زخمي كه «زخم تبر» هم نتوانست اندكي از جراحتش بكاهد!

دكتر حسين آخاني هشدار مي دهد كه سرطان مي تواند هديه اي باشد از سوي مخربان مراتع كشور به مردم بي گناهي كه از گوشت دامي تغذيه مي كنند كه ناچار است از گياه سمي افوربيا استفاده كند. 

      شامگاهان ديروز، نخستين بخش از مجموعه‌ي مستند «زخم تبر» از شبكه‌ي دوّم سيما پخش شد. مجموعه‌اي كه مطابق شنيده‌ها حدود يك‌سال براي ساخت آن وقت صرف شده و قرار بود به مناسبت روز جهاني محيط زيست، از دردها و آلامي سخن گويد كه طبيعت وطن را متأثر كرده و جراحتي ژرف و فرساينده بر پيكر رنجور سرزمين مادري نهاده است. امّا متأسفانه آنچه كه پخش شد، چيزي نبود كه با توجه به پيشينه‌ي سازندگان چنين مجموعه‌اي، انتظارش مي‌رفت.
     در حقيقت، زخم تبر – دست‌كم – در نخستين قسمت 30 دقيقه‌اي آن – بيشتر به موضوع انشاي يك جوان دبيرستاني مي‌خورد كه تلاش كرده بود در پس زمينه‌ي واژگان اغلب احساسي كه پشت سر هم نهاده، تصاويري از جنگل‌هاي هيركاني و كلامي از آدم‌هاي متخصص و غير متخصص چاشني‌اش كند؛ امّا راست آن است كه اين مجموعه‌ي مستند، نه تنها فاقد جذابيت‌هاي لازم ديداري و هنري براي مخاطب عام بود، بلكه گمان نبرم هيچ صاحبنظر متخصصي را هم در اين حوزه راضي ‌كرده باشد. نگارنده هم بسيار شانس آورد – يا شايد بدشانسي!- كه در آن زمان كسي در منزل حضور نداشت و او توانست كانال تلويزيون را به مدّت 30 دقيقه بر روي شبكه‌ي دوّم سيما ثابت نگه دارد! حتا اين برنامه همپاي گزارش‌هاي سفرنامه‌اي جناب اينانلو و گروه تلويزيوني‌اش در برنامه‌ي صبحگاهي «مردم ايران سلام» هم نبود؛ برنامه‌هايي كه به مراتب از وقت كمتري براي آماده شدن برخوردار هستند.
    اصولاً اين حسرت همواره براي نگارنده باقيمانده است كه چرا سينماي ايران كه از فرزانگان مؤلفي چون پرويز كيمياوي، محسن مخملباف، ابراهيم حاتمي‌كيا، داريوش مهرجويي، بهرام بيضايي، كمال تبريزي، سهراب شهيد ثالت، امير نادري، رخشان بني‌اعتماد، عباس كيارستمي، جعفر پناهي، خسرو سينايي، اكبر عالمي، هوشنگ گلمكاني، خسرو دهقان، مجيد مجيدي، بهمن فرمان‌آرا و … برخوردار است؛ چرا هنوز نتوانسته اثري ماندگار در حوزه‌ي محيط زيست، چه داستاني يا مستند بيافريند؟! سينمايي كه برخي از آثار آفريده شده‌اش در شمار شاهكارهاي هنر هفتم نه فقط در ايران كه در جهان بوده و هست و حتا توانسته مخاطباني بسيار زياد و قابل توجه از عامه‌ي مردم را جذب كرده و به تفكر وادارد، چرا در توليد يك مستند ماندگار زيست‌محيطي تا اين حد عاجز نشان داده است؟!
راستي! چرا سازمان حفاظت محيط زيست يا وزارت جهاد كشاورزي و يا وزارت ارشاد و بنياد فارابي تاكنون حاضر نشده‌اند بخشي از بودجه‌ي قابل توجه خويش را در بخش روابط عمومي و معاونت ترويج و مشاركت‌هاي مردمي و نظاير آن، در اين حوزه مصروف داشته و با جذب بزرگترين نام‌هاي سينمايي كشور، اثري ماندگار و مؤثر بيافرينند كه هم مخاطبان را بر صفحه‌ي سينما و تلويزيون نگه‌ دارد، هم آنها را به تفكر واداشته و هم عشق بينندگان خويش را به مواهب طبيعي ايران‌زمين دوچندان سازد؟
حرف بسيار است … امّا فعلاً فقط ترجيح مي‌دهم بگويم: متأسفم … تا بعد …

فرشاد شكيبي كه نامش به عنوان كارگردان و تهيه كننده آمده است تا چه اندازه مسئوليت نارسايي هاي آشكار اين مستند را بر عهده مي گيرد؟!

   در همين ارتباط
   زخم تبر صدا و سیما بر مستند جنگل!

4 فکر می‌کنند “زخمي كه «زخم تبر» هم نتوانست اندكي از جراحتش بكاهد!

  1. ناصري

    سلام.

    باید بگم حیف بودجه ای که برای ساخت این مستند صرف شده.
    حتی در سطح سمینار یه نیمه دانشجوی کارشناسی هم نبود.

    یه سوال چطور میتونم اسم و مشخصاتم رو بعد یا قبل از بیان دیدگاه حذف کنم؟

  2. ناصری

    سلام.
    لطف میکنید در مورد این مستند بیشتر توضیح بدید. چهارشنبه قسمت اول اون پخش شد و دیروز قسمت چهارم.احساس میکنم این مستند هم از سانسور خبری مصون نمانده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.