نخستین، فردی که خطاب به دکتر قالیباف سخن گفت، دکتر مجید مخدوم، استاد دانشگاه تهران و شناختهترین چهره علمی محیط زیست ایران بود. ایشان به چند نکته مهم اشاره کردند و در حقیقت به نرمی سر محمد هادی حیدرزاده – رییس ستاد محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران – را بریدند و گذاشتند روی میز! به نحوی که آقا هادی دیگر تا انتهای مجلس هیچ چیز نگفت! گفت؟
دکتر مخدوم نخست در ارتباط با عنوان هماندیشی امروز، تذکر داد : محیط زیست و توسعه پایدار با یکدیگر عجین هستند؛ یعنی اگر خواهان توسعه پایدار هستیم، باید محیط زیست سالم داشته باشیم و اگر خواهان محیط زیست سالم هستیم، باید توسعهی ما پایدار باشد. در صورتی که در عملکرد شهرداری تهران، این واقعیت آنچنان که باید نمود ندارد! مثلاً پایاننامههای بسیار خوبی در باره وضعیت محیط زیست شهر تهران کار شده است که شهرداری از آنها خبر هم ندارد! به عنوان نمونه باید به پایاننامهای اشاره کنم که در همین بهمن ماه سال 1387 در دانشگاه تهران دفاع شد و ظرفیت برد تهران را درآورده و عدد فشار بر روی 115 ناحیه تهران را با دقت محاسبه کرد؛ اما وقتی از خانم دکتر عباس زاده تهرانی میپرسم که تا حالا کسی از شهرداری برای استفاده از این پایاننامه مراجعه کرده است؟ جواب منفی است! درصورتی که این پایاننامه دارد مسیر امروز و آینده شهر تهران را تصویر میکند و شهرداری باید در برنامهریزیهای خود از آن سود ببرد.
نکتهی دیگر این که خوب است از محیط زیست حرف بزنیم و برایش وقت بگذاریم، امّا آقای شهردار الآن یک سال و نیم است که ستاد محیط زیست و توسعه پایدار که من هم عضو آن هستم، حتا تشکیل جلسه هم نداده است! حالا نمیدانم که آیا اصلاً تشکیل نشده یا مرا دعوت نمیکنند (در این لحظه چهرهی آقا هادی دیدنی میشود)؟!
در انتها و خطاب به جناب حیدرزاده که گزارش مفصلی هم از عملکرد شهرداری تهران در حوزه محیط زیست ارایه دادند، یادآور شدند: شما زحمات زیادی کشیدهاید اما تا این عملکردها مورد پایش قرار نگیرد، اثربخش نخواهد بود. به همین دلیل شاید میزان افرادی که از عملکرد محیط زیستی شهرداری تهران، ناراضی هستند، بیشتر از افرادی است که راضی هستند! چون شما کارها و زحمات خود را به درستی معرفی هم نمیکنید.
جالب است که شهردار تهران هم عملاً هیچ پاسخی برای انتقادهای دکتر مخدوم ارایه نکردند!
مؤخره:
هادی حیدرزاده یکی از مدیران دوستداشتنی و حقیقتاً سبزاندیش شهرداری تهران است و من میدانم که او برای ارتقای محیط زیستی پایتخت بسیار زحمت کشیده و میکشد. به ویژه تلاش او برای کاربست بیشتر و عینی تر انرژی های نو در تهران کاملاً ستودنی است. به نظرم حتا این پتانسیل را دارد تا روزی رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور هم بشود. اما هنوز در کارش ایرادهایی هم وجود دارد و برخی از انتقادهایی که به درستی و شهامتی ستودنی وارد میآورد، به خودش و زیرمجموعه تحت امرش هم وارد است. از جمله داستان ظریفی که آن روز اتفاق افتاد:
در شروع سخنانش اشاره کرد که سعی میکند مطالبش را در 10 الی 13 دقیقه ارایه کند و از آقای مهندس مجابی هم درخواست کردند که مدیریت زمان را برعهده داشته و به ایشان گوشزد کنند. آقای مجابی هم پس از گذشت 18 دقیقه! نخستین تذکر نرم را به ایشان دادند و پس از آن چند تذکر جدیتر دیگر را تا این که سرانجام آقای حیدرزاده بعد از 28 دقیقه و 17 ثانیه به سخنرانی خود پایان دادند! جالبتر آن که در انتهاییترین بخش سخنرانیشان، تصویری از یک اتومبیل پلیس را انتشار دادند که جریمه شده است – و من ماجرایش را پیشتر در دلنوشتهها انعکاس داده بودم – و با اشاره به این موضوع گفتند: مهمترین مانع ما در محیط زیست ایران، عدم تبعیت از قانون است و این که همه در برابر قانون یکسان دیده نمیشوند!
این مسأله آشکارا در همین نشست هم نمود داشت و در حالی که آقای حیدرزاده توانستند بین 15 تا 18 دقیقه بیشتر از زمان تعیین شده سخن بگویند، 5 نفر از اساتید حاضر اصولاً نتوانستند حرف بزنند که البته سبب دلخوری برخی از ایشان را فراهم کرد.
در همین رابطه:
وحید نوروزی عزیز هم گزارشی را در 5 بند تأملبرانگیز بر روی تارنمایش منتشر کرده است.
ادامه دارد …
جناب درویش در مطلبی که در مورد صعود و فرود تشکلهای زیست محیطی برای جناب عالی ارسال کردم و شما نیز در وبلاگتان به آن اشاره کردید گفته بودم که در سالهای بعد از سال 1376 که تشکلهای زیست محیطی وارد فعالیتهای اجتماعی شدند (تا حدود می توان گفت در فعالیتهای اجتماعی ظاهر شدند) از چهار جریان تاثیر گذر می توان به آوای سبز که در میان قشر جوان آن زمان بسیار تاثیر گذار بود اشاره کرد که توسط دانشجویان محیط زیست دانشگاهها شکل گرفت که افرادی هم چون آقای حیدرزاده و جناب نوروزی جز’ فعالین آن بودند که متاسفانه بنا به عللی تشکل زیست محیطی آوای سبز نیز مانند جبهه سبز به علت هرج مرجی که در آن حاکم شد به تاریخ پیوست ( امیدوارم جناب اشکار متخصص و تاریخ شناس وبلاگ شما این موضوع را ندیده بگیرد)
ولی یکی از دلائل فرود تشکل زیست محیطی آوای سبز به مشکلات بنیان گذارن آن بر می گردد که از جمله می توان به گرفتن پست های دولتی توسط بعضی از آنان اشاره کرد که اگر لازم بود در این مورد مطلب بیشتری خواهم نوشت.
در آن زمان در بعضی از برنامه و جلسات که با دوستان داشته ام گاهی احساس می شد ایکاش ما پیش از اینکه به فعالیت اجتماعی به پردازیم اول اصول و قوانین و احترام گذاشتن به حقوق دیگر از جمله بقیه دوستان فعال را بیاموزیم ( چون خود خواهی و خود دوستی یکی از بزرگترین آفات فعالیتهای اجتماعی می باشد )تا تشکلی مجبور نشود بعد از چند وقت فعالیت از هم پاشیده شودو باعث به هدر رفتن زحمات و کوشش دیگرانی که برای راه اندازی تشکل زحمت کشیدند بشود جا دارد به نکته ای اشاره کنم در سالهای اول انقلاب چون هدف خدمت بود جمله قشنگی همیشه گفته می شود و آن این بود اگر روزی مدیر احساس کرد زیر دستانش کسی از او با صلاحیت تر می باشد از نظر شرعی مانند در این جایگاه مدیریتی برای شخص مدیر جایز نمی باشد او باید پست و جایگاه را به کسی بسپارد که توانائیش بیشتر است دوباره تکرار می کنم اگر هدف خدمت باشد افراد نیز باید این چنین باشند.
پاسخ:
حسین جان باید اعتراف کنیم که ما تمرین کار گروهی نکرده ایم و حقیقتاً در فعالیت های اجتماعی بسیار لنگ می زنیم. این را می شود از تفاوت مدال های جهانی در کشتی و تکواندو و وزنه برداری تا فاصله فاحش آن با فوتبال (به عنوان محبوب ترین ورزش کشور) دریافت.
درود …
آقای گلپایگانی منتظر شنیدن مطالب بیشتر و جزئی تر هستیم!
دکتر مخدوم دکتر مخدوم دکتر مخدوم ارزیاب بزرگ
شناختهترین چهره علمی محیط زیست ایران….
البته این نظر شخص شما است جناب آقای مهندس درویش
….ارزیابی..می دانید معنای آن چیست؟…زیاد با شناخته ترین چهره علمی کشور سازگار نیست…چهره علمی… منظورتان دکتر کردوانی هم است دیگر؟…شما برخی موارد را گمان دلرم با دو چشم خود ندیده اید
…مختار هستید این نوشتار را حذف کنید…البته انشتین هم در زمان خودش در ضمینه تخصص خودش بزرگترین بود ولی….هر چیزی بهایی دارد
هم گزارش شما را خواندم و هم گزارش آقای نوروزی را .
برایم جالب بود؛ هرکدام درگیر گوشه ای از این جلسه شده بودید.
و…
بند آخر گزارش آقای نوروزی تامل رانگیز بود … خیلی
اما من هنوز حتا یک دهم از گزارشم را هم منتشر نکرده ام سروی جان!
به اشکار:
خیلی مبهم حرف می زنی رفیق … از تو بعید است. اشکار را همه به شفافیت می شناسند، به خصوص که الان دیگر با نام حقیقی ات (کوشان مهران) در ایرن هم سرمقاله های زیبا و درخور تأمل می نویسی. برایمان بگو: مشکل حرف های دکتر مخدوم خطاب به شهردار تهران چیست؟
با اشتیاق ، منتظر خواندن بقیه ی گزارشات هستم
زنده باشید آقای درویش
منظورم … گزارشتان … بود
درود بر تو خواننده پیگیر و علاقه مند …
مشکل چیست؟
..اول اینکه میبینم که اون عکس دکتر مخدوم را با یقه اسکی زمستانه عوض کردی!..دکتر مخدوم به کفش های ورنی شیک و نوک تیز و دستمال گردن ( کاشکول ) ارادت دارند و شیک پوش هستند که بسیار برازنده ایشان است و هنگامی که بین کارشناسان و مدیران درب و داغانمی روند چون زمرد سیبری و یاقوت سیلان می درخشند…..
..دوم..اسم مرا آوردید شما این دوستان همینطوری به من ارادت ندارن آنوقت شما سرود یاد مستان می دهید؟!!!
…..برنامه های ارزیابی بخودی خود بسیار عالی هستند و هرکشوری برای پایداری استوار پیشرفت گریزی از انجام آن ندارد ولی ازآنجاییکه در ایران همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید داستان ارزیابی به ملعبه ای در دستان معدودی تشکیل شده….آقای مهندس درویش من با برخی از ابر ارزیاب ها برخورد داشتم جای افسوس است که خودشان اولین کسانی بودند که اصولا اعتقادی به حفظ محیط زیست نداشتند..چرا باید مهندس درویش دروغ بگویم؟…از پای و بن مشکل داریم….
درود بر کوشان مهران عزیز:
نخست آن که برادر من: شترسواری که دولا دولا نمی شه! می شه؟
این که نمی شه، آدم به هر دکتر و متخصص و مدیر و خبرنگاری در حوزه محیط زیست انتقاد داشته باشد و مقاله هم این ور و آن ور بنویسد و آنگاه نخواهد که پای حرف هایش را امضا کند!
اشکار (کوشان مهران) را همه دیگر می شناسند و اتفاقاً وقتی با شخصیت حقیقی ات انتقادی را طرح کنی، بیشتر هم آن را جدی خواهند گرفت.
دوم آن که من هم به کیفیت ارزیابی محیط زیست در ایران اعتراض دارم و برخی از ارزیابان را بزرگترین خیانتکاران به محیط زیست می دانم. از چه دلگیر شدی؟
سوم این که من نظرت را در باره گفته های دکتر مخدوم خطاب به شهردار تهران خواستم.
چهارم آن که تصویر دکتر متعلق به همان روز است که مرکز مطالعات شهرداری بر روی سایت خودش قرار داده است.
و پنجم آن که همین دکتر مخدوم حاضر شد با من و هومان روانبخش برای جلوگیری از تخریب سرخه حصار ساعت ها وقت گذاشته و بکوشد تا شهردار منطقه را با ما همراه کند. چند نفر مثل او داریم رفیق؟
درود …
درود… سبز باشيد.منتظر ادامه گزارش مي مانم. برخورد آقاي قاليباف با كل جريان چي بود؟ جلسه به همت چه كسي برگزار شد؟ برام مهمه!
برخورد آقای قالیباف بسیار خوب بود و جلسه هم به دستور خودشان برگزار شد.
درود …
از جسارت دکتر مخدوم لذت بردم و همینطور از بردباری آقای حیدرزاده …
مطلبی را هم که عبیری عزیز از سالهای اول انقلاب مطرح کردند در نوع خود شنیدنی و جالب بود، هر چند بعید می دانم در جایی چنین کار بزرگی رخ داده باشد. اگر کسی سراغ دارد به ما هم بگوید …
از اینکه کوشان مهران عزیز (اشکار) هم با سرمقاله هایش در ایرن نورافشانی می کنند بسیار خوشحال شدم.
درود
می بینم که این موقع نیمه شب داری از همه تشکر می کنی هومان جان!
نکنه اخیراً با امیر سررشته داری ملاقاتی چیزی داشتی! نداشتی؟
با آقای خاکپور در “تشکر”ها موافقم!
اگر پایان نامه ها و مقالاتی که در دانشگاه ها مورد بررسی و تحقیق قرار می گیرند را جزئی از ادبیات موضوع ِ هر تخصص بدانیم ؛
دانسته بی بهره ماندنشان ، خیانت محسوب می شود!
عدم استفاده از نتایج تحقیق در بخش اجرا یکی از بزرگترین آفت های سد راه توسعه در این کشور است.
بسیاری از دانشجویان اطلاعات مربوط به پایان نامه رو با هزار زحممت و البته در مواردی با هزار خواهش و تمنااز سازمانها تهیه می کنند،این تحقیقات در مواقعی هم هزینه های گزافی هم برای دانشجو به همراه داره، اما در نهایت باید گوشه ای خاک بخورن!
یکی از آفت های پژوهش در این کشور همین فاصله زیاد بین آن و بخش اجراست.
تا این فاصله از بین نرود، پایان نامه ها و گزارش نهایی ها خاک خواهند خورد.
درود …