کتابی منحصربه فرد از آلمان در باره ایران
بیگمان هر فردی که برای یک نظر هم با دختران شاه ایرانی مواجه شود، درخواهد یافت که دختران شاه ایرانی، تفاوت محسوس و کیفیت متمایزی از اغلب همتایان خود دارد. فقط کافی است مجالی فراهم شده و فرصت درخورتری برای تأمل و تعمق در این شاهکار کمنظیر ایجاد گردد تا شما هم با نگارنده همنظر شوید که رخداد انتشار دختران شاه ایرانی تا مدتها چون برگی زرین در تاریخ انتشارات آثار فاخر علمی در بارهی ایران میدرخشد؛ رخداد دلپذیری که توفیق آشنایی آن شاید برای صاحب این قلم مهیا نمیشد اگر تصمیم به برگزاری نخستین جشن ملّی انتخاب کتاب سال محیط زیست در 25 آبان 1393 نمیگرفت. یادداشت پیش رو، شرح این دلدادگی به زیبارویان بیرقیب سرزمین مادری است …
برگزاری نخستین جشنواره کتاب سال محیط زیست، فرصتی کمنظیر برای نگارنده بود تا با چند اثر متفاوت و چند انسان متفاوتتر آشنا شود. دختران شاه ایرانی، اثر حشرهشناس برجسته آلمانی توماس کایل که به صورتی همزمان و در یک همکاری کمنظیر توسط دکتر حسین رجایی برخوردار از برگردانی لغزان و روان به زبان فارسی هم شده است، در شمار آن رخدادها و رویدادهای فرخنده است که خستگی فرسایندهی ناشی از برگزاری چنین مراسمی را با کمترین حمایتهای مالی و بیشترین نیشهای ممکن! از تن محمّد درویش و همکارانش میزداید. چرا که شاید اینک بیشتر از هر زمان دیگری دریافتهایم منظور سهراب سپهری از آفریدن این واژگان درکنار هم برای چیست:
زندگی، تجربهی شبپره در تاریکی است …
چند سال پيش فضانوردان ساکن در يكي از ايستگاههاي خارج از قلمرو نیوار (اتمسفر)، نوری سیال و عجیب را در بخشی از کرهزمین واقع در نواحی مرکزی آمریکای جنوبی تشخیص دادند که در حال حرکت بود و نخست گمان کردند شاید با نوعی سفینهی فضایی یا بشقاب پرندهی غولآسا مواجه شدهاند که تلألو نور آن تا هزاران کیلومتر آنسوتر در مقر ایستگاه فضاییشان منتشر شده است! در حالی که بررسیهای دقیقتر نشان داد: آن بشقاب پرندهی غولآسا و کهربایی، چیزی نیست جز مهاجرت دسته جمعی میلیاردها پروانه موسوم به مورفو که در جنگلهای آمازون زیست میکنند؛ شاهکاری بیبدیل از خلقت پروردگار که البته اگر این مجال فراهم شود تا پیش از تخریب زیستبوم مشترکمان در اثر آزمندیهای نوع بشر با دیگر آفریدگان خلقت هم مأنوس شویم، آنگاه شاید میزان شوریدگی، شگفتی و لذت ما از وجود میلیاردها زیستمند زیباروی دیگر در پیرامونمان چند صدبرابر افزایش یابد …
کافی است بدانیم که پروانهی مورفو فقط یکی از مجموع 5 میلیون گونه از حشراتی است که ظاهراً در کره زمین حضور دارند و ما تاکنون فقط 20 درصد از آنها را توانستهایم شناسایی و ردهبندی کنیم. جالب آنکه تا چندی پیش در برخی از کشورهای آمریکای لاتین از همین پروانههاي خانواده مورفو براي آفرینش رنگی متفاوت و جعلناشدنی در اسكناسها استفاده ميكردند. چرا که رنگ بال آنها، آبي صدفي متاليك است و زير نور ماوراء بنفش جلوهی خاصي مییافت که مانع از جعل اسكناس ميشد!
و باز کافی است بدانیم که این موجودات کوچک و زیبا که در راستهی پولکبالان از ردهی حشرات قرار میگیرند، آنقدر فواید پرشمارتر و مهمتری در چرخهی حیات دارند که هرگز نوبت به جذابیتهای بانکیشان نمیرسد! چرا که اگر بسیاری از پروانهها، شبپرهها و بیدهای روزپرواز نبودند، پدیدهی زادآوری طبیعی گیاهان یا گردهافشانی با اختلالاتی جدی روبرو میشد و علاوه بر آن، آنها در حکم دشمنان طبیعی، کنترلکنندهی جمعیت بسیاری از پشهها محسوب میشوند؛ پشههایی که اگر شمارشان در قلمرویی از حد بگذرد، آنگاه شاهد یک پاکتراشی خطرناک حیات از حیاط کرهی زمین خواهیم بود!
برآورد میشود که فلات ایران زیستگاه افزون بر 20 هزار گونه از انواع و اقسام حشرات است که از این منظر، وطن عزیز ما موقعیتی ممتاز و استثنایی در جهان دارد؛ موقعیتی که سبب شده تا بسیاری از حشرهشناسان نامدار جهان از اروپا و آمریکا، ایران را بهشت حشرهشناسی بنامند و بارها این سرزمین اسرارآمیز را وجب به وجب برای کشف و معرفی چند گونهی جدید از حشرات و پروانههای زیبارویش درنوردند. یکی از این حشرهشناسان هم دکتر توماس کایل آلمانی است که در طول دو دههی اخیر دهها بار به ایران سفر کرده و حاصل یافتههای منحصربه فردش در مورد بیدهای روزپرواز ایرانی را اخیراً با کمک یک هموطن حشرهشناس به نام دکتر حسین رجایی، همزمان به دو زبان فارسی و آلمانی منتشر کرده است. کتابی نفیس و ارزشمند که در آن اختصاصاً به شرح و معرفی حدود 60 گونه از بیدهای روزپرواز (زیگنیده) ویژه ایران میپردازد، پژوهش ممتاز و بیرقیبی که به گفتهی حسین رجایی در گفتگو با نگارنده تاکنون سابقه نداشته است.
اما چرا دختران شاه؟!
میدانم که بسیاری از خوانندگان کنجکاو این سطور در پی کشف دلایل نامگذاری این کتاب با عنوان: «دختران شاه ایرانی» هستند؛ موضوعی که کشف آن برای نگارنده هم بسیار جذاب بود. ماجرا ظاهراً برمیگردد به سالها پیش، زمانی که نخستین مواجهی مرحوم پروفسور کلاوس نومان (دایرکتور پیشین موزه کونیگ بن و سرشناسترین زیگنید شناس جهان) با این حشرات زیبارو رخداده است؛ آن هم در قلمرویی از فلات ایران که اینک در مرزهای سیاسی کشور افغانستان قرار گرفته است. پروفسور نومان به احترام فارسیزبانان افغانی که در آن زیستگاه به این بیدهای روزپرواز زیبارو، لقب «دختر شاه» داده بودند، آنها را زیگنیده (به معنی دختر شاه) نامگذاری کرد؛ نامی که اینک توماس کایل هم به احترام ایرانیان بر پیشانی کتاب ارزشمندش حک کرده است.
همان طور که ملاحظه میکنید، به رغم آنکه نیم قرن پیش، سهراب از تجربه شب پره در تاریکی سخن گفته بود، انگار هستند شبپرههایی که زندگی را در روز هم تجربه میکنند! میگویند شمار گونههای مختلف شبپرهها یا شاهپرکهای عالم به 250 هزار میرسد؛ حشراتی که ظاهراً مهمترین تفاوتشان با پروانهها، شباهتشان با خفاشهاست! یعنی همانطور که از نامشان آشکار است، آنها اغلب در شب فعالیت دارند. با این وجود، اینک مشخص شده که داستان به آن سادگیها هم نیست و گروه قابل توجهی از ایشان، انحصاراً روزفعال هستند که به آنها بیدهای روزپرواز هم میگویند و توماس کایل در هفده سال گذشته، سالی چندبار به ایران سفر کرد تا بتواند اینک در مجموعهی نفیسش، قصهی 60 گونه از این زیبارویان روزپرواز ایرانی را به تفکیک و با ذکر جزئیات دقیق زیستگاهی و خواهشهای بومشناختیشان شرح دهد؛ زیبارویانی که اغلب آنها اندمیک (انحصاری) ایران هستند و متأسفانه اگر دیر بجنبیم، ممکن است در اثر شتاب جریانهای نابخردانهی مخرب در سرزمین مادری، شرایط زیستگاهیشان چنان از وضعیت کلیماکس (مطلوب) دور شود که دیگر قادر به پذیرایی از دختران شاه در ایران نباشیم؛ دخترانی که تصویر یکی از آنها – همانطور که ملاحظه میکنید – زینتبخش روی جلد این کتاب در منطقه گور سفید در 40 کیلومتری شمال غربی سمنان است و در زیر آن از قول صائب تبریزی نوشته:
ترا دادَست زیبایی قماشی ؛ که در هر جامهای زیبنده باشی
رفتار و شیوهی آشکار شوریدگی توماس کایل در مواجهه با مواهب طبیعی ایرانزمین، آشکارا آدمی را به یاد جملهی حکیمانهی آلبرت شوایتزر میاندازد که میگوید:
کسی که به طبیعت میپردازد، گرفتار شگفتیهای حیات خواهد شد؛ همان حسی که میدانم سهراب سپهری هم با یاخته یاختهی وجودش درک کرد؛ وگرنه چه دلیلی داشت تا برایمان بنویسد:
میدانم، سبزهای را بکنم، خواهم مرد …
توماس کایل، در آخرین برگ از کتاب 461 صفحهای نفیسش هم، تصویری از گلزاری زیبا در ارتفاعات شاهکوه گلستان منتشر کرده که به اتفاق همسرش کریستینه – که در کار انتشار این کتاب دوشادوش توماس تلاش کرده است – به دوربین لبخند میزنند و این بیت از حضرت حافظ را آورده است:
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن ؛ چتر گل در سرکشی، ای مرغ خوشخوان غممخور
گمان نبرم حرف دیگری باقیمانده باشد، جز آنکه انگار توماس کایل در طول سفرهای متعددش به سرزمین عزیز ما، نه تنها عاشق دختران شاه ایرانی شده که عاشق تمدن و ادبیات و فرهنگ ناب این بوم و بر مقدس هم گردیده! نه؟
باشد که ما هم قدر گوهری که در آن زیست میکنیم را بیشتر بدانیم.
آمین …
جناب اقای مهندس درویش
سلام. یادداشت زیبای شما را دربارهٔ دختران شاه ایرانی خواندم و لذت بردم. میخواهم بدین وسیله از شما اجازه بگیرم تا آن متن را در فصلنامهی رشد آموزش زیستشناسی که از سوی وزارت آموزش و پرورش برای دبیران زیستشناسی کشور منتشر میشود، بازنشر کنیم تا مخاطبان ما نیز با این اثر آشنا شوند. در انتظار پاسخ مثبت جناب عالی
محمد کرام الدینی
سردبیر
درود بر شما جناب کرام الدینی عزیز. سبب افتخار درویش است. زنده باشید.
بسیار سپاسگزارم. سلامت و شاد باشید.
سلام آقای درویش مطالبتون را همیشه دنبال میکنم شاید فرصت برای تشکر نداشته باشم ولی برای انتشارنوشته هاتون و آگاهی بیشتر هر جا که فرصتی پیش بیاد تلاش مینمایم،البته با اجازه شما دلسوز طبیعت
زنده باشید … درود بر شما آقا یا خانم صفرزاده گرامی.
سلام. من جسارتاً نوشتهٔ شما را مطابق با آیین نگارش مجلهمان ویرایش کردم و جناب دکتر حسین رجایی آن را ویرایش علمی کردند. خواستم آن را برای شما بفرستم تا ملاحظه کنید ولی نشانی شما را نیافتم. چگونه متن آمادهٔ چاپ را به رویت شما برسانم؟ چون به نام شما چاپ خواهد شد. درود بر شما.
سپاس از دقت نظرتان:
[email protected]
سلام. مقاله ارسال شد.
بله دریافت کرده و پاسخ دادم. درود.