چرا كسي ديگر خجير را دوست ندارد؟!

ديگر زمين تهي است
ديگر به روي دشت
آن كودكان ناز
آن دختران شوخ
آن باغ‌هاي سبز
آن لاله‌هاي سرخ
آن بره‌هاي مست
آن چهره‌هاي سوخته از آفتاب نيست
تنها در آن ديار
ناقوس ناله‌هاست كه در مرگ زندگي است …

شادروان فريدون مشيري

    خجير دارد مي‌ميرد … الماس درخشان البرز جنوبي و يكي از ارزشمندترين بوم‌سازگان‌هاي نزديك پايتخت ايران، آخرين نفس‌هاي خود را مي‌كشد … كافي است به دو تصوير عبرت‌آموز دكتر هومن روانبخش كه به فاصله سه سال از اين منطقه گرفته است، دقت كنيد تا دريابيم كه شتاب تخريب طبيعت در خجير تا چه اندازه پيش‌برنده و جبران‌ناپذير مي‌نمايد!

خجير در امروز: 22 آذر 1387 (عكس از هومن روانبخش)

    باوركردني نيست كه چگونه مأمورين حفاظت از پارك ملّي خجير به متجاوزين اجازه مي‌دهند تا با ده‌ها اره موتوري به جان رويشگاه پده، گز و بيد خجير بيافتند و باقيمانده‌ي اين زيستگاه باارزش را نيز بسوزانند!
از جناب دكتر صدوق – كه مي‌دانم عاشقانه طبيعت ايران را دوست دارد – مي‌خواهم تا برايمان بگويد در خجير چه اتفاقي افتاده و چرا همه ترجيح مي‌دهند كه سر خود را مانند كبك در برف فرو برند و ساكت بمانند؟!

خجير همان جا سه سال پيش!

    گزارش تكان‌دهنده‌ي ديده‌بان عزيز البرز را از وضعيت امروز – جمعه 22 آذر 1387 – پارك ملّي خجير بخوانيد و بگوييد: اين همه دشمني با طبيعت، با آينده‌ي اين بوم و بر مقدس، براي چيست؟!

   مؤخره:

عکسی که می بینید درختی است که دراین موزه بر سر راه یکی از ادوات دوٌار و تجهیزات تولید نفت و استخراج آن قرار گرفته ولی محور انتقال نیروی آن را بدون آنکه درخت را قطع کنند از میان آن عبور داده اند!

    هموطن فرزانه‌ام، پيمان سپهري، اين تصوير زنهاردهنده را به عنوان سوغات سفرش به خوانندگان تارنمايش پيش‌كش كرده تا نشان‌مان دهد: ميان ماه من تا ماه گردون، تا چه اندازه فاصله است! در آن سوي آب، دنبال بهانه‌اي مي‌گردند تا درختان را حفظ كنند و اينجا برعكس، دنبال بهانه‌اي مي‌گردند تا فرمان قتل درختان را صادر مي‌كنند! حال چه اين بهانه مبارزه با خرافه‌پرستي باشد، چه رزمايش نظامي، چه ساخت سد و جاده و منزل مسكوني و چه رونق بوم‌گردي!!

9 فکر می‌کنند “چرا كسي ديگر خجير را دوست ندارد؟!

  1. متين فر

    واقعاگزارش وعكسهابسيارتكان دهنده هستند.امانميدانم چراهنوزعده اي عمق فاجعه رانيافته اندوسكوت پيشه ميكنند.

  2. کمال الدین ناصری

    مهندس درویش عزیز
    از تلخی این واژه ها و عکس ها که بر دل و دیده می گذرند، زهرآگین و در خشمم؛ و باز در این میانه حیرتی هست. گویی در این مُلک پرگهر خبری است که ما نمی دانیم. انگار مسابقة درخت بُران و جشنوارة جنگل سوزان است و ما نمی دانیم.
    هیجانی شگفت در میان مدیران ماست که تا می توانند از این خوان یغما توشه ای برگیرند و گوشه ای را فراچنگ آرند.
    کاش می شد برای این اندوه و اشک و خشم خویش وظیفه ای هم مقرر کنیم. چنین عاطل و منتظر تا کی؟!!
    ما هنوز خجیر را دوست داریم.

  3. زارع زاده

    حسين زارع زاده هستم. قمي! فارغ التحصيل كاركرداني فيلم مستند دانشكده صدا و سيما!!! اماده ساخت فيلمي مستند با همكاري شما. منتظر تماس هستم. به اميد ديدار

  4. كرام الديني

    خوب مي نويسي استاد عزيز! دمت گرم و سرت خوش باد و در قلم تان نيروي بسنده براي پاسداري از اين بوم و به اميد روزي كه خبرهاي خوش از شما بشنويم.

  5. عبدالهي

    با عرض سلام و احترام و تبريك سالگرد انقلاب اسلامي ايران

    مطلب جالب شما را به طور اتفاقي خواندم . به عنوان يكي از سكنه خجير لازمه مطالبي رو جهت اطلاع خدمتتون عرض كنم .
    خجير يك منطقه فراموش شده در كل كشور است . روستاي خجير براساس آخرين آمار رسمي مركز آمار ايران داراي 159 خانوار مي باشد كه طي 2 سال اخير بدليل تداوم بي مهريها به مردم منطقه حدود نيمي از اهالي منطقه را ترك كرده اند . شايد باورتان نشود اما واقعيت دارد كه مردم روستاي خجير كه داراي سابقه چند صد ساله تاريخي است از نعمت برق ،آب لوله كشي، تلفن و گاز بي بهره اند . در اين روستا حتي موبايل آنتن نمي دهد . حتي تصوير تلويزيون قابل دريافت نيست . مردم در بدبختي زندگي ميكنند .
    ميگويند در هيچ نقطه كشور روستاي با بيش از 10 خانوار فاقد برق وجود ندارد! ما كه تا تهران 12 كيلومتر بيشتر فاصله نداريم ! بارها با دواير ذيصلاح تماس و وضع را گفته ايم اما سازمان حفاظت محيط زيست بدليل امكان آسيب رسيدن به محيط زيست! با هر اقدامي مخالفت و مردم را در فشار نگه ميدارد.
    آنوقت شما دلتان به حال درخت ميسوزد! حفظ درخت از انسان واجب تر است ؟ مگر نه اين است كه همه امكانات و حفظ محيط زيست براي استفاده انسانها است ؟ شما چرا مردم منطقه را نمي بينيد و فقط درخت مي بينيد؟
    هنگام عبور از جاده تيرهاي برق بدون سيم روستا را مي توانيد ببينيد كه از سال 81 كارگذاشته شده اند و به حال خود رها شده اند ! مطمئن باشيد بهترين حافظان محيط زيست همين ساكنان روستا ميتوانند باشند و ماداميكه مردم در اين وضع به سر ميبرند اميد بهبودي در وضع نميتوان داشت.

  6. صابر

    سلام. آنجه شما درد آن دارید و سنگ آنرا به سینه میزنید اگرچه درد مشترک شما با اهالی خجیر است اما شاید باز باید بدانید که اگر اهالی خجیر نبودند اوضاع از این که هست به مراتب بدتر بود. کاش می شد به جای ایراد گرفتن و طعنه زدن به مردم ضعیف وطبیعت دوست منطقه که اکثرا در خجیر بدنیا آمده و تمام کودکیشان تاکنون در خجیر بوده تمامی صدایشان هر جند فریاد هم بزنند به گوش شنوایی نخواهد رسید به فکر ارگانها و نهادهایی می افتادید که عالمانه و عامدانه به قصد تخریب جدی طبیعت خجیر امده اند بی انکه کسی باشد به مزاحمشان شود. . باز هم از شما ممنونم.

  7. محمد درویش نویسنده

    صابر عزیز: اگر اطلاعاتی از تخریب نهادها در منطقه داری، برایم ارسال کن. حتما منتشرشان خواهم کرد. درود بر شما.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.