یکی از بحرانهای محیط زیستی جهان معاصر که آشکارا بر روی ردپای بومشناختی یا Ecological Footprint کره زمین، اثری کاهنده و پسرونده باقی نهاده و مینهد، شتاب نگرانکنندهی میل به مصرف بیشتر است. جالب این که از جمله مهمترین مؤلفههایی هم که اینک از آن با عنوان دلیل اُفت رشد اقتصادی در اغلب کشورهای جهان، بیم از فروپاشی اتحادیه اروپا، ورشکستگی بانکها در ایالات متحده آمریکا و نظایر آن، یاد میشود، همانا کاهش معنیدار میل به خرید در بین مصرفکنندگان کالاهای مختلف است؛ رخدادی که خود ریشه در کاهش قدرت خرید مردم دارد که البته نتیجه اُفت رشد اقتصادی است!
به دیگر سخن، لازمه شکوفایی بیشتر در حوزه اقتصاد، افزایش میل به مصرف است؛ یعنی همان پیراسنجهای که دورنمای زیستن در کره زمین را به چالش گرفته است! ناسازه یا پارادوکسی که آن بخش از مدیریت هوشمند جهان را خواسته یا ناخواسته در انتخاب بین بد و بدتر، سرگردان کرده و مدیریت ناهوشمند و آزمند را هم به سمت تولید بیشتر به هر قیمتی سوق داده است.
وضعیت چنان حاد شده که بر بنیاد مطالعاتی که گروهی از دانشمندان جهان به رهبری ماتیس واکر ناگل در سال 2002 انجام دادهاند، مجموع تقاضای بشر برای نخستین بار در سال 1980 از میزان بازتولید کره زمین فراتر رفت و اینک در ماه سپتامبر ، هفت میلیارد انسان روی زمین، همهی تولید سالانه این یگانه کرهی قابل سکونت را مصرف میکنند. به عبارت دیگر، پیش از آن که ورشکستگی بزرگ اقتصادی، دامن اروپا و آمریکا را بگیرد؛ بدترین نوع ورشکستگی گریبان کره زمین را گرفته و او را در بدهکارترین موقعیت در طول 4.6 میلیارد سال عمر دراز خویش قرار داده است .
اما آنچه که حیرت نگارنده را بیشتر برمیانگیزد، نگاهی به بازار تولید و فروش جنگافزار در جهان و مهمترین کشورهای تولیدکننده، صادرکننده و مصرف کننده در این حوزه است.
به سخنی دیگر، اگر کشیدن افسار مصرف بیشتر در برخی از حوزههای غذایی و پوشاک و نظایر آن، کار چندان سادهای نیست، انتظار میرود که آدمزمینیها دستکم آنقدر درایت داشته باشند تا منابع ارزشمند خود را به تولید جنگافزار بیشتر اختصاص ندهند؛ جنگافزاری که اگر مورد استفاده قرار نگیرد، هدررفت سرمایه است و اگر خدای ناکرده به مصرف برسد؛ منجر به تخریب و تاراج بیشتر محیط زیست انسانی و طبیعی خواهد شد.
با این وجود، میبینیم که نهتنها رونق تولید و فروش جنگافزار در جهان کاسته نشده است، بلکه آن کشورهایی در شمار مهمترین صادرکنندگان اسلحه در جهان قرار دارند که خود را بیش از همه، حامی و طرفدار محیط زیست میدانند! آیا از این طنز، تلختر هم سراغ دارید؟
به عنوان مثال، می توان به وضعیت کشور سوئد اشاره کرد؛ کشوری که یکی از افتخارات دولتش در همین چند سال اخیر، آن بوده که دست کم 9 درصد جلوتر از تکالیف پیمان کیوتو حرکت کرده و برای مهار جهانگرمایی سخت کوشیده است و همان کشوری که پیشرفتهترین طرحهای تفکیک زباله از مبدأ را به نام خود ثبت کرده است. امّا وقتی مشاهده میکنیم که نام همین کشور، در شمار ده کشور نخست صادرکننده جنگافزار در جهان قرار دارد و وقتی درمییابیم که عمدهترین خریداران اسلحه از سوئد، کشورهایی چون پاکستان، آفریقای جنوبی، هندوستان و رژیمهای غیر دموکراتیکی چون عربستان سعودی و امارات متحده عربی هستند، به این نتیجه میرسیم که چرا روزگار زیستن در زمین، مصداق بارز آن ضربالمثل معروف است که میگوید: هر سال دریغ از پارسال …
به نظر شما گناه کدامیک بیشتر است؛ دولتهایی که ارزشمندترین سرمایههای ملی خود را در پای خرید ابزارهای نابودکنندهی سوئدی و آمریکایی و آلمانی و نظایر آن میریزند؟ و یا آن کشورهای ثروتمندی که با اتکاء به چنین ثروتی، دم از صلح پایدار و محیط زیستی ماندگار برای همه میزنند؟! آیا کسی که ادعای دانستن بیشتر دارد، نباید برای برهم زدن این معادلهی شرمآور از خود شروع کرده و جنگافزار نسازد تا تقاضا برای مرگ زمین و انسان کاهش یابد؟
رد پاي خطاكار ِ اكولوژيك انسان از قد و اندازه هاي خودش بزرگ تر است !
برای انتقاد در خصوص این موضوع باید کل سیستم اقتصادی و مدیریتی جهان مورد بازبینی قرار گیرد. اما در یک کلام می توان گفت هر دو مقصرند اما نه به یک اندازه. قطعا ارزش گناهی که یک فرد عالم مرتکب می شود با گناهی که از سوی یک فرد جاهل سر می زند یکی نخواهد بود.
ممنون از مطلب ارزشمندتان، استاد.
چه فایده دارد اگر بشنویم که شیخ ذاکرالدین در شمس آباد، توانسته هشت جوان را از تفکر انتحاری نجات دهد، وقتی که بدانیم ریشه تفکر انتحاری و عملیات تروریستی را همین شیخ محترم در دنیا برای نخستین بار ترویج کرده است؟
درود بر امین و مسعود عزیز …
مثال بسيار به جايي بود و دقيقاً همين طوره
زنده باشی مسعود جان.
درود
محمد عزیز، مثال سوئد به راستی تکان دهنده بود؛ آمریکا را می دانستم که بزرگ ترین مخرب کره ی زمین است، یا کانادا که یکی از بزرگ ترین “جنگل زدا” های جهان است (برای برداشت ماسه های نفتی)، یا استرالیا که به دلیل پرورش دام و تولید متان یکی از بزرگ ترین گرم کننده های زمین است، و یا ژاپن که با تولیدهای صنعتی و شکار نهنگ یکی از ده کشور نخست مخرب محیط زیست جهان است…، اما سوئد را نمی دانستم!
بی دلیل نبود که چندی پیش ایران را جزو کشورهای کمتر مخرب جهان رده بندی کردند!!!
اعتراف می کنم که من هم دیروقتی نیست که می دانم رفیق … و از بابت این دانستگی، بسیار پژمانم.
یعنی به این دنیا و رهبران پرمدعایش می توان امیدی بست؟!