همان طور که خوانندگان عزیز این سطور آگاهند، از ساعت 16:30 امروز، شبکهی یک سیما در اقدامی بیسابقه تصمیم گرفته تا پربینندهترین ساعت پخش و جذابترین برنامه سیاسی/اقتصادی و چالشی خود را با عنوان: «مناظره» در اختیار طرح، نقد و بررسی موضوعی قرار دهد که ظاهراً نه سیاسی و نه اقتصادی، بلکه محیط زیستی است! هرچند که البته باید بپذیریم نهتنها این موضوع، حوزههای سیاسی/اقتصادی را متأثر میکند، بلکه آثارش بر روی تمامی جلوههای مدرن و سنتی جامعهی امروز انکار ناپذیر است؛ دریافتی که سالهاست فعالان و تصمیمسازان حوزه محیط زیست کوشیدهاند تا به باور سیاستمدران و کلاننگران کشور برسانند و اینک به نظر میرسد نخستین نشانههای این باورمندی در حال ظهور و آشکارسازی است. شما میتوانید از طریق پیامک 300001، دیدگاهها و نظراتتان را با این برنامه از ساعت 16:30 الی 19 امروز – 29 شهریور 1392 – در میان نهید.
چنین است که نگارنده – به عنوان یکی از شرکتکنندگان در این مناظره – کوشیده است تا در این مجال، نتایج آخرین مطالعات و بررسیهایش را که ادعا میکند: نقشهی راهی است امن و مطمئن که سرانجام دریاچه ارومیه را مجدداً همآغوش آبی دوستداشتنی و فیروزهایاش خواهد کرد، ارایه دهد؛ تلاشی که به بهانهی پاسخ به تازهترین ادعاهای دکتر پرویز کردوانی و با مدد گرفتن از نظرات گروهی از نخبهترین کارشناسان این حوزه عینیت یافته است و از همین رو، میطلبد که از استاد کردوانی قدردانی کنم. چرا که شاید اگر ایشان نظریهی شگفتانگیز اوتانازی دریاچه ارومیه را مطرح نمیکردند، چنین پاسخ و راهکاری هم به رشته تحریر درنمیآمد!
راهکاری قطعی برای نجات دریاچه ارومیه
پاسخی به ادعای عجیب دکتر پرویز کردوانی!
اهمیت موضوع:
دریاچه ارومیه به عنوان پهنپیکرترین پهنهی آبی کشور با بیش از 550 هزار هکتار وسعت، تا سال 1375 خورشیدی، بیستمین دریاچه بزرگ شور جهان محسوب میشد . امّا از آن زمان به تدریج روند کمآب شدن و خشکی دریاچه آغاز شد و متناسب با کاهش سطح دریاچه، بر میزان نگرانی کارشناسان، فعالان محیط زیست و مردم افزوده شد. به نحوی که امروز مسألهی بودن یا کابوس نبودن دریاچه به یک دغدغهی ملّی تبدیل شده و حتی حساسیتهایی فرامرزی هم یافته است. آن گونه که حسن روحانی در نخستین جلسه هیأت دولت یازدهم، تصمیم گرفت در شرایطی که هنوز رییسی برای سازمان حفاظت محیط زیست تعیین نکرده بود، خبر از تشکیل کارگروه نجات دریاچه ارومیه بدهد؛ کارگروهی که یکی از اصلیترین اعضایش، رییس سازمان حفاظت محیط زیست است! با این وجود و به رغم خواست عمومی و اتفاق نظر اغلب کارشناسان و نخبگان این حوزه، یک صدای مخالف هر روز پرطنینتر از روز قبل شنیده میشود که هشدار میدهد : «اگر آب به درياچه اروميه هدایت شود، نه تنها خدمت به منطقه و كشور نيست، بلكه خيانت است!» صاحب آن صدا کسی نیست جز دکتر پرویز کردوانی، چهره ماندگار علمی کشور و استاد گروه جغرافیا دانشگاه تهران.
چنین است که نوشتار پیش رو به انگیزهی ارایهی پاسخی درخور به دکتر کردوانی و همفکران احتمالی ایشان شکل گرفته است.
کردوانی چه میگوید؟
دکتر پرویز کردوانی، اخیراً و بار دیگر نسبت به هرگونه تلاش برای نجات دریاچه ارومیه هشدار داده و مدیران وزارت نیرو را از هدایت آب شیرین به سمت بستر دریاچه برحذر داشته است. ایشان، در طول دو سال گذشته تاکنون چند بار نظرات خود را در باره دریاچه ارومیه بیان داشته که البته آن نظریهها و پیشنهادها همواره در حال تغییر هم هستند؛ به نحوی که نسبت به دفعهی قبل از آن، یا نکتهای جدید بر نظریههای پیشین خود افزوده و یا بخشی از آن را به کل دچار 180 درجه تغییر کردهاند. تأملبرانگیزتر آنکه هربار هم با شدت و قاطعیتی مطلقنگرانه، اعلام داشتهاند که نظرشان صددرصد درست است و هرکس به جز این رفتار کند، خائن به آب و خاک تلقی میشود!
ایشان نخست در 15 شهریور 1390 در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان، تنها راه نجات دریاچه ارومیه را انتقال آب از رودخانه زاب کوچک معرفی میکنند . ادعایی که همان زمان توسط نگارنده در یک مناظره زنده رادیویی با ایشان و در حضور دکتر اسماعیل کهرم و سرکار خانم مهندس فاطمه ظفرنژاد در مورخ 17 شهریور 1390 پاسخ داده شد و البته نامبرده آن مناظره را نیمه کاره و با عصبانیت رها کرده و استودیو را ترک کردند ! افزون برآن، شادروان کامبیز بهرام سلطانی نیز طی یک یادداشت مفصل در 10 مهر 1390، تلاش کردند تا لغزشهای علمی نظریه و پیشنهادهای دکتر کردوانی را گوشزد کنند و همچنین پاسخهایی دیگر به نظرات ایشان در گفتگو با روزنامه شرق در 11 مهر 1390 دادم .
چکیدهی ایرادی که به طرح انتقال آب از رودخانه زاب کوچک وارد میشود و توسط نگارنده و برخی دیگر از کارشناسان این حوزه مطرح شده، تأکید بر این واقعیت است که رودخانه زاب که از کوههای زاگرس سرچشمه میگیرد، مورد استفاده مردم کردستان ایران قرار میگیرد و در نهایت به رودخانه دجله رسیده و وارد تالاب بینالمللی هورالعظیم در جنوب عراق میشود؛ پهنهای که هماکنون هم به دلیل عدم رعایت حقابه از سوی کشورهای همسایه، به ویژه ترکیه به شدت با مشکل روبرو شده و در حقیقت، بدل به یک چشمهی تولید گرد و خاک جدید گشته و از مهمترین عوامل تشدیدکنندهی ریزگردها در ایران به شمار میآید. بنابراین، ما نباید برای درمان یک بحران انسانساز، بحرانی بزرگتر در جایی دیگر بیافرینیم.
از آن زمان، تقریباً یکسال طول کشید تا دکتر کردوانی بپذیرد که انتقال آب از رودخانه زاب برای نجات دریاچه ارومیه یک اشتباه است. منتها ایشان اشتباه خود را با اشتباهی بزرگتر به توان دو رساندند! چرا که در آبان ماه 1391، طی یک سخنرانی در تالار شهید آوینی دانشگاه هنر صراحتاً گفتند: دریاچه ارومیه باید خشک شود و دیگر هیچ راهکاری، حتی انتقال آب از سرشاخههای زاب هم جواب نمیدهد. سخنانی که سبب شد تا نگارنده به همراه دکتر اسماعیل کهرم و دکتر ناصر کرمی در 20 آبان 1391، طی یادداشتهایی جداگانه در روزنامه اعتماد به آنها پاسخ دهند . هر چند که ایشان یکماه بعد، یعنی در 14 آذر 1391، مجدداً با باشگاه خبرنگاران جوان مصاحبهای دیگر کرده و باز بر درستی ادعای خود تأکید کرده و خواهان تغییر در بومسازگان (اکوسیستم) منطقه از تالابی به مرتعی شدند.
باز از آن هنگام تا هفتهی قبل – یعنی در طول 10 ماه گذشته – تقریباً دکتر کردوانی دیگر اظهار نظر جدیدی نکردند تا اینکه دولت حسن روحانی از تشکیل کارگروه نجات دریاچه ارومیه خبر داد و ایشان بار دیگر علاوه بر تکرار ادعاهای قبلی خود، نکتهی نسبتاً جدیدی را هم بیان کردند و آن این بود که با ورود آب شیرین به بستر دریاچه، دشتهای خاوری در استان آذربایجان شرقی با شدت بیشتری شور خواهند شد، چرا که شیب هیدرولوژیکی دشت که زمانی به سمت دریاچه بود، به دلیل بهرهبرداری بیرویه و حفر چاههای متعدد توسط کشاورزان منطقه، برعکس شده و اینک اگر آب به دریاچه ریخته شود، پس از متأثر شدن از بستر نمکی دریاچه، وارد سفرههای آب زیرزمینی و چاههای کشاورزی در شرق دریاچه شده و آنها را برای همیشه از حیز انتفاع خارج میکند. ایشان در گفتگو با مرضیه امیری در پایگاه خبری زیست بوم میگویند: «درياچه اروميه بسيار مفيد بوده ولي از آن غفلت كردند، حواسشان تنها به آب درياچه بود، غافل از آنكه براي توسعه كشاورزي بيش از 20 هزار حلقه چاه در 6 شهرستان شرق درياچه اروميه حفر كردند و باعث شد جهت حركت آبهاي زيرزميني كه در گذشته به سمت درياچه بود برعكس شود و آب شور درياچه به دشتها برود و آب چاهها شور شود.» وی با نقل قول از دو مقام محلی در تأیید سخنانش، میافزاید: «حتي آقاي محمديان رئيس سازمان جهاد كشاورزي آذربايجان شرقي طي سخناني اعلام كرد: هزاران هكتار زمين در اين استان به دليل پسروي آب درياچه اروميه شور شدند و آقاي قاضي پور نماينده مردم اروميه نيز در 9 ماه قبل گفته 50 روستا به دليل شور بودن آب درياچه تخليه شده است.» ایشان سپس چنین نتیجه میگیرند: «هر قدر آب به درياچه ببندند آب چاهها بيشتر شور ميشود و باعث آلودگي زيست محيطي و تعطيلي كشاورزي و مهاجرت روستاييان ميشود و مشكلات بسياري در بخش اقتصادي، اجتماعي و سياسي به وجود ميآيد. – بنابراین – اگر آب به درياچه اروميه بسته شود، نه تنها خدمت به منطقه و كشور نيست؛ بلكه خيانت است!»
ایشان در انتهای این مصاحبه هم پیشنهاد کردند به کشاورزان منطقه تا با استفاده از سيستم آبياري كممصرف، سطح كشت را گسترش دهند و پسته و زعفران بكارند! همچنین گفتند: بهتر است دیگر معادن نمک کشور تعطیل شده و استخراج نمک از دریاچه ارومیه در اولویت قرار گیرد. تا بتوان با ریختن 95 درصد ماسه و 5 درصد شن به ارتفاع 10 سانتیمتر، اين درياچه را ظرف 5 سال آینده به یک پارك گياهي و حيواني زيبا تبديل کرد.
چرا پیشنهاد کردوانی یک خطای علمی و اجرایی است؟
نگارنده برای ارایهی پاسخی جامع و علمی به اظهارات دکتر کردوانی و به ویژه پیشنهاد خطرناک ایشان، مبنی بر قطع امید از احیای دریاچه، به رایزنی و مشورت گستردهای با چند تن از صاحبنظران این حوزه از جمله دکتر آهنگ کوثر، استاد پژوهش و بنیانگذار دانش آبخوانداری در ایران؛ دکتر محمد خسروشاهی، هیدرولوژیست و رییس بخش تحقیقات بیابان، مهندس اسماعیل رهبر، پژوهشگر برجسته و بازنشسته حوزه تحقیقات بیابان و دکتر مهدی میرزایی، استاد دانشگاه و فوق تخصص منابع آب اقدام کردم که حاصل این رایزنیها در پاسخ ارایه شده مستتر است.
نخست آن که مشکل شور شدن آب چاههای اطراف دریاچه ارومیه و به خصوص شرق آن، سالهاست که موضوع بحث است. حتی پیش از وضعیت حاد آن چندین و چند همایش علمی در دانشگاه تبریز برای ریشهیابی و درمان آن برگزار شده بود. به گفتهی دکتر مهدی میرزایی، قطعا دریاچه و تمام دشتهای اطراف آن به لحاظ هیدرولیکی با یکدیگر در ارتباط هستند، اما متاسفانه این ارتباط نه خطی است و نه از پیش تعریف شده. بنابراین، هرچند میتوان پذیرفت که میزان برداشتهای آب زیرزمینی آنقدر زیاد شده که ارتفاع سطح آب در چاهها در دشتهای شرقی (مناطقی چون عجب شیر، بناب، مراغه، آذرشهر و …) از سطح آب دریاچه پایینتر افتاده و در نتیجه احتمال ورود آب دریاچه به این آبخوانها زیاد است، اما نکتهی مهم آن است که در چه فاصلهایی از دریاچه؟ مثلا تا ۵ کیلومتری از ساحل دریاچه؟ ۵۰ کیلومتری و یا ۱۰۰ کیلومتری؟ حتی پندارینههای مربوطه نیز دقت چندانی ندارند و میشود گفت که هیچ راه حلی جز پایش و اندازهگیری دقیق نمیتواند این نظر را رد یا قبول کند.
دوم آن که هم دکتر کوثر، هم دکتر خسروشاهی و هم مهندس رهبر با نگارنده هم نظر هستند که حتی اگر شیب هیدرولوژیکی از دریاچه به سمت دشت تغییر کرده باشد، میتوان شرایط را دوباره به حالت اول بازگرداند، به شرط آن که تراز منفی دشت اصلاح شده و میزان برداشت کمتر از میزان تغذیه شود. یعنی باید، چاههای غیر مجاز بسته شوند و اجازه برداشت غیر مجاز از چاههای مجاز داده نشود و به مدت دست کم 5 سال، با کاهش بارگذاری در بخش کشاورزی و پرداخت مستقیم خسارت به کشاورزان آسیبدیده، زمینه برای افزایش سطح آب زیرزمینی و تغییر شیب به سمت دریاچه فراهم گردد. همچنین، دکتر کوثر معتقد هستند که چون حوضه دارای منابع آب شیرین است، میتوانند برای تسریع در تغذیه آبخوانهای منطقه، آب شیرین را به صورت لوله و مستقیم در دهانهی چاهها هدایت کنند.
سوم این که مطابق محاسبه دکتر میرزایی، برای مخلوط شن و ماسه مورد نظر به ارتفاع ۱۰ سانتیمتر، باید قرضهایی (یا معدنی) یافت شود به حجم ۵۵۰ میلیون مترمکعب. به عبارت دیگر، چیزی حدود ۱۸ سد گتوند (و یا کرخه) باید روی زمین اجرا شود! البته توجه داشته باشیم که اجرای سد از اجرای خاکریزی در مساحت بالا بسیار سادهتر است، چراکه ماشینآلات ساختمانی فقط در یک محدودهی کوچک جابجا میشوند و کار میکنند و در نتیجه میتوان یک سد را سریعتر اجرا کرد. اما فرض کنیم که حتی رکوردهای خاکریزی سد گتوند نیز در پهنهی دریاچه ارومیه قابل اجرا باشد، یعنی خاکریزی ماهانه معادل حدوداً یک و نیم میلیون مترمکعب. در این صورت اجرای عملیات خاکریزی دریاچه ارومیه حدود ۳۷۰ ماه و یا ۳۱ سال به طول خواهد انجامید!! از آن شگفتآورتر بودجه تقریبی این طرح خواهد بود. با فرض اینکه در بهترین شرایط قیمت خاکریزی با مشخصاتی که گفته شده است حدود ۱۰ هزار تومان برای هر متر مکعب شود، برای اجرای این طرح باید ۵۵۰۰ میلیارد تومان (یعنی ۳۰درصد بیشتر از بودجه بخش آب در سال ۹۲) به قیمت امروز پول وجود داشته باشد و قطعا بعد از گذشت ۳۱ سال، این مبلغ به طرز فاجعهباری اضافه خواهد شد. ماجرای استحصال و برداشت نمک که برخی از برآوردها میزان آن را تا 10 میلیارد تن تخمین زدهاند نیز خود قصهای مشابه دارد که با توان لجستیکی کنونی کشور و حتی منطقه! قابل اجرا نیست.
چهارم آنکه دکتر کردوانی گزینه انتقال آب از دریای مازندران به سمت دریاچه ارومیه را به این دلیل رد میکنند که هزینه انرژی انجام آن بالاست. یعنی اگر هزینه تمام شده طرح کاهش مییافت، ایشان از نظر علمی با اجرای چنین طرحی ظاهراً مشکلی نداشتند. در صورتی که اگر فرض دکتر کردوانی را بپذیریم که شیب هیدرولوژیکی تغییر کرده و جهت آن از دریاچه به سمت دشت شده است، آیا با ورود آب شور دریای مازندران، عملاً شتاب نابودی دشتهای شرقی ارومیه را افزایش نمیدهیم؟
پنجم آنکه نابودی کامل دریاچه ارومیه سبب کاهش محسوس ظرفیت گرمایی ویژه در منطقه شده که به شدت کیفیت حیات زیستمندان گیاهی و جانوری و از جمله اقلام زراعی را متأثر کرده و نیاز آبی آشکارا تغییر خواهد کرد؛ رخدادی که روند اقتصادی بودن ادامه کشاورزی در آبخیز 5.2 میلیون هکتاری ارومیه با تردیدهایی جدی روبرو ساخته و موجهای جدیدی از مهاجرت پدید خواهد آورد.
واپسین نکته هم اشاره به وجود گنبدهای نمکی در حوضه آبخیز آجی چای و متأثرشدن رودخانههایی است که از سمت شرق به دریاچه میریزند به عنوان یکی از مهمترین دلایل افزایش شوری آب دریاچه ارومیه. بنابراین، حتی اگر به فرض بتوان نمک را از کف بستر دریاچه جمعآوری و منتقل کرد (به کجا؟!) باز هم به سرعت، آن نمکها توسط تلخه رود و دیگر آبراهههای عمدتاً شرقی، جایگزین خواهند شد.
بنابراین، به نظر میرسد باید اهتمام مدیران حوضه آبخیز دریاچه ارومیه بازگرداندن تراز یا بیلان سفرههای آب زیرزمینی به شرایط طبیعی آن باشد؛ اقدامی که با ارتقای نرمافزاری بخش کشاورزی، کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین، تغذیه مصنوعی و تخصیص آب پشت سدها به این منظور و به ویژه جلب مشارکت مردمی، کاملاً امکانپذیر است.
عالی بود لذت بردم محمدجان
در حال تماشا و یادداشت برداشتنیم استاد
سلام…. چیزی که بنده رو خیلی ناراحت کرد… فرافکنی کلی گویی افرادی بود که بار علمی و عملی نداشت… ولی همانگونه که اشاره فرمودید برای اولین بار پرداختم به موضوع محیطی زیستی بزرگترین فاجعه است… در جمع دوستان می گفتم اگر بنده جای مهندس درویش بودم در حد هنگ و به قیمت ری استارت پیش می رفتم… ولی خیلی صبوری کردید… واقعا زحمت جمع آوری مطالب یه طرف مستند حرف زدن یه طرف… اطلاع رسانی یه طرف… مناظره با افرادی که که هم قدتان نباشد به والله نو بر است…
سلام. بسیار عالی بود استاد.
درویش دوست داریم…
توی مناظره گل کاشتید استاد.
به خوبی میشدتفاوت بینش شما رو بادانش ظاهری دیگردوستان حس کردونگاه عمیق وتیز بینانه یک کنشگر محیط زیست را بانگاه کوتاه مدت،سطحی،تنگ نظرانه وصرفااقتصادی دیگرکارشناسان دریافت .
بهتون افتخار میکنیم ودعا برای شادی وسلامتتان
سلام استاد/ از مناظره دیروز و ازسخنان عالمانه شما واقعا لذت بردم بنده اهل اورمیه هستم و امیدوارم تلاش شما محیط زیستی ها در حیات بخشی مجدد به دریاچه اورمیه نتیجه بخش باشد.
درويش گرامي
به يقين اين سرزمين به داشتن فرزندي چون شما به خود مي بالد
درياچه اورميه بايد باشد و دليل بودنش:
افكار دريايي دريا دلان اين سرزمين
سبز انديشي فرزندان اين مرز و بوم
و نسلي است كه چشمشان را بجاي دستان ما به افكار ما دوخته اند
بيائيد براي حيات دوباره درياچه اورميه به رسم جوانمردي و بزرگ منشي قدمي ماندگار برداريم و در ساحل نيلگونش طرحي نو از توانستن بياندازيم
درود دوست گرامی با سپاس بخاطر این مقاله در رد نظرات دکتر کردوانی. ایا در گروه کار دولت از میان متخصصین علمی و مستقل هم وجود دارند یا فقط افراد دولتی هستند. ترکیب این گروه چیست و چگونه میتوان با افراد افراد ان تماس داشت و ایا شما میتوانید در آن باشید. کار دولت نمیدانم چقدر جدی خواهد بود. ولی در رسانه ها باید کار نوشتاری و رسانه ای بطور وسیع صورت گیرد و مسئولان سیاسی را بدان توجه داد. آیا گزارش مرتب از کار میدهند؟ آیا از متخصصان خارجی هم استفاده میکنند؟ دریاچه ارومیه را میشود نجات داد و شرط آن وجوداراده سیاسی، بودجه جدی، حضور طرفداران محیط زیست، شفافیت در کار وبرنامه، استفاده از تجربه های دیگران، کارشناسی جدی، دفع فشار لابی های اداری و تکنوکراتیک که منافع خاص دارند، وآغاز اقدامهای فوری سنجیده و متکی بر برنامه وغیره میباشد. جلال ایجادی استاد دانشگاه در فرانسه
سلام
آقای درویش عزیز خسته نباشید. از موقعیت سنجی و استفاده مناسب از فرصتهایتان و صبوریتان در مناظره با برخی عزیزان که انصافا به نظرم در وادی دیگری سیر می کنند و اصولا دنیاهای متفاوتی داشتند بسیار لذت بردیم. خسته نباشید آرزوی موفقیت برایتان دارم.
با سلام خدمت شما استاد عزیز بسیار از سخنان شما شاد شدم و سخنان طرف مقابل غمگین . اما جای بسی امیدواری بود برپایی همچین جلسه ای .
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم!
با سلام خدمت استاد گرامي
من خودم اهل ارومیه هستم و از دوران نوجوانی کتابها و مقاله های زیادی در مورد دریاچه ارومیه و حوزه آبریز آن مطالعه کرده ام ،مشکل در یاچه با انتقال حوزه ای و بارور کردن ابر ها حل نمیشه به نظر من کار را مشکل کردن است البته من آن را تکذیب و یا منکر آن نیستم اما وقتی خود دریاچه این همه رود پر آب مثل زرینه رود ،نازلو،باراندوز،سیمینه رود،شهر چای و… دارد ما به سراغ گزینه های فرعی می رویم،کافیست به بالا دست رودخانه ها بروید و ببینید که در خود فصل تابستان چه آب فراوانی به سمت دریاچه روانه می شود اما به علت آب بندها و سدهای کوچک و بزرگی که سر راه این رودخانه ها جهت مصرف کشاورزی و… احداث شده قطره ای آب به سمت دریاچه نمی رود. تنها در اوایل فصل بهار اندکی آب به دریاچه سرازیر می شود که آن هم در گرمای فصل تابستان و بیشتر از ورودی آب به دریاچه با سرعت باور نکردنی(روزانه یک سانتیمتر)تبخیر می شود. بارور کردن ابرها هم بی فایده است چون وقتی که ابر است از زمانهای قدیم تا به امروز به طور طبیعی در فصل پاییز و بهار در منطقه بارندگی شکل می گرفت مگر اینکه بخواهند این کارشناسان و مسوولين یک کار غیر ممکن انجام بدهند و در فصل غیر بارندگی مثل تابستان ابر درست کنند و بفرستند بالای دریاچه…؟ به نظر من تعیین حق آبه دریاچه از رودخانه های اقماری دریاچه ارومیه در تمامی فصول و انتقال آن از طریق کانال به دریاچه با در نظر گرفتن آب برای زمینهای کشاورزی هم دریاچه را سیراب می کند و هم زمینهای کشاورزی بی آب نمی مونه. البته باید آبیاری سنتی و چاههای غیر مجاز هم مدیریت بشه تا این کار واقعا عملیاتی بشود.جناب آقاي درويش اينجانب علاقه فراواني به طبيعت ايران خصوصا درياچه اروميه دارم و حاضر هستم با جنابعالي كه متخصص در اين حوزه هستيد همكاري كنم چون نظرات و مقالات شما را در سايتها مطالعه كرده ام و با شما اتفاق نظر دارم متاسفانه بعضي از متخصصين ايراني و صاحب چهره نظراتي خطرناك ارائه داده اند كه اين ناشي از عدم شناخت آنها از موقعيت منطقه است
آقاي درويش مي توانم به صراحت بگويم سال 95 سال پايان عمر اين درياچه است البته اگر فكر و اقدام عاجلي از سوي دولت نشود و ديگر فرصتي براي مطالعه و تحقيق نيست يك دهه است كه وقت را تلف كرده اند به بهانه مطالعه و بودجه كافي ،واقعا اوضاع درياچه وخيم است.
با تشکر
تماشاگران مناظره توانستند دریابند که تفاوت کنشگران سیاسی که هم و غمی جز وجهه سیاسی خود ندارند با یک متخصص دلسوز در چیست.
به راستی این مناظره و حضور تاثیرگذار محمد درویش نقطه عطفی در حرکت رو به جلو کاروان محیط زیست ایران خواهد بود و نقش این فرهیختهی دلسوز وطن را در دل دوستداران ایران ماندگار خواهد کرد.
درود و هزارن درود…
در پاسخ به دکتر کردوانی این نکته نیز قابل ذکر است که فشار هیدرولیکی ناشی از گنبد آب شور زیر دریاچه که بر سفره آب شیرین اطراف آن وارد میشود به اندازهای زیاد هست که با آبدار شدن مجدد سطح آن تنها مقدار ناچیزی بر این فشار افزوده میشود. با اینکه هیدرولیک تعادل دو سفره از پیچیدگی زیادی برخوردار است اما برای ساده کردن موضوع اگر عمق آب شور دریاچه را در 0.5 متری و عمق آب شیرین مناطق اطراف را 100 متر در نظر بگیریم (فرضهایی نه دقیق اما نزدیک به واقعیت) با یک محاسبه ساده می توان نشان داد با ورود آب شیرین به دریاچه روند تاثیر سوء سفره شور بر سفره شیرین تغییر محسوسی نخواهد کرد. با ورود آب شیرین، بااین فرض رویایی که سطح دریاچه با متوسط ارتفاع 0.5 متر آب پوشیده شود 99.5 متر اختلاف قبلی به 100.5 متر اختلاف تبدیل می شود که معادل کمتر از 1 درصد تغییر است. از سوی مقابل اما با ورود آب شیرین به دریاچه، غلظت نمک سفرهی شور کمتر و از اثر نامطلوب آن نیز کاسته خواهد شد.
به یقین کاهش برداشت آب کشاورزی و تغییر روند افت آبهای شیرین نیز باید در دستور کار باشد تا تعادل طبیعی به این دو سفره باز گردد اما تا آن زمان آبدار شدن دریاچه هیچ فاجعهای به بار نخواهد آورد که هیچ بلکه بنا بیان محمد درویش، با تلطیف محیط و کاهش توان تبخیر، نیاز آبی گیاهان طبیعی و کشت شده را نیز به شدت خواهد کاست. آنچه با کمال تاسف همواره از نگاه طبیعت ستیزان در هر جا، از جمله ارومیه، به عمد پوشیده مانده است.
درود بر شرف و غيرت شما..
در طول مناظره روز جمعه بارها به ذهنم خطور كرد كه،
اگر در طول تمام اين سالهاي ارزشمند از دست رفته، افرادي همچون
محمد درويش
در اتخاذ تصميمات كلان زيست محيطي دخيل مي بودند، ايا عرصه هاي طبيعي
ايران ما امروز اينچنين مي بود؟!!
تا بدين اندازه رنجور و بيمار؟!!
اري… زخمهاي عميق بر پيكر وطن، امروز، حاصل سالها لمپنيسم حاكم است.
مناظره جمعه نشان داد ان زمان كه خردگرايي و انديشه، جاي خود را به
كژانديشي ،كينه توزي و ندانم كاري بدهد، علاوه بر يك ملت، زيستبوم ان ملت هم رو به قهقرا خواهد گذاشت
درود بر محمد درويش …
ممنون از دوستان عزیز و هموطنان طبیعت دوست مهربانم. درویش را حسابی شرمنده کرده و می کنید. باشد که سزاوار این همه لطف و همراهی باشم و بمانم.
درود …
حضور شما در مناظره بسیار تاثیر گذار بود خدا شما را برای نجات دریاچه آفریده است متشکریم از نظرات منطقی و علمی شما. حرف شما حرف دل میلیون ها نفر از مردم منطقه است که نگران و ناامید از آینده زندگی خود و طبیعت زیبای آذربایجان هستند
جناب درویش با تشکر از شما ولی باید به این نکته توجه داشت که بازگرداندن تراز یا بیلان سفرههای آب زیرزمینی به شرایط طبیعی قدم اول می باشد. در کشوری که سیاستهای جمعیتی آن برای دو برابر شدن در طول دو یا سه دهه تنظیم گردیده اند ، منابع محدود آب شیرین هر روز ارزش بیشتری پیدا می کنند. و پس از چند سال از حل شدن مشکل، دوباره کشاورزی گسترش خواهد یافت و همه چیز از یادها رفته و مشکلات به حالت اول برخواهد گشت. بنابراین پس از برگرداندن تراز مثبت به سفره های زیر زمینی باید به فکر تنظیم تراز خود دریاچه توسط آب شور دریای خزر باشیم تا کمترین هزینه آب شیرین را بپردازیم. حتی اگر بتوان در مسیر لوله گذاری از خزر به دریاچه ارومیه از دو لوله رفت و برگشت استفاده کنیم می توانیم غلظت نمک را نیز کنترل کرده و پایین بیاوریم.
جناب درویش! من بهترین دوران عمرم دوران دانشجویی رو در شهر ارومیه گذروندم از سال 79 تا 84 و همیشه با دیدن و تماشای دریاچه ارومیه روحیه میگرفتم و از وقتی که از ارومیه برگشتم بیشتر از همه دلم واسه دریاچه زیبای ارومیه تنگ میشه! وقتی میگن آب دریاچه کم شده و در آستانه نابودیه جگرم آتیش میگیره. من که مدت کمی کنار این دریاچه بودم ببینید مردم اطراف چه انسی با این دریاچه و زیباییهاش دارن. ازتون ممنونم که برای نجات دریاچه تلاش میکنید
به نام خداي ابر و باران
باران آرام ميباريد
كوچه هاي خاكي روستاي ما پر شد از صداي رفت و آمدهاي پر سر و صدا
صداي پدرم را شنيدم كه مي گفت:
كاش باران ببارد آنقدر ببارد تا نگين آبي شود
از آن روز دلم براي مادرم كه براي خانواده همه كار ميكرد خيلي سوخت
سالها از آن روز مي گذرد
باز باران ميبارد و چقدر خوب كه بسيار ببارد
شيشه ماشين را پائين كشيدم تا بوي باران و نمش را بر خشكي درياچه ببينم
باران شديدتر شد
دخترم نگين نگاهي به من انداخت و با لحني دلسوزانه گفت:
كاش باران آنقدر ببارد تا نگين آبي شود
ياد پدر تمام وجودم را فرا گرفت، تمام عمرم…
دلم براي روح بزرگ پدرم و احساس نامهربانانه خودم خيلي گرفت
در آن باران و كوچه هاي پر گل اما؛ پدرم دلش مي خواست نگين آذربايجان پر آب شود، آبي شود
آن روز نگين آذربايجان آبي نشد و آرزوي آبي شدن را زير تن پوش نمكينش، بسيار مي كشد
يادم مي آيد وقتي در خانه پدري ظرفي مي شكست و يا كسي كاري را به اشتباه انجام مي داد، مادر گردن مي گرفت تا پدر بر ما سخت نگيرد
يادم ميآيد تخته ي سياه، گچ هاي رنگارنگو تخته پاك كن نمدي كلاس را
يادم مي آيد در كلاس درس، بسيار بودند دوستان همكلاسي كه خطاهاي يكدگر را به گردن مي گرفتند و شهامت بسيار داشتند تا بگويند” من بودم”
يادم مي آيد در دوران كودكي هرگز به دنبال مقصر نمي گشتيم
بزرگ كه شديم، هميشه در جستجوي مقصر بوديم و شهامت را در يكي از پس كوچه هاي كودكي جا گذاشتيم
شايد درياچه با احتضارش بدنبال دوستي ماست؛ “مقصر” حالش را بهتر نمي كند
اما، چرا حال ما بهتر مي شود؟
درياچه خشك ميشود تا يخ دوستي ما آب شود و دوباره نفس بكشد
درياچه خشك مي شود تا بيآموزيم در يك سرزمين چند مدير در كنار هم مي توانند همكاري كنند
تابوت درياچه روي دستهاي دوستانه و قلبهاي يخ زده ما به گورستان مي رود
نگين آرام مي گريد و بوسه بر نمك هاي داغ نگين مي زند
آمار مي دهيم، راهكار پيشنهاد مي كنيم، متهم مي نمائيم، محكوم مي سازيم، حكم صادر مي كنيم
نشست مشترك، هم انديشي، همايش، سمينار در سطح ملي و بين المللي، هزينه مي دهيم براي آنچه…
مشكل ما مشكل شيوه ي مديريت نيست، انگشت اتهام را بسوي يكديگر نشانه نرويد
مشكل ما ناتواني در ايجاد هماهنگي و همكاري بين مديران، بدون توجه به محل استقرار است
به جهت همه ي اين دلايل و براي اثبات خود، ديگران را نفي مي كنيم شايد پله اي بالاتر رويم
آيا يادتان مي آيد زماني را براي همكاري هم رده ي خود تلاش كرده باشيد تا زمين نخورد؟
در حوزه كاري خود اقدامي انجام داده باشيد تا شايد او در حوزه كاري خويش پيشرفت نمايد و به مرتبه اي بالاتر راه يابد؟
مشكل ما اينست كه با ميزها بزرگ مي شويم
اتاق مديريت است كه به ما هويت مي بخشد، ما ابهت اتاق كارمان نيستيم
مشكل ما روي كدام صندلي جا گرفتن است
مشكل ما سطح زير كشت، نوع كشت و الگوي كشت و شيوه ي آبياري نيست
مشكل ما وسعت آب درياچه و حق آبه ي آن نيست، مشكل آب آوردن از زاب و ارس و خزر نيست
مشكل ما دستاني است كه فشردن دوستانه را از ياد برده اند
زبان هاي سرخي است كه سر سبز ديگران را بر باد ميدهند
بر تبل درياچه مي كوبيم، زيرا هدفي داريم كه از مسير ارس، زاب، خزر حاصل مي شود؛ شايد آبي هم به درياچه وارد شود، شايد
درياچه، هويت سرزمين آذربايجان است، هويت اين سرزمين را دريابيم
با سلام و وقت بخير
در اين مورد بد نيست اين مطلب هم مورد مطالعه قرار گيرد:
http://iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=8429
درود بر شما
امیدوارم روزی همه دریاچه هاو تالاب های خشک از جمله دریاچه پریشان کازرون هم پرآب گردد.
با تشکر فراوان از زحمات خالصانه و دلسوزانه شما و تمامی دوستداران محیط زیست
همواره سالم و شاد باشید.
ایجاد و احداث ” خزر رود ” از آب دریاچه خزر با دبی آب قابل کنترل و برنامه ریزی، برای خنثی سازی”بمب نمک 8 میلیارد تنی ارومیه”.
تبدیل یک تهدید بزرگ به یک فرصت عظیم برای رشد، شکوفایی، تولید ثروت و بهره برداری هوشمندانه از دریاچه اورمیه
ابداع روشی جدید برای تهیه آب شیرین فراوان و ارزان در سواحل دریاچه ارومیه از آب خزر رود
====
http://www.urmiana.com/
=====
سیمای کلی چرخه هیدرولوژیک پیشنهادی برای
انتقال امدادی/ استقراضی میان حوزه ای آب از دریای خزر به دریاچه اورمیه
(متن اولیه مقاله – فروردین 1392)
=========
تنها راه حل دریاچه ارومیه طرح ماندگار من در وبلاک من است .
که انتقال آب از دریای خزر است . بدون تصفیه و بسیار کم هزینه و خیلی سریع و فوری قابل اجرا است . راه های دیگر پر هزینه و خسارت بار است .
و باید که از دریاچه ارومیه شروع کنند که اولویت و فوریت دارد وهم در کمتر از یکسال اجرایی می شود .
http://mkhakpour9.persianblog.ir
به عمل کار براید به سخندانی نیست
جر و بحث کردن و من راست می گم و تو دروغ هیچ چیز رو حل نمی کنه آقای درویش
آقای کردوانی خیال شما هم راحت بگین یا نگین دریاچه خودش خشک میشه
چون هیچ کسی تو آذربایجان حاضر نیست آب مصرفی خانه و کشاورزیش رو به دریاچه اختصاص بده
نهایتش با زور
که من فکر نمیکنم به صلاح باشه
اینو تجربم میگه
در ضمن تو قرن حاضر احتمالا ما برای تامین مصارف آشامیدنی و بهداشتیمون هم در اینده دچار مشکل خواهیم شد چه برسد به اینکه بخواهیم برای نجات دریاچه آب تامین کنیم
از حقیقت نمی شه فرار کرد چه بد باشه چه تلخ باشه چه هر چیز دیگه دریاچه ارومیه خواهد مرد یعنی برای ما ادما ناچار باید بمیره چون ما اب می خواهیم آببببببببببببببببب
سلام
خسته نباشید
موضوع دریاچه ارومیه فقط چن بار در ماه مطرح میشه و دیه هیچ کس نه حرفی میزنه نه کاری میکنه فقط ارومیه ای ها میدونن که چه در پیش دارن الا اینجا وقتی باد میوزه من خودم دارم طعم شوری رو احساس میکنم با کمترین وزشی شوری نمک در اسمان پخش میشه اما کسی نه حرفی میزنه و نه کاری میکنه ینی با این وضع قراره همه ما مهاجرت کنیم؟؟
از همه بدتر اینه که مسکن مهر در شهر ارومیه درست نزدیک دریاجه هست!!!من خودم به خاطر پروژه دانشجویی چن بار رفتم به این شهرک و هر بار که باد میومد علاوه بر احساس طعم شوری درهوا چشمام میسوخت …
کسی هست که واقعا به فکر ما باشه بیچاره اونایی که تو این شهرک جدید ساکنن!!!!
در باب نظر آقای محمد:
جناب آقای محمد من فک نکنم شما اهل ارومیه و اطراف باشین شما که به خاطر آب خودتون حاضر به آواره شدن ما ارومیه ای ها و تبریزی ها و … هستین دیه جای قضاوت نمیذارین اگه خودتون هم اهل اینطرف بودین اینطوری فک میکردن مطمئنا نه…
شما میفهمین طعم نمک در باد ملایم!!! ینی چی مطمئنا نه…
خدایا نمیشه به امیدکسی منتظر احیا دریاچه بود خودت کمکمون کن من نمیخوام آواره بشم!!!
…
تنها راه پر آبی دریاچه ارومیه انتقال آب از دریاچه خزر در یک سال اجرایی می شود ؛ طرح ماندگار من در وبلاکم است .
http://khakpour-m.blogfa.com
خب چهارتا کلام به روش مغالطاتی شیخا واسه عوام نوشتی
به به و چه چه هم اینجا شنیدی از کاربران ارومیه(!) ای ات
به پرفسور کردوانی هم هرچی قلمبه خواستی گفتی
حالا فکر کردی چون شدی مدافع یه زمینی که قبلن دریاچه بودی دیگه حق همه جور اعتراض را داری!؟
حرف نزن عمو جان
جنابعالی جرات داری اسناد تخصصی رو همینجا توی سایتت رو کن
چهار تا کارشناس بنام بین الملیلی رو بیار که حرف جنابعالی رو تایید کنن
مثل بالا منبری ها مغلطه و عوامفریبی نکن به ظاهر دلسوووووز !
دلت اون چند ده میلیاردی که قراره حروم نجات این خشکیاچه (نه دریاچه) بشه بسوزه !!!
دمت گرم که کامنت رو فیلتر نکردی عمو
اما خودت ببین
4 روز سطح آب دریاچه رفت بالا باز فرتی رو به نزول گذاشت
با خودت روراست باش این دریاچه دیگه مرده است
find a new hubby
اونایی که می گن آب شیرین رو نباید به دریاچه ریخت یادشون باشه که این بلا به همین خاطر سرمون اومده، چون اون کسانی که می گتن روی همه رودخونه ها سد بزنیذ ( همین کردوانی 10 سال پیش می گفت) هم این فکرو می کردت که آب شیرین حیفه تو این دریاچه بی مصرف ریخته بشه باید بفروشیمش به کشاورزا و بفرستیم به شهرها و پولشو بگیریم!
بعد هم احداث پارک گیاهی تو نمک زار، بعد از تخلیه اون همه نمک و پر از شن کردن سطح به اون بزرگی، که تضمینی برای شن زار موندن و دوباره پر از نمک نشدنش هم وجود نداره، اون هم بدون آب!!! (معلوم نیست آب پارک از کجا باید تامین بشه!) راحت تر و کم هزینه تره یا برگشتن به حالت قبلی و طبیعی اون هم صرفا با تغییر الگوی مصرف آب و تعطیل کردن چاه های “غیر مجاز”؟ حالا بحث دریای خزر به کنار…