بيش از دو دهه است كه نگارنده به عنوان يك پژوهشگر حوزهي بيابان كوشيده است تا نشان دهد: آنچه به عنوان “دشنام پست آفرينش”، توصيف شده و اغلب مورد كمتوجهي يا بيتوجهي مردم و مسئولين كشور قرار گرفته و ميگيرد؛ نهتنها پيكرهاي بيمصرف و دردسرآفرين نيست، بلكه اگر به درستي امكانسنجي و مديريت شود، ميتواند از هيبت ترسناك يك تهديد به سيماي دلپذير و خوشايند يك فرصت و مزيت بدل شود. در همين راستا، بسيار كوشيدم تا با نفي اصطلاح غلطي به نام “بيابانزدايي” نشان دهم كه نه تنها بايد فعاليتهاي منطقهاي و ملّي براي عمليات پرخرج بيابانزدايي را متوقف كرد، بلكه بايد كوشيد تا با شناخت قوانين حاكم بر بومسازگان (اكوسيستم) هاي كويري و بياباني كشور، زمينهي معرفي و پايداري بومشناختي زيگونگي (تنوع زيستي) گياهي، جانوري و پيكرههاي فيزيكي اين عرصههاي ارزشمند را فراهم ساخت.
كافي است درنگي نه چندان ژرف بر محتواي ادبيات كهن و معاصر ايران اندازيم تا دريابيم تا چه اندازه خواسته يا ناخواسته از اين بزرگترين و پهناورترين زيستاقليم كشور با پيشوندها، پسوندها و صفاتي منفي و رعبآور ياد شده است. اصطلاحاتي چون كوير وحشت، بيابان مرگ، دوزخ نمكي، سرزمين نفرينشده، پهنهي بيبار و … نمونهاي از اين دست جفاهاي آشكاري است كه دانسته يا نادانسته در حق بيابانها و كويرهاي ايران روا داشتهايم. سلوكي كه سبب شد در طول يكصد سال اخير – كه دولتهايي مدرن بر ايرانزمين حكومت كردند – هرگز در برنامهريزيهاي كوتاه، ميان و درازمدت حكومتي، سهم بايستهاي به توسعه درخور پهنههاي يادشده اختصاص نيابد. فاجعهبارتر آن كه كوشيده شد تا بخشي از سرمايه ملّي كشور در قالب برنامهها و طرحهاي پر سر و صدايي موسوم به بيابانزدايي، براي زدودن اين بومسازگانها به مصرف رسد كه البته خوشبختانه اغلب آنها به هدف نرسيدند، هرچند كه شوربختانه كارمايههاي فراواني را به هدر دادند.
اينك اما خبر خوش اين است كه به تدريج شناسههاي اميدبخشي به چشم ميآِّيد كه نشان ميدهد ديگر كسي دنبال دعا براي ريزش باران در بيابان نيست، بلكه با شناخت مزيتهاي يگانهي آنها در حوزههاي گوناگوني چون، بومگردي (اكوتوريسم)، استحصال انرژيهاي نو (به ويژه خورشيد و باد) و استخراج نهشتههاي نمكي و معدني موجود در پلاياها و اپانداژها (دشت سر) ي اين مناطق، گام مؤثري براي تبديل پهنههاي ياد شده به صندوق ارزي پايدار ايرانيان برداشته ميشود.
تماشاي استقبال روزافزون مردم براي ديدن اين چشماندازهاي ناب در لوت، شهداد، مصر، جندق، خور، چوپانان، مرنجاب، نهبندان، كهنوج، اشكذر و … گواهي است بر اين تغيير رويكرد؛ تغيير رويكردي كه بيشك مردان صفشكني چون واقفيها، امينيها و طباطباييها با سرمايهگذاري علمي و همسان با چشماندازهاي ناب كويرها و بيابانهاي موجود در متينآباد نطنز، خور و مصر سهم قابل توجهي در كسب اين دستاورد بزرگ ملّي داشتهاند.
افزون بر آن، نگارنده از دهم تا سیزدهم اردیبهشت ماه 1391 به همراه يك تيم كارشناسي در استان يزد به سر ميبرد تا در قالب يك پروژه بينالمللي به نام مناريد (MENARID) ظرفيتهاي موجود براي توانمندسازي جوامع محلي شهرستان بهاباد را براي پيشگامي در صنعت استحصال انرژي خورشيدي مورد بررسي دقيقتر قرار دهد؛ رخدادي كه در صورت تحقق، ميتوان آن را انقلابي در تغيير نگرشهاي راهبردي كشور دانست. زيرا در آن صورت، ديگر زمين خوب، فقط به زميني گفته نميشود كه قدرت رويش گياهي در آن مطلوب باشد؛ بلكه آن زميني مطلوبتر است كه بتواند درآمد سرانهي ايرانيان را به شيوهاي پايدارتر ارتقاء دهد …
براي همين است كه در اين يادداشت و براي شما خوانندگان گرامی مهار بیابان زایی، خواستم از بيابانها و كويرهايي سخن بگويم كه گرم ِ احساسند و اين توان را دارند تا احساسي تؤام با نشاط و غرور و وقار براي اهالي سرزمين دوستداشتتنيشان از ابوموسي تا آرارات به ارمغان آورند.
هر عقل سلیمی میداند که هیج جیزی در طبیعت بی دلیل و بی مصرف نیست چرا که همه چیز با سیر تکاملی خود بدین جا رسیده پس بدون شک هم لازم است که باشد و هم کاملن در جای خود قرار گرفته و فقط دخالتهای نا به جای انسان در تغییر زیستی آنهاست که کل این زنجیره را به مخاطره و نابودی میکشاند
امید که آن عقل سلیم بتواند بیشتر افسار بشر دوپا را به دست گیرد سهیلا خانم!
آمین
آقای درویش عزیز, به نظر منهم, کویرهای ایران دارای بهترین موقعیت برای تولید انرژی خورشیدی هستند. امیدوارم دست آورد های این سفر, فوق العاده نتیجه بخش باشد و به قول معروف, بادستی پر از این سفر تحقیقاتی برگردید. منتظر گزارش شما در این باره خواهم بود.
جناب مهندس درویش عزیز
با دیدن برنامه امروز طلوع، نکته ای در ذهن من نقش بست. استفاده از تجهیزات استحصال انرژی خورشیدی قطعا مستلزم دو منبع مهم است: “منابع مالی” برای به کارگیری تکنولوژی و “دانش” دو موردی که به احتمال قریب به صد درصد، در اختیار افراد بومی مناطق کویری ایران نیست. پس در نتیجه عده ای (یا بخش دولتی یا خصوصی) با ابزار سرمایه و دانش و تکنولوژی به این مناطق خواهند رفت و این تاسیسات رو احداث خواهند کرد و در نهایت استفاده مالی هم برای خودشون خواهد بود. و بومی ها یا کارگر این نیروگاه ها خواهند بود، یا ناچار به مشاغل قبلی خواهند پرداخت. با این فرق که حالا محیط زندگی آنها هم به صنعت و تکنولوژی ای آغشته شده که با شرایط زندگی بومی شان ممکنه سازگاری نداشته باشه. که این می تونه خودش معضل جدیدی ایجاد کنه. پس این طرح ها با این شکل فعلی برای بومی های مناطق کویری ایران نمی تونه درآمد پایدار و جایگزین مشاغل سنتی و کشاورزی ایجاد کنه.
خواهش اگر با این دیدگاه موافق نیستید، نظر بنده رو اصلاح کنید.
به نظر من اگر صنعت انرژی به تدریج به بخش خصوصی واگذار شود و دولت نقش نظارتی خودش را در جهت عدم تخریب منابع زیستی به خوبی انجام دهد سرمایه گذاران این بخش خودشان به سمت انرژی خورشیدی گرایش پیدا می کنند. در امریکا این حرکت تازه شروع شده است و کسانی که زمین های بایر در مناطق خشک و بی آب و علف دارند مزرعه های خورشیدی درست کرده و از زمین بی حاصل خودشان انرژی برداشت می کنند. سپس شرکت های خصوصی, انرژی تولید شده آنها را مثل همان محصول خیار و گوجه فرنگی می خرند و کشاورز خورشیدی نیز به سود خود می رسد. این طرح در واقع شبیه همان طرح کلودینک در اینترنت است که به جای ابر سرورها از سرورهای کوچک با تعداد زیاد استفاده می شود. با این کار به مرور و با افزایش ریز مولدها می توانند ژنراتورهای آبی که بیشتر آنها نیز عمر مفیدشان تمام شده است را خاموش کنند و نیروگاه های هسته ای خود را نیز از مدار خارج کنند. خوشبختانه ما در این زمینه مثل صنایع دیگر چندان عقب نیستیم و امکانات اقلیمی خوبی هم داریم که اگر درست مدیریت شود هم کشاورزان مناطق کم آب دیگر به منابع آبی صدمه نمی زنند, هم ایجاد کار می شود و هم دولت مجبور نیست برای تامین برق کشور خودش را به آب و آتش بزند.
درود بر دوستان همراه: دانش، سارا و آرش عزیز …
سارا خانم فکر کنم پاسخ شما را به شیوایی آرش دادند! نه؟
ما باید برویم به سمت مزرعه های برداشت انرژی خورشیدی.
و ساماندهی این مزرعه ها در بهترین و بی دردسرترین جانمایی ممکن، همین مناطق بیابانی و نیمه بیابانی وطن است.
بسیار ممنون. پاسخ درخور تاملی است. در واقع مهم اینه که مدیریت این منابع به دست خود بومی ها باشه تا خودشون بتونن از تهدیدی که تا به حال در محیط زندگی شون وجود داشته، فرصت خوبی بسازند.
فقط لازم است سر را حرکت داد و اطراف را نگریست تا ببینیم وجه هایی بهتر و مناسب تر برای بهرمندی از مواهب الهی وجود دارند. کافی است کمی در شیوه های بهره برداری مان سنت شکنی کنیم تا افق های جدیدی فرصت رخ نمائی پیدا کنند.
با سلام و سپاس
قبلا به سایت شما بسیار سرزده بودم و مطالب بسیار جالبی مطالعه کرده بودم اما دریغ از اینکه بخواهم نظری بدهم
اما امشب حس غریبی مرا وادار به نوشتن نظر کرد
فقط تنها عبارتی که می توان گفت اینه که ” خدا قوت”
بدرود
سلام
خدا سایه “درویش”ها،”کردوانی”ها،”کهرم”هارا از سرما کم نکنه،خدا قوت
بیابان رمز و راز غریبی دارد. می کشاند می کشاند می برد و غرقت می کند!یادی هم کنیم از بیابانها و ماسه بادی های خوزستان
کویر خطای طبیعت نیست بلکه پیکره پر رمز و راز و شکوهمند آنست
سلام بر همسفر خور و شبهاي كوير
اميدوارم زماني برسه كه بوميان هر سرزميني در راس هرم تصمصم گيري براي محيط زيستشون قرار بگيرند و سايه شوم مسئولين (كه فقط عنوانش رو دارند و در مقابل هيچكس پاسخگو نيستند) از سر مديريت كشورمون برداشته شه. هيچكس مثل فردي كه توي كوير يا دشت يا جنگل به دنيا اومده و بزرگ شده قدر اونجا رو نميدونه چون ريشه در همونجا داره.
اميدوارم روزي همه زيبايي كوير رو درك كنن و برن ببينن و ازش انرژي بگيرن. البته به شرطي كه همينطوري زيبا و بكر بمونه.
ضمنا دلمون براي شما و اروند عزيز و مش فرهاد هم تنگ شده و مشتاق ديدار هستيم بشدت. نيستيم بشدت؟ :)
جناب اقای مهندس درویش سلام.مقدم مبارک حضرتعالی و جناب مهندس کنعان و دکتر فرح پور وهمراهان به شهرستان بهاباد امید هارا برای تحقق شهرنمونه خورشیدی کشورو اجرای موفق طرح مناریددوچندان ساخته است امروزنماینده جدید منتخب مردم درنماز جمعه بهاباد جناب آقای دکتر زارعزاده حمایت کامل خودراازاینگونه طرحها اعلام نمودوخواستاراجرای سریعتر آنها گردید
درود
سارا خانم، در استرالیا هم مردم محلی در تولید و سود بردن از انرژی خورسیدی سهیم هستند. به عنوان مثال دولت در راه اندازی سولار پنل ها به مالکان خصوصی منازل کمک هزینه میدهد و در عین حال مالکان منازل انرژی خورشیدی تولید شده را به مرکز ذخیره سازی انرژی هر شهر در هر ایالت میفرستند و ازین طریق کسب درآمد میکنند. به این ترتیب که اگر میزان برق مصرفی خودشان کمتر از برق تولیدی باشد در پایان هر سال پولی بابت انرژی تولید شده دریافت میکنند.
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جناب آقای مهندس درویش. من از اهالی شهر خورشیدی ( بهاباد) هستم. از اینکه بهاباد به عنوان مرکز اجرای طرح بزرگ و بین المللی منارید انتخاب شده ابراز خوشحالی و افتخار می کنم. از خداوند متعال برای همه دلسوزان این شهرستان بخصوص جناب آقای خادمی ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهاباد آرزوی موفقیت می کنم. (یا علی)
به نظر خیلی از اطرافیانم مسخره میاد.اما من عاشق کویرم.از کجا؟نمیدونم. از کی؟ نمیدونم. به هرصورت برا خودم هم عجیبه،جون که تو انبوهی از کوه های سر به فلک کشیده ی کهگیلویه متولد شده وبزرگ شدم.