نگاه كنيد كه چگونه حتا مانعي چون سنگ هم نميتواند اين درخت بلوط را در جنگل خيرود نوشهر از رويش و به سوي نور دويدن بازدارد …
نگاه كنيد كه چگونه نرم نرمك پيشروي را ادامه داده و سرانجام با صبر و استقامت توانسته شكافي بزرگ و عميق بر اين تودهي خاراسنگ بيافريند و سر به آسمان بسايد.
وقتي آن بلوط ميتواند هر مانعي را از سر راه بردارد، ما چرا نتوانيم و نخواهيم كه با الهام از مادر طبيعت، معجزهها را در زندگيهامان عينيت بخشيم.
اين كه مهار بيابانزايي توانسته در بين 11 وبلاگ محيط زيستي برتر جهان در فاصلهي 2 روز مانده به پايان رأيگيري، جايگاه خويش را در رتبهي سوّم مستحكم سازد، خود نشان از رخداد شگفتآور ديگري دارد.
كافي است نگاه كنيم به رقباي قدرقدرت مهار بيابانزايي از ديگر كشورهاي جهان، تا دريابيم كه هماكنون هم كار ما در حد معجزه بوده است. در حقيقت، زبان فارسي در بين 11 وبلاگ شركت كننده، داراي كمترين شمار رأي دهندهي بالقوه بوده است و ديگر وبلاگهاي حاضر كه از زبانهاي چيني، بنگالي، اسپانيايي، اندونزيايي، انگليسي، عربي، آلماني، پرتقالي، فرانسوي و روسي در اين مسابقه حضور دارند، مخاطبان به مراتب بيشتري دارند. امّا با اين وجود تا امروز، مهار بيابانزايي توانسته است بيشتر از مجموع آراي شش وبلاگ فرانسوي، روسي، چيني، انگليسي، اندونزيايي و آلماني رأي بدست آورد. اين در حالي است كه در برخي از كشورها، همچون بنگلادش – آنگونه كه از طريق ايميل برايم نقل قول كردهاند – فراخوان ملّي دادهاند و از تمامي تريبونهاي دولتي و مردمي به حمايت از وبلاگ محبوبشان برخواستهاند.
خواستم بگويم دست مريزاد …
دست مريزاد بر دانشآموزان آن مدرسه در بندر دير كه خالصانه از كنارههاي نيلگون شاخاب پارس به حمايت از مهار بيابانزايي پرداختهاند؛
دست مريزاد به اهالي روستاي تاجآباد پايين در همدان كه محمّد درويش را شرمندهي محبتهاي خويش كردهاند؛
دست مريزاد به بچههاي دوستداشتني پادنا در استان كهكيلويه و بويراحمد كه درس شور و شوق را دوباره معنا كردند؛
دست مريزاد بر كاركنان آن بيمارستاني كه در شيراز، مهار بيابانزايي را فرياد زدهاند؛
دست مريزاد به كارشناسان شريف وزارت نيرو كه شجاعانه از وبلاگي حمايت كردهاند، كه بيشترين انتقاد را به سياستهاي اعمال شده در صحنهي مديريت آب كشور منتشر كرده است؛
و دست مريزاد به هموطنان شريفم در كانادا، آلمان، انگلستان، آمريكا، بلژيك، استراليا و … كه براي پيروزي مهار بيابانزايي به تبليغ چهره به چهره روي آوردهاند و يا در فيسبوك سنگ تمام گذاشتهاند.
ياد و حرمت اين همراهيها در ضمير محمّد درويش هرگز خاك نخواهد خورد و چنين پاروزدني و چنين پاروزناني را هيچگاه از ياد نخواهد برد.
برخي ديگر از روزنامه ها و تارنماهايي كه اخيراً به موج حمايت از مهار بيابانزايي پيوستهاند را در زير معرفي ميكنم و در همين جا عذر ميخواهم از مديران سايتهايي كه تاكنون از آنها به نام قدرداني نكردهام؛ اميدوارم دوستان خودشان در همينجا لينك مطالب مرتبط را برايم درج كنند تا همهي بازخوردها و حمايتها را بتوانم به طرز سزاوارانهتري پوشش دهم.
پس در اين دو روز باقيمانده هم همچنان پارو ميزنيم …
– ايرانيها در مسابقه بهترين وبلاگ دنيا
– به وبلاگ مهار بيابان زايي محمد درويش راي دهيد – كميته بين المللي نجات پاسارگاد
– در رقابت جهانی وبلاگ های« جایزه ویژه تغییرات اقلیمی» به وبلاگی نیک، مهار بیابان زایی رای دهید.
– به وبلاگ “مهار بیابانزایی” رای دهيم
– به مهار بیابان زایی رای دهیم – انجمن كوهنوردان ايران
– وبلاگ مهار بیابان زایی بر گردن ما حق دارد!
– «مهار بیابانزایی» در بین 11 وبلاگ منتخب زیستمحیطی جهان – روزنامه پول
– مهار بیابان زایی برنده است…. – دانشجويان دانشگاه زابل
– شاید فردا هم ما در یک مسابقه بین المللی شرکت کردیم!
– به مهار بیابان زایی رای دادم که صدای خش و خش تخریب محیط زیست ایران جهانی شود.
سلام
از وبلاگ “باسانسور”،خواننده پست زیبایتان شدم
مطلب جالب و مفیدی بود و اون عکس و تفسیری که داشتید هم بسیار تاثیر گزار بود
موفق باشید
درود بر شما و ممنون از مدیریت وبلاگ “با سانسور” .
خوشحالم که محتوای این یادداشت مورد توجه شما قرار گرفته است.
زنده باشید …
:) امیدوارم تا روز نهایی اول باشید و مثل همیشه سربلند….
ممنون پیام جان …
حمایت هایت را فراموش نمی کنم.
این جور چیزا همه الهام طبیعت برای انسانها هست.. طبیعت داره همیشه کمکمون میکنه که راهمون پیدا کنیم ولی افسوس که نه قدرش میدونیم و نه پیامش درک میکنیم
ما همچنان در حال جمع کردن رای هستیم.
ولی خداییش جمعیت چین 1 میلیارد هست 70 میلیونشون هم نت گرد باشن از کل جمعیت ایران جلو می زنن!!
می خوام بگم همین هم که سوم شده خیلی علی هستا ولی باز هم باید تلاش کنیم تا دقیقه 90
پاسخ:
سلام و درود بر پاروزن عزیز و خستگی ناپذیر مهار بیابان زایی در سواحل نیلگون شاخاب پارس …
از نظر علم فیزیولوژی قدرت را نسبت به جثه اندازه گیری می کنند . زبانی مانند اسپانیایول با 330 میلیون جمعیت و آنهم در کشورهایی ماند اسپانیا ، مکزیک ، آرژانتین ، شیلی و امثال اینها که حضور و دسترسی به اینترنت پرسرعت و خانگی و بدون محدودیت جزو زندگی روزمره شان هست 30 درصد آرا را بخودش اختصاص داده است . بنگالی زبانها با قریب به دویست میلیون نفر جمعیت در هند و بنگلادش برای وبلاگی که در زمینهء خطر غرق شدن بنگلادش می نویسد هم به اتکای تبلیغات دولتی و سراسری که برایش کرده اند30 درصد آرا را بخودش اختصاص داده است . اما وبلاگ مهار بیابانزایی با کمترین جمعیت حاضر در این رقابت و آنهم با مردمی که نه اینترنت پرسرعت و بدون محدودیت دارند و نه اصلا” اکثریتشان در خانه به اینترنت دسترسی دارند و نه حمایتی دولتی از آن شده است ، فقط و فقط با کمک همین دوستداران محیط زیست کشورش به تنهایی 15 درصد از کل آرا را بخودش اختصاص داده است و تا اینجای کار سوم شده است . به نظر من و با توجه به حجم و جثه ای که داریم ، از نظر مقایسه ای چهار برابر اسپانیولها و بنگالی ها رای داده ایم. حالا اگر همین درصد را با چینی ها و عربها و اندونزیایی ها هم مقایسه کنید به نتایج جالبتری می رسید . بنابراین تا همینجای کار هم ما برندهء واقعی این مسابقات هستیم . همهء پاروزنان همچنان پارو بزنند و خسته نباشند!
پاسخ:
پس از هم اکنون باید شهر سبز وبلاگستان را آذین بست و فرمان داد تا هفت شب و هفت روز مردم گرین بلاگی پایکوبی روا دارند!
درود بر لطیف عزیز و مخترع پارو زدن.
درود بر جناب درویش عزیز
اول از همه بگم واقعا جنگل خیرود کنار دانشکده کشاورزی کرج بسیار زیبا و پر از راز و رمز است…
دوم از همه مانند همیشه از تحلیل زیبای لطیف عزیز بسی کیف کردم و با اینکه معتقدم شما و شرکت کنندگان رای دهنده برندگان اصلی هستید ولی امیدوارم این بنگلادشی ها اول نشوند :)واقعا این جمله ای که برای عنوان شان انتخاب شده است بی دلیل و بی منطق هست…نوشته هایشان رو بخوانیم به پای نوشته های مهندس درویش ما نمی رسد:)
باز هم امیدوارم رتبه تان بهتر شود:)ارزو بر جوانان عیب نیست:)
شب خوش
پاسخ:
مرد خاکی جان، خاطره ها داریم از این جنگل زیبای خیرود و مرحوم دکتر جوانشر عزیز …
درود.
ارادتمند تمامي دوستان و به قول لطيف عزيز تمامي پاروزنان. همچنان پارو مي زنيم. نبود. دراينجا مي خواهم يك تشكر واقعي از همه دوستان داشته باشم. اشتباه نكنيد اين از اون تشكرهاي معروف دايي جان ناپلئوني من نيست. درود بر همه و از جمله خود درويش عزيز.
پاسخ:
واقعن هم تشکر داره امیر جان … و تو البته نخستین حمایت وبلاگی را کلید زدی.
درود …
به مهار بیابان زایی رای دادم که صدای خش و خش تخریب محیط زیست ایران جهانی شود.
به مهار بیابان زایی رای دادم تا بدانند در ايران صداهاي ديگري هم وجود دارد.
درود بر عبدالرضا باقری عزیز …
کاش من به اندازه ی نصف اون درخت ، اعتماد به نفس داشتم!
اگر آدم ها به اندازه نصف که چه عرض کنم، یک دهم این درخت، اعتماد به نفس که هیچ، فقط صبر و استقامت داشتند، بی شک جهان امروز، اینگونه نبود که اینک است.
درود بر سروی عزیز.
صبر و استقامت رو خوب اومدید!
سپاسگزارم …
من فقط یک رای داشتم و هر تبلیغی هم که برای رای دادن به مهاربیابانزایی شده جمعی بوده است . بنابراین ضمن عرض یک خیلی ممنون از لطف دوستان ، خواهش می کنم منبعد اسم من برده نشود و از کسانی سپاسگزار باشیم و یادشان کنیم که بی صدا به مهاربیابانزایی رای داه اند و یا علاوه بر آن ، صمیمانه در وبلاگهای کمتر شناخته شده شان و یا حتی بدون داشتن وبلاگ ، بطور شخصی رای جمع کرده اند . ما حتی اسم این دوستان انبوه را هم نمی دانیم . در نتیجه قدرشناس این دوستان گمنام هستیم . ضمنا” کپی رایت درخواست ” پارو زدن ” برای قایق محقر محیط زیست ایران – که اگر به همین شکل پیش برود تبدیل شدن به یک قایق مستحکم میشود ، – متعلق به ناصر کرمی است!
:)
آقا مخلصیم …
نباید در مورد نقش موثر گروه های چند هزارنفره ی خویش در فیس بوک شکسته نفسی کنی رفیق.
لطیف بی شک بیشتر از یک رای داشته است! نداشته است؟
درود …
آره واقعا این روزها آقای عبادی هیجان قشنگی رو در وبلاگستان و فیس بوک ایجاد کردن
دستشون درد نکنه
و البته به قول آقای عبادی ، دست رای دهندگان خاموش و گمنام هم درد نکنه
پاسخ:
بله دست همه درد نکنه که نشان دادند اتحادشان می تواند همچنان کم نظیر باشد.
سلام بر استاد دلسوز طبيعت.ما هم راي داديم.اميدواريم كه موفق بشيد.يه خواهش : ميشه نحوه ي آپلود عكس رو به ما هم ياد بديد؟ خواهش مي كنيم براي كارهاي انجمن نجوممون لازم داريم.
درود بر فرزانگان عزیز بناب و ممنون از لطفتان.
من بر روی هاست سایتم عکسها را آپلود می کنم دوستان عزیز.
شما هم بهتر است از سایت شخصی استفاده کنید و عکسها را در دامین اختصاصی تان آپلود و ذخیره سازید.
درود …
عالي بود محمد درويش عزيز!
به حالش غبطه خوردم… بايد من و ما هم راهي بيابيم براي يك شكاف عميق در دل شب…
پاسخ:
حتمن خواهیم یافت شجاع عزیز؛ شک نکن.
و دست مریزاد و خدا قوت به شما که چنین شوری رو براه انداختید/عشق -دلشوره و دلتنگی هایتان را تقسیم کردید اما زیاد شد و صاحب اینهمه دوست و شور و وصل و امید شدید/نوش
همیشه همین گونه خواهد بود رؤیای گرامی …
کافی است آرمانت را باور داشته باشی و برایش جان دهی؛ آن گاه در خواهی یافت که همه ی دنیا دارند دست در دست هم می دهند تا تو به آرمانت برسی …
و من ایمان دارم روزی وطنی را خواهیم به جا آورد که در آن، هیچ کس نیست تا زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگیرد.
درود …
آقا لطیف عزیز… درست است که مخترع پارو زدن آقای ناصر کرمی بوده ولی راه انداختن یک همچنین شوری در بین بچه های طرفدار محیط زیست ابتدا توسط شما و آن پست معروف “پارو بزنید” ایجاد شد. بنابراین بگذارید شما را همچنان سر دسته ی پارو زنان بنامیم.
در همین رابطه, و در ادامه ی همان شور و هیجان پارو زدن, من چند روز قبل یک ایمیلی حاوی لینک مربوط به رای دادن را برای یکی از دوستانم فرستادم و درخواست کردم که برود و رای بدهد.
امروز ضمن پیگیری تلفنی, شنیدم که گفت کامپیوترم اشکال دارد و نتوانستم رای بدهم, خودم حدود هشتاد کیلومتر رفت و برگشت رانندگی کردم تا توانستم بروم آنجا و ضمن برطرف کردن اشکال کامپیوترش که بیشتر به بهانه میماند, وادارش کردم رای بدهد. این بجز ارادت به آقای درویش و از همه بالاتر, همان شور و هیجان پارو زدن که شما ایجاد کردید, چیز دیگری نمیتوانست باشد.
پاسخ:
گاه هیچ حرفی و کلامی نمی ماند تا برای سپاس از چنین مهرورزی های خالصانه ای به کار گیرم.
دوستت دارم دانش عزیز و از خدا می خواهم که نوشخند زندگی هرگز با تو قهر نکند.
خدمت خانم سلام مخصوص برسانید و اگر این روزها به باغ بوچارت رفتید حتمن جای اروند را خالی کنید.
درود …
جدا ها !چه تحلیل خوبی کردید …
ما اینیم دیگه!(ما که می گم یعنی مهار بیابان زایی!)
زنده باشید و پرتوان تر از پیش…
به چنین همرهان و پاروزنانی افتخار می کنم …
درود …
آقای درویش, اروند جان همیشه در دل ما جای دارد. اگر رفتیم, حتما” به یادش یک عکس خوشکل از پروانه های آنجا برایش میگیرم و میفرستم.
درود بر شما … هر چند زیبایی سیرت خودت کمتر از پروانه های سحرانگیز بوچارت نیست.
چند خبر بنقل از خبرگذاری مستقل محیط زیست ایران
ه گزارش خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران دکتر پاپلی یزدی که از جمله بنیانگذاران دانش جغرافیای نو در اریان محسوب می شود در نامه خود اشاره کرده است که قانون مجلس غیر کارشناس بوده و ملت ایران هرگز واضعان این قانون را نخواهند بخشید. وی می افزاید تصویب این قانون به معنای آن است که مالکان چاه های غیر مجاز که باعث نابودی سفره های آب زیرزمینی شده اند بتوانند کار غیر قانونی خود را قانونی کنند.
متن کامل نامه دکتر پاپلی یزدی به شرح زیر است :
جناب آقای مهندس مجید نامجو
وزیر محترم وزارت نیرو
باسلام و احترام وآرزوی توفیق حضرتعالی
متن ضمیمه نامه ای است درباره قانونی که جدیداً از مجلس محترم شورای اسلامی درباره چاه های غیر مجاز گذرانده شده است.
امید است با فشار افکار عمومی این قانون به تصویب شورای نگهبان نرسد.
دکتر محمد حسین پاپلی یزدی
استاد بازنشسته دانشگاه تربیت مدرس تهران
و مدیر عامل اتحادیه تعاونی آب بران خراسان بزرگ
یک فاجعه زیست محیطی که می رود قانونی شود
تعیین تکلیف چاه های آب فاقد پروانه(غیرمجاز)
مجلسیان محترم خانه تان آباد!
در ظرف 15 سال گذشته در روزنامه های کشور دهها مقاله درباره برداشت بی رویه آب از دشتهای ممنوعه و افت سطح دشتها و فاجعه ای که بار می آورد چاپ شده است.
صد ها عکس از شکاف های زمین و چاک چاک شدن دشت ها ، بالا افتادن موتورهای آب ، چاله شدن زمین ، فرسایش زمین و ترک های ایجاد شده در ساختمان ها که هم نتیجه برداشت بی رویه آب از سفره زیرزمینی است چاپ شده است. در این 15 سال صدها گزارش تلویزیونی در این باره پخش شده است . کارشناسان آب های زیر زمینی کشور و محیط زیست برداشت بی رویه آب را فاجعه اعلام کرده اند. با پول دولت شرکت های مهندسین مشاور آب کشور صدها طرح در این باره اجرا کرده اند و در همه آنها وقوع دردناک فاجعه ای که مملکت را با بی آبی روبرو می کند بر ملا ساخته اند.
سازمان یونسکو ، افت سفره آب های زیرزمینی را در برخی دشت ها خطری برای تمدن و فرهنگ دانسته است و در مدیریت جامع منابع آب برخی از دشت ها از جمله دشت مشهد مشارکت دارد.
افت آبهای زیرزمینی در دشت های شرق کشور بخش مهمی از شهرهای مرزی را از نظر آب شرب وابسته به افغانستان کرده است. امروز بدون آب هیرمند و هریررود شهرهای مثل زاهدان و مشهد با مشکلات جدی روبرو هستند.
صدها مدیر و کارشناس وزارت نیرو در حد سکته در مقابل متخلفین چاه های مجاز ایستاده اند ، زندگی خود و خانه خود را در راه پاسداری از منابع آبی کشور باخته اند.قانون کشور به شدت هر چه بیشتر از سفره آب های زمینی حمایت می کرده است .
هزاران کشاورز با فرهنگ وطن دوست با شرف خود پاسدار منابع آبی کشور بوده اند و سعی کرده اند از سفره آب زیر زمینی کشور پاسداری کنند.
هزاران خلافکار و متجاوز به قانون و انفال و حق و حقوق ملت که چاه غیر مجاز حفر کرده اند از طریق دادگاه های ذی صلاح محکوم شده اند . صدها استاد دانشگاه در سر کلاس های درس به دانشجویان خود مساله افت آب های زیر زمینی و خطرات ناشی از آن را درس داده اند.
در این شرایط یک مرتبه مجلس محترم شورای اسلامی قانونی چند پهلو را تصویب می کند که مالکان چاه های غیر مجاز که قبل از سال 1384 تخلف کرده اند و بدون مجوز آب از سفره های زیر زمینی برداشت کرده اند بتوانند کار غیر قانونی خود را قانونی کنند.
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی می دانند که حتی یک متخصص آب زیر زمینی نه در کشور و نه در سطح جهان پیدا نخواهند کرد که این قانون را تاییدکند.
حتی یک استاد و یا دانشجوی رشته های آب و هیدرولوژی و ژئوهیدرولوژی را در کشور ودر سطح بین المللی پیدا نخواهید کرد که این قانون غیر علمی را بپذیرد.
حتی یک کارشناس محیط زیست را پیدا نخواهید کرد که این قانون را تایید کند .حتی یک کارشناس زمین شناسی و خاک شناسی را پیدا نخواهید کرد که با روش علمی این قانون را معنی کند.
این قانون دو پهلو مجلس مغایر با قانون اساسی است ، مغایر با قانون نظم و انضباط امورخداوندی است. این قانون مغایر با الگوی مصرف است .
دانشگاهیان و متخصصان باور نمی کردند که همچون قانونی از مجلس تصویب شود.
این قانون یعنی آهای مردم بروید خلاف کنید منافع ملت و ملی و سرزمینی را بچاپید ، یک روزی کارتان را قانونی می کنیم . یعنی هیچ کسی از خلاف کاری نترسد . اگر آب بی رویه در دشت ممنوعه بر داشتید اگر از منابع طبیعی کشور سوء استفاده کردید ، اشکال ندارد چند صباحی جریمه می شوید بعد کارتان قانونی می شود . فردا هم به جنگل ها و حیات وحش و آسمان و زمین هم دست اندازی خواهند کرد یک روزی کارشان قانونی خواهد شد .
مملکت دارای مرزهای متعددی است . مرز هوایی ، مرز دریایی، مرز زمینی . امروز مرزهای جدیدی دارد پیدا می شود ، مرز امواج و مرز ….. یکی از مرزها مرز زیر زمینی است . آن ها که با چاه غیر مجاز دردشت ممنوعه آب بر داشته اند متجاوز به یکی از مرزهای مهم این مملکت یعنی مرز زیرزمینی هستند . تمام مرزبانان کشور آنها که به این کشور اسلامی عشق می ورزند آنها که برای حفظ دین و ایمانشان و سرزمین شان و حفظ مرزهای آن پاسداری کردند از شما گله مند خواهند شد و با قانون ضد مرزیتان مخالفت خواهند کرد.
من یک استاد بازنشسته ام ، فریاد می زنم آهای مجلسیان کارتان در مورد این قانون اشتباه محض است و ملت ایران شما را نخواهد بخشید . شما کار غیر کارشناسی انجام داده اید ، شما اگر فکر می کنید در گوشه ای عده ای را راضی می کنید تا به شما رای بدهند ، باید بدانید که کشاورزان متخلف که از چاه های غیر مجاز در دشت های ممنوعه آب بر می داشته اند رای چندانی ندارند . وقتی ملت آگاه شود که شما به حمایت متخلفین زیست محیطی قانونی وضع کرده اید به تمام کسانی که به این قانون رای داده اند رای نخواهید داد . آن 64 نفری که پیش نویس این قانون را نوشته اند بدانند که مردم به آنها رای نخواهند داد. من بیش از ده سال قبل در تعریف جهان سوم گفتم و نوشتم و چاپ کردم که” جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش آباد شود خانه اش خراب می شود و هر که بخواهد خانه اش آباد شود باید در تخریب مملکتش شریک باشد” …
مجلسیان ، خانه اتان آباد که در آبادی آن کوشا هستید .
و باید منتظر چه باشیم .
انتظار هست که شورای محترم نگهبان با دقت نظری که دارند این قانون ضد قانون اساسی و ضد منافع ملی را تصویب نفر مایند و قاطعانه از آن جلوگیری کنند.
انتهای خبر // http://www.iren.ir // ایرن
خوش بحال امثال ننه پورپورها که هکتارها جنگل را سیم خاردار کشیدند و بردند و خوردند
به گزارش خبرنگار مهر، با وجود اعلام غير قانوني بودن تخليه زباله در مناطق حفاظت شده از سوي رئيس سازمان محيط زيست کشور، زباله هاي شهر کياشهر در برابر ديدگان مسئولان محيط زيست محلي به سواحل شني و نيزارهاي تالاب بوجاق گيلان ريخته مي شود.
يک فعال محيط زيست در گيلان با تائيد اين مطلب به خبرنگار مهر گفت: با وجود اينکه در تعطيلات نوروز بسته هاي جمع آوري زباله از سوي سازمان محيط زيست با همکاري سازمانهاي غير دولتي در ميان مردم توزيع و با استقبال آنها زباله ها جمع آوري و در مکاني از پيش تعين شده انبار شد اما شهرداري کياشهر جلوي چشم مسئولان اداره محيط زيست آستانه اشرفيه زباله هاي جمع شده را با کاميون در بستر تالاب بوجاق خالي کرد.
محمد محمدي با انتقاد از برخورد دوگانه با بحث محيط زيست در شهرهاي شمالي ايران به خصوص گيلان تاکيد کرد: بسياري مردم را متهم مي کنند که با رعايت نکردن محيط زيست مسائل بهداشتي آسيبهايي به خود و ديگران وارد مي کنند در حالي که مسئولان شهري زباله هاي توليدي و پر از آلودگي را در بکرترين مناطق زيست محيطي به بهانه نبود فضاي انباشت زباله، تخليه و محيط زيست را به سادگي تهديد مي کنند.
اين عضو موسسه هاي غير دولتي استان گيلان با اشاره به استقبال مردم از مسائل زيست محيطي، اضافه کرد: واقعيت اين است که مردم به شدت نسبت به آلودگي و تخريب محيط زيست حساس شده اند و به اندازه کافي همکاري مي کنند اما اکنون بيشتر نيازمند تعامل مسئولان با هم و رعايت مسائل زيست محيطي از سوي آنان هستيم.
انتهای خبر // http://www.iren.ir // ایرن
خوب مشکل از کجاست؟
…راستی درویش خان داستان زیرگرفتن رئیس محیط زیست آستارا بکجا رسید؟
چرا هیچ کدام از سبز نویس ها دیگر چیزی نمی نویسند؟!!
ضمن این که باید به این نکته توجه داشت که یک “چین” با جمعیتش برای هر گونه حضور در مسابقهای کافیست و این کار یعنی یک موفقیت خیلی بزرگ
پاسخ:
درود بر مریم چهاربالش گرامی.
بله دقیقن همینطور است …
به گزارش خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران، دکتر محمدرضا فاطمی کارشناس زیست دریایی و محیط زیست با اعلام این خبر گفت: با کمک بانک جهانی تصفیه خانه ای در رشت در حال احداث است و دومین تصفیه خانه هم قرار بود در اهواز احداث شود که متاسفانه با ازبین رفتن پول هایی که بانک جهانی برای این منظور به مسوولان آب و فاضلاب اهواز وام داده بود این تصفیه خانه همچنان در نوبت ساخت قرار دارد!
فاطمی افزود: پولها از دست رفته و مسوولان بعد از دو سال با آلودگی روزافزون تالاب شادگان به تکاپو برای احداث این تصفیه خانه افتاده اند که تا به امروز این تکاپو بی نتیجه مانده است.
در پی این مطلب دکتر احمد سواری که خود مجری بخشی از پروژه فاضلاب صنایع تصفیه خانه اهواز بوده است با تایید این مطلب گفت: قطعا در اداره آب و فاضلاب اتفاقاتی مبنی بر اینکه پولهای وام بانک جهانی در رابطه با این پروژه در جاهای دیگری خرج شده افتاده است که حتی مسوولان آب و فاضلاب برای پروژه ای هم که ما روی آن کار می کردیم پولی برای دستمزد نداشت که به ما بدهد.
سواری ادامه داد: این پروژه دو سال پیش شروع به کار کرد و بانک جهانی برای جلوگیری از ورود فاضلاب خانگی و صنعتی به تالاب شادگان وام خوبی به استان خوزستان داد اما تا به امروز نه از پولهای وام بانک جهانی خبری است و نه از تصفیه خانه فاضلاب.
این استاد دانشگاه علوم و فنون دریایی افزود: ما در استان خوزستان یک تصفیه خانه در غرب کارون به نام جونیدیه داریم اما به دلیل ظرفیت کم نمی تواند جوابگوی کل کارون باشد به همین دلیل در قسمت شرق کارون به این تصفیه خانه احتیاج داریم.
وی در ادامه افزود: تمام فاضلاب های خانگی در ابتدا به کانال نهر مالح ریخته می شود و از آنجا این کانال این فاضلاب ها را به تالاب بین المللی شادگان می ریزد و این برای آلودگی آب این تالاب نگران کننده است.
سواری گفت: بانک جهانی قصد داشت کانالهای فاضلاب های کنده شده را لوله گذاری کند و نهایتا به تصفیه خانه متصل شود و در آخر هم آب تصفیه شده به کارون و شادگان ریخته شود اما چه حیف که این طرح تا به امروز در حد یک طرح باقی مانده است.
انتهای خبر // http://www.iren.ir // ایرن
دنبال پول ها می گردید؟
بهتر است یک نگاهی به محتویات درون گوشی همراه و لب تاپ بعضی ها بیاندازید!
یک پرسش
چرا برخی از مهندسان موقع غذا خوردن در سمینارها برای یک نوشابه اضافی کاسه گدایی بدست می گیرند؟
لطفا خوانندگان بمن پاسخ بدهند
چرا؟پرسش سختی نیست
به گزارش خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران، دکتر محمدرضا فاطمی کارشناس زیست دریایی و محیط زیست با اعلام این خبر گفت: با کمک بانک جهانی تصفیه خانه ای در رشت در حال احداث است و دومین تصفیه خانه هم قرار بود در اهواز احداث شود که متاسفانه با ازبین رفتن پول هایی که بانک جهانی برای این منظور به مسوولان آب و فاضلاب اهواز وام داده بود این تصفیه خانه همچنان در نوبت ساخت قرار دارد!
فاطمی افزود: پولها از دست رفته و مسوولان بعد از دو سال با آلودگی روزافزون تالاب شادگان به تکاپو برای احداث این تصفیه خانه افتاده اند که تا به امروز این تکاپو بی نتیجه مانده است.
در پی این مطلب دکتر احمد سواری که خود مجری بخشی از پروژه فاضلاب صنایع تصفیه خانه اهواز بوده است با تایید این مطلب گفت: قطعا در اداره آب و فاضلاب اتفاقاتی مبنی بر اینکه پولهای وام بانک جهانی در رابطه با این پروژه در جاهای دیگری خرج شده افتاده است که حتی مسوولان آب و فاضلاب برای پروژه ای هم که ما روی آن کار می کردیم پولی برای دستمزد نداشت که به ما بدهد.
سواری ادامه داد: این پروژه دو سال پیش شروع به کار کرد و بانک جهانی برای جلوگیری از ورود فاضلاب خانگی و صنعتی به تالاب شادگان وام خوبی به استان خوزستان داد اما تا به امروز نه از پولهای وام بانک جهانی خبری است و نه از تصفیه خانه فاضلاب.
این استاد دانشگاه علوم و فنون دریایی افزود: ما در استان خوزستان یک تصفیه خانه در غرب کارون به نام جونیدیه داریم اما به دلیل ظرفیت کم نمی تواند جوابگوی کل کارون باشد به همین دلیل در قسمت شرق کارون به این تصفیه خانه احتیاج داریم.
وی در ادامه افزود: تمام فاضلاب های خانگی در ابتدا به کانال نهر مالح ریخته می شود و از آنجا این کانال این فاضلاب ها را به تالاب بین المللی شادگان می ریزد و این برای آلودگی آب این تالاب نگران کننده است.
سواری گفت: بانک جهانی قصد داشت کانالهای فاضلاب های کنده شده را لوله گذاری کند و نهایتا به تصفیه خانه متصل شود و در آخر هم آب تصفیه شده به کارون و شادگان ریخته شود اما چه حیف که این طرح تا به امروز در حد یک طرح باقی مانده است.
انتهای خبر // http://www.iren.ir // ایرن
:: دانلود فایل ضمیمه ()
به اشکار:
ممنون از ارسال خبرهایت.
در مورد آن حادثه زیرگرفتن گویا همچنان مراحل دادگاه در حال طی شدن است.
درود …
بسیار مطلب قشنگ و انرژی بخشی بود. منظورم همون موضوع بلوط هستش. متأسفانه ما که امکانات سفر نداریم تا اینها را ببینیم. اما امید داریم که لذت دیدن این زیباییها ازنزدیک قسمت ما هم بشه.
بنظر من موضوع مهمتر از رتبه آوردن مهار بیابان زدایی، اینه که شما بدونید ما دوستتون داریم و در حد توانمون ازتون حمایت میکنیم.
پایدار باشید.
ببخشید مهار بیابان زایی را مهار بیان زدایی نوشتم.
لطفاً خودتون اصلاحش کنید.
شگفتی طبیعت است و آفریده خداوند
آخرین خبر آخرین خبر
اگر ارث و میراث پدری در حول و حوش شاهرود و جنگل ابر دارید…اگر بلدوزر و لودر و کامیون دارید…اگر پیمانکار ساختمانی هستید….اگر در خرید و فروش ذغال سناتوری و …تبحر دارید(منظور از نقطه چین جنس خوب است)…
هنوز تو و رفقايت اصرار داريد براي فحش دادن به من و خانم دکتر جوادي؟ يکي ماجراي صدور پروانه هاي شکاربود، ديگري ماجراي قانون ايمني زيستي، ديگري ماجراي ميانگذر تالاب انزلي و اين بار هم لابد نوبت جاده ابر است که به خاطرش دلاور نجفي زنگ بزند. ماجرا ساده است: محمدي زاده ديروز گفته جاده ابر مصوب هيئت دولت است و حتماً اجرا خواهد شد، اما ما سعي خواهيم کرد کمتر به طبيعت منطقه لطمه بزند.والبته ما هرگز نمي توانيم خوشبين باشيم به سعي آقاي محمدي زاده. اين جاده بدون هيچگونه توجيه فني، اقتصادي و زيست محيطي فقط به اين خاطر ساخته مي شود که بهانه اي باشد براي تغيير کاربري هزاران هکتار اراضي پيرامون آن و البته سوارشدن چند نفر بر قاليچه سليماني مکنت و قدرت. چطور مي توان آثار زيست محيطي چنين جاده اي را که اساساً به قصد تغيير کاربري طبيعت و توسعه ساخت و ساز در آن احداث مي شود، کنترل کرد؟ آقاي محمدي زاده زورتان نرسيد جلوي احداث جاده را بگيريد يا اساساً نگاهتان چيز ديگري است؟
اين يادداشت به قصد دفاع از عملکرد واعظ جوادي و دلاور نجفي نوشته نشده است. به آنها نيز ايرادات وانتقادات خاص خودشان وارد است. اما مي دانم که امروز دلاور نجفي زنگ مي زند تا بگويد ديدي ما نگذاشتيم جاده ابر را بسازند، اما اينها گذاشتند.دست کم اين يک يرا ميدانم دلاور نجفي درست مي گويد.
انتهای خبر // http://www.iren.ir // ایرن
باید پیشانی دکتر کرمی و شانه دلاور خان نجفی را بوسید
….آقا هومان خان یک چنعکس زیبا از منطقه ای از استان خودشان را منتشر کرده خوراک ویلا سازی.
بشتابید از شالیزارهای شمال و جنگل سرخدار ابر تا جنگل های بلوط زاگرس
تخریب آزاد است.قابل توجه بعضی از دوستان اهل دل:(ژغال خوب هم تو محل درست میشه گوشت کبک و بره هم باب دندونه)
هومان خان حالا که همه دارند می خورند اشتباه است که شما هم از این بیت الحال! استفاده نکنید.همه چیز از دست رفته هرکسی زودتر برد و بیشتر خورد برنده است.
به هرکسی هم که با وجدان کارکرد و ندزدید و جلوی دزدی را بگیرد انگ حماقت می زنند
# حسین عبیری گلپایگانی گفته است :
دوشنبه ۲۳م فروردین ۱۳۸۹ در ۱۸:۱۰
شگفتی طبیعت است و آفریده خداوند
حسین آقا ی گلپایگانی عزیزم آمدند و خوردند و بردند و جاده کشیدند ازبرای ویلا سازی وژ…رسانی
حالا بیایند در سرخه حصار چهارتا سرو نقره ای و کاج نهران بکارند
..حمومی آی حمومی لنگ و قطیفم بردند!!!
جسارتاً اگه امکانش هست نظرتون را در مورد این خبر:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/04/100410_l13_cheeta_.shtml
در یک پست بیان کنید.
شخصاً برام سؤاله که منقرض نشدن نسل یه حیوان مهمتره یا اینکه انحصارش در دست ما باشه؟
چه شاه درختی! خدا حفظش کنه…
دست اون آقاهه هم که همش می گه ازش اسم نبریم، درد نکنه. اسم نبردم ها. خوب بود؟
پاسخ:
خوب که چه عرض کنم … عالی بود مونترای عزیز.
جناب اشکار بنده در مورد استقامت درخت مطلب نوشتم نه در مورد مطالب وبلاگ جناب دکتر کرمی و جاده کشی در جنگلهای ابر
حسین آقای گلپایگانی عزیزم
هم استانی نازنین من
بنده قصد جسارت به شما را نداشتم چون هم از لحاظ سن و سال از من بزرگتر هستید هم زوربازوی شما بسیار زیاد است و هم اینکه….
منظور بی احترامی به شخص شما نبود هدف این بود که نشان بدهم دوستان برای حلال کردن بودجه اول برای ایجاد یک منطقه حفاظت شده هزار منت مکی گذارند و یک تابلوی فلزی زرد نصب می کنند و بعد…حمله از هر طرف می خورند آب چشمه زمین جنگلی..یکسر بیایید رودخانه چالوس را که دوغاب خاک شده نگاه کنید به سیاه بیشه بنگرید به زمین های برنجی که هرروز کوچکتر می شوند
به باغات چای که دیگر حتی به صرفه نیست کوتاه شوند…اصلا من دروغگو و بی سواد..خوب؟حرف شما قبول
ولی عزیزم من به قربان شاخ سبیلتان بروم مردم کههمه کور و کر نیستند(بحث سیاسی نمی کنم چون نه حرات آن را دارم و نه از آن چیزی سردرمی آورم و نه به کسی اعتماد دارم)وضع آب و هوا و تخریب منابع طبیعی که دیگر خرس و گراز نیست که حضرات در برابر پرسش شما پوزخند تحویلتان بدهند
..بگذریم آخرش به این نتیجه می رسیم که:
..عمو سبزی فروش؟
بله!
قرمساق کمفروش؟
بله!
سبزی آش داری؟
بله!….
اصلا حسین آقا من توبه کردم دیگر از این حرفها بزتم به من چه!گور پدر (ببخشید بی خیال)محیط زیست
…حالا بیا و درستش کن
روزی درویش از میخ هایی گفت که بر دیوار کوفته میشد
و امروز از درختی می گوید که از سنگ سر برآورده است
فردا از وبلاگی می شنویم که ما خواستیم اولین باشد
نوشتم”ما”تا بدانیم و باور بداریم که فقط ما می توانیم
تا بدانیم و باور بداریم که دقایق 90 را”ما” آفریدیم
به باور برسیم که:
“ما” می توانیم اگر و تنها اگر بخواهیم
“دست هایی که کمک می کنند مقدس تر از زبان هایی هستند که دعا می کنند” کوروش کبیر
دستانتان را به کمک عادت دهید
امروز روز حرکت دستانتان برای حمایت است
پاسخ:
ممنون کالیراد عزیز که همچنان پارو می زنید و دیگران را به پارو زدن تشویق می کنید. اما فکر کنم توان ما همینقدر بوده است!
وقتی به مهار بیابان زایی رای می دادم دلم گرفته بود …
نه از رایم ، دلم گرفته بود از اینکه جایی هستیم که کسی نمی بیند با تفاوت به این بزرگی با رقبا با چه تلاشی مبارزه می کنیم
از اینکه که در جایی نیستیم که مثل بنگالی ها برایمان فرا خوان ملی بدهند
….
موفق باشید درویش بسیار عزیز
درود بر سارای عزیز و بامعرفت …
ممنون از این همه لطف و همراهی …
رقابت بین دو وبلاگ اسپانیایی و بنگالی بسیار هیجان انگیز شده و تقریبن بسیاری از گروه ها و صفحات اجتماعی در فیس بوک به این دو زبان در حال بوجود آوردن بزرگترین موج اینترنتی هستند.
البته غیر از این دو مورد و به خصوص در مقایسه با وبلاگهای روسی, عربی, انگلیسی, اندونزیایی، آلمانی، برزیلی و فرانسوی کار ایرانی ها حرف نداشته و بسیار شایان تقدیر بوده است.
درود بر همه شما.