پلی چوبی که می تواند مانند یک میخ بر تابوت میانکاله عمل کند!

منطقه حفاظت شده میانکاله با 69 هزار کیلومتر وسعت در منتهاالیه جنوب خاوری دریای مازندان، یکی از معدود زیستگاه های آبی/خاکی ایران است که هنوز توان زیست پالایی اش در بخش قابل توجهی از آن محفوظ مانده و با برخورداری از 65 کیلومتر نوار ساحلی، یگانه بخش از دریای مازنداران در طول 1600 کیلومتر ساحل طولانی آن است که از حضور مزاحمان دیداری در امان مانده و درحقیقت بی واسطه می شود در کنار آن به تماشای پرواز پرندگانش نشست یا از آمدن و رفتن خورشید طلایی رنگش لذت برد.
با این وجود، خبرهای رسیده از این نخستین تالاب ثبت شده ایران در کنوانسیون بین المللی رامسر – آن هم در سالروز تأسیس و روز جهانی تالابها – حکایت از آن دارد که شاید آن 65 کیلومتر نوار ساحلی بدون متعارض هم به زودی دارای متعارضانی از جنس همان 1600 کیلومتر شود. زیرا قرار است پلی چوبی به طول بیش از 10 کیلومتر از قلب آن عبور کند ؛ پلی که به نظر می رسد، هیچ ارزیابی محیط زیستی برای ساخت آن صورت نگرفته است و می تواند در صورت احداث، امنیت زیستمندان تالاب را به صورتی جدی به مخاطره اندازد.
این در حالی است که از ميانكاله به عنوان نخستین معبر و منزلگاه ورود پرندگان مهاجر در شمال ايران یاد می شود؛ منزلگاهي كه به دليل شرايط ناهمتاي طبيعي‌اش مي‌تواند به صورتي همزمان هم قرقاول را در خود جاي دهد (که زیستگاهي عموماً جنگلي دارد) و هم دراج را که اغلب در مناطق شنی و ماسه‌ای خوزستان زندگی می‌کند.
حضور همزمان قرقاول و دراج در ميانكاله شبيه به وجود آب شور و شيرين در درياچه بختگان مرحوم است كه سبب شده بود آن محيط آبي بي نظير هم در تمام دنيا يگانه و بی همتا باقي ماند. افسوس که دیروز قدر بختگان را ندانستیم؛ همان گونه که امروز قدر میانکاله را نمی دانیم! می دانیم؟
اگر امروز – آن گونه كه اسماعيل كهرم مي گويد   – از مجموع 120 هزار بال پرنده‌اي كه تا سه دهه‌ي پيش در ميانكاله حضور داشتند، فقط 11 هزار بال باقيمانده است؛ و اگر بر بنياد مطالعات كامبيز بهرام سلطاني ، پاره‌هايي از ميانكاله اينك در اثر تحمل فشار بيش از حد گاوميش‌ها (حدود سه برابر بيش از ظرفيت در سطحي معادل 26 هزار هكتار)، نه‌تنها رويش طبيعي‌شان از ميان رفته، بلكه سطح زنده‌ي خاك نيز به شدت آسيب ديده و تخريب شده است، بايد بپذيريم كه ناپايداري شرايط بوم‌شناختي ميانكاله شتابان در حال اوج گرفتن است و بايد هرچه سريع‌تر برنامه‌ي جامعي براي بهسازي، باززنده‌سازي يا Rehabilitation and Habitat Restorationدر اين زيستگاه منحصر به فرد ايران به مرحله اجرا درآید؛ برنامه ای که بدون نیاز به بهانه ی نگون بختی به نام ببر سیبریایی هم بتوان آن را با اراده و توان و جسارت لازم اجرایی کرد. اما متأسفانه نه تنها آن ببر نگون بخت روسی نتوانست میانکاله را نجات دهد، بلکه خودش را هم قربانی کرد!
از این رو باید بپذیریم که ظاهراً نه فقط هيچ اراده‌اي براي اجرايي شدن چنين برنامه‌اي در سطح منطقه و سازمان ديده نمي‌شود، بلكه برعكس شاهد خراش بيشتر ميانكاله به بهانه اشتغال‌زايي و رفاه مردم بهشهر هم هستيم! غافل از اين كه بهشهر تا زماني بهشهر است كه بتواند همجواري مسالمت‌آميز خود را با يك تالاب بانشاط و دربردارنده‌ي توان زيست‌پالايي درخور حفظ كند. وگرنه توسعه بدون توازن با توانمندی های بوم شناختی میانکاله می تواند همان کارکردی را برای این زیستگاه ارزشمند وطن داشته باشد که زدن آخرین میخ بر تابوت مردگان دارد! ندارد؟
به ديگر سخن، تنها ويژگي ممتاز و كمتر آسيب ديده ميانكاله همانا وجود یک خلیج آرام و پاك از هر نوع آلودگي ديداري است؛ خصلت ارزشمندی که سبب شده تا خلیج میانکاله را زایشگاه امن ماهیان خاویاری بنامند؛ اما متأسفانه می‌خواهند آن‌ آرامش و امنیت را هم به بهانه‌ي دسترسی به دریا با احداث پلی چوبی تخریب کرده و اصلی‌ترین محل تخم ریزی 90 درصد ماهیان جنوب دریای مازندران را نابود سازند! چرا؟
باید بدانیم که میانکاله از منظر سه معیار بین‌المللی واجد ارزش است: نخست آن که در برنامه انسان و کره مسکون یونسکو به عنوان اندوخته گاه زیست سپهر شناسایی شده است؛
دوم این که پناهگاه حیات وحش برخی از گونه های نادر و ارزشمند کره زمین است و سوم آن که نخستین تالابی است که در سیاهه ی جهانی کنوانسیون رامسر از سوی ایران به ثبت رسیده است. درحقیقت بسیاری از کارشناسان بر این باورند که میانکاله یکی از 59 منطقه اکوتون ویژه شناخته شده در جهان با کارکردهایی چندجانبه است؛ منطقه ای که مادر طبیعت برای آفرینش معماری هوش ربایش میلیون ها سال زمان مصروف کرده و اینک ما حق نداریم با ساخت سازه هایی طبیعت ستیزانه، همه ی آن زیبایی ها و طنازی های اهورایی را یک شبه نابود ساخته و ویران کنیم.
میانکاله به میلیون ها پرنده ی مهاجری تعلق دارد که همه ساله با پیمودن هزاران کیلومتر خود را به این نخستین ایستگاه سوخت‌گیری و تجدید قوای بی نظیر در خاک وطن می رسانند تا ایرانیان دیروز، امروز و فردا از تماشای این پرواز شکوهمند از فرش به عرش برسند. چه کسی می تواند بهای تماشای این منظره استثنایی را محاسبه کند؟
باشد که نسل امروز ایران نشان دهد که می تواند امانتداری شایسته برای پاسداری از میانکاله باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.