسارت وارده به محیط زیست و منابع طبیعی کشور هم از تصویب هیأت دولت گذشته و لازمالاجراست!
و این البته همهی ماجرا نیست!
چرا که به گزارش هومان خاکپور، بیش از 80 درصد از مساحت آبخیز بالادست این سد از چنان تشکیلات آسیبپذیر و سستی برخوردار است که هماکنون نیز نرخ سالانهی فرسایش در آن به بالای 25 تن در هکتار میرسد! و این یعنی: تکرار فاجعهای که در سد سفیدرود و سد اکباتان و … شاهد آن بوده و هستیم!
آیا حرف بیشتری مانده است که بگویم؟ آیا بهتر نبود دستکم اندکی از آن اعتبارات کلان را برای احیاء و بهسازی اراضی بالادست اختصاص میدادیم تا عمر مفید سد را افزایش داده و اینگونه حیرتانگیز بیتالمال را به هدر ندهیم!
میدانید چرا این کار انجام نمیشود؟ چون مسئول حفاظت از آبخیزها، یک وزارتخانه دیگر است و در اینجا کسی ملّی فکر نمیکند! همه به رغم شعارهای فریبندهی خود، بخشی و صنفی میاندیشند و عمل میکنند.
درويش جان مگر كسي مسئول حفاظت از آبخيزها هم در كشور وجود دارد؟ مگر آبخيزداري در كشور ما متولي هم دارد؟ براي هومان عزيز هم نوشتم،در زماني كه تنها متولي تحقيقات آبخيزداري را منحل مي كنند كه به جايش مركز كم آبي و خشكسالي بزنند، در جايي كه متولي اصلي آبخيزهاي كشور حاضر به دفاع از اين مركز مرحوم شده نيست و براحتي نبودنش را (كه گاهي حداقل موي دماغ بوده است) مي پذيرد، چگونه انتظار داري وزارتخانه ديگري كه چشم ديدن متوليان آبخيزداري را خارج از حوزه استحفاظيش ندارد و مدتهاست كه دشمن خوني و قسم خورده وزارت كشاورزي و جهاد سازندگي (و حالا تلفيق هر دو) است، به فكر بالادستها بيافتد و دل بسوزاند و به سازمان جنگلها بگويد كه هي آقا بيا اينم بخشي از پول سد تا برويد اون بالا آبخيزداري كنيد؟ زهي خيال باطل. وزارت نيرو بارها و بارها به نوعي خصومت خودش را با وزارتين كشاورزي و جهاد سازندگي اسبق نشان داده بود و نشان مي دهد. تجربه اخذ اعتبارات آبخوان از سازمان مديريت مرحوم و در زماني كه اكثر مديران ارشد آن از هواداران وزارت نيرو بودند حداقل براي من مشخص و بارز است (در عين حال بسيار تلخ) و اينكه چگونه اعتبارات 10 ميلياردي ايستگاههاي آبخوان براحتي آب خوردن و ظرف سه سال به اعتبار 1 ميلياردي تبديل شد خود داستان مفصلي دارد. اوضاع ايستگاههاي آبخوان را در حال حاضر اگر بررسي كني متوجه مي شوي كه وضع چه بود و چگونه شد. سپاس
پاسخ:
و چقدر آن ماجرای تلخ، دل دکتر کوثر نازنین را هم خون کرد … کاش سدهای زیرزمینی را براین جرثومه های سیمانی ترجیح می دادیم.
درود …
سپاس یار همیشگی طبیعت بختیاری که اینگونه بی مهابا و مسئولانه فریاد می زنی و زنهار می دهی … درود.
پاسخ:
خوشحالم که آنجا هستی در دل یکی از زیباترین مناطق وطن. امیدوارم بتوانی مانند خودت را در طبیعت بختیاری تکثیر کنی.
آقای رییس جمهور از روزی که فرمودید:”در فرهنگ ما صيانت از محيط زيست بالاترين ارزشها را دارد. در دستورات ديني ما شكستن يك شاخه درخت مانند شكستن بال فرشتگان است.” زمان ریادی نمی گذرد…
آیا درختان اردل و لردگان که بسیاری از آنها شاید بیش از هزار سال قدمت داشته باشند شامل فرمایش شما نمی شود؟
آیا شاخه های درختان بلوط و بنه ی استان چهارمحال و بختیاری با شاخه های قید شده در کلام شما فرق دارد؟
آقای درویش عزیز حق با شماست;اینجا کسی ملی فکر نمی کند. اینجا این اهمیت دارد که بودجه ی اختصاص یافته به وزارت خانه ات را به هر طریق بدست آوری، باور کنید چگونه و به چه قیمتی اش اصلا مهم نیست.
درود …
به باور من یکی از بزرگترین آفت های مدیریت بودجه در کشور، آفت جزیره نگری و بخشی بینی افراطی است. خوشحالم که با آن هم رای هستید.
در ضمن نشانی وبلاگتان را ظاهراً اشتباه می نویسید!
سدی که تاکنون دوبار در اثر رخداد سیل ویران شده و ۲۰۰ میلیارد تومان خسارت وارد کرده است..
دوبار این سازه بتونی ویران شده و این مقدار سرمایه از دست رفته!!!
بابا عجب کشور ثروت مندی هستیم! کویت واقعی اینجاست
در پایان جنگ فرانسه و پروس در سال 1871 و پیروزی پروس و ایجاد امپراتوری آلمان یکی از ژنرال های آرتش پروس چند فنیک (پول خرد)در محاسبات تدارکات کم آورد و معادل آنرا بصورت تمبر برای ستاد آرتش ارسال کرد.
پاسخ:
خداوند نور به قبر آن ژنرال بباراند … اینجا که 120 میلیارد تومان اختلاس را پول خرد می دانند! نمی دانند؟
آییننامهی جبران خسارت وارده به محیط زیست و منابع طبیعی کشور هم از تصویب هیأت دولت گذشته و لازمالاجراست!
..خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی!
در شوروی سابق هم که برای رسیدن به غرب فشار زیادی برصنایع قدیمی شان وارد می کردند آلودگی خاک و آب بسیار حاد شده بود سازمان مرتبط با محیط زیست جریمه می کرد و صنایع پرداخت می کردند و در بودجه بندی هر سال مبلغی را هم برای پرداخت جریمه در نظر می گرفتند یعنی از یک جیب به جیب دیگر چون هر دو ارگان دولتی بودند
..تاریخ تنها سرسره خاقان مغفور نیست این نکته ها هم باید تلنگری به برخی بزند که نمی زند
گر زنی گوش و گر کنی دمبم بنده از جای خود نمی جنبم!
پاسخ:
جالب تر آن که همین جیب تو جیب را هم نمی دهند!
این فریاد ها چرا به گوش کسی نمی رسد؟
پاسخ:
برای این که اگر برسد، باید دکان دونبش خود را تعطیل کنند!
مرسي از وبلاگ قشنگتون.تازه باهاش آشنا شدم.بازم ميام.به اميد ايراني سبز.
پاسخ:
خواهش می کنم … می بینمت!
درود
یه سوال؟؟
کدوم سد مخزنی کشور ما درش ارزیابی محیط زیستی صورت گرفته که این دومیش باشه؟؟؟؟؟
پاسخ:
سد سیوند!!!
آوا دختر شهرام فرج زاده … تو را به ۲۲ بهمن فرا می خواند ـ
آدرس وبلاگ درست است
هر چند وبلاگ من محیط زیستی نیست.
پاسخ:
سپاس.
محمد عزیز
. . و دست کم برای جلوگیری از اجرای پروژه های مشابه، باید همه پا سفت کنیم برای واداشتن دولت به طرح آیش پنج ساله. متاسفم که کماکان اغلب ما ولنگاری یا افاضه فضلهای کودکانه را به یک محاجه جدی در وبلاگستان سبز ترجیح میدهیم. من خودم شرمنده ام که در این شرایط احساس میکنم بی تاثیر هستم و هیچ جا نتوانسته ایم مانع هیچ تخریبی بشویم. آنها کار خودشان را میکنند ما هم در تاریکی با خودمان سوت میزنیم . ..
پاسخ:
دردناک ترش می دانی چیست رفیق؟ این که در چنین شرایطی به جای سوت برای هم شیشکی هم بفرستیم! نه؟
درود برمحمد عزیز
سپاسگزارم و برای من مایه ی بسی دلگرمی است که دل سوزی چون تو نه تنها در اندیشه ی فاجعه های زیست محیطی، بلکه همچنین نگران کوه نوردان است.
امیدوارم که کم تر خبرهای ناگوار بشنوی.
پاسخ:
چه دعای خوبی کردی عباس جان … خیلی مخلصیم و باز هم تسلیت می گویم.
سلام جناب درویش
امروز برای من شده روزی که نمونه ی بارز این ضرب المثل است,و واقعا هم” هر دم از این باغ بری میرسد”
اون از …
اونم از…
اونم از مافیای خودروسازی,سدسازی,جاده سازی…توی وبلاگ اقای کرمی
اینم از زیر اب رفتن درختا که دل ادم رو میشکنه.
کم کم دارم به همه چیز شک میکنم,به اینکه اصلا انسانیت مونده؟ما چی هستیم که داریم فقط دور خودمون میچرخیم,حق اعتراض!!!
باید ارزش ها رو زیر پا گذاشت؟ندید گرفت؟
به کــــــــی بگم؟
سردرگمی خیلی بده,و همچنین کوبیدن به دیوار در نما.
موید باشید.
پاسخ:
می دانی شریفی عزیز؟ گاه با خود می اندیشم که چگونه است برای قطع چند صد درخت در فلان جا بیشتر از 200 هزار درخت بلوط و بنه اشک می ریزیم و واکنش نشان می دهیم؟
همراهی هایت را قدر می دانم.
درود … راستی! کلخونگ رفتی با دوست تنوری ات؟!
چه فرق مي كنه؟ منظورم اينكه ارزيابي بشه يا نشه مهم اينكه پروژه اجرا مي شه
پاسخ:
چه سوال تلخی … و تلخ تر این که جوابی هم برایش نداشته باشم!
درود …
سلام.
دوست من جناب آقای درویش .
بسیار خوشحالم از اینکه دوستان در عرصه وبلاگ نویسی وارد فاز جدیدی از بیان نظراتشان در این عرصه شدند .
هدف گسترش فرهنگ سازی و رسیدن به آرمانهای ایده آل در عرصه محیط زیست کشورمان است .
از سارا خانم هم ممنونم که به عنوان مخاطب تتیس نظراتش راصریح بیان نمود .اما ای کاش از خود اثری به درست به جای می گذاشت .
آنچه سبب فرهنگ سازی در رسیدن به آرمان اهدافمان میان مخاطبان ، دوستداران محیط زیست و مردم عام می شود منش و عمل ماست و آنچه به ما انرژی می دهد نقد آثار مان و مقایسه آن با مسائل روز کشور خصوصا در عرصه محیط زیست و بیان واقعیتهاست .
از طریق این نوشته اعلام آمادگی میکنم در مورد فیلمهای زیر:
۱- اکوسیستم های جنگلی ( پارک ملی گلستان ، هیرکانی )
۲- اکوسیستم های تالابی ( انزلی ، گلستان )
۳- اکوسیستم های رودخانه ای
۴- آبزیان
۵- فولکلور ترکمن
۶- بنادر
۷- مجموعه تحقیقات آبزیان ( ماهیان خاویاری ، شانه دار مهاجم دریای خزر ، میگوی وانامی ، ارزیابی ذخایر ماهیان کفزی )
از هر ارگانی ، دولتی و خصوصی ، محفلی دانشگاهی و ان جی او ، از استانداری گرفته تا موسسات نیمه دولتی و خصوصی ، سازمان محیط زیست گرفته تا سازمان جنگلها مراتع و وزارت راه که به صورت رسمی دعوت به عمل آورد در هر کجای کشور که باشد سفر نموده و این فیلمها را به پخش خواهم رساند .
سوروسات ، سالن های کنفرانس و … مهم نیست . مهم آموزش ، نقد عمل و فرهنگ سازی و آگاه نمودن متخصصان ، دانشگاهیان و مردم عام از وضعیت محیط زیست کشور از بعد بصری آنهم در سراسر مهین عزیزمان ایران است .
نگران نباشید .
تاروزی که زنده ایم برای رسیدن به اهدافمان ، موفقیت روز افزون در کیفیت آثارمان تلاش خواهیم نمود .
( ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد )
تمامی دوستان و نمایندگان ارگانهایی که خواهان بر پایی همایش ، نشست های تخصصی و نمایش مستند های فوق در هر کجای ایران هستند می توانند با شماره تلفن
۰۹۱۹۱۳۷۰۹۸۱
تماس حاصل نمایند .
شرمنده کردید .
با تشکر .
سعید نبی ۱۷ بهمن ۸۸
پاسخ:
سپاسگزارم سعید جان و درود بر روحیه و عشق پاکت به طبیعت وطن.
ای کاش اطلاعات بیشتری در مورد محل قرارگیری سد هم اعلام میکردید.نکته مهمتر اینکه بعنوان کسیکه در اهواز زندگی کرده ام تاثیر این سدسازیها رو بر خشک شدن آب رودخانه ی کارون دیده ام و تاسف بسیار در این خصوص ای کاش راهکارهائی برای مقابله با این موضوع و مشکل هم اندیشیده میشد.
پاسخ:
درود بر بهنام عزیز … در مورد جانمایی سد اطلاعات فراوانی در نت وجود دارد. کارون 4 در حد فاصل خوزستان و چهار محال بختیاری واقع شده و اراضی دریاچه آن در مناطق اردل و لردگان قرار می گیرد.
در مورد گزینه های جایگزین هم شاید تاکنون بیش از 18 یادداشت در مهار بیابان زایی منتشر کرده ام که می توانید ملاحظه کنید.
سلام/اوضاع خنده دار شده از فرط بی منطقی/این منو می ترسونه/اینجا ظاهرا قرار نیست کاری انجام بشه قراره فقط یه عده مدیریت کنند ظاهرا حفظ همون پست مدیریت رو/سعی می کنم صبر کنم و امدوار باشم/خدا می دونه که این کار این روزا خیلی سخته/صبور و امیدوار.
پاسخ:
برای همین ارزشمنده رؤیای عزیز … صبوری و امیدواری در این روزها را می گویم!
با سلام به محمد عزیز‘ در کانادا کشوری که من زندگی میکنم‘ قطع درخت را در حد کشتن یک انسان تلقی میکنند و جریمه های بسیار سنگین منجمله زندان‘ برای این کار در نظر گرفته و اجرا میکنند. اگر بنا به ضرورت‘ کسی و یا سازمانی مجبور به قطع درختی باشد‘ بدون بروبرگرد تعهد نامه ای از او اخذ خواهد شد که حتما” معادل همان تعداد درخت را در جای دیگری بکارد. در اینجا کسی حق ندارد حتی یکی از درختان موجود در باغ خانه ی شخصی خودش را هم قطع نماید. اگر صاحب خانه بنا به دلایلی مجبور به قطع درختی باشد‘ باید کتبا” مراتب را با ذکر دلیل به شهرداری منطقه گزارش نموده و بعد از بازدید مسئول شهرداری‘ و اینکه دلایلش قابل قبول میباشد‘ ضمن اخذ تعهد از او مبنی بر اینکه باید یک درخت در جای دیگری از حیاط خانه اش‘ بکارد‘ به او اجازه ی این کار را میدهند و جای درخت آینده را هم مشخص میکنند. حتی شخص و یا شرکتی که میخواهد درخت را قطع کند‘ بدون رویت و داشتن یک کپی از آن مجوز به هیچ عنوان دست به آن درخت نمیزند.
پاسخ:
دانش عزیز من! بیشتر از این بر دل ریشم نمک مپاش برادر!
درود …
برای نگرانی های ناصر کرمی
سال پنجاه و دو بود،
ساعت چهار بعد ازظهر از سربندان بسوی دریلچه تار راه افتادیم،
هنوز جاده و اسفالت را در طبعت نکاشته بودند ،
ماه خواب و شب سیاه و راه سخت ،
وی رطوبت که از آن دورها رسید ،
حافظ به ذهن نشست،
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل .
رسیدیم ،
انگیزه رسیدن ،
جرأت پا پس نهادن را گرفته بود .
در روی صخره ها ،
در زیر دیواره های معکوس معلق در فضا ،
خوانده بودم :
توقف مرگ است ،
برگشت ناممکن ،
برای رسیدن باید که به صعود ادامه داد ،
دل نازکی هاتان درمان میشود ،
سوتهای تان در تاریکی را با نت دانائی بزنید ،
انعکاسش فرداها بگوش خواهد رسید .
گذشتگان ما سوتی نزدند ،
ما نیز ،
در ” حال ” مان ،
انعکاسی نمی شنویم .
پاسخ:
وای … چقدر محشر نوشتی محسن و چقدر به انرژی نهفته در پس این کلمات شورانگیز این روزها نیاز داریم رفیق.
زنده باشی …
با پوزش از غلط های تایپی
درود…
هیچ وقت از سد خوشم نیامده و نخواهد امد!
چه زشت ترکیب است این سد کارون 4!
همیشه به دوستان ابیاری می گفتم قاتلان طبیعت!حیف نیست که آمده اید در شاخه ی کشاورزی و محیط زیست:)
اگرچه طبیعت انجا شکننده شده است ولی باز با سیاست های حفاظتی از منطقه میشد امیدی داشت ولی اینجور که پیش می رود سدهای دنباله دار خاک حاصلخیز خوزستان را تبدیل به کم جان سیستان خواهد کرد:(
شب خوش
درود بر مرد خاکی عزیز … باید اعتراف کنم که این روزها احساس می کنم در حال پوست اندازی هستی … کامنتهایت از جنس دیگری شده است رفیق … انگار متعلق به آأمی است که یک دهه بزرگتر از مرد خاکی دیروز است.
زنده باشی …
در ضمن نمی دانستم که در سیستان هم مثل استان فارس تالابی به نام “کم جان” داریم. دقیقاً کجا هست این تالاب؟
راستش را بخواهید نه!
پنج شنبه امتحانات که تمام شد,امروز سر کلاس بودیم.
فرصت ,وقت لازم داریم,که نیست.
اما من هنوز امیدوارم و در انتظار فرصت تا مناظر جالب و زیبای استانم را به همراه ان کلخونگ عزیز نشانش دهم و با هم ترانه ی “ببار ای باران”استاد شجریان را کنارش و برایش زمزمه کنیم.
پاسخ:
خوش به حال کلخونگ … شنیدن چه نواهای شورانگیزی را به زودی درک خواهد کرد … بی شک سرعت رشدش بیشتر خواهد شد! نخواهد شد؟
نمیدانم ,راستی چرا!؟
پاسخ:
برای این که ما در حوزه زیستمندان طبیعت هم خواسته یا ناخواسته قایل به تفکیک شهروند درجه یک و دو هستیم! نیستیم؟
من یک پیشنهاد دارم . اول گرین بلاگی هایی که در تهران هستند یک زحمت بخودشان بدهند و یک قراری در یک کافه تریای دنج و خلوتی بگذارند و بنشینند دربارهء طرح آیش پنچ ساله حرف بزنند. بعد اگر دیدند میشود در این زمینه بطور جدی تری حرف زد، با امکانات و ارتباطات و دوستانی که در گروههای مردمی زیست محیطی و حتی خود سازمان حفاظت از محیط زیست دارند، یک نشستی در جایی بگذارند تا همه بیایند و نقطه نظرات موافق یا مخالفشان را بگویند. به این ترتیب طرح آیش پنجساله هم از این قالب تنگ گرین بلاگ خارج میشود ، هم گرین بلاگی ها خیر سرشان یاد می گیرند که مثل وبلاگنویسهای همفکر غربی – لااقل ماهی یکبار – دور هم بنشینند و رو در رو با هم چایی و قهوه بخورند و حرف بزنند ، و هم کارشناسان بیشتری وارد جریان طرح ایش پنجساله میشوند و موضع را علمی تر می کنند ، و هم سازمان حفاظت محیط زیست قضیه را جدی می گیرد. و الا با وبلاگنویسی و کامنت نویسی که به هیج جایی نمی رسیم
لطیف جان!
هنوز پاتوق درست نکرده و کافی شاپ نرفته ، کلی واسمون حرف درآوردند؛ وای به حالی که تشکیل گروهک های کاپوچینویی هم بدهیم! فکر کنم می خوای دیگه سوت گرین بلاگی را هم در تاریکی نشنوی! نه؟
درویش جان
تشکر از حساسیت شما. به عنوان فردی که بسیاری از مناطق طبیعی ایران را ارزش گذاری کرده ام و آخرین مقاله ام در خصوص نحوه برآورد خسارات به مواهب طبیعی کشور در مسائل حقوقی بود،راه کار اصلی را درجبران خسارت نمی بینم هر چند آن در جای خود نکوست.همانطور که اشکار عزیر نیز فرمودند.جناب سعید نبی به حق از فرهنگ سازی برای حفظ محیط زیست گفته اندولی زمان می طلبد.دوست عزیزم ناصر کرمی نیز نگرانی به جایی دارند که تا دیر نشده باید کاری کرد.من پیشنهاد خودم را می گویم و دوست دارم هر یک از علاقه مندان نیز پیشنهاد خودشان را در سایت شما که انصافا بسیار پر محتوا و پر مخاطب است مطرح کنند و به کمک خرد جمعی انشاء ا… بتوان به راه حلی رسید.در کنار فرهنگ سازی که همه باید به آن اهتمام ورزیم ،مثلا من به عنوان معلم دانشکاه در کار خودم و هر کس دیگر در جای خود،پیشنهاد می کنم ما علاقه مندان محیط زیست یک شبکه مجازی ایجاد کنیم و از آن طریق با هماهنگی و یک صدا حرف خود را به گوش مسئولین برسانیم.
درود بر دکتر کریم زادگان عزیز و ممنون از پیگیری هاتان. اگر منظور از شبکه مجازی، چیزی شبیه به “سایت خودنویس” باشد، من هم هستم.
بله
شبکه مجازی ارزانترین ،راحت ترین،سریع ترین راه برای جمع شدن علاقه مندان محیط زیست است .این یک ایده اولیه است که امیدوارم با کمک سایرین به سرانجام برسد.
پاسخ:
نظیر این ایده را پیش تر ها تا حدودی سایت “قلم سبز ایران” می خواست پیاده کند … همچنین گاه ایرن و سبزپرس همچنین کرده اند … باید دید طرح شما دقیقاً چگونه است و با چه تمهیداتی بر جذابیتش خواهید افزود. به هر حال تا آن زمان، مهار بیابان زایی هم همواره گفته که از دریافت و انتشار نظرات دوستان استقبال می کند. همان گونه که تاکنون بارها هم چنین کرده است.
درود …
نوشته عمو محسن عزیزم از اون نوشته هایی بود که وقتی خوندمش نتونستم سر جام بشینم!پا شدم یه کم راه رفتم از این همه انرژی یکباره به جانم ریخته شد…
زنده باشید عمو جان…
ویرایش:
…به جانم ریخته شده…
دقيقاً همينطوره … جملات عمو محسن شاهكار بود و به زودي در يادداشتي جداگانه به تحسين آن خواهم پرداخت.
درویش عزیز
من تنها نگاهم را به ضرورت پرداختن به پهنه محیط زیست که با زندگی هامان گره خورده است بیان نمودم ،
تصورم این است که در این راه بنیان های کوناگونی را باید پایه نهاد .و از آن عادت به ارث رسیده تک نگری های ورای زندگی ” انسان”ی دور شد . تخصص ها اگر به ” دانائی ”
برسند شاید سد ها بسوی آبگیر ها ارتفاع کم کنند . و بعد بتوانیم ” با نفس تازه ” زندگی کنیم.
وبا هم رو بسوی ” او ” کنیم که آبی آسمان و دریاوامدار “او ” ست .
يعني مي شود محسن؟
مي شود روزي را با هم ببينيم كه سدها به سود آبگيرها و تالاب ها ارتفاع كم مي كنند؟ مي شود دوباره جوشش چشمه ها و جاري آرام كاريزها را در اين ديار ديد؟
مي شود قنات همت آباد يزد را دوباره پرآب ديد …
با آرزويت همراه هستيم رفيق سبزانديش و زردمحور من.
درود …
درویش عزیز
صدور بیانیه های رنگارنگ ،
گاه ذهن را ایستا میکند.
برایت گفته بودم :
عشق جسارت میخواهد،
باورم این است که :
جسورانه در این پهنه خواهید ماند.
حوضچه چشمه های زلال ،
با حضور ” شما” یان،
طراوتی گوارا از خود جاری خواهند نمود .
گوش کن ،
گوش کن ،
داروک میخواهد که بخواند .
راست مي گويي …
عشق جسارت مي خواهد و بايد كه سلحشوران عرصه طبيعت وطن جسور باشند.
اميد كه اينگونه باشم و بمانم.
درود …
سلام مرا به عمو محسن برسانید ؛ زنده باشند.
به چشم …
وبلاگ دانشجويان معترض كارداني:
daneshjooha1389.blogfa.com
محمد جان سلام
یک سوال دارم و یا بهتر بگم به راهنمایی تخصصی شما نیازمندم. آیا مرجعی رو میشناسی که تعداد سدهای بسته شده در حوضه آبریز دریاچه ارومیه رامشخص کرده باشه و یا نقشه ای از پراکندگی اونها رو ارائه کرده باشه؟
خیلی ممنون
قربانت
آرش